۱۳۹۱ خرداد ۲۵, پنجشنبه

مهمترین خبرهای روز پنجشنبه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

انجمن جهانی قلم: فریبرز رئیس دانا و منیژه عراقی را آزاد کنید

انجمن جهانی قلم با انتشار بیانیه‌ای ضمن اعتراض به احکام زندان برای فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان، و منیژه نجم عراقی، فعال حقوق زنان، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط این دو عضو انجمن جهانی قلم شده است.
این انجمن ۲۴ خردادماه در بیانیه‌ای اعلام کرد که دستگیری و زندانی شدن فریبرز رئیس دانا و منیژه نجم عراقی ناقض ماده ۱۹ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی است که ایران آن را امضا کرده و از همگان خواست تا با ارسال نامه به مقام‌های مسئول جمهوری اسلامی، خواستار آزادی این دو نفر شوند.
انجمن جهانی قلم خواستار آن شده است که همگان با ارسال نامه، ضمن اعتراض به بازداشت این دو نفر، خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط آنها شوند و در عین حال از مسئولان ذی‌ربط بخواهند تا ضمانت کنند که در دوران بازداشت، خانم نجم عراقی و آقای رئیس دانا به وکیل و خانواده دسترسی کامل خواهند داشت و تحت رسیدگی پزشکی قرار خواهند گرفت.
فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان منتقد سیاست‌های اقتصادی دولت و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران، است که تاکنون بارها از سوی حکومت مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
آقای رئیس دانا اول خردادماه برای اجرای حکم یک سال زندانی‌اش، بازداشت و به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.
وی خردادماه سال ۹۰ به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق عضویت در کانون نویسندگان ایران، امضای برخی بیانیه‌های سیاسی و همچنین مصاحبه‌های انتقادی با رسانه‌های خارج از ایران درباره عملکرد دولت، به یک سال زندان محکوم شد.
آقای رئیس دانا آذرماه سال ۸۹ نیز به دلیل مصاحبه‌ها و انتقاد‌هایش از قانون هدفمند شدن یارانه‌ها و تاثیر منفی آن بازداشت شده بود.
منیژه نجم عراقی، نویسنده، مترجم، فعال حقوق زنان و منشی منتخب کانون نویسندگان ایران، نیز ۱۴ خردادماه پس از احضار به پلیس امنیت تهران بازداشت و برای اجرای حکم یک سال حبس تعزیری خود به زندان اوین منتقل شد.
به گزارش وب‌سایت کلمه، سوم شهریورماه سال ۸۹ پس از آن‌ که مأموران وزارت اطلاعات منزل خانم عراقی را بازرسی کردند، وی را به اتهام تبلیغ علیه نظام در چند نوبت مورد بازجویی قرار دادند. پس از آن خانم عراقی ۲۴ مهرماه ۱۳۸۹ بازداشت و پس از سه روز به قید وثیقه آزاد شد.
بر اساس گزارش‌های منتشر شده، خانم عراقی به اتهام «عضویت در کانون نویسندگان ایران،‌ ارسال بیانیه‌های کانون و شرکت در تجمع‌ها» » به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.




وزارت اطلاعات ایران «عوامل اصلی» ترور دانشمندان هسته‌ای را دستگیر کرد

وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در بیانیه‌ای رسمی که روز پنج‌شنبه، ۲۵ خردادماه، منتشر شد از شناسایی و دستگیری «عوامل اصلی» ترور دانشمندان هسته‌ای ایران خبر داد. در این اطلاعیه بدون ذکر نام افراد به «شناسایی عده‌ای از افسران اطلاعاتی» اسرائیل اشاره شده است.
در این اطلاعیه به نام و هویت افراد دستگیرشده هیچ اشاره‌ای نشده، اما در دست‌کم سه بار به اسرائیل و نیروهای اطلاعاتی این کشور اشاره شده است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، به نقل از اطلاعیه وزارت اطلاعات ایران، ماموران این وزارتخانه موفق شده‌اند «عوامل ترور» مجید شهریاری، مصطفی احمدی روشن، و رضا قشقایی را شناسایی و دستگیر کنند.
در سه سال گذشته چهار تن از افرادی که عموماً در رشته فیزیک به کار و تحصیل اشتغال داشتند و برخی از آنها با برنامه‌ هسته‌ای ایران در ارتباط مستقیم بودند ترور شده‌اند، که ترور سه تن یعنی مسعود علی‌محمدی، مجید شهریاری، و داریوش رضایی‌نژاد به مرگ این افراد منجر شد و در یک مورد یعنی فریدون عباسی دوانی به مجروح شدن او انجامید.
مصطفی احمدی روشن، معاون بازرگانی تاسيسات غنی‌سازی نطنز،  نیز در  ۲۱ دی سال ۱۳۹۰ در يک بمب‌گذاری در منطقه سيدخندان تهران کشته شد. رضا قشقایی، محافظ و راننده اتومبیل حامل احمدی روشن، نیز به همراه او به قتل رسید.
اطلاعیه رسمی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی درست یک ماه پس از اعدام مجید جمالی فشی، به جرم ترور مسعود علی‌محمدی، از «دانشمندان هسته‌ای» ایران، منتشر شده است.
مجید جمالی فشی که در گذشته مدال‌آور رشته‌های ورزشی رزمی برای ایران نیز بود، در «اعترافات» خود گفته بود که در جریان سفر به خاور دور و چند نقطه دیگر جهان، با عوامل موساد ارتباط برقرار کرده و چند روزی نیز به اسرائیل برده شده تا تحت آموزش‌های عملی بیشتر قرار گیرد.
در اطلاعیه تازه وزارت اطلاعات نیز از «شناسایی عده‌ای از افسران اطلاعاتی» اسرائیل و «تروریست‌های مزدور آنها» گفته شده است.
مقام‌های جمهوری اسلامی از جمله آیت‌الله خامنه‌ای در سه سالی که از وقوع نخستین ترور در ایران می‌گذرد بارها دولت‌های اسرائيل، آمريکا و بريتانيا را به دست داشتن در ترور افرادی که «دانشمندان هسته‌ای» می‌خوانند متهم کرده‌اند.
این اتهامی است که چند رسانه غربی نیز در چندین گزارش به آن اشاره کرده و موساد، سازمان اطلاعات اسرائیل، را در این ترورها دخیل دانسته‌اند.
از جمله در زمستان سال گذشته يک مقام آمريکايی به شبکه تلویزیونی ان‌بی‌سی گفت که ترور «دانشمندان هسته‌ای» ايران توسط نيروهای سازمان مجاهدين خلق و با حمايت مالی، آموزشی و نظامی سرويس مخفی اطلاعاتی اسرائيل انجام شده است.
پیشتر علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران، در دی‌ماه ۱۳۹۰ در مصاحبه‌ای با شبکه خبری العالم از بازداشت «تعدادی از افرادی که در ترور شهید احمدی روشن دست داشتند» خبر داده بود.
در حالی که مشخص نیست آیا این افراد با افراد تازه دستگیرشده ارتباطی داشته‌اند یا خیر، وزارت اطلاعات ایران وعده داده است که «در روزهای آینده» درباره «عوامل اصلی» ترورها در ایران بیشتر اطلاع‌رسانی کند.




کره جنوبی صادرات کالاهای خود به ایران را محدود کرد

در حالی که دو هفته به اجرایی شدن تحریم‌های جدید اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی زمان باقی است، کره جنوبی رسما اعلام کرد که محدودیت‌هایی را برای صادرات کالا به ایران اعمال کرده است.
به گزارش ۲۵ خردادماه خبرگزاری رویترز، موسسه تجارت بین‌المللی کره، کیتا، ۲۳ خردادماه در بیانیه‌ای اعلام کرد از این پس برای شرکت‌های کره‌ای صادرکننده کالا به ایران که به نحوی مجبور به مراوده با بانک مرکزی ایران هستند، سقف صادراتی تعیین می‌شود.
اشاره این بیانیه به شرکت‌هایی است که وجه صادرات خود را از طریق حساب‌های محلی‌ای با  «وون» (واحد پولی کره جنوبی) دریافت می‌کنند که متعلق به بانک مرکزی است.
همچنین از این پس، علاوه بر این اقدام محدودکننده، وجه مربوط به صادرات جدید با ایران، باید در طول ۱۸۰ روز تسویه شود.
کیتا، بزرگ‌ترین موسسه تجاری در کره جنوبی، تأکید کرده است که شرایط صادراتی جدید که در حالی اتخاذ شده است که واردات نفت از ایران به راحتی امکان‌پذیر نیست، «موقت» است و در صورت بهبود شرایط تجارت با ایران، این محدودیت‌ها برداشته می‌شود.
این موسسه تجاری تأکید کرده است که این محدودیت‌های صادراتی پیش از اجرایی شدن تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه ایران اعمال شده است.
بر پايه مصوبه اتحاديه اروپا، از ۱۱ تيرماه سال جاری، کشور‌های اتحاديه اروپا خريد و حمل و نقل نفت ايران را متوقف می‌کنند. در عین حال فروش بيمه به تانکر‌های حامل نفت ايران و ارائه هرگونه خدمات مالی به صنايع نفت ايران نیز متوقف خواهد شد.
کیتا می‌گوید که برای نهایی کردن جزئیات این اقدامات محدودکننده، در انتظار است تا ببیند آیا اتحادیه اروپا قصد دارد تحریم‌های مربوط به فروش بیمه به تانکرهای حامل نفت ایران را تمدید کند.
کره جنوبی، از خریداران عمده نفت ایران، سطح واردات نفت خام از ایران را در این مدت کاهش داده است که به دنبال آن، آمریکا این کشور را از تحریم‌های نفتی ایران معاف کرد.
کیتا اعلام نکرده است که این محدودیت‌های صادراتی شامل کدام شرکت‌ها می‌شود، اما منابع آگاه به رویترز گفته‌اند که احتمالا محصولات «سامسونگ» و خودروهای «هیوندای موتورز» از جمله کالاهایی هستند که مشمول این دست محدودیت‌ها شده‌اند.
به گفته این موسسه تجاری، سطح تجارت کره جنوبی و ایران در چهارماه ابتدایی سال ۲۰۱۲، با ارزشی برابر «۱.۷ میلیارد دلار» نسبت به مدت زمان مشابه در سال گذشته، ۱۴ درصد کاهش داشته است.




شکایت از سه رسانه افغان به دنبال گزارش «رشوه میلیون دلاری ایران»

به دنبال انتشار خبری در یک خبرگزاری افغان مبنی بر پرداخت «میلیون‌ها دلار رشوه» از سوی ایران به برخی نمایندگان پارلمان افغانستان، این خبرگزاری به همراه دو روزنامه دیگر تحت پیگرد قانونی قرار گرفت.
سازمان گزارشگران بدون مرز روز ۲۴ خردادماه گزارش کرد که کمیسیون جرائم رسانه‌ای در افغانستان پرونده مربوط به انتشار خبری از سوی آژانس خبری «پژواک» و دو روزنامه «سرنوشت» و «باور» در خصوص «پرداخت میلیون‌ها دلار رشوه از سوی ایران به برخی از نمایندگان افغانستان» را به دادستانی کابل ارجاع کرده است.
این اقدام پس از آن صورت گرفت که خبرگزاری «پژواک» ششم خردادماه به نقل از منابع نزدیک به پارلمان افغانستان گزارش کرد که ایران با توزیع «۲۵ میلیون دلار» رشوه میان برخی از نمایندگان مجلس این کشور قصد داشته است مانع از تصویب پیمان استراتژیک کابل- واشینگتن شود.
روزنامه‌های «سرنوشت» و «باور» نیز این خبر را به نقل از آژانس خبری «پژواک» منتشر کردند.
به دنبال انتشار این خبر، ایران خبر را تکذیب کرد و خبرگزاری فارس به نقل از معاول پارلمان افغانستان ضمن «شایعه» خواندن این خبر، اعلام کرد که به خواسته نمایندگان معترض، مسببان این شایعه مورد پیگرد قانونی قرار خواهند گرفت.
سازمان گزارشگران بدون مرز که مقر آن در پاریس است اعلام کرده است که به دنبال اعتراض نمایندگان، کمیسیون جرائم رسانه‌ای پس از دیدار با دانش کروخیل، مسئول آژانس خبری پژواک، تصمیم گرفته است این پرونده را به دادستانی کابل ارجاع دهد.
دانش کروخیل در این خصوص به گزارشگران بدون مرز گفته است: «ما این خبر را از یک منبع موثق گرفتیم و و پیش از انتشار آن، تحقیقات لازم را برای تأیید خبر انجام دادیم. ما با نمایندگان پارلمان تماس گرفتیم و خواستیم تا در مورد این خبر اظهار نظر کنند. حتی تا ساعت ۷ بعدازظهر منتظر واکنش سفارت ایران بودیم.»
وی تأکید کرد که پژواک، پیش از انتشار این خبر وظایف خبری خود را ایفا کرده است.
اسدالله وحیدی، مدیر مسئول روزنامه «سرنوشت»، نیز ضمن ابراز تأسف از تصمیم کمیسیون جرائم رسانه‌ای، این اقدام را «حمله به آزادی بیان» دانست و تأکید کرد که این خبر از سوی «ده‌ها» روزنامه دیگر نیز منعکس شده است، اما تنها دو روزنامه «سرنوشت» و «باور» هستند که تحت پیگرد قانونی قرار گرفته‌اند.
سید مخدوم رهین، وزیر فرهنگ و اطلاعات افغانستان و رئیس کمیسیون جرائم رسانه‌ای، در گفت‌وگو با گزارشگران بدون مرز ضمن تأکید بر استقلال این کمیسیون گفته است که کمیسیون جرائم رسانه‌ای در بررسی این پرونده، به وظیفه خود عمل کرده است.
وی تأکید کرده است که در این مورد به‌خصوص، با توجه به جدی بودن ادعاهای مطرح شده، «تنها راه حل این بود که دادگاه در خصوص آن به حکمیت بنشیند».
سازمان گزارشگران بدون مرز ضمن ابراز تعجب از این تصمیم کمیسیون، تأکید کرده است که این اقدام کمکی به استقلال رسانه‌ای نمی‌کند و خاطرنشان کرده است که اگرچه کمیسیون جرائم رسانه‌ای می‌تواند پرونده‌ای را به دادستانی ارجاع کند، اما در عین حال می‌تواند در صورت «عدم ضرورت» از این اقدام خودداری کند.
به گفته سازمان گزارشگران بدون مرز، رسانه‌های مستقل در افغانستان از یک سو، از جانب رسانه‌های وابسته به جنگ‌سالاران و دولت‌های خارجی نظیر ایران و پاکستان، و از دیگر سو از جانب طالبان و «مقام‌های فاسد دولت افغانستان» تحت فشار قرار دارند.




آيا گياهان دارای حس شنوايی هستند؟

 می دانيم که گياهان می توانند بوی مواد شيميايی را حس کرده و به تغييرات نوری در محيط اطراف خود واکنش نشان دهند، اما آيا اين ساکنان صامت زمين توانايی «شنيدن» هم دارند؟
به نظر می رسد دانه های فلفل صدای ديگر گياهان را در همسايگی خود، حتی از داخل جعبه ای دربسته نيز، می شنود، اين يافته يک آزمايش جديد است که به گفته دانشمندان  می تواند به تأييد وجود «حس شنوايی» در گياهان بينجامد.
به گزارش سايت علمی «نيو ساينتيست»، آزمايش های علمی تا کنون نشان داده بود که گياهان در بهره مندی از بسياری از حواس انسان با وی اشتراک دارند: نباتات توانايی تشخيص تغيير ميزان نور را دارند، بوی مواد شيميايی موجود در هوا را «استشمام می کنند،» و طعم آنها را هم در خاک «می چشند،» حتی نوعی حس لامسه نيز به گياهان در احساس وزش بادهای قوی کمک می کند.
اما جنجالی ترين ادعا تا به امروز اين بوده که گياهان دارای حس شنوايی هستند، نظريه ای که به قرن ۱۹ ميلادی باز می گردد، از آن زمان تا به امروز چند پژوهش ديگر نظريه واکنش گياهان به صدا را مطرح کرده اند، مسئله ای که گاه موجب پا گرفتن نظريه های بی پايه ای شد از جمله اينکه «صحبت کردن با گياهان» رشد آن ها را سرعت می بخشد.
يک تيم تحقيقاتی به سرپرستی مونيکا گاگليانو از دانشگاه «استراليای غربی» (وسترن استراليا) در آزمايشی جديد دانه های گياه فلفل (با نام علمی Capsicum annuum) را در تعداد هشت عدد ظرف پتری قرار داده و به شکل يک دايره دور يک بوته رازيانه (با نام علمیFoeniculum vulgare    ) چيدند. بوته رازيانه نوعی ماده شيمايی را در هوا و خاک اطراف خود پخش می کند تا مانع رشد گياهان مزاحم در محدوده اطراف خود شود. تيم گاگليانو همين آزمايش را با قرار دادن گياه رازيانه درون يک جعبه سربسته نيز تکرار کردند تا مانع رسيدن مواد شيميايی متصاعد شده به دانه های فلفل شوند.
يک بار ديگر نيز همين آزمايش را با جعبه خالی بدون گياه رازيانه انجام دادند. در تمامی موارد، برای پيش گيری از ايجاد اختلال توسط ديگر محرک های محيطی، آزمايش ها در محيط های سربسته و عايق بندی صورت پذيرفته اند.
همان طور که انتظار می رفت، دانه های فلفل در مجاورت بوته رازيانه کندتر از زمانی که بوته ای در کنارشان نبود ريشه دواندند. اما آنچه مايه شگفتی پژوهشگران شده اين يافته بود که وقتی گياه رازيانه در محيطی عايق در وسط ظروف حاوی دانه های فلفل قرار داشت، دانه ها بسيار سريع تر از حالت عادی جوانه زده و رشد کردند.
گروه گاگليانو آزمايش خود را با ۲۴۰۰ دانه فلفل در ۱۵ جعبه تکرار کردند و هربار، بدون استثنا، نتايجی مشابه به دست آوردند که حاکی از واکنش دانه های فلفل به نوعی پيغام دريافتی بوده، به اين معنا که احتمالاً دانه ها پس از دريافت اين پيام از بوته رازيانه درون محفظه عايق بندی شده، برای مقابله با احتمال پخش ماده شيميايی مانع رشد، سريع تر جوانه می زنند. گاگليانو می گويد به نظر او امکان دارد نوعی «پيغام صوتی» در اين روند نقش داشته باشد.
به نظر سوزان دادلی، از دانشگاه «مک مستر» کانادا پرسش اساسی در اين مرحله آن است که آيا جعبه های مورد استفاده برای عايق بندی اطراف گياهان فلفل واقعاً توانسته اند جلوی تمامی پيغام های پخش شده در محيط را بگيرند؟
به باور اين پژوهشگر کانادايی گياهان از طريق کنترل جريان آب درون آوندهای ساقه خود توانايی ايجاد اصواتی بسيار ضعيف را دارند، وی می گويد شنوايی گياهان نيز مانند حس لامسه در آنها عمل می کند اما در حال حاضر «برای اظهار نظر قطعی بايد بتوان نتايج آزمايش ياد شده را تکرار کرد».




انتشار گزارش حادثه کشتی مرمره در اسرائیل؛ نتانیاهو و باراک آماج حملات

انتشار گزارش مشروح بازرس کل اسرائیل از واقعه برخورد خشونت‌بار نیروهای اسرائیلی با کشتی ترکیه‌ای «ماوی مرمره» که دو سال پیش رخ داد، انتقادهای بسیار تندی را متوجه نخست‌وزیری، وزارت دفاع و دیگر نهادهای اسرائیل کرده است.
قاضی میخا لیندن اشتراوس، بازرس کل مستقل اسرائیل، در گزارش مشروح خود از این واقعه که روز چهارشنبه، ۲۴ خردادماه در قالب کتابی رونمایی شد، می‌گوید که علیرغم آگاهی پیشین ارتش و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل از تصمیم کشتی ماوی مرمره برای حرکت به سوی غزه، مقام‌های ارشد و شورای امنیت ملی هیچ رایزنی درست و قانونی‌ای در این خصوص صورت نداده بودند.
این گزارش تأکید دارد که اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، تنها در آخرین لحظات، در تماس با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این کشور، تصمیماتی را اتخاذ کرده است. آقای اشتراوس افزوده است که این دو مقام‌ اسرائیلی هیچ‌یک از دیگر مقام‌ها را از تصمیمات خود آگاه نکرده‌اند.
به دنبال برخورد شدید نیروی دریایی اسرائیل با سرنشینان کشتی ترکیه‌ای ماوی مرمره در تاریخ ۱۰ خردادماه سال ۱۳۸۹، قاضی میخا لیندن اشتراوس، بررسی این حادثه را آغاز کرد.
این بازرس اسرائیلی در بخشی از گزارش خود اطلاع‌رسانی ضعیف مسئولان درباره این واقعه را نیز مورد انتقاد قرار داده است.
به دنبال این افشاگری‌ها، اختلافات داخلی میان مقام‌های مختلف اسرائیل شدت گرفته است.
اهود باراک وزیر دفاع به صراحت موشه یعلون، وزیر امور استراتژیک و وزارتخانه تحت نظارت وی را «کاملا بیهوده» دانسته و بر انحلال این وزارتخانه تأکید کرده است.
دفتر نخست وزیری اسرائیل نیز در این میان تنها در بیانیه‌ای اعلام کرده است که وضعیت «خوب» امنیت اسرائیل در سال‌های اخیر، نشان از آن دارد که آقای نتانیاهو در انجام وظایف خود به درستی عمل کرده است.
مسئولان پیشین و کنونی شورای امنیت ملی اما می‌گویند که وزیردفاع هیچ مشورتی را قبول ندارد و افزوده‌اند که آقای باراک تصمیم های تک نفره خود را به نخست وزیر، که به گفته این افراد تنها به اهود باراک متکی است، دیکته می‌کند.
بسیاری از مقام‌های اسرائیل در ۲۴ ساعت گذشته آشکارا این سوال را مطرح کرده‌اند که اگر دولت در مقابل حادثه کشتی ترکیه‌ای، با یک چنین کوتاهی‌هایی تصمیم‌گیری می‌کند، در قبال «بحران برنامه هسته‌ای ایران» به چه نحوی می‌خواهد تصمیم‌گیری کند؟
مئیر شیتریت، وزیر پیشین و ژنرال لیپکین، رئیس سابق ستاد کل ارتش اسرائیل، ۲۵ خردادماه به رادیوی سراسری اسرائیل گفتند که تصمیم‌گیری‌های شخصی تعداد اندکی از مسئولان ارشد در آخرین لحظه و بدون خبر دادن به سایر مسئولان، موجب رنجش افکار عمومی شده است.
حقوقدانان اسرائیلی مدافع حقوق بشر نیز به رسانه های این کشور گفته‌اند که بر اساس گزارش بازرس ارشد اسرائیل، به نظر می‌رسد که در حادثه کشتی ماوی مرمره، موازین حقوق بشری به بهانه امنیت نادیده گرفته شده است.
کشتی ترکیه‌ای «مرمره» که خردادماه ۱۳۸۹ با حدود هفتصد سرنشین، برای «شکستن حصر غزه» از بنادر ترکیه به سوی غزه براه افتاد، در میانه راه و در آب‌های بین‌المللی مورد حمله تکاوران اسرائیلی قرار گرفت که در اثر این حمله، ۹ شهروند ترکیه کشته شدند.
این واقعه انتقادهای بین‌المللی شدیدی را متوجه اسرائیل کرد و به تنش شدید میان ترکیه و اسرائیل انجامید.





مستند انفرادی، بخش چهارم: سلول های انفرادی با بيش از ۲۰ زندانی

انفرادی، داستان زندانيان سياسی است. داستان انسان‌هايی که بعد از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ تا به امروز، روزها و شب‌های بسياری را در سلول‌های کوچک انفرادی گذرانده‌اند.
زندانيان سياسی که روح و جسم شان با ديوارهای به‌هم ‌فشرده سلول‌ها مبارزه می‌کردند تا بتوانند فضای کوچک  انفرادی‌ها و يا مکان‌هايی شبيه به قبر را تحمل کنند.
در چهارمين  بخش از برنامه مستند راديويی «انفرادی»، شما را به درون سلول‌های انفرادی در دهه ۶۰ خورشيدی می برم که درون سلول های معروف به بند تنبيهی مجرد  بيش از بيست نفر را زندانی می کردند.
همه زندانيان  تازه وارد به زندان قزل حصار رو به ديوار، به صف می شوند. زندانبانان به کمک توابان، به دقت تمام وسايل زندانيان را بازرسی می کنند. يکی از زندانيان را از جمع جدا و به سمت سلول می برند. او را  داخل سلول  انفرادی می اندازند و در پشت سرش قفل می شود.
زندانی خود را داخل سلولی چهار متر مربعی می بيند. چيزی حدود دو متر و نيم در يک متر و شصت سانتی متر. داخل سلول  يک تخت سه طبقه وجود دارد. زندانی  روی تخت دراز می کشد، لحظه ای نمی گذرد که در باز می شود  و  ۱۰ زندانی ديگر وارد می شوند.
زندانيان در فکر اين هستند که ۱۱ نفر چگونه می توانند در اين سلول کوچک  دراز بکشند؟ در بار ديگر باز می شود و ۱۲نفر ديگر را به داخل سلول می اندازند. حالا ظرفيت سلول چهار متر مربعی به ۲۳ نفر رسيده است   بار ديگر در باز می شود و  باز هم  چند زندانی ديگر را وارد سلول می کنند.
«زهره شيشه» يک زندانی  سياسی بود. از سال ۶۰ تا سال ۶۴ را زندان  به سر برد. او نزديک به پنج ماه سلول های مجرد تنبيهی را تجربه کرده است.
کلیپ
زهره شيشه درباره اين سلول ها می گويد: «اين نوع سلول ها سلول های خيلی کوچکی بودند که تعداد بسيار زيادی زندانی در آن بوديم. بين ۲۳ تا ۲۶ نفر که اين تعداد متغير بود. اين سلول در بسته بود و يک پنجره داشت. پنجره سلول ما در اين بند به طرف بند مردان باز می شد که آن را بسته بودند و جای تنفس نداشتيم».
سلول های انفرادی با بيش از ۲۰ زندانی
زهره شيشه با اشاره به اينکه شکل خوابيدن زندانیان خيلی مشکل بوده است می گوید: «در اين سلول ها سه تخت روی هم بود. آن جور که برنامه ريزی کرده بوديم که بتوانيم توی سلول ها باقی بمانيم و زنده باشيم، اين بود که برنامه ريزی کرده بوديم که در هر طبقه پنج نفر را جا بدهيم. پنج نفری که سر و پايشان در جهت مخالف هم قرار داشت يعنی سه نفر از آنها سرشان به يک سمت بود و دو نفر ديگر به سمت مخالف».
​​​ زهره شيشه در ادامه می گويد: «تعدادی ديگری از زندانيان  زير تخت نشسته بودند و سرشان بيرون بود و پاهای شان را زير تخت جا داده بودند. چهار يا پنج نفر هم زير تخت به  سمت ديگر خوابيده بودند و تعدادی هم که جای خواب نداشتند چيزی حدود پنج يا شش نفر، دم در سلول که دری ميله ای بود می نشستند و به نوبت سعی می کرديم که جای خواب مان را عوض کنيم».
خانم شيشه می افزايد: «در آن شرايط هر کدام از کسانی که توانسته بودند چند ساعتی روی تخت باشند، جای شان را با پايينی ها عوض می کردند و به اين ترتيب می توانستيم در مدت شبانه روز برنامه ريزی کنيم که هر کسی در طول مدت شبانه روز چند ساعتی را بخوابند».
محمد ملکی، اولين ریيس دانشگاه تهران در ابتدای انقلاب بود. او در دهه های ۶۰، ۷۰ و ۸۰ خورشيدی بارها به زندان افتاد، اما پنج سال زندان او بين سال های ۶۰ تا ۶۵ خورشيدی با سختی های بيشتری همراه بود.
محمد ملکی: درون بند هفت سلول های کوچکی وجود دارد که تنها يک تخت سه طبقه در آن قرار دارد. يعنی حدود يک متر عرض تخت است و چيزی حدود ۴۰ يا ۵۰ سانتی متر هم فضا برای عبور و مرور است و طول تخت ها هم به اندازه دو متر است. وقتی مرا به بند هفت فرستادند آن قدر شلوغ بود و زندانی زياد بود که گاهی بين ۲۰ تا ۲۵ و حتی گاهی تا ۳۰ نفر را در حقيقت در اين سلول ها با فشار می چپاندند. در سلول هايی که فضای آنها وحشتناک بود. روی تخت ها بچه ها طولی نمی خوابيدند بلکه عرضی می خوابيدند. يعنی سرشان روی تخت بود و پايشان روی ديوار و روی هر طبقه پنج يا شش نفر خودشان را جا می دادند. و يک عده هم روی زمين چمباتمه زده بودند به شکلی که وقتی در را باز می کردند بچه ها با فشار می ريختند بيرون بی هوا.
شرايط وحشتناکی بود.»
يک ماه زندان با  ۳۵ زندانی در سلول های چهار متر مربعی، تجربه ديگری است که زهرا متينی با پنج سال سابقه زندان در دهه ۶۰ خورشيدی دارد.
زهره متينی درباره تجربه خود از اين سلول ها می گويد: «در ارديبهشت سال ۶۱ مسئول زندان قزل حصار - حاج داوود رحمانی-  يک روز وارد زندان شد و هفتاد نفر از ما را برای تنبيه به بند چهار مجرد برد. در آنجا هفتاد نفر را در دو سلول کوچک که تقريبا دو و نيم در يک و نيم بود جا دادند و در سلول ها را بستند. برای اولين بار در بند چهار مجرد در سلول ها بسته شد و ما به مدت دو هفته در اين سلول ها به شکل دربسته نگهداری می شديم و فقط برای رفتن به توالت بيرون می آمديم. شرايط خيلی سختی بود و اول کار واقعا نفس کشيدن برای بچه ها مشکل بود. تلاش می کرديم تا به آنهايی که شرايط بدتری از نظر سلامتی دارند کمک کنيم تا شرايط آنها مقداری راحت تر باشد».
زندانی سياسی در بندهای مجرد تنبيهی را ماه ها برای هوا خوری به بيرون از سلول نمی آوردند. زندانی را تنها سه بار در طول روز بيرون می آورند آن هم  برای دستشويی رفتن.
مينا انتظاری که بين سال های ۶۰ تا ۶۷ در زندان بوده است، درباره مشاهدات خود از شيوه تحمل  اين سلول های بسيار کوچک و شيوه خوابيدن درآن می گويد: «وقتی توی دوره های مختلفی تنبيه می شديم در اين سلول ها بسته می شد. تصور کنيد بين ۲۰ تا ۲۵ نفر بايد در اين سلول که فقط يک تخت سه طبقه داشت، خودشان را جا می دادند. تمام مدت به حالت نشسته بوديم و روی هر طبقه چيزی بين پنج تا شش نفر بايد جا داده می شدند و روی پنجره بالای سلول هم که يک حالت طاقچه مانند کوچکی بود دو نفر می نشستند».
مينا انتظاری در ادامه می گويد: «ما سعی می کرديم جاهای مان را جا به جا کنيم. تعدادی از اين لباس ها را بچه ها از ميله خود سلول به ميله پنجره گره می زدند اين را به هم وصل می کردند برای اينکه بتوانند پای شان را دراز کنند روی آن بند آويزان کنند. چون جايی را نداشتيم که بتوانيم پايمان را دراز کنيم».
در سلول باز می شود و زندانی را برای بازجويی از سلول بيرون می آورند. بعد از چند ساعت زندانی به سلول برمی گردد. به هنگام ورود به سلول آن قدر هوای سلول کثيف و سنگين است که احساس می کند دستی او را به عقب می راند.
در ابتدای  ابتدای دهه ۶۰ هر روز صدها  فعال و يا هواداران گروه های سياسی  بازداشت می شدند. زندان ها ديگر گنجايش  نداشت. حتی اتاق های بخش های اداری و آپارتمان های کوچک  داخل زندان  مملو از زندانيانی می شد  با شرايطی  غير قابل وصف.
​​مينا انتظاری در این زمينه می گويد: «وقتی ما را در تابستان سال ۶۰ دستگير کردند، به قدری تعداد زندانی ها زياد بود که اينها نه تنها تمام بندهای عمومی زندان اوين را پر از زندانی کرده بودند، که حتی تمام فضاهايی که به عنوان بخش اداری در زمان شاه استفاده می شد و روی درب خيلی از اين جاها نوشته شده بود «بايگانی»، از تمام اينها به عنوان بند استفاده می کردند و افراد دستگير شده را با زور و خيلی بيشتر از تعدادی که ظرفيت داشت در آن جاها قرار داده بودند. به طور مثال من منتقل شدم به جايی که يک آپارتمان دو خوابه با يک دستشويی و يک سالن بود که حدود بين ۱۰۰ تا ۱۲۰ نفر در ماه های شهريور، مهر و آبان سال ۶۰ را در آنجا گذرانديم».
مينا انتظاری می گويد: «وقتی در بند را باز می کردند که زندانی جديد بياورند يا غذا بياورند، ما به طور فشرده کنار در حتی نشسته بوديم و اينها در را هل می داند و ما بايد تکان می خورديم، بچه ها جا به جا می شدند تا در بند باز شود تا اينها بتوانند نفر جديد را بياورند در بند و يا غذا بياورند. در آن فضايی که ما بوديم خيلی فشار و آزار و اذيت بيشتر بود. چه به لحاظ روحی و چه به لحاظ جسمی که به همه زندانيان وارد می شد».
داخل سلول های مجرد تنبيهی تا صبح کسی  امکان تکان خوردن ندارد. يک  زندانی شبانگاه  از جايش نيم خيز می شود. بلافاصله پشت سرش با زندانيان اطرافش  پر می شود. امکان بازگشت به سرجايش را ندارد. بايد به همان شکل تا صبح باقی بماند.
در برنامه بعدی شما را به دهه ۶۰ می برم همراه با زندانيانی که تابوت ها را تجربه کرده اند.




از حافظ اسد تا بشار اسد: درس هايی که پسر از پدر نياموخت

چشمه های خون در شهرهای سوريه يکی پس از ديگری فوران می کند. پس از سرکوب های سنگين، به گمان اينکه حماه آرام گرفته، حمص سر به شورش گذاشت، حمص آرام نگرفته، درعا به خاک و خون کشيده می شود، هنوز درعا کنترل نشده ، شهر حوله سرکوب می گردد و حکايت همچنان باقی است تا آنجا که دبيرکل سازمان ملل بگوييد چند بار بايد اين جنايات را محکوم کنم؟! پيش از نيز دبير کل گفته بود: «بشار خوی انسانی خود را از دست داده است.»
سال ها پيش از اين حافظ اسد، تصفيه خونينی از پيروان اخوان المسلمين را در سال ۱۹۸۲ به انجام رسانده بود تا بتواند ميراث خود را در ژوئن ۲۰۰۰ به فرزندش بشار اسد واگذار کند.
اينک پسر در سال ۲۰۱۲ خود را در شرايط ۳۰ سال پيش پدر می بيند در حالی که در آن سال تنها ۱۷ سال بيش نداشت و برادر بزرگش «باسل» نامزد جانشينی پدر بود و او علاقه مند به رشته چشم پزشکی. آيا ارزيابی بشار از به کارگيری روش پدر در ۳۰ پيش از اين، منتج به نتيجه خواهد شد؟

آموزه های پسر از پدر: استراتژی شهر سوخته و پاکسازی گروهی
نقل است که انيسه مخلوف، مادر بشار اسد (همسر حافظ اسد)، به فرزند خود توصيه کرده است راه پدر را در تضمين حکومت پی گيرد. روش پدر در سال۱۹۸۲ عبارت بود از بکارگيری «استراتژی شهر سوخته و پاکسازی گروهی». حافظ اسد در آن سال طی يک عمليات نظامی ۲۷ روزه رقمی تا ۳۰ هزار نفر(بنا به گزارش کميته حقوق بشر سوريه) را به قتل رساند. معترضان همگی از جريان طرفداران اخوان المسلمين سوريه بودند که بنا به ادعای حکومت دست به اقدامات مسلحانه عليه دولت زده و در شهر حماه موضع گرفته بودند.
استراتژی شهر سوخته در سال ۱۹۸۲ با موفقيت کامل به اجرا گذاشته شد تا آنجا که از آن پس هيچ اعتراض داخلی در سوريه تا سال ۲۰۱۱ مشاهده نشد.
در اين سال، اما، در الهام از قيام های مردمی در تونس، مصر، يمن، ليبی و بحرين (بهار عربی) شهر حماه دوباره سر به شورش گذاشت. سرکوب از همان آغاز شروع شد ولی نه تنها در ۲۷ روز کنترل نشد که دامنه منازعات اينک پس از يک سال تا قلب دمشق نيز رسيده است. شهرهای زيادی، اينک، سر به نافرمانی گذاشته اند. ارتش آزاد سوريه اعلام موجوديت کرده، برخی مقامات ارشد ارتش به صف اپوزسيون پيوسته و کنترل بخش های زيادی از کشور از دست دولت مرکزی خارج شده و «شورای ملی سوريه» تشکيل شده است.

تفاوت های دوران پدر و پسر
تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات: در ۳۰ سال پيش از اين، هنوز تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات (ICT) آن گونه که اينک گسترده، فراگير و تاثيرگذار است، نبود. علاوه بر اينکه خبری از شبکه های اجتماعی نيز در کار نبود.
برای نمونه ای روشن، انقلاب مصر که در ۱۸ روز دولت ۳۰ ساله حسنی مبارک را درنورديد، با فراخوان يک جوان مصری در فيس بوک آغاز شد. بدين ترتيب است که جنايات امروز سوريه در اندک ساعاتی به سراسر جهان مخابره و وجدان هر بيننده ای را جريحه دار می کند.
در غياب رسانه های رسمی که به دليل ممانعت دولت سوريه نمی توانند رويدادهای هولناک را پوشش دهند، اين وظيفه را هر شهروند ساده سوری با داشتن يک دستگاه ساده ديجيتالی به عنوان شهروند خبرنگار(Citizen-journalists) در دنيای ديجيتالی برعهده گرفته است. در نتيجه هيچ رويدادی از چشم جهانيان پنهان نمانده است. اين درحالی است که اندک تصاويری از جنايت هولناک ۱۹۸۲ در دست است.

بهار عربی: اعتراضات اخوان در سال ۸۲ شورش کور بود چرا که فعاليت اخوان در مصر ممنوع و در سوريه نيز اين جريان سياسی متهم به دست داشتن در ترور و انفجار بود. اما بهار عربی، خواسته ای مشترک و فراگير در بسياری از کشورها عربی بوده و هست که از تونس تا بحرين را تحت الشعاع خود قرار داده است. اگر مردم سوريه ديده اند که بن علی و مبارک در اندک زمانی مجبور به کناره گيری از قدرت شدند، عبدالله صالح سرانجام پس از ماه ها سرسختی از قدرت کنار کناره گيری کرد و جامعه جهانی در ليبی به دفاع از مخالفان قذافی برخواست، دليلی برای بازايستادن از حرکت خود نمی بينند.
دست کم تاکنون به رغم شديدترين سرکوب ها، مخالفان ۱۴ ماه مقاومت سخت را پشت سر گذاشته اند و ريزش در بدنه نظام سوريه شروع شده است. اجلاس «دوستان سوريه» با حضور ۷۲ کشور در ژانويه گذشته در استانبول برگزار و اپوزسيون به رسميت شناخته شده است. اين ها همگی دستاوردهايی است که بهار عربی برای اپوزسيون سوريه به همراه آورده است.

نظام غير دو قطبی: موفقيت حافظ اسد در سرکوب سال ۱۹۸۲ مرهون نظام دو قطبی بود. در آن دوره، سوريه در اقمار شوروی به شمار می رفت. مسکو هيچ گونه مخالفتی با سرکوب حماه نکرد. اما امروز گو اينکه مسکو و پکن، مخالف توسل به اقدام نظامی عليه سوريه (مشابه ليبی) هستند ولی در لفظ، جنايات را چه از سوی دولت مرکزی و چه از سوی اپوزسيون محکوم کرده اند. مسکو ارتباطات غير رسمی با اپوزسيون را در دستور کار خود دارد.
بنابر اين، اگر پذيرفته باشيم که در نظام بين الملل کنونی (پس از فروپاشی نظام دو قطبی)، مسکو سرانجام ناگزير شده است با حمله آمريکا و متحدانش به حوزه های سنتی نفوذ خود (از جمله به صربستان، عراق، ليبی) کنار آيد، دليلی وجود ندارد که با حمله آمريکا و متحدانش به سوريه نيز کنار نيايد.
مساله فقط اين است که مسکو برای واگذاری حوزه های نفوذ خود به آمريکا، بهای خود را مطالبه می کند همچنان که در حمله آمريکا به عراق (صدام) رقم قابل ملاحظه ای از بازسازی عراق را مطالبه کرد.

بازيگران غير سوری: شورش سال ۱۹۸۲ و سرکوب آن توسط حافظ اسد، اختلافی سوری- سوری بود (اختلاف اپوزسيون سوريه با دولت سوريه). گو اينکه اين وضعيت اينک نيز در دوران بشار اسد وجود دارد، واقعيت اين است که سوريه نه تنها عرصه اختلافات اپوزسيون و دولت مرکزی است بلکه عرصه زورآزمايی بازيگرانی از ديگر کشورهاست. جمهوری اسلامی ایران به حمايت علنی از بشار اسد برخاسته و در مقابل عربستان و قطر حمايت خود را از اپوزسيون پنهان نمی کنند. اين زورآزمايی در بحرين نيز ديده شد با اين فرق که جمهوری اسلامی در حمايت از اپوزسيون شيعه و عربستان به حمايت از دولت سنی بحرين برخاستند. در حالی که عربستان با اعزام نيروی نظامی در حمايت از دولت بحرين، آرامش را به  منامه بازگردانده، جمهوری اسلامی نيز بر اين گمان است که می تواند دولت بشار اسد را از منجلابی که در آن گرفتار آمده نجات دهد غافل از اينکه در وزن کشی سياسی دولت های حامی و دولت های مخالف  بشار اسد، جمهوری اسلامی تنها کشور در جهان است که در حمايت همه جانبه از بشار بر آمده است و بس.
اين در حالی که دست کم ۷۲ کشور از جمله سه عضو ثابت شورای امنيت (آمريکا، انگليس و فرانسه) در اجلاس «دوستان سوريه» در ژانويه گذشته به ميزبانی ترکيه اپوزوسيون سوريه را موسوم به «شورای ملی سوريه» به رسميت شناختند. در حال حاضر رابطه کشورهای مختلف جهان با شورای ملی سوریه به این ترتیب است:
کشورهايی که صرفاً شورای ملی سوريه را به عنوان دولت قانونی سوريه به رسميت شناخته اند؛ کشورهايی که شورای ملی سوريه را به رسميت شناخته و از آن حمايت می کنند؛ کشورهايی که حمايت غير رسمی از شورای ملی سوريه می کنند؛ کشورهایی که رابطه غير رسمی با شورای ملی سوريه دارند؛ کشورهايی که شورای ملی سوريه به رسميت نمی شناسند.

نتيجه گيری:
به رغم ديدن حسنی مبارک در قفس آهنی، به قتل رسيدن قذافی در ليبی، انفجار بمب در کنار عبدالله صالح در يمن، اگر بشار اسد هنوز بر اين گمان است که می تواند با توسل به روش پدر در «پاکسازی گروهی و برجا گذاشتن شهر سوخته» پايه های حکومت خود را چنان استوار سازد که قدرت را برای فرزند خود به ارث بنهد، بايد گفت که تصور او نادرست است. چه دليلی بالاتر از اين که حماس که روزگاری دفتر مرکزی خود را در دمشق داشت، اعلام کرده است که در بحران داخلی سوريه جانب دولت را نخواهد گرفت.
اين در حالی است که اتحاديه عرب از سوريه روی برگردانده و عضويت اين کشور را معلق کرده است. در مقابل، سازمان ملل هرچند کم تعداد، ناظران خود را در خاک سوريه مستقر نموده است. هيچ يک از اين فاکتورها در ۳۰ سال پيش از اين که حافظ اسد دست به تصفيه حماه زد وجود نداشت.
اين واقعيت که در جامعه جهانی، جمهوری اسلامی ایران با حکومت لرزان خود اينک تنها حامی بشار است گواهی است بر انزوای دمشق و تغييراتی که در اين کشور به وقوع خواهد پيوست. اين که دامنه تغييرات تا کجا باشد بحث ديگری است اما آنچه جای ترديد ندارد اينکه اميد سوريه به همسو نبودن مسکو و پکن با آمريکا و متحدانش (تا سرنوشت قذافی برای بشار تکرار نشود)، چندان که بايد دلگرم کننده نيست.
جالب اينکه جمهوری اسلامی نيز تنها به دلگرمی مسکو و پکن به سرسختی در پرونده هسته ای و حقوق بشر دل خوش کرده است. اگر چنين است، ضروری است تا تهران و دمشق يک بار ديگر رفتارشناسی مسکو و پکن را بازخوانی کنند تا بدانند، روسيه و چين در نظام کنونی (پس از فروپاشی نظام دو قطبی) صرفاً در بهای واگذاری حوزه های نفوذ خود به آمريکا با اين کشور مشکل دارند و بس.



وزارت کشور آلمان فعالیت ‌یکی از انجمن‌های متعلق به اسلام‌گرایان تندروی سلفی را ممنوع کرد. نیروهای پلیس در یک عملیات گسترد‌ه محل سکونت و فعالیت گروه‌های تندروی سلفی را که متهم به ترویج خشونت هستند، تفتیش کردند.
پلیس و دستگاه قضایی آلمان عملیات گسترد‌ه‌ای را به منظور بررسی فعالیت اسلامگرایان تندروی سلفی در این کشور آغاز کردند. نیروهای امنیتی و پلیس صبح پنج‌شنبه (۱۴ ژوئن/ ۲۵ خرداد) محل سکونت و انجمن‌های متعلق به گروه‌های سلفی را در هفت ایالت از ۱۶ ایالت این کشور تفتیش کردند.
در این عملیات گسترده و هماهنگ، حدود یک هزار نیروی امنیتی و پلیس آلمان شرکت داشتند که در مجموع ۷۰ ساختمان را مورد تفتیش قرار دادند. این عملیات در ایالت‌های نورد راین‌وست فالن، هامبورگ، نیدرزاکسن، هسن، شلزویگ هولشتاین، بایرن و برلین با هدف جمع‌آوری اسناد و مدارک لازم برای ممنوع‌ کردن احتمالی فعالیت گروه‌های تندروی سلفی در آلمان صورت گرفته است.

سلفی‌های تندور کاربست خشونت برای ایجاد یک "حکومت الهی" را مجاز می‌دانند
هشداری به "دشمنان" قانون اساسی
هانس- پتر فریدریش،‌وزیر کشور آلمان، روز پنج‌شنبه فعالیت انجمن "میلاتو ابراهیم" وابسته به سلفی‌های تندرو در شهر زولینگن در ایالت نورد راین وست‌فالن را ممنوع اعلام کرد. ابراهیم ابوناجی، رهبر تندروی شبکه "دین واقعی" نیز عضو این انجمن است.
اعضای شبکه "دین واقعی" که از سلفی‌های تندرو به شمار می‌روند نیز در مرکز توجه عملیات تازه نیروهای پلیس و دستگاه امنیتی قرار دارند. اعضای این شبکه چندی پیش با پخش رایگان نسخه‌های قرآن در ایالت‌های مختلف آلمان توجه افکار عمومی را برانگیختند.
سلفی‌های تندور در تبلیغات خود "کافران" را مستحق جهنم و کاربست خشونت با هدف ایجاد "حکومت الهی" را مجاز می‌دانند. اداره امنیت داخلی آلمان در مورد توزیع مجانی میلیون‌ها جلد قرآن توسط اسلام‌گرایان سلفی در آلمان هشدار داده و این اقدام را "اقدامی تبلیغاتی" با هدف عضوگیری خوانده بود.
افراط‌گرایان سلفی متهم هستند نوعی از اسلام خشونت‌گرا را تبلیغ و ترویج می‌کنند یا خود با شبکه‌های تروریستی در ارتباط هستند. رالف یگر، وزیر امور داخلی ایالت نوردراین وست‌فالن آلمان روز پنج‌شنبه آغاز عملیات پلیس و دستگاه قضایی در برخورد با گروه‌های تندروی سلفی را نشانه "اقدام مصمم" دولت در برخورد با گروه‌های تندرو دانست.

وی در ادامه افزود: «ما با ابعاد تاز‌ه‌ای از خشونت مواجه شده‌ایم.» رالف یگر تصریح کرد که دولت آلمان با این اقدام به "تمامی دشمنان قانون اساسی" نشان خواهد داد که فراتر از مرز مشخصی نمی‌توانند بروند.
مظنون به انجام حملات تروریستی
در هفته‌های اخیر و پس از درگیری گروهی از تظاهرکنندگان سلفی با نیروهای پلیس که به مجروح شدن ۲۹ پلیس در پی حملات سلفی‌ها با چاقو منجر شد، سیاستمداران احزاب مختلف آلمان ‎خواستار برخورد قاطع با اسلامگرایان تندروی سلفی شدند. هانس- پتر فریدریش، وزیر کشور آلمان اعلام کرده است که دولت امکان ممنوعیت فعالیت سایر انجمن‌های سلفی‌های تندرو را نیز بررسی می‌کند.
گروه‌های تندور سلفی در سال‌های اخیر رشد پرشتابی در آلمان داشته‌اند. بر اساس اطلاعات جمع‌آوری شده توسط نهادهای امنیتی آلمانی، اسلام‌گرایان تندروی سلفی آرزوی "حکومت الهی" بر مبنای قوانین شریعت را در سر می‌پرورانند که ناقض موازین دمکراسی غربی است.
شمار اعضای این گروه حدود ۴ هزار نفر تخمین زده می‌شود. قابل ذکر است که در فهرست دستگاه‌های امنیتی آلمان نام حدود ۱۳۰ اسلامگرای تندرو ثبت شده که قادر به انجام تروریستی هستند. ۲۴ نفر از این افراد به گروه‌های سلفی تعلق دارند.



وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی اعلام کرد که «عوامل ترور» کارشناسان هسته‌ای خود را در نقاط مختلف ایران شناسایی و دستگیر کرده است. هنوز درباره عده دستگیر شدگان و نام آنان خبری منتشر نشده است.
در خبری که خبرگزاری مهر در این زمینه منتشر کرده از افراد دستگیرشده به عنوان «افسران اطلاعاتی» نام برده شده که برای اسرائیل کار می‌کردند. هم‌چنین گفته شده که این دستگیری‌ها در پی یک رشته «عملیات سنگین و همه جانبه اطلاعاتی» صورت گرفته که از ۱۸ ماه پیش آغاز شدند.
بنا بر ادعای وزارت اطلاعات ایران این عده عوامل اصلی ترور دانشمندان هسته‌ای جمهوری اسلامی، مجید شهریاری، مصطفی احمدی‌روشن و رضا قشقایی راننده ومحافظ او هستند ولی هیچ مشخصاتی درباره هویت، ملیت، زمان، مکان و چگونگی دستگیری این افراد از سوی این وزارتخانه منتشر نشده است.
تا کنون چهار کارشناس فیزیک ایران در تهران ترور شده‌اند و جمهوری اسلامی اسرائیل و آمریکا را به ترور پژوهشگران هسته‌ای ایران متهم می‌کند.
وزارت اطلاعات در فروردین ماه امسال نیز اعلام کرد که یک "شبکه‌بزرگ تروریستی" و "ستاد منطقه‌ای" نیروهای وابسته به اسرائیل را در یکی از کشورهای منطقه کشف و عوامل فعال در این شبکه و ستاد را بازداشت کرده است. یک هفته پس از انتشار این اطلاعیه اعلام شد که بازداشت شدگان به اتهام خود اعتراف کرده‌اند.
این گونه اطلاعیه‌ها که به کرات از سوی وزارت اطلاعات منتشر شده‌اند، در شرایطی اعلام رسمی می‌شوند که نهاد یا رسانه‌ مستقلی مجاز به تحقیق و بررسی در باره‌ی صحت و سقم موارد ذکر شده در آن‌ها نیستند.
بیش از سه سال است که مسئله ترور کارشناسان هسته‌ای ایران به مناقشه هسته‌ای این کشور گره خورده است. برخی تحلیلگران این ترورها را در کنار ویروس استاکس‌نت به «جنگی» نسبت می‌دهند که مدت‌هاست اسرائیل با ایران شروع کرده است.

ایالات متحده آمریکا اتهام دست داشتن در ترور کارشناسان اتمی ایران را قاطعانه رد می‌کند. اما اسراییل ضمن سکوت در برابر چنین اتهامی، جمهوری اسلامی را به دلیل در خطر قرار دادن موجودیت خود، به حمله نظامی پیشگیرانه تهدید کرده است. به هرحال این ترورها هر منبعی داشته باشند، از دوسو قربانی می‌گیرند. هم افرادی که در ارتباط با برنامه هسته‌ای ایران فعالیت می‌کنند و هم افرادی که به هرشکل در این رابطه دستگیر می‌شوند و هیچ نهاد مستقلی امکان بررسی پرونده آن‌ها را ندارد.

سابقه ترورها
اولین کسی که قربانی ترورهای مناقشه هسته‌ای ایران شد مسعود علی‌محمدی، کارشناس و استاد  دانشگاه بود که ۲۲ دی‌ماه سال ۱۳۸۸ با انفجار بمبی به قتل رسید که در یک موتورسیکلت جاسازی شده و از راه دور هدایت می‌شد.
منابع رسمی جمهوری اسلامی اعلام کردند که این استاد دانشگاه با سازمان انرژی اتمی ایران همکاری نداشته است. اما منابع غربی ادعا کردند که او با دو کارشناس هسته‌ای دیگر ایرانی به اسامی محسن فخری‌‌زاده مهابادی و فریدون عباسی دوانی همکاری تنگاتنگ داشته است.
روز دوشنبه ۸ آذر ۱۳۸۹ دو کارشناس هسته‌ای دیگر ایران به اسامی مجید شهریاری و فریدون عباسی هدف عملیات تروریستی قرار گرفتند. مجید شهریاری در این عملیات کشته و فریدون عباسی  مجروح شد.

داریوش رضائی،  سومین قربانی عملیات تروریستی علیه کارشناسان هسته‌ای جمهوری اسلامی بود. او، بعد از ظهر روز شنبه اول مرداد امسال هنگام خروج از خانه خود به ضرب گلوله مهاجمان ناشناس به قتل رسید.
آخرین ترور در۲۱ دیماه گذشته رخ داد و مصطفی احمدی‌روشن، معاون بازرگانی سایت نطنز  با یک بمب مغناطیسی در حوالی میدان کتابی تهران کشته شد.
اولین کسی که به اتهام این ترورها محکوم به اعدام شد مجید جمالی فشی است که ۲۶ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۱ به اتهام قتل دکتر مسعود علی‌محمدی، استاد فیزیک و کارشناس اتمی، در زندان اوین به دار آویخته شد. دادستانی عمومی و انقلاب تهران در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که جمالی به تمامی اتهامات خود از جمله «قتل مسعود علی‌محمدی، همکاری با رژیم صهیونیستی و شبکه تروریستی موساد، تحصیل مال نامشروع به واسطه همکاری اطلاعاتی با رژیم صهیونیستی، تخریب اموال مسکونی ناشی از انفجار بمب و نگهداری مواد روانگردان» اعتراف کرده است.
استناد به این گونه «اعتراف‌»ها با توجه به سابقه «اعتراف‌»‌گیری در جمهوری اسلامی، نگرانی‌هایی را در مورد افرادی بر می‌انگیزد که بدون دسترسی به کوچک‌ترین امکان دفاع از خود به جرم جاسوسی و ترور برای اسرائیل دستگیر می‌شوند.



حسن کسایی نوازنده برجسته ساز نی در سن ۸۳ سالگی در اصفهان درگذشت. این چهره ماندگار موسیقی ایران چند ماه گذشته را در کما سپری کرده بود. آلبوم‌های "دختر گلفروش" و "نی و تار" از آخرین آثار وی بود.
به گزارش خبرگزاری ایسنا حسن کسایی روز پنجشنبه ۲۵ خرداد (۱۴ژوئن) در حالی که چند ماه آخر عمر خود را در کما به سر می‌برد و امکان صحبت کردن و غذا خوردن را نداشت در زادگاهش اصفهان درگذشت. کسایی در سال‌های اخیر به بیماری سرطان مبتلا بود.
حسن کسایی آواز و گوشه‌های موسیقی ایران را نزد استاد تاج اصفهانی و ادیب خوانساری و نواختن نی را نزد مهدی نوایی فرا گرفت. وی همچنین بر اثر همنشینی با ابوالحسن صبا نواندگی سه تار را آموخت.
کسایی در ۲۰ سالگی نخستین اجرای تک نوازی خود را در دستگاه همایون در شهر اصفهان اجرا کرد. یک سال بعد نیز قطعه معروف "سلام" را در دستگاه چهارگاه ساخت که مورد توجه بسیار قرار گرفت.
حسین علیزاده بعدها در آلبوم "صبحگاهی" با سازبندی و ارکستراسیونی حجیم این قطعه را بازسازی کرد. کسایی در سال ۱۳۲۹ با ارکستر رادیو ارتش اصفهان همکاری خود را آغاز کرد.
استاد کسایی در سال‌های بعد با ارکسترهای متعدد رادیو به سرپرستی هنرمندانی چون ابوالحسن صبا، حسین یاحقی، حبیب‌الله بدیعی، محمد میرنقیبی و همایون خرم فعالیت کرد. او در سال ۱۳۳۵ به برنامه گل‌ها راه یافت و تا سال ۱۳۵۷ با این برنامه همکاری داشت.

از بی مهری حکومت تا نشان لیاقت
کسایی سال ۱۳۶۱ و در سال‌های فشار به هنرمندان و خصوصا نوازندگان از صدا و سیما اخراج شد. وی آخرین برنامه رسمی خود در رادیو ایران را با همکاری جلیل شهناز، محمدرضا شجریان و جهانگیر ملک اجرا کرد.
کسایی در دهه‌ی ۶۰ خورشیدی به اروپا سفر کرد و در کشورهای مختلف به اجرای برنامه پرداخت. در سال ۱۳۶۹ نیز تندیس وی در گالری مفاخر هنری جهان در لندن نصب شد.
این هنرمند اصفهانی در سال ۱۳۷۰ در جشنواره نی نوازان شرکت کرد و این به نوعی فضای فعالیت وی در ایران را فراهم ساخت. صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز از سال ۱۳۷۴ حقوق مستمری وی را پرداخت کرد.
در دوره وزارت عطاء الله مهاجرانی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۱۳۷۸، نشان درجه یک فرهنگ و هنر به کسایی اعطا شد. او در سال ۱۳۸۱ نیز به عنوان چهره‌ی ماندگار موسیقی ایران انتخاب شد و مورد تقدیر قرار گرفت.
از کارهای اخیر حسن کسائی، می‌توان به آلبوم "دختر گل‌فروش" با تنظیم مهرداد یزدانی و آواز علی جهاندار و "گفت‌وگوی نی و تار" اشاره کرد که حاصل هم‌نوازی وی با شهرام میرجلالی است. از شاگردان وی می‌توان به حسین عمومی، حسن ناهید، محمد موسوی، عباس نوروزی و منوچهر غیوری اشاره کرد.



روزنامه "نیویورک تایمز" برای اولین‌بار ستونی به زبان فارسی گشوده است. در این ستون، نیکلاس کریستف، خبرنگار این روزنامه و برنده دو جایزه معتبر پولیتزر، مشاهدات خود از سفر به ایران را می‌نویسد.
"نیویورک تایمز" در ستون ویژه‌ای که به زبان فارسی راه‌انداخته است، مشاهدات نیکلاس کریستف از سفرش به ایران را برای مخاطبان فارسی زبان ترجمه می‌کند. نیکولاس کریستف به همراهی دختر و پسر خود عازم این سفر شده و از مشهد در شرق کشور تا تبریز در غرب کشور را می‌بیند.
مقامات جمهوری اسلامی علی‌رغم وضع محدودیت‌های بسیار در سال‌های اخیر برای خبرنگاران خارجی و خودداری از صدور ویزا برای آنها، با سفر کریستف و دادن ویزای ویژه خبرنگاری به او موافقت کرده‌اند.
نیکلاس کریستف در صفحه‌ی توئیتر خود نوشت:« باورم نمی‌شود که مقامات جمهوری اسلامی ایران به من ویزا دادند و هیجان‌زده عازم سفری دیگر به ایران هستم.»
کریستف در سفر خود چند روز را هم در تهران به سر می‌برد و دولت ایران به او اجازه داده است تا با مردمی که خود انتخاب می‌کند نیز گفت‌وگو کند.
نیکلاس کریستف برای پوشش خبری از فاجعه‌ کشتار دانشجویان معترض چینی در میدان "تیان‌آن‌من" به طور مشترک با همسر خود برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر "بهترین گزارشگری بین‌المللی" شد.
او در سال ۲۰۰۶ به دلیل ستونی که درباره‌ی مشاهدات شخصی خود از فاجعه‌ی جنگ سودان و کشتار مردم دارفور می‌نوشت، برنده‌ یک جایزه‌ی پولیتزر دیگر شد.
نارضایتی ایرانی‌ها از رهبران خود
اولین یادداشت کریستف با عنوان " سلامی گرم از ایران" است. او می‌نویسد که سفر به ایران با ابراز علاقه و هیجان یک ایرانی نسبت به آمریکا شروع شد: « این فرد که سابقا تکاور بوده و حالا در شهر مشهد لباس‌فروشی دارد، با شوق و ذوق به من گفت که آمریکا را دوست دارد و آن‌‌چنان از خود بیخود شده بود که فکر کردم ممکن است بغلم کند.»
خبرنگار روزنامه‌ی "نیویورک تایمز" می‌نویسد در سفر خود برخی ایرانیان را دیده که در اثر تحریم‌های اقتصادی آمریکا و اروپا علیه ایران به شدت آسیب دیده‌اند، با این‌حال از دست رهبران خود ناراضی هستند و آمریکا را مقصر نمی‌‌دانند.
نیکلاس کریستف معتقد است که ایرانیان "آمریکا دوست‌ترین" ملت خاورمیانه هستند و تصریح می‌کند که آنها با او و همراهانش با مهمان‌نوازی برخورد کرده، آن‌ها را به خانه‌هایشان دعوت کرده و به او هدیه ‌داده‌اند.

کریستف می‌نویسد برخی ایرانیان را دیده که  در اثر تحریم‌های اقتصادی آمریکا و اروپا علیه ایران به شدت آسیب دیده‌اند
خبرنگار "نیویورک تایمز" اما تاکید می‌کند که بسیاری از ایرانیان نیز هوادار دولت هستند. او در اولین یادداشت خود نوشت:« من با ایرانیان زیادی – به خصوص در روستاها- آشنا شدم که به شدت هوادار مسئولان دولتی بودند و خوش‌شان نمیامد که آمریکا قلدری می‌کند.»
کریستف اما یادآور شده همه‌ مردمی که در سفرش به ایران دیده است، وقتی می‌فهمیدند او آمریکایی است، نسبت به او صمیمی و مهربان بوده‌اند.
کریستف: ایرانی‌های بیشتری وحشت‌زده‌اند
این اولین سفر نیکلاس کریستف به ایران نیست. او بعد از انقلاب اسلامی چندبار به ایران سفر کرده که آخرین آن در سال ۱۳۸۵ بوده است.
کریستف با مقایسه‌ی سفر فعلی خود با سال ۱۳۸۵ نوشته است:« ایرانیان راحت از رهبران خود گلایه می‌کنند. اما از سرکوب سال ۱۳۸۸ به این‌سو یک خط قرمز به وجود آمده است؛ هرچیزی که به فعالیت سیاسی ختم شود، حتا انتقاد در میان عموم حالا خط قرمز شده است.»
این برنده‌ی جایزه "پولیتزر" می‌نویسد که مردم ایران از دوربین وحشت دارند و اضافه می‌کند:« یک کاسب در گفت‌وگوی خودمانی ما از دولت گلایه می‌کرد، می‌گفت اقتصاد افتضاحی داریم و همه‌اش تقصیر رئیس‌جمهور است. وقتی دوربین و دفترچه‌مان را درآوردیم، شروع کرد به تعریف از دولت. وقتی از او پرسیدم چرا موضع‌اش را ۱۸۰ درجه تغییر داد، گفت در ایران نمی‌شود حرف راست زد.»

کریستف تحلیل کرده که به نظرش سقوط نظام فعلی ایران، مثل دیگر کشورهای استبدادی که او دیده، حتمی است
نیکلاس کریستف با تاکید بر این‌که سنجش افکار عمومی در کشورهای استبدادی دشوار است، در یادداشت خود نوشت:«به عقیده من در حقیقت یکی از دلایل ابراز علاقه مردم ایران به آمریکا آن است که آن‌ها تمایل دارند هرچه را رسانه‌های دولتی محکوم می‌کنند، با آغوش باز بپذیرند.»
این خبرنگار "نیویورک تایمز" در پایان اولین یادداشت خود از سفرش به ایران، تحلیل کرده که به نظرش سقوط نظام فعلی ایران، مثل دیگر کشورهای استبدادی که او دیده، حتمی است.
او تاکید می‌کند به نظرش تنها چیزی که مانع این سقوط می‌شود، "آغاز جنگی بین ایران و غرب" یا حمله نظامی اسرائیل به ایران است. او تاکید می‌کند:« چنین اقدام نظامی‌ای، عکس‌العمل ملی‌گرایانه ایرانیان را به دنبال داشته و باعت نجات آیت‌الله‌ها می‌شود.»
قرار است ستون فارسی مشاهدات کریستف از ایران، هر ۲۴ ساعت به روز شود. کریستف در روزنامه‌نگاری انگلیسی زبان، شهرت ویژه‌ای به دلیل مهارت خود در ستون‌نویسی دارد و به دلیل ستون‌نویسی‌های خود در "واشنگتن پست" و "نیویورک تایمز" برنده‌ی جوایز بین‌المللی متعددی از جمله جایزه‌‌ی "پرس کلاب" و جایزه‌ی ادبی "دایتون" شده است.
در سال ۲۰۰۷ مجله‌ی تخصصی رسانه‌ای- تحلیلی "یو اس نیوز اند ورلد ریپورت" نیکلاس کریستف را به عنوان یکی از "رهبران رسانه‌ای" جهان انتخاب کرد.



کره‌جنوبی حجم صادرات خود به ایران را محدود کرد. فولاد، خودرو و محصولات الکترونیکی از عمده کالاهای صادراتی به ایران هستند. این کشور برای معافیت از تحریم‌های آمریکا واردات نفت از ایران را نیز باردیگر کاهش می‌دهد.
موسسه تجارت بین‌المللی کره‌جنوبی" کیتا" اعلام کرد این کشور صادرات خود به ایران را محدود کرده است. به گزارش خبرگزاری رویترز، کره‌جنوبی که از نظر اقتصادی چهارمین کشور قدرتمند آسیایی به شمار می‌رود در سه ماهه نخست سال جاری میلادی ۷/ ۱ میلیارد دلار کالا به ایران صادر کرده است.
این حجم صادرات البته نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۱۴ درصد کاهش داشته است. این کشور اکنون، دو هفته مانده تا زمان آغاز تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی، در نظر دارد محرومیت تاز‌ه‌ای برای صدور کالا به ایران اجرا کند.
موسسه تجارت بین‌المللی کره‌جنوبی "کیتا" در بیانیه‌ای که (۱۲ ژوئن/ ۲۳ خرداد) در وب‌سایت این موسسه منتشر شده، اعلام کرده است که از این تاریخ به بعد برای شرکت‌های کره‌ای صادرکننده کالا به ایران که برای معاملات خود نیازمند ارتباط با بانک مرکزی ایران هستند، سقف صادراتی تعیین می‌‌کند. علاوه بر آن مبلغ مربوط به صادرات جدید به ایران باید ظرف ۱۸۰ روز تسویه شود.


فولاد از جمله کالاهای صادراتی کره‌ جنوبی به ایران است
تصمیم کره‌جنوبی برای ادامه کاهش واردات نفت از ایران
موسسه "کیتا" خاطر نشان کرده که این تصمیم در راستای دور جدید تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی اتخاد شده است.
این موسسه همچنین تصریح کرده که کره‌جنوبی برای معافیت از تحریم‌های ایالات متحده آمریکا علیه خریداران نفت ایران، واردات نفت مورد نیاز خود را نیز از ایران کاهش خواهد داد.
این تصمیم درحالی اتخاد شده است که کره‌‌جنوبی حجم واردات نفت خود از ایران در سه ماه نخست سال جاری‌ را نیز نسبت به مدت مشابه سال قبل، ده درصد کاهش داده بود.
این کشور در سه ماه نخست سال گذشته میلادی ۲۵ میلیون و ۲۵۰ هزار بشکه نفت خام از ایران وارد کرده بود. در بیانیه موسسه "کیتا" ضمن اشاره به پیچیده شدن شرایط واردات نفت از ایران، آمده است که کاهش واردات از ایران به تصمیم اتحادیه اروپا در مورد تمدید ممنوعیت بیمه تانکرهای حامل نفت ایران بستگی دارد.
"کیتا" بزرگترین موسسه تجاری کره‌جنوبی است که بیش از ۷۱ شرکت و کارخانه این کشور عضو آن هستند. این موسسه همزمان با اعلام تصمیم خود مبنی بر کاهش صادرات به ایران تأکید کرده است که در صورت بهبود شرایط تجارت با ایران، این محدودیت‌ها برداشته می‌شوند.

خریداران نفت نگران پیامد تحریم‌های تازه
تحریم‌های تازه ایالات ‌متحده آمریکا علیه خریداران نفت جمهوری اسلامی همزمان با تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه ایران، از جمله ممنوعیت بیمه تانکرهای حامل نفت از ایران، خریداران نفت این کشور را با چالشی‌جدی مواجه کرده است.

در کنار کره‌جنوبی ژاپن نیز یکی دیگر از واردکنندگان نفت خام ایران به شمار می‌رود. این کشور اکنون درپی جایگزینی برای شرکت‌های بیمه اروپایی تانکرهای نفت‌کش است.
پارلمان ژاپن در نظر دارد جمعه (۱۵ ژوئن/ ۲۶ خرداد) طرح کابینه این کشور در مورد بیمه تانکرهای حامل نفت از ایران زیر نظر دولت ژاپن را بررسی کند.
بر اساس این طرح در صورت وقوع حادثه‌ای برای تانکرهای حامل نفت از ایران به مقصد این کشور، دولت ژاپن تا سقف معینی ملزم به پرداخت خسارت خواهد بود.
ژاپن که سال گذشته ۹ درصد نیاز خود به نفت خام را از ایران وارد کرده، در ماه آوریل (اردیبهشت ۱۳۹۱) اعلام کرد ۶۵ درصد از واردات نفت خود از ایران را کاهش داده و در مقابل بر واردات نفت خود از عربستان سعودی افزوده است.
دولت این کشور درعین حال تصریح کرده که برای پرهیز از خسارات احتمالی ناشی از کاهش شدید صادرات نفت از ایران در پی اجرای تحریم‌های اتحادیه اروپا طرح بیمه دولتی تانکرهای حامل نفت از ایران را تدوین کرده است. تحریم‌های اتحادیه اروپا از تاریخ اول ژوئیه برابر با ۱۱ تیرماه به مرحله اجرا درخواهد آمد.



هم‌زمان با سالروز تظاهرات میلیونی مخالفان حکومت ایران در ۲۵ خرداد ۱۳۸۸، منتقدان حکومت ایران و خانواده‌های زندانیان سیاسی به انتقاد از رفتار رهبر جمهوری اسلامی و سکوت مراجع تقلید پرداخته‌اند.
پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸میلیون‌ها شهروند ایرانی به نتایج اعلام شده اعتراض کردند. به اعتراف برخی مسوولان حکومت جمهوری اسلامی در روز ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ نزدیک به سه میلیون نفر راهپیمایی سکوت برگزار کردند.
اعتراضات به نتیجه انتخابات تا چند ماه ادامه یافت و با خشونت نیروهای امنیتی ده‌ها نفر از معترضان جان خود را از دست دادند. همچنین در پی این اعتراضات شماری از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب و منتقد حکومت ایران روانه زندان شدند.
در سالروز ۲۵ خرداد، ابوالفضل قدیانی، از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در پیامی از بند ۳۵۰ زندان اوین به شدت به عملکرد آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی انتقاد کرده است.
آقای قدیانی در این نامه که سایت کلمه آن‌را منتشر کرده می‌گوید: «گرچه انقلاب اسلامی مرض سلطنت را با جراحی درمان کرد اما ویروس استبداد بار دیگر به جان ملت ایران افتاد.»
وی تصریح می‌کند که در ایران امروز پس یکصدوپنجاه سال مبارزه علیه حکومت فردی و خودسرانه، همچنان مطالبه‌ی "یک کلمه" باقی است؛ «شاهی بی محابا شاهی می‌کند و به تعبیر دیگر سلطان مطلق‌العنان بی‌پروا به سلطنت‌مطلقه مشغول است.»

قدیانی: گنجاندن ولایت فقیه در قانون اساسی، فاجعه انحراف بود
این زندانی سیاسی اصلاح‌طلب با اشاره به اینکه گنجاندن ولایت فقیه در قانون اساسی، "فاجعه انحراف" بود، تصریح می‌کند: «کیست که اندکی از تاریخ این مملکت آگاهی داشته باشد و در یک کلام علی خامنه‌ای را در همان جایگاهی نبیند که ناصرالدین شاه ... قرار داشت و حکمرانی می‌کرد.»
این عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در بخش دیگری از پیام خود آیت‌الله خامنه‌ای را رهبر "جبهه‌ی استبداد دینی" در ایران دانسته و می‌افزید: «امروز دیگر اصلاح‌طلبی بدون تمنای محو استبداد امری باطل و ادعایی رسوا است.»
ابوالفضل قدیانی تاکید می‌کند اصلاحاتی که مدعی پایبندی به آرمان آزادی، قانون و دمکراسی است، اما در افق نهایی خود نفی استبداد را ترسیم نکرده و جایگاه و نقشی برای ولایت فقیه در سیاست کلان خود قائل است، "دروغی" بیش نیست.
وی با اشاره به کشته شدن معترضان به نتایج انتخابات و به زندانی کردن فعالان سیاسی معترض به دست حکومت ایران تصریح می‌کند: «بدون شک دیگر مجال برای مماشات با شخص اول مملکت و عامل اصلی تمامی این جرائم یعنی علی خامنه‌ای باقی نمانده است.»
ابوالفضل قدیانی از اعضای موسس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، پیش از انقلاب ۱۳۵۷، چهار سال را در زندان سپری کرد. وی پس از انتخابات ۱۳۸۸ به اتهام توهین به رهبری و محمود احمدی‌نژاد مجموعا به چهار سال زندان محکوم شده است.
این فعال سیاسی که متولد ۱۳۲۴ است به عنوان مسن‌ترین زندانی سیاسی اعتراضات پس از انتخابات شناخته می‌شود.

اعتراض خانواده زندانیان سیاسی به سکوت مراجع تقلید
سایت نوروز که دیدگاه‌های جبهه مشارکت ایران را منتشر می‌کند، روز پنجشنبه ۲۵ خرداد (۱۴ ژوئن) متن نامه‌ی جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی را خطاب به مراجع تقلید منتشر کرد.
نویسندگان این نامه از برگزاری "دادگاه‌های نمایشی" و "حکم‌های فرمایشی" انتقاد می‌کنند و می‌افزایند: «آنان (زندانیان سیاسی) را در سلول‌های انفرادی و بندهای ستم محبوس کردند و از حقوق اولیه‌شان شامل تماس تلفنی و ملاقات حضوری و مرخصی و روند درمانی و بعضا ملاقات‌های کابینی محروم کردند.»
خانواده‌های زندانیان سیاسی خطاب به مراجع تقلید می‌پرسند چرا آنها در برابر "یاوه‌سرایی‌هایی" که یک انسان "غیرمعصوم" را با "پیامبر و ائمه معصوم" برابر می‌خوانند، سکوت اختیار کرده‌اند.
در این نامه همچنین با انتقاد از سکوت برخی از مراجع تقلید در برابر رفتار حاکمان جمهوری اسلامی تصریح شده که اگر فرض گیریم "مسئولین حکومتی مست قدرت شده‌اند" مراجع شیعه اکنون "در کجای طریق نعمت ایستاده‌اند؟"
در سال‌های اخیر فقط تعدادی اندکی از مراجع تقلید با دیدگاهی انتقاد حکومت ایران را خطاب قرار داده‌اند. انتقادهایی که با حصر این مراجع و یا حمله‌ی نیروهای هوادار حکومت به دفتر و خانه‌ی آنان همراه شده است.
آیت‌الله حسینعلی منتظری از مراجع شاخص شیعیان سال‌ها را در حبس خانگی به سر برد. در دو سال گذشته نیز خانه و دفتر آیت‌الله صانعی که سخنانی انتقادی را نسبت به رهبران حکومت ایران بیان کرده بود، مورد هجوم قرار گرفت.
با این حال نامه نگاری برخی از منتقدان حکومت ایران به مراجع تقلید همچنان ادامه دارد و تاکنون واکنش مشخصی از سوی بسیاری از این روحانیان دیده ‌نشده ‌است.




نشریات مختلف ورزشی در عرصه‌ی جهانی در گزارش‌ها و تفسرهای خود به دیدار آلمان و هلند پرداخته‌اند. برتری مطلق آلمان، ضعف هلند و تمجید از ماریو گومز، مهاجم گلزن آلمان، نکات مشترک تقریبا تمام این تفسیرها هستند.
روز پنجشنبه (۱۴ ژوئن/ ۲۵ خرداد) و یک روز پس از شکست نارنجی‌پوشان هلند در برابر "عقاب‌های آلمان" در دومین دیدار گروهی جام ملت‌های اروپا از گروه B، شماری از تحلیلگران ورزشی رسانه‌های بین‌المللی به این دیدار حساس و پرهیجان پرداختند.
مفسر ورزشی روزنامه هلندی "د فولکسکرانت" با عرضه تصویری جالب، شکست تلخ هلند در برابر آلمان را این‌گونه تحلیل می‌کند: « نارنجی‌پوشان هلند در ماهی‌تابه خارکف [محل برگزاری مسابقه] مثل یک تکه گوشت کبابی که زیادی روی آتش مانده باشد، وارفتند. هیچ چیز سر جایش نبود، نه هماهنگی، نه خط حمله، نه دفاع و نه هافبک، حداقل این تصویر حکایت بخش اعظم این دیدار بود. ملی‌پوشان هلند در اثر فشار روانی و ناتوانی از حمله از پای درآمدند. تازه این تنها بخشی از ماجراست. در واقع هیچ چیز در این تیم درست عمل نکرد. تیم آلمان در این دیدار نسخه بهتر و برتری از تیم هلند در سال‌های گذشته بود».
مفسر دیگر روزنامه هلندی یعنی روزنامه "ان ار سه هلند" نیز با همین نگاه منفی به تیم فوتبال هلند می‌نگرد: « تیم هلند گرفتار در گرمای خارکف و در اثر حملات تند و تیز آلمانی‌ها از پای درآمد. آلمانی‌ها نشان دادند که در یک فوتبال مدرن چگونه می‌بایست از توانایی و کارآیی نهایت بهره را برد و چگونه می‌توان در سایه همین کارآیی ضربات مهلک به حریف وارد ساخت».
مفسر روزنامه "د تلگراف" که در هلند منتشر می‌شود، از آرایش تیم هلند انتقاد می‌کند و معتقد است که «فرستادن همان تیمی که در برابر دانمارک ناموفق بود به میدان، آن هم در برابر تیم آلمان، از همان ابتدا خطا بود. اما مربی هلند فریاد همه تحلیلگران هلندی را که خواستار بازی کلاس-یان هونتلار [آقای گل بوندس‌لیگا در فصل اخیر] بودند را خیلی دیر شنید و زمانی او را به میدان فرستاد که کار از کار گذشته بود».
دیگر مفسران ورزشی هلند نیز کمابیش نظری مشابه نسبت به این دیدار عرضه کرده و شانس چندانی برای راهیابی هلند به مرحله یک‌چهارم نهایی قائل نشده‌اند.
نشریه "ژِچپوسپولیتا" چاپ لهستان در مورد نمایش هلند و آلمان می‌نویسد: «هلند به احتمال نخستین قربانی گروه مرگ است. آلمانی‌ها قدرتمندتر از آن‌اند که به نظر می‌رسد. اگر همسایگان غربی ما قصد دارند فیلم تبلیغاتی‌ای بسازند که نشان دهد چگونه یک جامعه‌ی چندفرهنگی مهد فوتبالی دیدنی می‌شود، این فیلم آماده است».
مفسر نشریه‌ی روسی "روسیسکایا گاستا" نوشته است: «نارنجی‌پوشان در [ورزشگاه] خارکف حذف شدند».

موج تمجید از گومز پس از سیل انتقادهای داخلی
یوآخیم لوو، سرمربی آلمان، میروسلاو کلوزه، گلزن خطرناک تیم آلمان را که هم در گلزنی و هم در بازی ملی سابقه‌ی بیشتری از ماریو گومز دارد، در بازی‌های یورو ۲۰۱۲ روی نیمکت ذخیره‌ها نشانده و گومز را به جای او راهی زمین کرده است. این تصمیم لوو پیش از این با انتقادهای فراوانی در آلمان روبه‌رو شده بود.
به نظر منتقدان گومز یک تمام‌کننده‌ی حرفه‌ای است، ولی تیم آلمان در پیشانی حمله به بازیکنی کامل‌تر مثل کلوزه نیاز دارد که علاوه بر شم گلزنی در دفاع و تدارک حمله هم شرکت کند.
نشریه‌ی "رکورد" پرتغال با اشاره به موفقیت ماریو گومز می‌نویسد: «گومز پرتغال بدون آبی را [اشاره به رنگ لباس هلند] فشرد و لِه کرد. تیم هلند در هر سه خط ناامیدکننده ظاهر شد و در آستانه‌ی وداع با رقابت‌ها قرار دارد».
روزنامه آلمانی "فرانکفورتر آلگماینه" دیدار آلمان و هلند را از منظر دو گلی که گومز وارد دروازه هلند کرد، تحلیل می‌کند: «گومز برای آلمان پیروز شد. تیم ملی فوتبال آلمان بازی را بسیار درخشان شروع کرد، اما هلندی‌ها هم دروازه آلمان را بارها تهدید کردند و خط دفاعی این تیم را زیر فشار قرار دادند. حال علیرغم پیروزی ۲ بر یک آلمان، هنوز بلیت بازی در مرحله یک‌چهارم نهایی به نام آلمان صادر نشده است».
مفسر "کیکر" اما نسبت به راهیابی آلمان به مرحله یک‌چهارم نهایی خوشبین‌تر است. این نشریه در این نکته که سهم بزرگی از پیروزی آلمان بر هلند محصول همکاری موفق بین باستیان شواین‌اشتایگر در میانه زمین و گومز در پیشانی خط حمله بوده، با مفسر ورزشی "فرانکفورتر آلگماینه" هم‌عقیده است.
مفسر "گازتا ویبورچا"، چاپ لهستان، به مسابقه‌ی هلند و آلمان این‌گونه واکنش نشان داده است: «آلمانی‌ها یکی از نامزدهای اصلی قهرمانی هستند. هلندی‌ها هم چاره‌ای ندارند جز این‌که به انتظار یک معجزه بنشینند. ماریو گومز، کابوس هلندی‌ها، پیکری همچون یک گلادیاتور، پدری اسپانیایی، و منتقدان فراوانی در آلمان دارد».





دستور انحلال پارلمان توسط دادگاه قانون اساسی مصر

دادگاه قانون اساسی مصر در حکمی غیرمنتظره اعلام کرد که روند برگزاری انتخابات پارلمانی مصر برخلاف قانون اساسی بوده و انتخابات باید مجددا برگزار شود. شورای نظامی بلافاصله جلسه‌ اضطراری تشکیل داده است.
خبرگزاری رویترز گزارش می‌دهد که روز پنجشنبه (۱۴ ژوئن/۲۵ خرداد) دادگاه قانون اساسی مصر دستور انحلال پارلمان مصر و برگزاری مجدد انتخابات را صادر کرده است.
فاروق سلطان، رئيس دادگاه قانون اساسی در تماس تلفنی با رویترز گفت:« قوانینی که بر مبنای آن انتخابات پارلمانی مصر برگزار شد، با قانون اساسی مغایرت اساسی داشته است؛ بنابراین انتخابات باید مجددا برگزار شود و پارلمان فعلی از مشروعیت قانونی برخوردار نیست.»
این حکم غیرمنتظره در شرایطی صادر می‌شود که تنها دو روز به زمان برگزاری دومین دور انتخابات ریاست‌ جمهوری مصرباقی است.

به تاکید فاروق سلطان تا آنجا که به قوه قضائیه مربوط است، پارلمان از مشروعیت قانونی برخوردار نیست و همه روند انتخابات با قانون اساسی مغایرت داشته است.
فاروق سلطان به رویترز گفت:« حالا قوه مجریه نیز باید نظر خود را درباره برگزاری مجدد انتخابات پارلمانی اعلام کند.»
دادگاه قانون اساسی اعلام کرده دستکم یک سوم نمایندگان فعلی پارلمان صلاحیت ندارند و مرتکب تخلف انتخاباتی شده‌اند. رئیس دادگاه گفت:« این افراد به عنوان نامزد مستقل ثبت‌نام کردند، اما کمی بعدتر به عضویت احزاب یا ائتلاف‌ها درآمدند و این برخلاف قوانین انتخاباتی است.»
صدور این حکم غیرمنتظره در شرایطی صورت می‌گیرد که تنها ۴ ماه از آغاز به کار پارلمان مصر بعد از انقلاب سال گذشته‌ می‌گذرد و نمایندگان پارلمان بعد هفته‌ها جدل و تنش با شورای نظامی کشور، بالاخره به توافقی بر سر ترکیب هیات تدوین قانون اساسی تازه کشور دست یافته‌اند.
دادگاه قانون اساسی مصر همچنین حکم داد افرادی که در رژیم سابق سمت سیاسی داشتند، می‌توانند برای انتخابات‌ کشور نامزد شوند و سمت داشتن در رژیم گذشته، حق شرکت در انتخابات را سلب نمی‌کند.
شورای نظامی مصر بلافاصله بعد از اعلام حکم دادگاه قانون اساسی، نشستی اضطراری تشکیل داده تا درباره این حکم و وقایع پیش رو تصمیم‌گیری کند.
دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری مصر قرار است روز ۱۶ ژوئن برای گزینش نهایی محمد مرسی، نامزد "اخوان المسلمین" و احمد شفیق، آخرین نخست‌وزیر در دوران دیکتاتوری حسنی مبارک برگزار شود.



برنامه‌ی نظارت بر حقوق بشر و سازمان عفو بین‌الملل به حکم ۱۳ سال حبس در تبعید عبدالفتاح سلطانی، اعتراض کرده و این حکم را "ناعادلانه" خواندند. حزب سبزهای آلمان نیز با "سیاسی" دانستن حکم سلطانی خواستار آزادی او شدند.
برنامه‌ی نظارت بر مدافعان حقوق بشر که برنامه‌‌ی مشترک "فدراسیون جامعه‌های حقوق بشر" و "سازمان جهانی مبارزه با شکنجه" است در بیانیه‌ای حکم محکومیت ۱۳ سال حبس در تبعید عبدالفتاح سلطانی، عضو "کانون مدافعان حقوق بشر" و وکیل دادگستری را محکوم کردند.
دادگاه تجدیدنظر حکم اولیه ۱۸ سال حبس در تبعید (در زندان برازجان) و ۲۰ سال محرومیت از وکالت آقای عبدالفتاح سلطانی را به ۱۳ سال حبس در تبعید کاهش داده و این حکم را نهایی کرده است.
برنامه‌ی نظارت بر مدافعان حقوق بشر در بیانیه خود نوشته است که بنا برقوانین جزایی جمهوری اسلامی ایران حکم باید یا "زندان" باشد یا "تبعید" و از اساس روندی به نام "زندان در تبعید" برخلاف قوانین خود کشور است.
این نهادهای مدافع حقوق بشر تاکید کردند که بنا بر گزارش‌های موثق بازجویان وزارت اطلاعات پیش از تایید نهایی حکم، به سلطانی فشار آوردند تا با آن‌ها همکاری کند و در ازای کاهش محکومیت و لغو حکم تبعید، علیه "کانون مدافعان حقوق بشر" سخن بگوید.
برنامه‌ی نظارت بر مدافعان حقوق بشر با ابراز نگرانی از دشواری وضعیت خانواده‌ی این وکیل دادگستری مدافع حقوق بشر که باید صدها کیلومتر مسیر را طی کنند تا بتوانند با سلطانی ملاقاتی کوتاه داشته باشند، نوشت:«آقای سلطانی سال‌هاست که قربانی آزار و اذیت قضایی بوده است، اما این آزارها از بعد از انتخابات مناقشه‌برانگیز ریاست‌جمهوری شدت یافت.»
اعتراض عفو بین‌الملل به حکم عبدالفتاح سلطانی
سازمان عفو بین‌الملل نیز در بیانیه‌ای که روز ۱۳ ژوئن ۲۰۱۲ در محکومیت تایید حکم حبس در تبعید عبدالفتاح سلطانی منتشر کرد، این حکم را "غیرقابل قبول" و "ناعادلانه" توصیف کرد.
عفو بین‌الملل در بیانیه‌ی خود تاکید می‌کند که سلطانی و خانواده‌اش سال‌هاست که تحت شدیدترین فشارهای امنیتی هستند و تصریح می‌کند: «سلطانی دست‌کم دوبار تحت فشار قرار گرفت تا علیه سازمان حقوق بشری‌ای که خود عضو آن است اعتراف کند.»
این نهاد حقوق بشری بار دیگر از دولت جمهوری اسلامی ایران خواست تا حقوق اولیه فعالان حقوق بشر و امنیت آن‌ها را حفظ کند. عفو بین‌الملل تاکید کرده: «هر فعال حقوق بشری که در ایران به شیوه‌ای مسالمت‌جویانه و به‌دور از خشونت به دنبال حقوق بشر است، باید از حقوق انسانی و امنیت برخوردار شود. ما از جمهوری اسلامی ایران انتظار داریم که حکم ناعادلانه‌ی عبدالفتاح سلطانی را لغو کرده و فعالان حقوق بشر را از زندان آزاد کند.»
نامه‌ی شیرین عبادی به احمد شهید
شیرین عبادی، برنده‌ی جایزه‌ی صلح نوبل و رئیس "کانون مدافعان حقوق بشر" نیز در نامه‌ای به احمد شهید، گزارشگر ویژه‌سازمان ملل، نسبت به حکم صادره برای عبدالفتاح سلطانی ابراز نگرانی کرد.

عبادی از احمد شهید خواست تا "به هر شیوه ممکن" به حکم عبدالفتاح سلطانی اعتراض کند
شیرین عبادی در نامه‌ی خود به گزارشگر ویژه‌ی حقوق بشر سازمان ملل درباره‌ی ایران تاکید کرد که اساسا در قوانین جزایی جمهوری اسلامی ایران، "حبس در تبعید" پیش‌بینی نشده و این حکم "غیرقانونی" است.
رئیس کانون مدافعان حقوق بشر با تاکید بر این‌که عبدالفتاح سلطنی از حق دادرسی عادلانه در دادگاه محروم بوده، نوشت: «برازجان شهری است دور از تهران که حتا زندان آن فاقد امکانات اندک زندان‌های تهران است. به این ترتیب خانواده‌ی آقای سلطانی که ساکن تهران هستند، برای یک ملاقات نیم‌ساعته باید صدها کیلومتر سفر کرده و ساعت‌ها در راه باشند. این شیوه برخورد ظلم مضاعف به آقای سلطانی و خانواده‌ی وی است.»
شیرین عبادی در نامه‌ی خود به احمد شهید با تاکید بر این‌که عبدالفتاح سلطانی یکی از "ارزشمندترین" وکلای حقوق بشری ایران است، از گزارشگر ویژه‌ی سازمان ملل خواست تا "به هر شیوه‌ی ممکن" نسبت به حکم صادره برای سلطانی اعتراض کند.
خانم عبادی همچنین از احمد شهید خواست تا از دولت جمهوری اسلامی ایران بخواهد که استقلال قوه قضائیه را به رسمیت بشناسد و از دخالت مامورین امنیتی در امر دادرسی جلوگیری نماید.
حزب سبزهای آلمان خواستار آزادی سلطانی است
حزب سبزهای آلمان نیز در بیانیه‌ی مطبوعاتی اعلام کرد که محکومیت عبدالفتاح سلطانی با هیچیک از پرنسیپ‌های حکومت قانون سازگار نیست. به اعتقاد این حزب حکم ۱۳ سال زندان در تبعید آقای سلطانی "انگیزه‌ی کاملا سیاسی" دارد.
سبزهای آلمان در اطلاعیه خود نوشته‌اند، حاکمیت ایران به ظاهر مدعی احترام به شان و کرامت انسانی است، اما ما از خود سئوال می‌کنیم که این حکومت چه کسی را می‌خواهد فریب دهد؟ ایران فاقد یک دستگاه قضایی مستقل و ملزم به رعایت قانون است.
به اعتقاد حزب سبزها، تنها گناه عبدالفتاح سلطانی دفاع او از حقوق بشر است. سلطانی برای باورهایش بهای سنگینی می‌پردازد. او برای دموکراسی و حقوق بشر مبارزه می‌کند و به‌خاطر شجاعت‌اش شایسته‌ی پشتیبانی کامل است. حزب سبزها خواستار آزادی عبدالفتاح سلطانی است.
عبدالفتاح سلطانی که وکالت بسیاری از فعالان حقوق بشر، زنان، دانشجویان و اعضای سندیکای شرکت واحد را برعهده داشت، در ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ در موج دستگیری‌ها بعد از اعلام نتایج انتخابات مناقشه‌برانگیز ریاست‌جمهوری بازداشت شد.
قاضی سعید مرتضوی این وکیل مدافع حقوق بشر را به "جاسوسی" و "فعالیت تبلیغی علیه نظام" و "مصاحبه با رسانه‌های خارجی درباره موکلانش" متهم کرد. عبدالفتاح سلطانی ۷ ماه در زندان اوین به سر برد و در دادگاه به ۵ سال حبس تعزیری و ۵ سال محرومیت از خدمات اجتماعی محکوم شد.
دادگاه تجدید نظر بعدتر این حکم را نقض کرده و سلطانی را از اتهام‌های وارده مبرا دانست. عبدالفتاح سلطانی از مقامات دستگاه قضایی شکایت کرد و از جواد لاریجانی به دلیل "دروغ‌پردازی" و از قاضی مجید راسخ به دلیل " صدور حکم بازداشت غیرقانونی" شکایت کرد.
دستگاه قضائی به دلیل پیگیری سلطانی بار دیگر وی را دادگاهی کرد، اما عبدالفتاح سلطانی به دلیل اعتراضاتی که به نحوه‌ی برپایی دادگاه داشت در دادگاه دی ماه ۱۳۹۰ حاضر نشد. سلطانی گفت که دادگاه باید علنی با حضور هیات منصفه باشد و شرایط یک دادگاه سیاسی را داشته باشد. در این دادگاه حکم زندان در تبعید و محرومیت از وکالت برای او صادر شد.
برخی دیگر از اعضای "کانون مدافعان حقوق بشر" نیز هم‌اکنون با حکم‌های طولانی در زندان به سر می‌برند. نرگس محمدی و نسرین ستوده هر کدام به ۶ سال حبس و محمد سیف‌زاده نیز به ۲ سال حبس محکوم شده‌اند. محمدعلی دادخواه به ۹ سال حبس تعزیری محکوم شده و عبدالرضا تاجیک، عضو دیگر این نهاد مدافع حقوق بشر برای فرار از حکم ۶ سال حبس قطعی ناگزیر به خروج از کشور شده است.





مقامات دولت یریتانیا گفته اند که چین ظاهرا در اعتراض به ملاقات دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا، با دالایی لاما، رهبر دینی بودائیان تبت در ماه گذشته میلادی، تماس بین مقامات عالیرتبه دو کشور را متوقف کرده است.
دولت بریتانیا ضمن ابراز تاسف از این اقدام دولت چین، گفته است که از نظر مقامات بریتانیایی رفع اختلاف نظر از راه های معقول تر، به نفع طرفین خواهد بود.
در مقابل، مقامات چینی دولت بریتانیا را مسئول سردی روابط معرفی کرده و گفته اند که بریتانیا باید از حمایت از "نیروهای مخالف چین" دست بردارد.




عفو بین الملل، از سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر، با انتشار یک گزارش هفتاد صفحه ای و استناد به آنچه که شواهد تازه از جنایت علیه بشریت در سوریه خوانده، گفته است که ارتش سوریه علیه مردم این کشور به سیاست "زمین سوخته" دست زده است.
براساس این گزارش، که با عنوان "تلافی جویی مرگبار" منتشر شده، نیروهای دولتی علاوه بر حملات کور به مناطق مسکونی و قتل غیرنظامیان، محل های کسب و خانه های شهروندان را ویران و امکانات زندگی شهروندان را نابود می کنند.
عفو بین الملل با متهم کردن حکومت سوریه به ادامه و تشدید جنایت سازمان یافته علیه بشریت، از جامعه جهانی خواسته است برای وادار کردن مقامات سوری به توقف سرکوب مردم خود، به اقدامات لازم دست بزنند.




جولین آسانژ
دیوان عالی بریتانیا امروز پنجشنبه، ۱۴ ژوئن درخواست وکلای جولین آسانژ، موسس سایت افشاگر ویکی‌لیکس برای از نو به جریان انداختن پرونده استرداد او به سوئد را رد کرد.
دیوان عالی بریتانیا امروز اعلام کرد که قضات این دیوان، درخواست وکلای آقای آسانژ برای رسیدگی مجدد به پرونده او را رد کرده‌اند و او باید به سوئد مسترد شود.
دیوان عالی بریتانیا، عالی‌ترین مرجع قضایی بریتانیا آخر ماه مه، رای به استرداد جولین آسانژ، موسس سایت افشاگر ویکی‌لیکس به سوئد داد.
این دیوان اعلام کرده است که آقای آسانژ تا دو هفته دیگر به سوئد مسترد نخواهد شد.
جولین آسانژ هنوز فرصت دارد تا با مراجعه به دادگاه حقوق بشر اروپا، خواهان تجدیدنظر در رای صادره شود اما کارشناسان حقوقی می گویند او شانس چندانی در این دادگاه نخواهد داشت.
هواداران آقای آسانژ نگران آن هستند که پس از استرداد او به سوئد، این کشور موسس ویکی‌لیکس را در اختیار آمریکا قرار دهد.
دادستانی سوئد از مدت ها پیش خواهان آن بوده که بریتانیا، جولین آسانژ را در ارتباط با شکایتی در مورد تجاوز و تعرض جنسی در اختیار آن کشور قرار دهد.
آقای آسانژ همواره اتهامات وارده به خود را رد کرده و طرح این ادعاها را به انگیزه های سیاسی ربط داده است.
جولین آسانژ ۴۰ ساله ضمن مخالفت با درخواست استرداد خود به سوئد، برای پاسخگویی به این اتهام بدون خروج از بریتانیا ابراز آمادگی کرده است.
وکلای آقای آسانژ می‌گویند حکم جلب صادر شده توسط دادستانی سوئد برای موسس ویکی‌لیکس، "فاقد ارزش" است.
ویکی لیکس تا کنون چند صد هزار نسخه اسناد محرمانه دولت آمریکا را به خصوص در زمینه روابط خارجی و دیدگاه‌های مقامات این کشور در مورد مسایل مختلف بین المللی منتشر کرده است.
انتشار این اسناد و مدارک موجب خشم و سرافکندگی دولت آمریکا شد.





وزارت اطلاعات
وزارت اطلاعات ایران می گوید که به محض برطرف شدن ملاحظات امنیتی، اطلاعات بیشتری را در این زمینه منتشر خواهد کرد.
وزارت اطلاعات ایران اعلام کرده که عوامل ترور سه نفر از افراد مرتبط با فعالیت های هسته‌ای را دستگیر کرده و به محض برطرف شدن ملاحظات امنیتی اطلاعات بیشتری را در این باره منتشر خواهد کرد.
این وزارتخانه تاکید کرده است که ماموران وزارت اطلاعات پس از وقوع اولین ترور هسته ای پایگاههای اطلاعاتی و عملیاتی اسرائیل را زیر نظر گرفته و "عده ای از افسران اطلاعاتی" اسرائیل و "تروریست های مزدور" آنها را شناسایی و دستگیر کرده اند.
وزارت اطلاعات می گوید که عوامل ترور مجید شهریاری، مصطفی احمدی روشن و رضا قشقایی را دستگیر کرده است و ماموران اطلاعاتی ایران "تا تنبیه کلیه آمرین و مسببین جنایتکار صهیونیست از پای نخواهند نشست."
این وزارتخانه جزئیات بیشتری در این باره نداده اما تاکید کرده است که "در روزهای آینده و به محض برطرف شدن برخی ملاحظات امنیتی و حفاظتی، اطلاع رسانی بیشتری پیرامون ابعاد مختلف این عملیات بزرگ صورت خواهد داد."
مصطفی احمدی روشن، معاون بازرگانی تاسیسات غنی سازی اورانیوم نظنز بود که صبح روز ۲۱ دی ماه سال گذشته در اثر انفجار یک بمب در منطقه سیدخندان تهران کشته شد.
این بمب مغناطیسی توسط یک موتورسوار به ماشین آقای احمدی روشن چسبانده شده بود.
در این حادثه رضا قشقایی هم که همراه آقای احمدی روشن بود، کشته شد.
مسعود علی‌محمدی، استاد فیزیک دانشگاه تهران اولین فردی بود که در دیماه سال ۱۳۸۸ (ژانویه ۲۰۰۹)در اثر انفجار یک بمب نیرومند در برابر خانه خود در تهران کشته شد و مقامات و رسانه های دولتی ترور او را با فعالیت هسته ای مرتبط دانستند.
مسعود علی محمدی
چند ماه بعد، فیلم "اعترافات" فردی به عنوان عامل این ترور از تلویزیون دولتی ایران پخش شد که در آن، این فرد خود را وابسته به دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل معرفی می کرد.
مجید جمالی فش که در ارتباط با ترور آقای علی‌محمدی در دادگاه انقلاب محاکمه شده بود، روز سه شنبه، ۲۶ اردیبهشت (۱۵ مه) در زندان اوین تهران اعدام شد.
دادستانی تهران در انتشار خبر اعدام مجید جمالی فش، او را "جاسوس موساد و عامل ترور شهید مسعود علی‌محمدی" معرفی کرد که در جریان سفر به خارج، با عوامل سرویس امنیتی اسرائیل ارتباط برقرار کرده و پس از چند بار دیدار با آنان در کشورهای مختلف، در سفر به اسرائیل، "تحت آموزش های نظامی و تروریستی قرار گرفته بود."
حدود یک سال پس از ترور آقای علی محمدی، یک استاد فیزیک دانشگاه شهید بهشتی (ملی) تهران به نام مجید شهریاری در اثر انفجار یک بمب مغناطیسی که به اتومبیل او چسبانده شده بود کشته شد و در همان روز، فریدون عباسی دوانی، استاد دیگر فیزیک نیز از یک سوء قصد مشابه جان به در برد.
آقای عباسی دوانی بعدا به سمت رئیس سازمان انرژی اتمی ایران منصوب شد.
در اطلاعیه روز پنجشنبه وزارت اطلاعات ایران از داریوش رضایی نژاد، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته برق دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی نام برده نشده که در روز شنبه ١١ مرداد سال گذشته در مقابل منزل خود در خیابان بنی هاشم تهران هدف حمله افراد ناشناس قرار گرفت و کشته شد.
جمهوری اسلامی دولت های خارجی و به خصوص اسرائیل را به برنامه ریزی و اجرای این عملیات ترور متهم کرده و دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل نیز چنین ارتباطی را تایید یا تکذیب نکرده اند.
مشخص نیست که آیا موضع مبهم نهادهای اطلاعاتی اسرائیل حاکی از دخالت واقعی آنان در طرح ترور کارشناسان هسته ای ایران است و یا هدف از اتخاذ این موضع، ایجاد ارعاب و تقویت این نظر است که این نهادها از توانایی فوق العاده ای در اجرای طرح های خود برخوردارند.




از زمان افشای رسوایی شنود غیرقانونی تلفنی در بریتانیا، نخست وزیر بریتانیا به دلیل ارتباطات خود با آقای مرداک تحت فشار بوده است
دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا به کمیته تحقیق لویسون گفته است که او هیچ توافق محرمانه‌ای با رسانه ها نداشته و هیچگاه برای کسب حمایت رسانه‌ها، با آنها وارد معامله نشده است.
آقای کامرون که امروز پنجشنبه، ۱۴ ژوئن در این کمیته حضور یافت، گفت گرایش سیاستمداران به قرار گرفتن در پوشش خبری ۲۴ ساعته، "نبردی دایمی" است و آنان باید خود را در معرض خطر مدفون شدن زیر "آوار خبری" قرار ندهند.
دیوید کامرون از دوستان ربه‌کا بروکس، مدیر اجرایی سابق هفته‌نامه نیوز آو د ولد به شمار می رود و اندی کلسون سردبیر سابق این نشریه را به عنوان مسئول امور ارتباطات و رسانه های خود استخدام کرده بود.
نیوز اینترنشنال، شرکتی است که مجموعه روزنامه های گروه سان و تایمز را در بریتانیا منتشر می کند. نیوز آو د ورلد، یکی از روزنامه‌های این شرکت، در پی افشای شنود تلفن های همراه چهره های معروف، تعطیل شد.
کمیته تحقیق لویسون که به دنبال افشای ماجرای شنودهای تلفنی متعدد توسط روزنامه نگاران وابسته به رسانه های روپرت مرداک شکل گرفت، به ریاست قاضی لویسون فعالیت می کند.
این کمیته از زمان آغاز فعالیت خود از افراد مختلفی برای حضور در این کمیته برای پرسش و پاسخ دعوت کرده است.
تونی بلر، گوردون براون و جان میجر، نخست وزیران سابق بریتانیا از جمله کسانی هستند که پیشتر در این کمیته حضور یافته و به پرسش ها پاسخ داده اند.
آقای براون در سخنان خود در این کمیته گفت که حزب محافظه کار در برابر کسب حمایت نیوز اینترنشنال، با کاهش بودجه بی بی سی و آفکام، نهاد ناظر بر رسانه های در بریتانیا، موافقت کرده بود.
دیدیود کامرون در پاسخ به اظهارات گوردون براون، او را متهم کرد که در مورد این موضوع به خیال پردازی روی آورده و به تئوری توطئه متوسل شده است.
او گفت سیاست‌هایی که دولت در قبال بی بی سی و آفکام در پیش گرفته، به تفکرات حزب در قبال رسانه ها بستگی داشته است و نه به چیز دیگری.
در این کمیته از آقای کامرون در باره سفر تفریحی او در سال ۲۰۰۸ که آقای مرداک هم حضور داشته، سئوالاتی پرسیده شده است.
آقای مرداک اخیرا به این کمیته گفته بود که از رسانه هایش به عنوان ابزار کسب نفوذ استفاده نکرده است.
آقای کامرون در تعطیلات سال ٢٠٠٨ به جزیره سانتورینی یونان رفت و با روپرت مرداک شام خورد. نخست وزیر بریتانیا گفته است که می خواسته با آقای مرداک "روابطی برقرار کند."
در پیامک (اس ام اس) که خانم بروکس برای آقای کامرون در اکتبر سال ۲۰۰۹ فرستاد و امروز در کمیته تحقیق قرائت شد، خانم بروکس گفت که از دیوید کامرون هم به عنوان یک دوست و هم به دلیل آن که هر دو هم نظر هستند، "حمایت" می کند.
آقای کامرون گفته است که این پیامک، منعکس کننده تغییر در حمایت روزنامه سان از حزب کارگر به حزب محافظه کار بود.
آقای کامرون گفته است که در سپتامبر سال ۲۰۰۹، جیمز مرداک، پسر روپرت مرداک به او گفت که روزنامه سان تصمیم گرفته با قطع حمایت از حزب کارگر، در انتخابات از حزب محافظه کار حمایت کند.
از زمان افشای رسوایی شنود غیرقانونی تلفنی در بریتانیا، نخست وزیر بریتانیا به دلیل ارتباطات خود با آقای مرداک تحت فشار بوده است.
روپرت مرداک
دیوید کامرون به کمیته تحقیق لویسون گفت با تعدادی از سردبیران روزنامه‌ها دیدار و مکالمه داشته و به آنها گفته است که از "حمایت آنها استقبال می کند."
آقای کامرون در شهادت کتبی خود که برای این کمیته فرستاده بود، از ملاقات با ۱۴۰۴ "شخصیت رسانه ای" (تقریبا ۲۶ دیدار در ماه) در حد فاصل سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰، یعنی زمانی که حزب محافظه کار به عنوان حزب مخالف فعالیت می کرد،خبر داده بود.
از زمان به قدرت رسیدن آقای کامرون، تعداد این دیدارها به ۱۳ دیدار در ماه کاهش یافته است.
دیوید کامرون گفته است که این دیدارها برای تبلیع سیاست‌های حزب محافظه کار صورت گرفته است.
حزب مخالف کارگر بریتانیا نیز فشارهای خود بر حزب محافظه کار را افزایش داده است.
حزب کارگر خواهان استعفای جرمی هانت، وزیر فرهنگ دولت کامرون شده و اد میلیبند، رهبر حزب کارگر گفته است که اگر وزیر فرهنگ استعفا ندهد "نخست وزیر باید از خودش قاطعیت و رهبری نشان دهد و او را از کابینه اخراج کند."
آقای هانت گفته است که از مقام خود کناره گیری نخواهد کرد.
آقای میلیبند گفته که اسناد ارائه شده به هیات تحقیق قاضی لویسون حکایت از آن دارد که جرمی هانت به جای بی طرفی، عملا کانال خصوصی روپرت مرداک در تلاش برای تصویب طرح کنترل یک شبکه ماهواره ای توسط گروه متعلق به آقای مرداک بوده است.
جرمی هانت این اتهامات را رد کرده است.




لاوروف و صالحی
وزارت خارجه روسیه اظهارات منتسب به وزیر خارجه آن کشور در مورد کمک تسلیحاتی آمریکا به مخالفان حکومت سوریه را به اشتباه در ترجمه فارسی نسبت داده و تکذیب کرده است.
روز پنجشنبه، ٢٥ خرداد (١٤ ژوئن)، وزارت خارجه روسیه با انتشار بیانیه ای در وبلاگ این وزارتخانه در تویتر، این گزارش ها را تکذیب کرد که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، گفته است که آمریکا اسلحه در اختیار گروه هایی قرار می دهد که از آنها علیه دولت سوریه استفاده می کنند.
روز گذشته، آقای لاوروف که به تهران سفر کرده بود، در یک نشست خبری با علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران شرکت کرد و برخی از سئوالاتی که در آن نشست مطرح شد، به موضعگیری روسیه در قبال بحران سیاسی سوریه ارتباط داشت.
از آقای لاوروف سئوال شد که واکنش او به اتهامات دولت آمریکا در موردکمک تسلیحاتی روسیه به حکومت سوریه برای سرکوب معترضان در این کشور چیست؟
به گزارش خبرگزاری های ایرانی، آقای لاوروف گفت: "ما هیچگونه سلاح خلاف مقررات بین المللی به سوریه تحویل نداده ایم؛ بر خلاف ایالات متحده که به مخالفان دولت سوریه اسلحه هایی می دهد که می توان از آنها برای مبارزه با دولت سوریه استفاده کرد."
وزارت خارجه روسیه در اطلاعیه خود با تکذیب چنین اظهاراتی، گفته است که جملات منتسب به آقای لاوروف در مورد کمک تسلیحاتی آمریکا به مخالفان حکومت سوریه ناشی از "خطا در ترجمه فارسی" بوده و مقامات وزارت خارجه روسیه برای رفع این اشتباه، متن اصلی سخنان او را کوتاه مدتی پس از این نشست، به صورت مکتوب در اختیار رسانه ها قرار دادند.
ارتش آزاد سوریه
در این اطلاعیه آمده است که آقای لاوروف در سخنان خود، با انتفاد از موضعگیری آمریکا علیه تحویل اسلحه روسی به سوریه، صرفا گفت که این انتقاد در حالی مطرح می شود که آمریکا نیز خود به کشورهای مختلف از جمله کشورهای منطقه اسلحه می فروشد.
براساس این اطلاعیه، وزیر خارجه روسیه گفته بود "ما به سوریه یا کشورهای دیگر اسلحه ای تحویل نمی دهیم که بتوان در مقابله با تظاهرات مسالمت آمیز غیرنظامیان به کار برد."

انعکاس بین المللی

اظهارات آقای لاوروف در مورد کمک تسلیحاتی آمریکا به مخالفان بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، واکنش تند و خشم آلود مقامات آمریکایی را در پی آورد.
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، در یک نشست خبری در هند تاکید کرد که ایالات متحده هیچگونه اسلحه ای در اختیار مخالفان حکومت سوریه قرار نداده و تنها اقدام عملی آمریکا در جریان بحران سیاسی آن کشور، کمک بشردوستانه به مردم سوریه بوده است.
کلینتون
پیشتر، وزیر خارجه آمریکا، با اشاره به اینکه ارتش سوریه از تجهیزات سنگین ساخت روسیه برای عملیات زمینی و هوایی در مناطق شهری استفاده می کنند، گفته بود که روسیه اخیرا تعدادی هلی کوپتر توپدار از همان نوعی را برای سوریه ارسال کرده که در حمله هوایی به مناطق مسکونی به کار رفته است.
روز پنجشنبه، خبرگزاری دولتی ایران - ایرنا - نیز توضیح وزارت خارجه روسیه در مورد سخنان آقای لاوروف در نشست خبری تهران را با عنوان "روسیه خبرگزاری های غربی را به تحریف اظهارات لاوروف در تهران متهم کرد" انتشار داد.
ایرنا به نقل از تکذیبیه وزارت خارجه روسیه نوشت "تعدادی از خبرگزاری های غربی با استفاده از ترجمه نادرست، اظهارات وزیر امور خارجه روسیه درباره سوریه در کنفرانس مطبوعاتی تهران را تحریف کردند."
اظهارات منتسب به سرگئی لاوروف در روز گذشته به طور گسترده در سطح بین المللی مخابره شد و به شکلی بارز در رسانه های خبری ایران انعکاس یافت.
روز گذشته، خبرگزاری ایرنا به نقل از آقای لاوروف نوشت که "ما به هیچ عنوان حقوق بین المللی را نقض نمی كنیم برخلاف آمریكا كه اسلحه در اختیار مخالفین سوریه قرار می دهد كه می توان از آنها علیه دولت استفاده كرد" و برخی دیگر از خبرگزاری های داخلی ایران، مانند ایسنا، مهر و ایلنا اتهام علیه آمریکا در مورد تحویل اسلحه به مخالفان حکومت سوریه را گزارش کرده و در مواردی به عنوان تیتر گزارش های خود، به کاربردند.
گزارش حاکی از اینکه وزیر خارجه روسیه برای نخستین بار دولت آمریکا به طور مستقیم به مقابله تسلیحاتی با حکومت سوریه متهم کرده، به انتشار تفسیرها و اظهارنظرهای گوناگون در شماری از رسانه های خارجی نیز منجر شد.
برخی از مفسران این اظهارات را به تشدید اختلاف بین آمریکا و روسیه تعبیر کردند و حتی آن را نشانه آغاز نوعی جنگ سرد بین دو کشور دانستند.





نوکیا
شرکت نوکیا بخشی از تاسیسات خود را تعطیل و افراد شاغل در آنها را بیکار می کند.
روز پنجشنبه، ٢٥ خرداد (١٤ ژوئن)، شرکت فنلاندی نوکیا، از تولیدکنندگان عمده تلفن همراه در جهان، اعلام کرد که در اجرای برنامه صرفه جویی در هزینه ها از طریق کاهش دامنه فعالیت و حذف مشاغل، ده هزار نفر از کارکنان شرکت تا پایان سال ٢٠١٣ بیکار خواهند شد.
استیون الوپ، مدیرعامل نوکیا، گفته است که بیکاری این تعداد از کارکنان شرکت "نتیجه دشوار اجرای برنامه هایی است که به اعتقاد ما برای تضمین توان رقابتی نوکیا در آینده ضرورت دارد."
نوکیا برای چهارده سال از لحاظ تولید و فروش موبایل رتبه اول جهان را در اختیار داشت اما ماه گذشته گزارش شد که شرکت کره ای سامسونگ از نظر میزان فروش این محصول از نوکیا پیشی گرفته است.
با انتشارخبر تصمیم نوکیا به کاهش دامنه فعالیت خود، سهام این شرکت در بازار بورس هلسینکی، پایتخت فنلاند، ١١ درصد کاهش یافت.
طی یک سال گذشته، نوکیا برنامه ای را به منظور بازسازی شرکت به اجرا گذاشته است و انتظار دارد با تکمیل آن، تا پایان سال آینده، هزینه های خود را حدود یک میلیارد و ششصد میلیون یورو کاهش دهد.
نمایشگاه محصولات نوکیا
به عنوان بخشی از تلاش برای صرفه جویی، تاسیسات شرکت نوکیا در آلمان و کانادا و همچنین یک واحد تولیدی موبایل در فنلاند تعطیل می شود هر چند بخش تحقیقاتی وابسته به این واحد تولیدی به کار خود ادامه خواهد داد.
تصمیم نوکیا برای صرفه جویی از طریق حذف ده هزار شغل به مراتب بیش از صرفه جویی هایی بوده که کارشناسان انتظار آن را داشتند.
با توجه به تهاجمی بودن برنامه های شرکت های فعال در بخش صنایع تکنولوژی پیشرفته، کاهش اندازه و سهم بازار نوکیا این خطر را در پی دارد که این شرکت توسط شرکت های بزرگتر خریداری شود.
علاوه بر تغییر در ساختار شرکت، مدیریت نوکیا نیز دستخوش تحولاتی خواهد شد و جابجایی هایی در سطح مدیران عالی شرکت نامحتمل نیست.
مهمترین عاملی که به تضعیف موقعیت نوکیا در بازار جهانی منجر شد، ناتوانی در رقابت موثر در زمینه تلفن های هوشمند است که بازار آن دستخوش تحولات تکنولوژیک و نوآوری های فوق العاده سریعی بوده است.
عملکرد مالی نوکیا در سه ماه اول سال جاری رضایتبخش نبود و باعث شد تا موسسه رتبه بندی اعتباری "استاندارد و پور" درجه اعتبار این شرکت را به شدت تنزل دهد.
یکی از نتایج برنامه بازسازی نوکیا، فروش واحد تولیدی "ورتو"، سازنده موبایل های تجملاتی جواهرنشان است که هر کدام به قیمت بالاتر از چهار هزار یورو در بازار عرضه می شود.
در مقابل، مدیران نوکیا اعلام کرده اند که در نظر دارند به خرید شرکت های فعال در زمینه تکنولوژی پیشرفته مبادرت ورزند.




نشست کابل
نمایندگان بیش از چهل کشور و نهادهای بین المللی شرکت کننده در نشست منطقه ای کابل، حمایت خود را از برنامه انتقال مسئولیت های امنیتی به نیروهای افغان و همچنین تلاشهای مصالحه با گروه های مسلح مخالف دولت، ابراز کرده اند.
نمایندگان شرکت کننده در این کنفرانس، در سخنرانی‌های خود بر ضرورت مبارزه با قاچاق مواد مخدر، تلاشها برای تحکیم ثبات سیاسی تاکید کردند و از برنامه های دولت افغانستان، از جمله مصالحه با طالبان حمایت کردند.
این نشست زیر نام کنفرانس کشورهای قلب آسیا، نمایندگان و وزرای خارجه شش کشور همسایه افغانستان، هشت کشور منطقه، شماری از کشورهای اروپایی و همچنین نهادهای بین المللی را دور هم جمع کرده است.
حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان که این نشست را با سخنرانی خود افتتاح کرد، از شرکت کنندگان خواست تا برای کمک به تامین صلح پایدار در منطقه، از افغانستان حمایت کنند.
در این نشست، علاوه بر وزرای خارجه پاکستان، ایران، چین، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، روسیه، ترکیه و وزیر دادگستری هند، نمایندگانی از امارات متحده عربی، عربستان سعودی، آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و آذربایجان نیز شرکت کرده اند.
همچنین نمایندگانی از کشورهای آمریکا، بریتانیا، استرالیا، کانادا، دانمارک، مصر، فرانسه، فنلاند، آلمان، عراق، ایتالیا، ژاپن، نروژ، اسپانیا، سوئد و دوازده نهاد بین المللی از جمله سازمان ملل متحد در این نشست حضور دارند.
حمایت از مصالحه با شورشیان
حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان در این نشست گفت که برنامه انتقال مسئولیت های امنیتی از نیروهای ناتو به نیروهای افغان و همچنین تلاشهای این کشور برای مصالحه با گروه های مخالف دولت، از برنامه های مهم این کشور است که می تواند در تامین امنیت آینده افغانستان اثرگذار باشد.
آقای کرزی گفت: "یقین دارم که تا سال ۲۰۱۳ برنامه انتقال مسئولیت های امنیتی کامل می شود. همچنین مهم است تا روند مصالحه موفقانه به پیش برود، همه کسانی که در این نشست حضور دارند، مسئولیت مشخصی را در قبال موفقیت این برنامه به عهده داریم."
حامد کرزی در نشست کابل
رئیس جمهور کرزی به طور مشخص از عربستان سعودی و پاکستان نام برد و تاکید کرد که ادامه حمایت این دو کشور از برنامه مصالحه با گروه های مسلح مخالف دولت حیاتی است.
او گفت: "صلاح الدین ربانی، رئیس شورای عالی صلح، به زودی از برادران ما در عربستان دیدن خواهد کرد و همچنین با برادران و خواهران ما در پاکستان نیز دیدار خواهد کرد. ما خواستار ادامه حمایت عربستان برای موفقیت این برنامه هستیم و همچنین آرزو داریم برادران و خواهران ما در پاکستان نیز حمایت کنند."
آقای کرزی همچنین تاکید کرد که امضای موافقتنامه استراتژیک میان افغانستان و شماری از کشورهای اروپایی و غربی، نباید باعث کاهش روابط این کشور با همسایه هایش شود.
انتظار نمی رود در این نشست، تعهد مالی نسبت به افغانستان صورت گیرد اما کشورهای شرکت کننده، اعلام کردند که پس از خروج نیروهای ناتو از افغانستان در سال ۲۰۱۴ نیز با این کشور همکار خواهند بود.
خلیل نوری، خبرنگار بی بی سی که در محل برگزاری این نشست حضور دارد، می گوید که شرکت کنندگان این نشست، در کل به این باور هستند که هنوز تهدید در افغانستان وجود دارد و برای از بین بردن آن، به مبارزه مشترک نیاز است.
این دومین نشست در نوع خود است که در دو سال اخیر برگزار می شود.
نشست اولی سال گذشته در ترکیه برگزار شد و امسال نیز، وزیر خارجه ترکیه همراه با وزیر خارجه افغانستان، میزبانی مشترک این نشست را برعهده دارند.




یک دادگاه تجدید نظر در بحرین محکومیت شماری از کارکنان کادر پزشکی این کشور را که در ارتباط با حرکت اعتراضی علیه دولت محاکمه و در دادگاه بدوی محکوم شده بودند، کاهش داد.
براساس احکام این دادگاه که روز پنج شنبه، ۲۵ خردادماه صادر شد، ۹ نفر از این افراد از اتهامات وارده تبرئه شدند اما یکی از پزشکان به نام علی الاکری به ۵ سال زندان محکوم شد.
دادگاه یکی دیگر از متهمان را به سه سال زندان و هفت نفر دیگر را هریک به یک ماه تا یک سال زندان محکوم کرده است.
دو نفر دیگر از متهمان هم به حکم خود اعتراض نکرده بودند و گفته می شود که بحرین را ترک کرده یا مخفی شده اند.
گروهی متشکل از ۲۰ پزشک، پرستار و کارمند بیمارستان‌های بحرین در پاییز سال گذشته به جرم شرکت در نا آرامی ها و اعتراضات ضد رژیم به زندان‌های طولانی مدت محکوم شده بودند.
به این افراد اتهامات متعددی مانند اقدامات ضد امنیتی، تحریک به آشوب، اختفای اسلحه، ارتباط با اخلالگران در نظم عمومی و نشر اکاذیب وارد شده بود.
در مقابل، متهمان گفته بودند که برحسب وظیفه حرفه ای خود، به کسانی که در جریان تظاهرات زخمی شده و به خدمات درمانی نیاز داشتند کمک کردند و مرتکب جرمی نشده اند.
متهمان تصاویری را هم از ورود زخمی ها به بیمارستان و تلاش کادر درمانی برای کمک به آنان تهیه کرده بودند که به طور گسترده در سطح بین المللی منتشر شد.
دادگاه ویژه بحرین ۱۳ نفر از این ۲۰ متهم را به ۱۵ سال زندان، دو نفر دیگر از متهمان را به ۱۰ سال و ۵ نفر را به ۵ سال زندان محکوم کرده بود اما اکثر آنان خواستار تجدید نظر در این احکام شدند.




هجدهمین جشنواره فیلم لس آنجلس با مجموعه ای از آثار سینمای آمریکا و جهان از روز پنج شنبه چهاردهم ژوئن ۲۰۱۲ با نمایش تازه ترین اثر سینمایی «وودی آلن» با عنوان «از رم با عشق»، کار خود را آغاز کرده و به مدت ۱۰ روز در مرکز شهر لس آنجلس، پل ارتباطی میان دست اندرکاران صنعت سینما، تماشاگران علاقمند به سینما و برخی از برجسته ترین و مطرح ترین سینماگران حرفه ای و تازه نفس سینمای مستقل جهان خواهد بود.
امسال در این جشنواره که از لحاظ نزدیک بودن به هالیوود، مرکز صنعت سینمای آمریکا، از اهمیت ویژه ای برخوردار است، تعداد ۲۰۰ فیلم داستانی، کوتاه و موزیک ویدیو از میان ۵۲۸۳ فیلم ارسالی انتخاب شده و در بخش های مختلف از جمله «بخش رقابت ها»، بخش «فیلمساز با شهامت» و «فیلمساز بار فیلم اول» به نمایش گذاشته خواهد شد.
یکی از اهداف این جشنواره که به همت دست اندرکاران «سینمای مستقل آمریکا» - یک سازمان غیرانتفاعی برای پیشبرد سینمای هنری در این کشور- برگزار می شود، نمایش فیلم هایی از سینماگران جوان در کنار فیلم های فیلمسازان مطرح و شناخته شده است.
علاوه بر نمایش ۱۹ فیلم داستانی و مستند در بخش رقابت های این فستیوال، سمینارهای سینمایی، جلسات گفتگو با فیلمسازان سرشناس، موسیقی زنده و نمایش فیلم در معابر عمومی (امسال «ای تی، موجود فرا زمینی» (۱۹۸۲) اسپیلبرگ و «رقص هوس انگیز» (Dirty Dancing) (۱۹۸۷) با شرکت پاتریک سوایزی جزو ۶ فیلم انتخابی برای نمایش در این بخش هستند) گوشه هایی از برنامه های جنبی این فستیوال به شمار می روند.
امسال سه فیلم از جمله «به دنبال دوست در آخر زمان»، کمدی سیاهی درباره سر رسیدن دوره آخر زمان ساخته «لورن اسکارفیا» با بازی «کیرا نایتلی» برای نمایش در جشن مخصوص جشنواره در نظر گرفته شده است.
استفانی آلن، مدیر جشنواره در این مورد می گوید: «امسال بیش از هر زمان دیگری شما می توانید شاهد نمایش فیلم های منحصر به فرد و برجسته ای از این کارگردان های تازه نفس و فیلمسازان قدیمی باشید. فیلمی چون «جانوران جنگل جنوب» شما را به اعجاب می اندازد و «مرا کوچ بخوان» قلب شما را به درد می آورد. از سوی دیگر هم می توانید به سادگی با تماشای فیلم های تفریحی چون «مایک جادویی» با شرکت «ماتیو مک کانگی» ( فیلم پایانی فستیوال از محصولات استودیوی «برادران وارنر») سرگرم شوید. فیلم هایی با موضوع های شخصی و یا داستان های جهانی که این همه، گوناگونی جهان سینما را به ما نشان می دهد. کارگردان هایی چون وودی آلن، استیون سودربرگ و آندره ته چینه یا سینماگرانی که از این به بعد نام آنها را بسیار خواهید شنید.»

«کار در ایران»، تنها فیلم ایرانی جشنواره فیلم لس آنجلس

نگاهی به فیلم های جشنواره امسال

تعداد ۱۰ فیلم داستانی از ساخته های کارگردان های تازه نفس در بخش رقابت ها برای برنده شدن بهترین کارگردان جشنواره امسال شرکت خواهند داشت. فیلم های این بخش شانس شرکت در رده بندی دیگری به نام «جایزه تماشاگران» برای بهترین فیلم داستانی یا بهترین فیلم بین المللی را هم خواهند داشت.
فیلم های انتخاب شده برای این بخش:
«همه چیز خوب است» ساخته «پوکاس پاسکوآل» از پرتغال
«صبحانه با کورتیس» ساخته «لورا کوللا»
«قطب نما در دست مرد مرده است» ساخته «آرتورو پانس» از مکزیک،
«دیوانه و دزد» ساخته «کوری مک ابی»
«بارسنگین» ساخته «جارد موشه»
«چهار» ساخته «جاشوآ سانچز»
«شب دراز است» ساخته «اولمو اومرزو» از جمهوری چک
«پینکیوس» ساخته «دیوید فنستر»
«پرچم سرخ» ساخته «آلکس کارپووسکی»
«پنج شنبه تا یکشنبه» ساخته «دومینگا استومایر» فیلمساز اهل شیلی
مستند «کار در ایران» (The Iran Job) درباره کوین آلفنسو شپارد، بسکتبالیستی که از سال ۲۰۰۸ به مدت سه سال در لیگ بسکتبال ایران به طور حرفه ای شاغل بوده است، تنها فیلم ایرانی جشنواره امسال به شمار می رود که برای نخستین بار به طور عمومی اکران خواهد شد.
مستند ۹۳ دقیقه ای «کار در ایران» محصول مشترک آلمان، ایران و آمریکاست و فیلمساز آمریکایی «تیل شودر» آن را کارگردانی و خود با مشارکت «سارا نجومی» آن را تهیه کرده است. این فیلم بازتابی است از خاطرات «شپارد» از دوران بازی بسکتبال حرفه ای در ایران که هم زمان می شود با وقایع پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ در ایران.

گفتگو با مدیر برنامه های جشنواره

دوگ جونز، مدیر برنامه ریزی و مسئول گزینش فیلم های امسال جشنواره فیلم لس آنجلس می گوید: "امسال در این جشنواره دو موضوع یا «تم» مختلف درنظر گرفته شده که ما واقعا به آن ها افتخار می کنیم. اول حضور شاخص و تعداد بالای کارگردان های زن در بخش رقابت هاست که باید بگویم درست برعکس اتفاقی است که امسال در جشنواره سینمایی کن افتاد و تعجب نکنید اگر بگویم در زمینه ساختن فیلم های قوی و اثر گذار به دست زنان فیلمساز هیچگونه کمبودی وجود ندارد. زن ها در سراسر جهان فیلم های خیلی خوبی، هم در ژانر داستانی و هم مستند می سازند. دوم، حضور کارگردان های جوانی است که پیش از این اولین فیلم های خود را در همین جشنواره و در بخش «فیلمسازان دبیرستانی» ارائه کرده اند و این بار با آخرین و تازه ترین آثار خود به فستیوال بازگشته اند. برای ما جالب است که سیر تکاملی و پیشرفت های این فیلمسازان مستعد و تازه نفس را به نمایش بگذاریم. در واقع این کار رابطه ویژه ای بین جامعه فیلمساز جوان با تماشاگران فستیوال ایجاد می کند."
چرا حضور در جشنواره ای که در لس آنجلس برگزار می شود از نظر این فیلمسازان تا این حد اهمیت دارد؟
دوگ جونز: این فرصت کم نظیری است تا فیلمسازان و هم چنین دست اندرکاران صنعت سینما زیر یک سقف گرد هم بیایند
یکی از مهم ترین ویژگی های این فستیوال همین برگزاری آن در شهر لس آنجلس است. این فرصت کم نظیری است تا فیلمسازان و هم چنین دست اندرکاران صنعت سینما زیر یک سقف گرد هم بیایند. دراغلب اکران های عمومی ما، سینماگران و روسای استودیوهای فیلمسازی در کنار مردم معمولی به تماشای این فیلم های می نشینند. همین خودش یک نیروی محرکه جالب و جذابی هم بوجود می آورد. این که ما آثار فیلمسازان مستقل را در قلب ماشینی به نام «هالیوود» به نمایش درمی آوریم.
چگونه فیلم مستند «کار در ایران» برای شرکت در جشنواره امسال انتخاب شد؟
تعداد بالای کارگردان های زن در بخش رقابت هاست که باید بگویم درست برعکس اتفاقی است که امسال در جشنواره سینمایی کن افتاد از نظر من جالب ترین مسئله در رابطه با فیلم «کار در ایران» این است که این فیلم از دو جهت کارآئی دارد. دو جهتی که درواقع مکمل یکدیگر هم هستند. اول این که این فیلم به عنوان یک مستند ورزشی هیجان انگیز، بخشی از زندگی حرفه ای «کوین شپارد» بسکتبالیست آمریکایی آفریقایی تبار را به نمایش گذاشته است که در تیم «ای. اس. شیراز» برای رسیدن به مقام قهرمانی بازی می کند. جنبه دوم هم این است که دراین فیلم «شپارد» از طریق دوستی با سه زن ایرانی و در نهایت متفکر و مستقل، چشم اندازی از جامعه امروز ایران را از دیدگاهی بدون واسطه و خودمانی به تماشاگر ارائه داده است. همین ترکیب روایتگری در «کار در ایران» این فیلم را به شدت برجسته می سازد.
با وجود تعداد فیلم های ارائه شده به فستیوال و هم چنین با در نظر گرفتن موفقیت های تازه سینمای ایران در صحنه بین المللی چرا «کار در ایران» تنها فیلم ایرانی است که در جشنواره امسال شرکت و رقابت دارد؟
"تعداد بالای کارگردان های زن در بخش رقابت هاست که باید بگویم درست برعکس اتفاقی است که امسال در جشنواره سینمایی کن افتاد"
داگ جونز، مدیر برنامه ریزی و مسئول گزینش فیلم ها
هرسال وقتی ما شروع به انتخاب فیلم ها می کنیم راستش نمی دانیم چه چیزی بین آنها پیدا خواهیم کرد. ما به دنبال فیلم های الهام بخش و هیجان انگیز هستیم و هرسال هم این فیلم ها از بین آثار فیلمسازان گوناگون از نقاط مختلف جهان انتخاب می شوند. البته ما در طول سال ها تعداد زیادی فیلم های ایرانی چه در بخش رقابت ها و چه خارج از این بخش در فستیوال به نمایش گذاشته ایم. امسال هم خوشحالیم که اولین نمایش عمومی فیلم «کار در ایران» در جشنواره فیلم لس آنجلس اتفاق می افتد.

رقابت ها در بخش فیلم های مستند

در رده بندی فیلم های مستند فیلم هایی از فیلمسازان جوان و تازه نفس انتخاب شده است که برای برنده شدن جایزه «بهترین مستند» در جشنواره امسال با یکدیگر رقابت می کنند. پانلی از یک هیئت داوران نیز داوری این بخش از جشنواره را برعهده دارد.
دراین رده بندی علاوه بر فیلم «کار در ایران» (محصول مشترک ایران، آلمان و آمریکا) ساخته «تیل شودر»، فیلم «از ۲۵ سال تا حبس ابد» ساخته «مایک براون»، «گروهی به نام مرگ» ساخته «جف هاولت» و «مارک کووینو»، «داستان تولد: اینا می گسکین و ماماهای مزرعه» ساخته «سارا لم» و «مری ویگمور»، «مرا کوچو بخوان» ساخته «کاترین فیرفکس رایت» و «مالیکا زوهائی»، «خشکسالی» ساخته «اورادو گونزالس» از مکزیک، «بوسه آفتاب» ساخته «مایا استارک» و «ادی لاوی»، «خون آشام و من» ساخته «آر اچ گرین» و «کلام شاهد» ساخته «مای اسکندر» محصول مشترک مصر و آمریکا هم شرکت دارند.
در بخش های خارج از رقابت های جشنواره، از جمله بخش بین المللی، ۱۵ فیلم از کشورهای مختلف از جمله کانادا، مالزی، فرانسه، مراکش، سوئیس، کوبا، برزیل و آرژانتین به نمایش درخواهد آمد.
بخشی از جشنواره نیز به ۱۶ فیلم انتخابی از میان فیلم های مستقلی که در طول چند ماه گذشته در جشنواره های مختلف جهانی به نمایش درآمده و نیز فیلم هایی که در رده بندی فیلم های هنری و مستقل برای نخستین بار به نمایش در می آیند اختصاص داده شده است.




سیاست پاکستان در ارتباط با افغانستان در حال دگرگونی است. بخشی از این تحول، نیاز پاکستان به این دگرگونی است.
درحالی که سیاست آمریکا در ارتباط به پاکستان در حال تغییر است و اقتصاد این کشور در بدترین حالت قرار دارد، نیاز به تغییر در سیاست پاکستان در ارتباط با افغانستان را حتی ارتش پاکستان هم حس کرده است.
به همین دلیل پاکستان در های خود را به روی تجارت جدی با هند باز کرده است و همچنین، همین عامل شده که امروز پاکستان اصرار دارد که دیگر دنبال "عمق استراتیژیک" در افغانستان نیست.
ولی نگاه ها در داخل پاکستان همواره در حال تغییر است. پاکستانی که در دهه ۹۰ طالبان را در رسیدن به قدرت کمک کرد، به این باور رسیده که بازگشت طالبان به قدرت در کابل غیر محتمل است و هیچ کمکی هم به سیاست های منطقه ای پاکستان نخواهد کرد.
برگشت طالبان را این بار نه آمریکا می‌پذیرید، نه مردم افغانستان و نه همسایه های این کشور.
از یک سو غرب و به ویژه آمریکا شدیداً نگران وجود پناهگاه‌های امن شورشیان در پاکستان و شورشیانی هستند که با استفاده از خاک این کشور برای بی ثبات کردن افغانستان، علیه نیروهای غربی و افغان، دست به حملات ترویستی می زنند.

نگرانی‌های پاکستان

نگرانی پاکستان با نگرانی غرب کاملاً متفاوت است؛ پاکستان نگران است که هند همراه با افغانستان از شورشیان بلوچ پاکستانی که در افغانستان هستند، حمایت کند؛ پاکستان نگران است که در پسِ گشایش کنسولگری های هند در شهرهای هم مرز افغانستان با پاکستان، انگیزه های پنهانی نهفته باشد.
یک نگرانی دیگر پاکستان، نگرانی تاریخی این کشور در ارتباط با خط مرزی دیورند است؛ پاکستان ازداعیه "پشتونستان" بیم دارد. در حالی‌که عمدتاً پشتون‌های پاکستان، هویت شان را در ایدئولژی اسلامی نشان داده اند، تا پشتون بودن شان، ولی ایده غیر قانونی بودن خط دیورند، هنوز هم در میان مردم پشتون از نوعی تقدس برخوردار است.
شاید به همین دلیل بود که ماه می (مه) میلادی گزارش شد که دولت پاکستان به رسمیت شناختن خط دیورند از سوی دولت افغانستان را یکی از شرایط باز کردن راه تدارکاتی ناتو قرار داده است.

امیدواری‌ها

یکی از سناریو های امیدوارکننده در روابط آینده پاکستان و افغانستان این است که پاکستان سیاست خارجی خود در ارتباط با افغانستان را، بر اساس فرصت‌های اقتصادی تنظیم کند، نه نگرانی‌های امنیتی. اگر افغانستان باثبات باشد، هر دو کشور می توانند از داد و ستد تجاری با هند بهره‌مند شوند.
در عین حال، هند می تواند مواد خام افغانستان و گاز آسیای مرکزی را از راه پاکستان و با هزینه بسیار کمتر، به‌دست آورد.
با در نظر داشت روابط حسنه‌ای که میان پاکستان و هند در حال شکل گیری است، این سناریو بسیار هم غیر عملی به نظر نمی رسد.
ولی یک نگاه امنیتی بر تمام اوضاع حاکم است. همانطوری‌که لئون پـِناتا، وزیر دفاع آمریکا گفت تحمل کشورش در ارتباط با پناهگاه هایی امن شورشیان افغان و آزادی شبکه حقانی در پاکستان به پایان رسیده است.
شبکه حقانی کشنده ترین حملات را ، علیه نیروهای آمریکایی انجام داده است.
آنچه بی جواب مانده، رابطه ارتش پاکستان به ویژه رابطه سازمان اطلاعاتی این کشور با شبکه حقانی و شورشیان طالبان است.
آیا گروهی وجود دارد که مشوق بی ثباتی در افغانستان به نفع طالبان باشد و یا هم پاکستان به عنوان یک دولت، از اجرای قانون در نقاط مختلف کشورش ناتوان است؟
سناریو مثبتی که من ترسیم کردم، مستلزم تغییر روش پاکستان است. در حالی‌ که نشانه های امیدواری وجود دارد، ولی هنوز هم باید محتاط بود.
با توجه به احساسات شدید ضد آمریکایی در پاکستان، دولت این کشور حتی اگر منافعی در مهار گروه‌های اسلام‌گرا داشته باشد، در ظاهر نمی تواند چنین کاری بکند.
با این حال، تمایلی برای با ثبات ساختن افغانستان در منطقه محسوس می شود. هیچ‌یک از همسایگان افغانستان، از جمله چین، متحد نزدیک پاکستان، خواهان بازگشت طالبان نیستند؛ پاکستان انگیزه های بهتری برای تغییر روش دارد.




باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا
از نکات بارز این نتایج مخالفت اکثر شرکت کنندگان با سیاست باراک اوباما در استفاده از حملات هوایی هواپیماهای بدون سرنشین بر علیه کسانی است که کاخ سفید "رهبران تروریسم" و "تهدید کنندگان جان شهروندان آمریکا" می نامد
نتایج نظرسنجی جدید موسسه تحقیقاتی پیو نشان می دهد که سیاست خارجی باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا نسبت به سال نخست ورود او به کاخ سفید شهرت و اعتبار خود را در میان بسیاری از مردم جهان از دست داده است.
نتایج این نظر سنجی که روز چهارشنبه (۱۳ ژوئن – ۲۴ خرداد) منتشر شده از کاهش ۳۰ درصدی محبوبیت سیاست خارجی آقای اوباما در میان چینی ها حکایت دارد. در حالی که در نظرسنجی مشابه سال ۲۰۰۹ چینی ها ۵۷ درصد به نفع اوباما رای داده بودند اکنون تنها ۲۷ درصد از مردم پر جمعیت ترین کشور جهان سیاست خارجی رئیس جمهوری آمریکا را می پسندند.
موسسه نظرسنجی پیو (کلیک Pew Research Center) نتایج نظرسنجی جدید خود را از میان شرکت کنندگان در ۲۱ کشور جهان استخراج کرده است.

محبوبیت اوباما (%)

کشور/سال ۲۰۰۹ ۲۰۱۲ تغییر
اروپا ۸۶ ۸۰ ۶-
کشورهای مسلمان ۳۳ ۲۴ ۹-
روسیه ۳۷ ۳۶ ۱-
چین ۶۲ ۳۸ ۲۴-
ژاپن ۸۵ ۷۴ ۱۱-
مکزیک ۵۵ ۴۲ ۱۳
نتایج از: مرکز نظرسنجی پیو
از نکات بارز این نظرسنجی مخالفت اکثر شرکت کنندگان با سیاست باراک اوباما در استفاده از حملات هوایی هواپیماهای بدون سرنشین بر علیه کسانی است که کاخ سفید "رهبران تروریسم" و "تهدید کنندگان جان شهروندان آمریکا" می نامد.
با این وجود، اعتماد به رئیس جمهوری آمریکا و سیاست های او در طول چهار سال گذشته در میان متحدان کاخ سفید به ویژه در اروپا تغییر فاحشی نکرده است.
در همین حال، ریچارد وایک، از مدیران طرح تحقیقاتی "نگرش جهانی" موسسه پیو معتقد است که نتایج مایوس کننده برای آقای اوباما هنگامی برجسته می شوند که در مورد سیاست های ویژه رئیس جمهوری آمریکا از شرکت کنندگان سوال می شود.
آقای وایک همچنین با اشاره به دو حوزه "ساماندهی بحران گرمایش زمین" و "بحران فلسطین و اسرائیل" تاکید کرد که نتایج اصلا به نفع باراک اوباما نیست و نشان می دهد که میان "توقع" شرکت کنندگان و آنچه مطابق سیاست های آقای اوباما در این مدت "محقق" شده خلاء بسیار بزرگی وجود دارد.

اوباما هنوز 'محبوب تر' از بوش

ریچارد وایک، از مرکز نظرسنجی پیو، می گوید که نتایج بیانگر کاهش اعتماد در سیاست های جهانی باراک اوباما در طول دوره نخست ریاست جمهوری اوست اگر چه شیب این کاهش ها نوسان تندی در طول این چهار سال نداشته است.
بدون در نظر گرفتن چین که کاهش ۳۰ درصدی از خود نشان داده، ژاپن متحد قدیمی کاخ سفید و مکزیک همسایه استراتژیک آمریکا، دو کشور دیگری هستند که شرکت کنندگان آنها در میزان اعتماد به سیاست خارجی باراک اوباما کاهش از خود نشان داده اند.
در میان پنج کشور اروپایی که هم در سال ۲۰۰۹ و هم امسال در این نظرسنجی شرکت کرده بودند، میزان تایید سیاست های خارجی آقای اوباما از ۷۸ درصد در سال ۲۰۰۹ به ۶۳ درصد در سال ۲۰۱۲ کاهش یافته است.
در میان پنج کشور مسلمان که ساکنانشان در هر دو نظرسنجی شرکت کرده بودند، این میزان اعتماد نسبت به سیاست های خارجی آقای اوباما از ۳۴ به ۱۵ درصد کاهش یافته و در کنار این کشورها روسیه هم کاهشی دو رقمی داشته و شرکت کنندگان از پهناورترین کشور جهان میزان رضایت خود را از ۴۰ به ۲۲ درصد کاهش داده اند.
اگر چه نتایج این نظر سنجی اخیر از کاهش چشمگیر محبوبیت رئیس جمهوری آمریکا در میان شرکت کنندگان از ۲۱ کشور جهان حکایت دارد اما باراک اوبامای دموکرات همچنان نسبت به رئیس جمهوری قبلی آمریکا یعنی جرج دبیلو بوش جمهوریخواه در سال پایانی ریاستش بر کاخ سفید 'محبوب تر' است.
در حالی که شرکت کنندگان در پاکستان محبوبیت روسای جمهوری فعلی و سابق آمریکا را برابر ارزیابی کرده اند، آقای اوباما در لبنان هنوز کمی محبوب تر از آقای بوش است.
دیگر یافته مشهود این تحقیق مخالفت با سیاست ریاست کاخ سفید در استفاده از حملات هواپیماهای بدون سرنشین است.
دست کم ۵۰ درصد از شرکت کنندگان ۱۷ کشور با این سیاست آقای اوباما مخالف بودند که اکثر آنها در کشورهای خاورمیانه، مکزیک و یونان حضور داشتند.
در هفته های اخیر، اسنادی منتشر شد که نشان می داد آقای اوباما شخصا دستور حملات هواپیماهای بدون سرنشین را صادر می کند و نیز "فهرست مرگ" را وارسی و در مورد حمله به افراد آن راسا تصمیم گیری می کند. این اسناد نام رئیس جمهوری آمریکا را اخیرا بیشتر در کنار تلفات این حملات هوایی قرار داده و موج جدیدی از انتقادها متوجه او شده است.

سیاست خارجی اوباما (%)

کشور/سال ۲۰۰۹ ۲۰۱۲ تغییر
اروپا ۷۸ ۶۳ ۱۵-
کشورهای مسلمان ۳۴ ۱۵ ۱۹-
روسیه ۴۰ ۲۲ ۱۸-
چین ۵۷ ۲۷ ۳۰-
ژاپن ۷۷ ۵۸ ۱۹-
مکزیک ۵۶ ۳۹ ۱۷-
نتایج از: مرکز نظرسنجی پیو

قدرت برتر اقتصادی؟

علاوه بر تغییر در نگرش ها نسبت به کارایی و نتایج سیاست های آقای اوباما، نتایج نظرسنجی موسسه پیو نشان می دهد که افراد بسیاری دیگر آمریکا را یک "ابر قدرت اقتصادی" نمی دانند.
در آلمان، بریتانیا، فرانسه و اسپانیا شرکت کنندگان اکنون چین را قدرت برتر اقتصادی جهان می شناسند و تنها در بریتانیا از سال ۲۰۰۸ تاکنون این باور دو برابر شده است.
ریچارد وایک، از موسسه نظرسنجی پیو به بی بی سی گفته که با وجود اقبال عمومی از سیاست های آقای اوباما در زمینه بحران جهانی اقتصاد، کشور او آمریکا، اعتبار خود را به عنوان قدرت برتر اقتصاد جهان از سال ۲۰۰۸ و پس از آغاز رکود جهانی اقتصاد از دست داده است.
اگر چه شرکت کنندگان جوان همچنان از آنچه "قدرت نرم " آمریکایی خوانده می شود، استقبال می کنند.
همزمان بیش از ۵۰ درصد از شرکت کنندگان لبنانی، مصری، تونسی و اردنی از روش های تجاری، اقتصادی آمریکا در خاورمیانه اظهار رضایت کرده و گفته اند که این وجهه از حضور بین المللی آمریکا را "دوست" دارند.
و در آخر، اکثریت شرکت کنندگان ۱۸ کشور از ۲۱ کشور جامعه تحقیق موسسه پیو گفته اند که پیشرفت های علمی و تکنولوژیکی آمریکا را همچنان ستایش می کنند و بسیاری از جوانان زیر ۳۰ سال این کشورها ایده دموکراسی ایالات متحده را می پسندند که در میان آنها جوانان تونسی و چینی برجسته ترند.
آمریکا، بریتانیا، آلمان، لهستان، فرانسه، هندوستان، ایتالیا، جمهوری چک، چین، لبنان، مکزیک، اسپانیا، ژاپن، برزیل، روسیه، تونس، ترکیه، مصر، اردن و یونان، ۲۱ کشوری بودند که ساکنان آن در پاسخ به این نظرسنجی موسسه پیو مشارکت کردند.




نفت ایرانیکصد و شصت و یکمین نشست اوپک در شرایطی در وین برگزار می‌شود که کمتر از دو هفته به اجرایی شدن تحریم‌های مصوب آمریکا علیه ایران و تنها ۱۶ روز به آغاز تحریم خرید نفت ایران از سوی کشورهای اروپایی باقی مانده است.
بر اساس آخرین داده‌های رسمی اوپک، مجموع کشورهای عضو اوپک در شرایط کنونی نزدیک به ۳۱ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه نفت خام تولید می‌کنند. در حالی که میزان تولید این سازمان طبق سهمیه مصوب در نشست دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی باید ۳۰ میلیون بشکه باشد.
محمدعلی خطیبی، نماینده ایران در هیات عامل اوپک گفته است که تخلف برخی کشورهای عضو اوپک از سهمیه‌های تولید نفت دلیل چنین روندی است.
او عربستان سعودی و کویت و امارات متحده عربی را بزرگ‌ترین متخلفان از سهمیه‌های اوپک معرفی کرده و گفته است که "عربستان از سوی کشورهای بزرگ مصرف‌کننده نفت خام دنیا تحت فشار است تا بازار نفت را آرام کند و با عرضه زیادتر نفت به بازار، این درخواست را عملی کرده است."
در شرایطی که نگرانی‌ها از رکود اقتصاد جهانی به‌ ویژه در اتحادیه اروپا همچنان ادامه دارد و فصل کم‌ مصرف سال در بازار جهانی نفت در حال گذر است، مهم‌ترین عاملی که می‌تواند بازار جهانی نفت را ناآرام و آشفته کند، عوامل روانی از جمله نگرانی از کمبود نفت خام ناشی از عدم عرضه نفت صادراتی ایران است.
آقای خطیبی گفته است که "کشورهای اروپایی برای اجرایی کردن تحریم‌های نفتی علیه ایران از اول ماه ژوئیه ۲۰۱۲ میلادی و حزب دموکرات آمریکا برای پایین آوردن بهای نفت و بنزین در آستانه انتخابات ریاست جمهوری این کشور، بر عربستان فشار آورده‌اند تا با افزایش تولید نفت، بازار نفت را اشباع کند و به دنبال آن قیمت نفت از یک پایه پایین‌تری بالا رود."
در آخرین گزارش ماهانه اوپک، داده‌های نگران‌کننده‌تری نیز ارائه شده است؛ اوپک که در گزارش‌های اخیر خود آمار تولید نفت خام کشورهای عضو را به جز منابع ثانویه، به طور جداگانه به نقل از گزارش‌های رسمی کشورهای عضو به دبیرخانه اوپک هم منتشر می‌کند، اعلام کرده است که در ماه آوریل اوپک در مجموع ۳۲ میلیون و ۹۶۴ هزار بشکه نفت خام در هر روز به بازار جهانی عرضه کرده است.
میزان تولید روزانه نفت خام ایران در ماه آوریل به نقل از منابع ثانویه ۳ میلیون و ۷۰۶ بشکه و به نقل از داده‌های مستقیم خود این کشور ۳ میلیون و ۵۴۴ هزار بشکه اعلام شده است.
نشست اوپک
عدد دقیقی از میزان صادرات روزانه نفت خام ایران گزارش نشده است، ولی به طور میانگین ایران کمی بیش از دو میلیون بشکه در روز نفت صادر می‌کند و می‌توان گفت که میزان تخلف کشورهای اوپک از سهمیه این سازمان در ماه آوریل دست‌کم معادل میزان نفت خام صادراتی ایران بوده است.
مقایسه این داده‌ها نشان می‌دهد که هر وقفه‌ای در عرضه نفت خام ایران از هم‌اکنون جبران شده است و با اجرایی شدن رسمی تحریم خرید نفت خام ایران، مشتریان نفت این کشور می‌توانند از تضمین عرضه نفت مطمئن باشند.

تلاش برای تثبیت تولید

به طور معمول با آغاز فصل گرما که موعد مسافرت‌های تابستانی و افزایش مصرف بنزین است، میزان تقاضای نفت خام در بازار جهانی افزایش می‌یابد و بر چنین مبنایی، گروهی از اعضای اوپک به طور معمول در نشست‌های بهاره اوپک خواهان افزایش سقف رسمی تولید نفت این سازمان هستند.
اما کشورهایی همچون ایران و ونزوئلا که تامین منافع کشورهای عضو را اصلی‌ترین وظیفه اوپک می‌دانند، با چنین ایده‌ای مخالفند.
تانکر حامل نفت ایران
قیمت‌های کنونی نفت در مقایسه با سال‌هایی که چانه‌زنی اوپک بر سر نفت خام ۲۰ دلاری انجام می‌شد، ارقامی نجومی به نظر می‌رسد، اما برای اغلب تولیدکنندگان این سازمان که از کشورهای به شدت وابسته به درآمدهای نفتی هستند، تداوم روند افزایشی قیمت‌های نفت رضایت بیشتری به همراه دارد.
به ویژه آن که در آخرین گزارش ماهانه اوپک تاکید شده است که نشانه‌هایی از کندی بیشتر اقتصاد جهانی در حال ظهور است و این رکود با بحران مالی حوزه یورو و نیز کاهش سرعت رشد اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه، شدیدتر شده است.
بهای سبد نفتی اوپک هم در روزهای نخست ماه ژوئن برای دومین ماه پیاپی کاهش یافته است. قیمت سبد نفتی اوپک در ماه میلادی گذشته هم نزدیک به ۱۰ دلار در هر بشکه کاهش داشت و به طور میانگین در سطح ۱۰۸ دلار و ۷ سنت تثبیت شد.
گفته می‌شود که اعضای اوپک سطح قیمت صد دلار برای هر بشکه نفت را مطلوب ارزیابی می‌کنند و این سطح قیمتی، نقطه عطف و خط قرمزی برای تصمیم‌گیری آنها در نشست‌های اوپک به شمار می‌رود.
تحلیلگرانی که طرفدار تثبیت و حتی کاهش میزان تولید نفت اوپک هستند، سطح کنونی قیمت‌های نفت و نگرانی‌ها از احتمال روند نزولی رشد اقتصاد جهانی را که می‌تواند زمینه‌ساز کاهش بیشتر تقاضای نفت خام در ماه‌های آینده شود، اصلی‌ترین دلیل خود برای چنین دیدگاهی عنوان می‌کنند.
در عین حال، توافق اعضای اوپک برای افزایش سقف تولید نفت در نشست روز پنجشنبه به معنای رسمیت بخشیدن به تخلف کشورها از سهمیه رسمی تولید است و در عمل، تغییری در میزان عرضه واقعی نفت خام رخ نمی‌دهد. شاید تنها تاثیر چنین تصمیمی آرامش نسبی بازار نفت و اطمینان خاطر بیشتر مصرف‌کنندگان نفت باشد. در حالی که سیاستمداران ایران برای داشتن قدرت چانه‌زنی بیشتر به شدت به شرایطی متفاوت نیاز دارند.
جایگاه ایران به عنوان دومین تولیدکننده نفت خام اوپک همواره یکی از امتیازهای این کشور در تعامل با جامعه بین‌الملل بوده است. بازار جهانی نفت همواره به دنبال هرگونه نگرانی از احتمال توقف صادرات نفت ایران یا وقفه در روند عرضه نفت خام از منطقه خلیج‌فارس، واکنش‌های روانی شوک‌آوری نشان داده است و قیمت‌های جهانی نفت افزایش چشمگیری پیدا کرده‌اند.
از این رو، شاید بحران در بازار نفت و افزایش بیم و نگرانی‌ها از آینده عرضه نفت خام، برای ایران مطلوب‌تر از تثبیت بازار باشد و در نتیجه، طبیعی است که عملکرد کشورهایی همچون عربستان سعودی در افزایش عرضه نفت نارضایتی مقامات ایران را به دنبال داشته باشد.

ظرفیت بیشتر؛ سهمیه بیشتر

رستم قاسمی، وزیر نفت ایران به اقدام برخی کشورهای عضو در عرضه نفت خام بیش از سهمیه مصوب اعتراض کرده استافزایش میزان عرضه نفت خام از سوی دیگر کشورهای اوپک در هفته‌های گذشته، تهدید بلندمدت دیگری نیز برای ایران به همراه دارد؛ به طور سنتی، سهمیه کشورهای عضو اوپک تابعی از ظرفیت تولید آنهاست. هرچه ظرفیت تولید نفت خام کشوری بیشتر باشد، در چارچوب سهمیه رسمی اوپک مجال بیشتری برای عرضه به بازار خواهد داشت.
در شرایطی که با نزدیک شدن موعد تحریم‌های اتحادیه اروپا و آمریکا علیه ایران، گزارش‌های بیشتری از کاهش ظرفیت صادرات و در نتیجه کاهش تدریجی میزان تولید نفت ایران منتشر می‌شود، عرض اندام دیگر کشورهای عضو اوپک چندان مطلوب این کشور نیست.
همچنان که به گفته نماینده ایران در هیات عامل اوپک، وزیر نفت ایران با ارسال نامه‌ای به دبیرخانه اوپک به اقدام برخی کشورهای عضو در عرضه نفت خام بیش از سهمیه مصوب اعتراض کرده و گفته است: "در شرایطی که یک کشور تحریم می‌شود و دو تا سه کشور در صدد جبران برمی‌آیند، در چارچوب فعالیت در یک سازمان درست نیست و اعضای اوپک نباید علیه هم کار کنند."
اما عربستان سعودی که با تولید روزانه نزدیک به ۱۰ میلیون بشکه نفت خام بزرگ‌ترین و بی‌رقیب‌ترین تولیدکننده نفت اوپک است، هیچگاه از فرصت‌های موجود برای تاکید بر نقش‌آفرینی خود در بازار نفت غفلت نکرده است و به نظر می‌رسد کشورهایی همچون عراق و لیبی هم که به دلیل جنگ و درگیری‌های داخلی، با وقفه در عرضه نفت و کاهش سهم خود در بازار جهانی روبه‌رو شده‌اند، کاهش عرضه نفت ایران را فرصت مناسبی برای جبران کاستی‌های گذشته می‌دانند. همچنان که ایران هم پیش از این، از کمرنگ شدن حضور کشوری همچون عراق در بازار جهانی نفت، به نفع خود سود جسته است.





لاوروف: آمریکا به یکی از کشورهای خلیج فارس تجهیزات سرکوب فرستاده است

سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه با تکذیب سخنان هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا در خصوص ارسال ابزارهای سرکوب به دولت سوریه، گفت که واشینگتن در روزهای اخیر تجهیزات سرکوب به یکی از کشورهای منطقه خلیج فارس ارسال کرده است.
از سویی علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران، کسانی را که به گفته او «می‌گویند نمی‌خواهند در سوریه کشتار اتفاق بیفتد» متهم به صادر کردن سلاح و نیرو برای مبارزه با دولت این کشور کرد.
سخنان لاوروف و صالحی در کنفرانس خبری مشترکی ایراد شد که چهارشنبه ۲۴ خرداد در تهران برگزار شده است. لاوروف به تهران رفته بود تا با مقام‌های جمهوری اسلامی ایران بر سر مناقشه اتمی ایران و نا‌آرامی‌های سوریه، گفت‌و‌گو کند.
به گزارش خبرگزاری ریا نووستی و تلویزیون راشا تودی، لاوروف در این کنفرانس خبری، اظهارات هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا را که روسیه را متهم به ارسال بالگرد نظامی به سوریه به منظور سرکوب معترضان کرده بود، تکذیب کرد. وی اظهار داشت که شما را به سخنان یک مقام پنتاگون ارجاع می‌دهم که گفت وزارت دفاع آمریکا اطلاعی در این مورد ندارد.
او در این باره گفت: «من چند روز پیش در نشست خبری در مسکو گفته بودم که ما در حال حاضر در حال اجرای معاهدات خود در رابطه با قراردادهای از پیش منعقد شده هستیم و این قرارداد‌ها صرفا به تجهیزات پدافند هوایی ارتباط دارد. ما نه پیش هیلاری کلینتون و نه هیچ شخص دیگری شرمنده نیستیم. ما هیچ قانون بین المللی را نقض نکردیم.»
لاوروف تاکید کرد که محموله‌های اسلحه‌ای که به سوریه تحویل داده می‌شود، با هیچ کدام از قوانین و مقررات بین المللی مغایرتی ندارد.
او در این باره گفت: «ما هیچ گونه تجهیزاتی را که ممکن است برای سرکوب تظاهرکنندگان به کار گرفته شود، به سوریه یا کشورهای دیگر تحویل نمی‌دهیم؛ برخلاف آمریکا که تجهیزاتی را به طور متدوال عرضه می‌کند، و یکی از این محموله‌ها به تازگی به یکی از کشورهای خلیج فارس تحویل داده شده است. و با این حال به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها گمان می‌کنند هیچ چیز غیرعادی‌ای رخ نداده است.»
وزیر امور خارجه روسیه ادامه داد: «تجهیزاتی که مسکو به سوریه تحویل می‌دهد، فقط تجهیزاتی هستند که ممکن است در صورت حمله نظامی از خارج، مورد استفاده این کشور قرار گیرد.»
خبرگزاری رویترز در گزارشی که از کنفرانس خبری لاوروف و صالحی داده بود، نوشته بود که وزیر امور خارجه روسیه، آمریکا را متهم به ارسال سلاح و نیرو برای معترضان در سوریه کرده است. این خبر پس از آن که در دیگر رسانه‌ها انعکاس یافت، از خروجی خبرگزاری رویترز حذف شد. رویترز در توضیحی خاطر نشان کرد که خبر اشتباه است و صحبت‌های آقای لاوروف در گزارش به اشتباه ترجمه شده است.
روسیه و ایران دو کشور همپیمان سوریه هستند. پیشتر روسیه و چین دو بار قطعنامه محکومیت خشونت‌های دولت سوریه در سرکوب معترضان را وتو کرده بودند.
از سوی دیگر خبرگزاری ایسنا گزارش داده است که علی اکبر صالحی در کنفرانس خبری مشترک خود با لاوروف درباره اوضاع سوریه گفت: «ما خواستار توقف کشتار در سوریه هستیم و امیدواریم دیگران شرایط را به گونه‌ای فراهم نکنند که این بحران و کشتار روز به روز بیشتر شود. این برخلاف اظهاراتی است که انجام می‌دهند. از سوی دیگر می‌گویند نمی‌خواهند در سوریه کشتار اتفاق بیفتد اما از طرف دیگر اسلحه صادر می‌کنند و از مرزهای مختلف نیرو به سوریه می‌فرستند. این‌ها کاملا در تناقص با ادعا‌ها و شعارهایی است که می‌دهند.»
عربستان سعودی و قطر از جمله کشورهای عربی هستند که تاکنون به صراحت از ضرورت مسلح سازی معترضان سوریه سخن گفته‌اند. مقام‌های آمریکایی گفته‌اند که به معترضان سوری تجهیزات مرگ بار نمی‌دهند اما وسایل ارتباطی در اختیار آنها قرار می‌دهند.
چندی پیش مقام‌های لبنانی اعلام کردند یک کشتی حامل محموله اسلحه که گمان می‌رود برای قرار گرفتن در اختیار معترضان سوری می‌رود را توقیف کرده است.

کلینتون: روسیه سازنده عمل کند
از سوی دیگر هیلاری کلینتون گفت روسیه چنانچه به شکلی مثبت و سازنده در خصوص سوریه رفتار نکند، منافع خود را در این کشور به خطر خواهد انداخت.
به گزارش خبرگزاری رویترز، وزیر امور خارجه آمریکا که در کنفرانسی خبری سخن می‌گفت اظهار داشت: «روسیه می‌گوید که می‌خواهد صلح و ثبات را به سوریه باز گرداند. می‌گوید که هیچ رابطه ویژه‌ای با بشار اسد رئیس جمهور سوریه ندارد. همچنین ادعا می‌کند که دارای منافع در منطقه است و می‌خواهد آنها را حفظ کند. اما چنانچه به شکلی مثبت و سازنده عمل نکند، تمام این منافع را از دست خواهد داد.»
سازمان ملل متحد در آخرین گزارش خود شمار کشته شدگان در سوریه را از زمان آغاز اعتراض‌های این کشور در ۱۵ ماه گذشته، بیش از ۱۳هزار نفر اعلام کرده است.
بنا بر گزارش‌ها، نیروهای دولتی سوریه در سرکوب اعتراض‌های این کشور، از سلاح‌های سنگین استفاده می‌کنند.
در هفته‌های اخیر دو کشتار در سوریه یکی در منطقه الحوله در استان حمص و دیگری در منطقه القبیر در حومه حماه روی داده است که در مجموع آنها بیش از ۲۰۰ نفر کشته شده‌اند. بیش از نیمی از کشته شدگان کودک هستند.