۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

مهمترین خبرهای روز چهارشنبه بخش سوّم تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

  اسامی دانشجویان بازداشت شده امروز در دانشگاه هنر

صبح امروز، نیروهای امنیتی به دانشگاه هنر حمله کرده و اقدام به بازداشت تعداد زیادی از دانشجویان کردند.
به گزارش دانشجو نیوز، دانشجویان دانشگاه هنر تهران که برای به خاک سپردن پیکر یار دبستانی خود، شهید صانع ژاله، در دانشگاه هنر تهران گرد آمده بودند توسط نیروهای لباس شخصی در دانشگاه محصور شده و سپس مورد ضرب و شتم وحشیانه بوسیله باتوم و شوکر قرار گرفتند.
صانع ژاله، دانشجوی کرد اهل تسنن، در جریان تظاهرات اعتراضی ۲۵ بهمن مورد هدف گلوله مستقیم نیروهای امنیتی حکومت جمهوری اسلامی قرار گرفت و جان سپرد.
اسامی دانشجویان باز داشت شده در جریان خاک سپاری پیکر صانع ژاله که به دانشجو نیوز ارسال شده است به شرح ذیل است:
مهنوش نراقی:دانشگاه هنر
حمید حسینی:هنر
فتانه رهقی:هنر
فراز سرابی:هنر
عنایت صحرایی:هنر
علی صدیقی:هنر
مهرداد میرزایی:هنر
محمد طیب طاهری:هنر
فراز فشارکی:هنر
حسن فتحی زاده:هنر
وحید نصرتی:هنر
عباس صالحی :هنر
عبدالله رنجبر :هنر
امیر بی نظیر:هنر
دکتر علی زاده:هنر
کوروش خان محمدی:دانشگاه تهران
سپهر صاحبان:خواجه نصیر
از محل نگهداری دانشجویان بازداشت شده اطلاعی در دست نیست.
بنا به گزارش شاهدان عینی، تعداد دانشجویان بازداشت شده توسط نیروهای امنیتی بیش از افراد ذکر شده در این لیست است.

 

زین الدین انصاری، سردار سپاه، عامل فشار بر خانواده ژاله

در پی علنی شدن هویت واقعی یکی از شهدای جنبش سبز، "صانع ژاله" دانشجوی کرد و اهل تسنن رشته نمایش دانشگاه هنر تهران، که رسانه های دولتی مدعی بسیجی بودن وی شده اند، خبرهای رسیده به دانشجونیوز حکایت از فشار های گسترده به خانواده ژاله در شهر پاوه کرمانشاه برای قبول مصاحبه علیه جنبش مردم ایران دارد.
بنا بر گزارش های رسیده به دانشجونیوز، زین الدین انصاری سردار سپاه و پسرخاله شهید صانع ژاله عامل اصلی فشار بر خانواده صانع ژاله برای مصاحبه با رسانه‌های دولتی است. سردار زین الدین انصاری که خود نیز روز گذشته در شبکه‌های صدا و سیما بر علیه تظاهرات ۲۵ بهمن ماه مصاحبه کرد، از نیروهای امنیتی شهر پاوه و مسئول حراست سد داریان در نزدیکی شهر پاوه است. مدیریت سد داریان تحت اختیار سپاه پاسدران قرار دارد.
بنابر گزارش یکی از نزدیکان شهید صانع ژاله، تمامی مسئولین بلند پایه شهر پاوه، از جمله امام جمعه، فرماندار، مسئولین انتظامی و امنیتی با حضور در منزل خانواده این شهید، فشار گسترده ای را برای انجام مصاحبه به این خانواده وارد آورده اند.
طبق اخبار واصله، تمامی ارتباطات خانواده شهید ژاله به کنترل نیروهای امنیتی درآمده و راه های ارتباط با این خانواده نیز قطع شده است.


 

 

حمله به دانشگاه هنر و بازداشت حداقل ١۰ دانشجو

صبح امروزچهارشنبه نیروهای لباس شخصی و بسیجی به تجمعات دانشجویان در داخل دانشگاه هنر حمله ور شده و اقدام به بازداشت دهها تن کرده اند.
به گزارش دانشجونیوز، از صبح امروز دانشگاه هنر تهران صحنه درگیری های گسترده نیروهای حکومتی با دانشجویان و اساتید غیرهمسو با دولت بوده و تاکنون حداقل ١۰ دانشجوی دانشگاه هنر بازداشت شده اند.
صبح امروز جمع کثیری از دانشجویان دانشگاه هنر تهران که در جهت حمایت از شهید صانع ژاله که روز دوشنبه ۲۵ بهمن ماه توسط نیروهای حکومتی هدف گلوله مستقیم قرار گرفت، تجمع کرده و خواستار شناسایی عوامل و دست اندرکاران حکومتی این حادثه شدند.
بر اساس آنچه از دانشگاه هنر گزارش شده است از ساعت ۸ صبح امروز دانشگاه تحت محاصره نیروهای حکومتی و بسیج قرار گرفت. این نیروهای سعی داشتند با قرار دادن عکس های جعلی و خود ساخته شهید صانع ژاله اثبات کنند که وی بسیجی و حامی دولت بوده است.
همچنین نیروهای امنیتی و گارد ویژه نیز هماهنگ با لباس شخصی ها دانشجویان این دانشگاه را به محاصره در آورده و شعارهایی تحریک آمیز بر علیه مهدی کروبی و میرحسین موسوی سردادند. دانشجویان معترض غیرهمسو با حکومت با بی توجهی به نیروهای لباس شخصی و غیردانشجو و ایستادن در مقابل تالار فارابی این دانشگاه شروع به تحصن اعتراضی کردند که این تجمع با هجوم نیروهای دولتی مواجه شد.
بنابر اظهارات دانشجویان دانشگاه هنر به دانشجونیوز تاکنون بازداشت کوروش خان محمدی، حسن فتحی زاده، وحید نصرتی، عباس صالحی، عبدالله رنجبر، فراز سرابی، امیر بی نظیر و ٤ تن دیگر از دانشجویان تایید شده است.




جمهوری اسلامی: چاه کنی که خود به چاه افتاد

نشریات امروز فرانسه امروز بدون استثنا مطالب و تفسیرهایی به تظاهرات دیروز مخالفان حکومت ایران در پشتیبانی از قیام مردم مصر و نیز مخالفت با دیکتاتوری حاکم بر ایران اختصاص داده اند. این نشریات نوشته اند که رهبر جمهوری اسلامی به دام سخنانی افتاد که در آخرین خطبه های نماز جمعه تهران در حمایت از مردم مصر ایراد کرد. زیرا، مخالفان حکومت اسلامی با اتکا به همین حمایت تظاهراتی بر پا کردند که به ضد حکومت اسلامی ایران تبدیل شد.
نشریات امروز فرانسه بدون استثنا مطالبی را به ناآرامی ها و تظاهرات دیروز مردم ایران اختصاص داده اند. 
لوموند روزنامۀ عصر پاریس در مطلبی به همین مناسبت نوشته است که برغم ممنوعیت ها و تهدیدها و دستگیری دهها تن از فعالان سیاسی برای جلوگیری از برگزاری راهپیمایی دیروز دهها هزار ایرانی در تهران، مشهد، اصفهان، رشت، شیراز و کرمانشاه به خیابان ها ریختند و به مناسبت اعلام پشتیبانی خود از قیام های مردمان مصر و تونس اعتراض و مخالفت خود را علیه دیکتاتوری حکومت اسلامی ایران اعلام کردند. لوموند به نقل از جامعۀ حقوق بشر ایران نوشته است که دو تظاهرکننده در تهران و اصفهان به ضرب گلولۀ مأموران جمهوری اسلامی ایران از پای درآمده اند و دهها نفر دیگر زخمی و دستگیر شده اند.
لوموند به نقل از دو جوان تحصیلکرده که در تظاهرات دیروز تهران شرکت کرده اند نوشته است که در تظاهرات دیروز جوانان و به ویژه زنان حضور چشمگیری داشتند که قصدشان در وهلۀ نخست شکستن دیوار ترسی است که حکومت اسلامی ایران با سرکوب جنبش اعتراضی سال گذشته بر کشور حاکم کرده بود. لوموند از قول همین جوانان افزوده است که جنبشی که دیروز ازسرگرفته شد متوقف نخواهد شد.
خبرنگار لوموند سپس به اظهارات عبدالله گل رییس جمهوری ترکیه اشاره می کند که سفر رسمی اش به ایران همزمان بود با ناآرامی های دیروز این کشور. رییس جمهوری ترکیه در یک کنفرانس خبری در تهران در حضور همتای ایرانی خود بی آنکه نامی از جمهوری اسلامی ایران ببرد، صریحا گفت : وقتی که رهبران دولت ها به مطالبات ملت هایشان توجه نمی کنند، خود ملت ها به مطالبات شان رسیدگی می کنند.
ژان پی یر پرن خبرنگار لیبراسیون در تفسیری که در شمارۀ امروز این نشریه به تظاهرات دیروز مردم تهران اختصاص داده نوشته است که مخالفان حکومت اسلامی با اتکا به ادعای رهبر جمهوری اسلامی ایران او و نظام اسلامی را دیروز به چالش کشیدند. رهبر جمهوری اسلامی از تظاهرات مردم مصر در آخرین خطبه هایش در نماز جمعۀ تهران پشتیبانی کرده بود و مخالفان نیز به همین منظور خواستار برگزاری تظاهرات دیروز شدند که البته با مخالفت جمهوری اسلامی روبرو شد. خبرنگار لیبراسیون سپس افزوده است که این نخستین بار بود که در یک سال گذشته تظاهرات اعتراضی در تهران و دیگر شهرهای بزرگ کشور برگزار شد. ژان پی یر پرن در ادامه افزوده است که بیشترین شمار درگیری ها میان پلیس و تظاهرکنندگان در شهرهای مشهد و تهران روی داد.
لیبراسیون همانند همۀ دیگر نشریات امروز فرانسه به این شعار تظاهرکنندگان دیروز ایران اشاره کرده که با الهام از قیام های مصر و تونس در خیابان ها فریاد می زدند : "مبارک، بن علی، نوبت سیدعلی!"
خبرنگار فیگارو نیز از تظاهرات دیروز مخالفان به عنوان آزمون سرزندگی جنبش سبز در ایران یاد کرده که در نتیجۀ سرکوب سال گذشته تا حدود بسیاری خاموش شده بود. فیگارو می افزاید که از نظر مخالفان حکومت اسلامی، تظاهرات دیروز شروع دوباره برای جنبش اعتراضی ایران بود که پس از ماهها خاموشی جان دوباره ای گرفت. با این حال، دلفین مینویی به نقل از مخالفان نوشته است که موانع در ایران برای رسیدن به گشایش سیاسی و آزادی بسیار بیش از تونس و مصر است. زیرا، در تونس مردم از همراهی ارتش برخوردار بودند در حالی که چنین همراهی در ایران فعلاً موجود نیست. در مصر و تونس لایه های فقیر جامعه به جنبش اعتراضی پیوستند، در حالی که جنبش سبز در ایران نیازمند درس آمیزی در این زمینه برای آینده است.
"لاکروآ" روزنامۀ مسیحی فرانسه نیز در تفسیر رویدادهای دیروز نوشته است : رژیم ایران که از کشورهای عربی می خواهد از سرمشق جمهوری اسلامی پیروی کنند، حالا با اعتراض ها و مخالفت های داخلی از نو روبرو شده است. "لاکروآ" نیز همانند فیگارو معتقد است که رژیم اسلامی ایران به چاه کنی می ماند که خود به چاه افتاده است. لاکروآ با اشاره به آخرین سخنرانی آیت الله خامنه ای در نماز جمعۀ تهران که در آن از قیام مرد مصر پشتیبانی کرد نوشته است که مخالفان وی، مهدی کروبی و میرحسین موسوی، با پیروی از همین پشتیبانی خواستار برگزاری تظاهرات دیروز شدند که البته مخالفت رژیم اسلامی ایران را در پی داشت. "لاکروآ" در ادامه نوشته است که رهبران ایران بی اطلاع از آنچه که حقیقتاً در جامعه واقعی ایران می گذرد در هفته های گذشته به تکرار موضع رسمی خود در مورد رویدادهای خاورمیانه ادامه دادند و اتفاقات سیاسی مصر یا تونس را به وقوع انقلاب و حکومت اسلامی در سال 1357 در ایران تشبیه کردند.


Thumbnail5:10Added to queue
video lang: fa
(Translation disabled)

مصاحبه رسا با یک شاهد عینی در دانشگاه هنر2 ;27 بهمن ۱۳۸۹

یکی از دانشجویان حاضر در مراسم تشییع شهید صانع ژاله از حبس دانشجویان در سالن فارابی توسط نیروهای بسیج و لباس شخصی می گوید
by RasaTelevision | 3 hours ago | 195 views
Thumbnail5:12Added to queue
video lang: fa
(Translation disabled)

مصاحبه رسا با شاهد عینی در دانشگاه هنر1 ;27 بهمن ۱۳۸۹

شاهد عینی از نحوه برخورد نیروهای امنیتی در دانشگاه هنر در مراسم تشییع پیکر شهید صانع ژاله می گوید
by RasaTelevision | 3 hours ago | 308 views



محمد مختاری از شهدای حماسه ۲۵ بهمن
 
 
درحالیکه رسانه های حکومتی همچنان در مورد جانباختگان حوادث ٢۵ بهمن به خبرسازی و قلب واقعیت می پردازند، هویت و جزئیات شهادت دومین شهید آن وقایع نیز منتشر شد. به گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران، محمد مختاری، یکی از مجروحین اعتراضات مردمی روز ۲۵ بهمن ماه در تهران است که گفته می شود بر اثر شدت جراحات وارده ظهر امروز سه شنبه، در بیمارستان فوت کرده است. بر اساس گزارش این ارگان، محمد مختاری، فرزند اسماعیل و ۲۲ ساله، بر اثر شلیک مستقیم گلوله نیروهای امنیتی از سوی ناحیه "کتف" مضروب شده بود. وی در خیابان رودکی(پنجاه متر مانده به خیابان توحید) و به ضرب گلولهٔ مستقیم ماموران موتور سوار نیروی انتظامی و به وسیلهٔ کلت کمری مجروح شد و حاضران در صحنه شدت جراحات وی را در حد مرگ نمی دانستند چرا که وی تا مدتی با پای خودش نیز حرکت می نموده است. 









کارگران قند یاسوج هنوز بابت بخشی از مطالبات سالهای 82 تا 84 طلبکار هستند

(تیتر از جنگ خبر)
ایلنا
دبیر اجرایی خانه کارگر یاسوج می گوید: کارگران کارخانه قند یاسوج هنوز بابت بخشی از مطالبات سالهای 82 تا 84 طلبکار هستند.

علی رضا جنتی در گفت وگو با خبرنگار ایلنا، گفت: نزدیک به 200 نفر در این کارخانه خصوصی که مدتی است دولت مسولیت اداره موقت را آن بر عهده دارد مشغول به کار هستند.

وی بایادآوری اینکه مطالبات معوقه کارگران مربوط به عملکرد مدیران خصوصی است، گفت: هرچند در حال حاضر مدیریت موقت دولتی حقوق ماهانه کارگران را با پرداخت می کند ما هنوز هیچ اقدامی در خصوص پرداخت مطالبات معوقه گذشته انجام نشده است.

به‌گفته دبیر اجرایی خانه کارگر یاسوج تاکنون بخشی از کارگران کارخانه قند یاسوج از طریق طرح شکایت نسبت به دریافت مطالبات معوقه خود اقدام کرده اند.

وی با یاد آوری اینک مطالبات معوقه مربوط به نیمه دوم سال 82 تا نیمه اول سال 84 است از دولت خواست تا نسبت به بازپرداخت آن به کارگران اقدام قاطع انجام دهد.

پایان پیام





كارخانجات "پارس الكتريك" تعطيل شد

ايلنا
كارخانجات پارس الكتريك وابسته به شركت سرمايه‌گذاري تامين اجتماعي (شستا) از حدود 4 ماه پيش تاكنون با داشتن بيش از 300 كارگر رسمي درتعطيلي به سر مي‌برد.
به‌گزارش‌خبرنگار ايلنا،كارخانجات پارس الكتريك وابسته به هلدينگ صنايع عمومي شستاست(زيرمجموعه وزارت رفاه)‌كه حسن غيوري زاده مديرعامل و نايب رئيس هيات مديره اين هلدينگ است و در حال حاضرآقاي معتمد رضايي مديرعامل‌كارخانجات پارس الكتريك است و نكته ديگر اين‌كه مجيد متقي‌فر از اعضاي هيات مديره هلدينگ صنايع عمومي شستا واز نزديكان محصولي است كه مديركل بازرسي وزارت رفاه و عضو هيات مديره چندين شركت است.
تعطيلي‌كارخانجات پارس‌الكتريك با دستورمعتمد رضايي و با هماهنگي مديرعامل هلدينگ عمومي شركت سرمايه‌گذاري تامين اجتماعي بوده است. بهروز مرادي، محمدرضا ايماني و عليرضا ابراهيمي ‌از ديگراعضاي هيات مديره هلدينگ صنايع عمومي شستا هستند.
غيوري زاده و معتمدرضايي سابقه دوستي با يكديگر دارند به طوري كه در زمان اشتغال معتمدرضايي دربنياد مستضعفان ،غيوري زاده از مديران زير دست معتمد رضايي بوده ‌است اما در‌حال حاضر معتمد رضايي خود از مديران زيرمجموعه غيوري‌زاده به شمار مي‌رود. ازسوابق معتمد رضايي مي‌توان به مديرعاملي شركت آزمايش اشاره كردكه تا آن هنگام شركت دولتي بود اما در زمان وي شركت آزمايش به بخش خصوصي واگذار و بعداز آن هم تعطيل شد. شواهد حاكي است كه حقوق كاركنان كارخانجات پارس الكتريك از سودفروش ملك 50 ميليارد توماني اين شركت كه دربانك مي‌باشد پرداخت مي‌شود و احتمال اين كه مسولان كارخانجات پارس الكتريك با هماهنگي مديران شستا(زير مجموعه وزارت رفاه) اقدام به فروش كارخاجات پارس الكتريك كنند زياد است. به گونه‌اي كه درحال حاضرحتي بخشي از دستگاه‌هاي خطوط توليد اين واحد توليدي به فروش رفته است.
2 نكته مهم درتعطيلي كارخانجات پارس الكتريك حائز اهميت است. يكي اين كه مگر مسولان اين واحد توليدي و محصولي وزير رفاه و تامين اجتماعي به عنوان بالاترين مقام مسول در اين بخشي از اجراي طرح هدفمند كردن يارانه‌ها بي‌خبرهستند و آيا نمي‌دانند كه شرايط فعلي با شرايط گذشته متفاوت است. نكته دوم حائز اهميت وجود حدود 8 ميليارد تومان مواد اوليه دركارخانجات پارس الكتريك است كه مي‌توان با آن يكسال توليد داشت و بعد اين كه چرا مسولان وزارت رفاه در اين باره هيچ اطلاع رساني نكرده‌اند.
ازسويي ديگر اطلاعات خبرنگارايلنا حاكي است كه احتمال تعطيلي شركت لوازم خانگي پارس كه از زير مجموعه هاي هلدينگ صنايع عمومي شستا(زيرمجموعه وزارت رفاه) هم وجود دارد. در اين واحد حدود 900 كارگر اشتغال دارند و اين درحالي است كه لوازم خانگي پارس در سال‌گذشته به عنوان واحد نمونه صنعتي‌كشور انتخاب و حتي لوح تقديري هم از رييس جمهوردريافت كرده است. البته اين واحد توليدي در چند سال اخير سودده هم بوده‌است.
معتمدرضايي درحال حاضر مديرعامل پارس الكتريك و رئيس هيات مديره لوازم خانگي پارس است و اين‌كه آيا در جاهايي ديگري نيزاشتغال دارد يا خير اطلاعي دردسترس نيست.
پايان پيام



تشکر و قدردانی شریف ساعدپناه، کارگر اخراجی کارخانه ریسندگی پرریس سنندج
اتحاد
دوستان و فعالین کارگری و تشکلهای کارگری و تمامی هم طبقه ای های عزیزم!
بدین وسیله دورادور دستان پینه بسته خسته از کار روزانه شما را به گرمی می فشارم. از این که در مدت زمان حبس 14 ماهه ام با انجام سنت های دیرینه طبقه کارگر که نشان از احساس همدردی و اتحاد وهمبستگی این طبقه محروم است، ثابت نمودید که ما خالقان این دنیای نابرابر نسبت به هم نوعان و هم سرنوشتان خود بی تفاوت نبوده و نخواهیم بود،سپاسگذارم.
از یکایک اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران و دیگر تشکلها و فعالین کارگری و تمامی کارگرانی که با کمک مالی و ابراز همدلی به شیوه های مختلف خانواده ام را تنها نگذاشتند، تشکر و قدردانی می کنم. برایتان آرزوی موفقیت و سربلندی دارم و امیدوارم اتحاد و همبستگی طبقاتی مان روز به روز مستحکم تر شده و ما را به هم نزدیک تر کند و این از راه ایجاد و گسترش تشکل های آزاد کارگری امکان پذیر خواهد شد.

زنده باد اتحاد و همبستگی کارگران


شریف ساعدپناه- عضو هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران
25بهمن




زینت میرهاشمی
یک روز بعد از قیام دلیرانه روز دوشنبه 25 بهمن، چند روزنامه حکومتی با وقاحت بی حد و مرز، دروغهای مبتذل تحویل خوانندگان خود دادند.
حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان سه شنبه 26 بهمن، با ادبیات خاص بازجوها و شکنجه گران به جای «میکرب» و «خس و خاشاک» واژه «آشغال» را در مورد قیام کنندگان 25 بهمن به کار برده و همزمان به طور ابلهانه ای تعداد شرکت کنندگان در این خیزش مردمی را 300 یا 400 نفر اعلام کرد.

این در حالی است که خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران که فرماندهی سرکوب جنبش مردم را به عهده دارد در خبری از قول صاحب نظران «تعداد نيروها در اين تجمعات را بسيار كمتر از تجمعات 13 آبان و روز عاشورا» ارزيابي كرد.همین مقایسه با قیام میلیونی روز عاشورا بیان کننده ابعاد عظیم خیزش روز 25 بهمن است. علاوه بر این به حسین شریعتمداری که حساب جمع و تفریق را می داند باید یادآوری کرد که در شامگاه روز 25 بهمن لیستی مرکب از ۱۵۰۰ تن از بازداشت شدگان همان روز از سوی مسئولان دادسرای اوین برای خانواده های تجمع کرده جلوی زندان اوین خوانده شد.
البته سوختگی این شگنجه گر معروف قابل درک است. چرا که او هم مثل خامنه ای و احمدی نژاد بارها از کور شدن چشم فتنه دم زده بود و اکنون در بهت و حیرت شاهد آن شده که آزادیخواهان ایران علیرغم حضور گسترده نیروهای سرکوبگر نظامی، امنيتی و اراذل و اوباش لباس شخصی به خیابانها آمدند و با شعار «مبارک، بن علی، نوبی سید علی» هم از انقلابهای تونس و مصر حمایت کردند و هم نقطه کانونی نظام را مورد حمله قرار دادند.
یک دروغگوی دیگر به نام احمد رضا رادان، جانشين سرکرده نيروي انتظامي، به شهادت رساندن جوانان دلیر، محمد مختاری و صانع ژاله را کار «عوامل نفاق» اعلام کرد و بعضی از سایتهای اطلاعاتی کوشش کردند تا زنده یاد صانع ژاله را بسیجی و حزب الهی معرفی کنند. هنوز چند ساعتی از پخش این خبر رذیلانه نگذشته بود که دهها خبر و گزارش در مورد بی پایه بودن این ادعای مسخره بر روی شبکه اینترنت منتشر شد.
پیام شهدای قیام، صانع ژاله و محمد مختاری و پیام زنان، مردان و جوانانی که در شهرهای تهران، شیراز، اصفهان، مشهد، کرمانشاه و .... قیام 25 بهمن را آفریدند و هشیارانه شعار «مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه ای» را سر دادند پیام تغییر و انقلاب بود. البته این پیام در روز 6 دی ماه سال قبل(عاشورا) هم از جانب مردم آزادیخواه ایران اعلام شده بود که بعضی از نیروها و شخصیتهای سیاسی که هنوز در فکر احیای «دوران خمینی» و اجرای «بدون تنازل قانون اساسی» هستند آن را نادیده گرفتند و در حقیقت خود را فریب دادند. اکنون پیام قیام کنندگان روز 25 بهمن که به سرعت در تمامی رسانه های جمعی بازتاب پیدا کرده یک پیام روشن را اعلام کرد: انقلابی دیگر با سرنگونی دیکتاتور




دکتر محمدحسین یحیایی

اخبار روز:
خیزش مردم محروم از دستآورد های بشری. در قرون گذشته که آزادی و رهایی از قید و بند های کهن و دیر پا از مهمترین آنهاست. همراه با خواست تغییر و دگرگونی جوانا ن سرخورده و تحقیر شده از سوی رژیم های استبدادی در کشور های شما ل آفریقا با سرعت شگفت انگیزی به دیگر کشور ها رسید. این خیزش عمومی مردم منطقه بویژه جوانان و زنان جهان را در بهت و حیرت فرو برد. برای نخستین بار بیکاران جوان در تونس و مصر لرزه بر اندام ستمگران خوش نشین در شیخ نشین های خلیج فارس انداخت و خواب سنگین و چندین ساله آنها را بر هم زد. شیخ نشین بحرین با وعده تقسیم پول در بین مردم و به امید شکاف انداختن در جنبش آزادی خواهی به آرام کردن توده های خشمگین پرداخت. غافل از اینکه دیگر نمی توان با وعده و وعید. و استفاده ابزاری از پول و باور های مذهبی به شیوه پیشین ادامه داد و مردم را به دلخواه دیکتاتور اداره کرد. در شرایط کنونی مردم بویژه جوانان با استفاده از تکنولوژی نوین و شبکه عظیم اطلاعاتی از رخداد های جهان آگاهی پیدا می کنند و روابطی بوجود می آورند که دیگر قابل کنترل نیست. بنابرین بادی که از نقطه ای وزیدن می گیرد در مدت کوتاهی به طوفان عظیمی تبدیل می شود که قادر است ریشه رژیم های استبدادی را از بیخ و بن بر کند و به زباله دان تاریخ بفرستد. در این میان نگرش و رفتار برخی از کشور های قدرتمند منطقه به این رخداد ها قابل تامل و گاهی حیرت آور است.
جمهوری نوین ترکیه که میراث دار امپراتوری بزرگ عثمانی است و سال های طولانی منطقه را درکنترل خود داشته و اکنون از سوی احزاب و شخصیت های اسلامگرا اداره می شود. رفتار های چند گانه ای از خود نشان می دهند. از سویی به حسنی مبارک و دیگر رهبران منطقه توصیه می کنند که صدای رستاخیز مردم را بشنوند و به سلطه و دیکتاتوری دیرینه خود پایان دهند و از سوی دیگربا حمایت دوپهلو گاهی مستقیم و گاهی غیر مستقیم از استبداد وکودتای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی حمایت می کنند. هنگامی که رژیم جمهوری اسلامی با قطعنامه های تنبیهی شورای امنیت سازمان ملل. اتحادیه اروپا و کشور های پیشرفته صنعتی روبرو است و هر روز دامنه آن وسیعتر می شود و رژیم در انزوای کامل قرار می گیرد. ترکیه به یاری آن می شتابد و سعی می کند که با همکاری همدیگر تحریم ها را دور زده شود.
رابطه سیاسی و اقتصادی ترکیه و ایران تاریخ دیرینه ای دارد. چندین قرن است که مرز طولانی آن دو در آرامش و ثبات پایدار مانده هر دو کشوراز مداخله در امور داخلی یکدیگر پرهیز کرده اند. دو کشتار بی رحمانه شیعه کشی در زمان سلطان سلیم و سنی کشی در دوره شاه اسماعیل صفوی به هر دوکشور آموخته است که باید تعادل. تعامل و دوستی را حفظ کنند. در همه این مدت نوعی رقابت. حسادت و برتری جویی پنهان در منطقه بین آندو ادامه یافته است. استقرار نظام جمهوری اسلامی. تلاش برای صدور انقلاب. جنگ طولانی با عراق و پافشاری در اجرای سیاست های کهنه و خشن. همراه با کار برد منابع اقتصادی و انسانی کشور در راستای نظامی و امنیتی شدن جامعه فاصله توسعه و رشد یافتگی دو کشور را بیشتر کرد. جمهوری ترکیه به کشوری پیشرفته در منطقه و تاثیر گذار در جهان سیاست شد. درآمد سرانه آن به دو برابر ایران افزایش یافت. نهاد های دمکراتیک شکل گرفت. صد ها فرستنده تلویزیونی و رادیویی به گردش آزادانه اخبار و اطلاعات یاری رساندند. در این میان قدم های بلندی در راه دمکراتیزه شدن جامعه و ساختار نظام سیاسی برداشته شد که سال ها در دست و چمبره نظامی ها گرفتار شده بود. اینک مایه تاسف است که این کشور با همه تلاش خود در درون ترکیه. از رژیم جمهوری اسلامی در برون حمایت می کند. هرچند به نظر می رسد که ترکیه به منافع اقتصادی خود فکر می کند و می خواهد رهبری منطقه را در دست داشته باشد.
عبداله گل رئیس جمهور ترکیه در راستای اهداف سیاسی و اقتصادی کشور خود همراه با بیش از ۱٣۵ مقام سیاسی. ۱۰۰ بازرگان. ۲۵ خبرنگار و تعدادی از دانشگاهیان وارد ایران شد. دیدار گل چهار روز خواهد بود و از شهر های اصفهان و تبریز دیدار خواهد کرد. همزمان با دیدار ایشان با مقامات ایرانی. هیئت اقتصادی و تجاری هم در حوزه های خود فعالیت خواهند کرد و بازار گسترده ایران را با همه ظرفیت های آن مورد بررسی قرار خواهند داد. ترکیه سال ها است در حوزه انرژی. ساختمان سازی. حمل ونقل و بخش های دیگر سرمایه گذاری و فعالیت می کند. اینک ایران به یکی از کشور های مهم در اقتصاد ترکیه تبدیل شده است. بر اساس گزارش و داده های اتاق بازرگانی استانبول بیش از ۴۰۰۰ هزار شرکت تجاری از سوی ایرانی ها در سال ۲۰۱۰ در ترکیه ثبت شده و این تعداد یک چهارم از کل شرکت های ثبت شده در ترکیه است بنابرین ایرانی ها مقام نخست در تاسیس شرکت را در دست دارند. هرچند هدف جمهوری اسلامی دور زدن تحریم های جهانی است. فعالیت های بانکی ایران در ترکیه ادامه دارد و این شرکت ها حریم تحریم ها را سوراخ می کنند و از کارآیی آنها می کاهند.
در شرایط کنونی که ایرانی ها با مشکل روادید از کشور های دیگر روبرو هستند. ترکیه بهترین آلترناتیو برای گردشگری و توریسم ساحلی است.در سال بیش از دو میلیون ایرانی از ترکیه دیدن می کنند و این سهم بزرگی در بخش توریسم ترکیه دارد. میلیارد ها دلار از توریسم ایرانی حاصل می شود. تعداد زیادی در بخش خدمات مشغول کار می شوند. بر اساس گفته های دو طرف در آینده نزدیک میزان حجم تجارت بین دو کشور از ۵ میلیارد دلار به ٣۰ میلیارد دلار افزایش خواهد یافت. آنچه در ظاهر دیده می شود گفتار دو جانبه بین روسای دو کشور پیرامون فعالیت های تجاری و اقتصادی است ولی به نظر نمی رسد که عبداله گل حامل پیامی از سوی کشور ها اروپایی و یا ایالات متحده آمریکا نباشد. از آنچه در گفتار دو جانبه بین مقامات صورت گرفته اطلاع دقیقی در دست نیست. مذاکرات پشت پرده و رایزنی در رابطه با فعالیت های اتمی ایران با کنار کشیدن برزیل به ترکیه سپرده شده است. ترکیه تلاش می ورزد. تا شکست و بن بست مذاکرات ایران را با اعضای دائمی شورای امنیت و آلمان را در استانبول جبران کند و طرفین را بار دیگر به مذاکره و گفتگو بکشاند. به هر رو در آینده نزدیک پرده ابهام بر داشته خواهد شد و رفتار کشور ها مذاکرات پشت پرده را افشا خواهند کرد.
همزمان با دیدار عبداله گل و هیئت همراه از ایران ۲۵ بهمن فرا رسید. هزاران جوان در خیابان های تهران و شهر های بزرگ به تظاهرات پرداختند. رژیم که خود را باکشتار. شکنجه. تجاوز و زندان در موضع قدرت می دید و نوکران مطبوعاتی آن در روزنامه ها و سایت های وابسته و ذوب شده در ولایت. هر روز پایان فتنه را اعلام و با شیپور خود می دمیدند. غافلگیر شدند. سراسیمه باز هم به تاکتیک شکست خورده روی آوردند. لباس شخصی ها . موتور سوار ها و زنجیر بدست های ولگرد را به جان مردم انداختند. عده ای کشته و تعدادی هم مجروح کردند. باز هم هزاران نفر را دستگیر و روانه زندان های مخوف خود کردند تا شو های جدیدی راه بیاندازند و جوانان را وادار به اعتراف به گناهان ناکرده خود بکنند. صبح همان روز عبداله گل همراه با احمدی نژاد در مصاحبه مطبوعاتی شرکت کرد و به پرسش خبرنگارانی که از پیش انتخاب شده بودند جواب داد. هر دو رئیس جمهور به تعریف و تمجید از گذشته تاریخی و فرهنگ مشترک پرداخته و گاهی تا ابراز تملق پیش رفتند. عبداله گل در ارزیابی رخداد های منطقه که همراه با هشدار بود گفت. دولت های منطقه باید با ارزیابی دقیق از شرایط موجود. خواست و آرزوی مردم را بر آورده و مورد توجه قرار دهند. با اصلاحات همسو شوند و گرنه مردم راه خود را جستجو و پیدا می کنند. این گفتار خوشآیند رژیم و مقامات جمهوری اسلامی نبود ولی همزمان مردم به ستوه آمده از دست استبداد را هم راضی نکرد. زیرا احمد داوداوغلی وزیر امور خارجه ترکیه با باور های شدید مذهبی و رویکرد جدید خود در منطقه. نظام ایران را دمکراتیک. انتخابات را سالم و نهاد های سیاسی را بر آمده از خواست مردم می خواند. داوداوغلی وزیر امور خارجه ترکیه. مجلس و نمایندگانی را دمکرات می داند که فردای تظاهرات مردمی در خیابان ها. مرگ رهبران جنبش سبز را خواستار شدند. حادثه و خواست مجلس شورای اسلامی. بسیار هولناک. غم انگیز و بخشی از تراژیک تاریخ است که نمایندگان خود خوانده مردم در مجلس یک کشور خواهان مرگ و کشتار مردم آن کشور باشند! آنان خواستار اعدام کسانی شدند که سال های نه چندان دور در بالاترین مقام اداری و سیاسی کشور بودند.
جامعه ایران متشکل از اقوام و ملل گوناگون که تاریخ و فرهنگ مشترکی با ترکیه دارد از رفتار دوگانه و گاهی چند گانه آن کشور آزرده و گله مند است. سران ترکیه از رئیس جمهور گرفته تا وزیر امور خارجه از فردای تظاهرات در میدان تحریر مصر به آن واکنش نشان دادند و خواست مردم را حق طلبانه خواندند.رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه پا را فرا تر گذاشت و از حسنی مبارک خواست به خواست مردم گردن نهد و از قدرت کناره گیری کند. ولی در رابطه با ایران و خواست مردم آن بی تفاوت و یا سکوت می کنند. در حالی که هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده. سخنگوی کاخ سفید. کاترین اشتون هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا و سیاستمداران دیگر کشور ها از تظاهرات آرام مردم حمایت و برخورد خشن نیرو های دولتی را محکوم می کنند دولت ترکیه باز هم به سکوت خود ادامه می دهد.
در جمهوری ترکیه ماه ها است قوه قضائیه و دادگاه ها به پرونده برخی از فرماندهان سابق، سیاستمداران، دانشگاهیان و افراد دیگری رسیدگی می کنند که گویا قصد کودتا در سال های گذشته داشته و می خواستند دولت قانونی را از قدرت بر کنار کنند. همین دولتمردان ترکیه به نوعی از کودتای نظامی. امنیتی ها در ایران حمایت می کنند و چشم بر واقعیت های اجتماعی و سیاسی ایران می بندند. همزمان ترکیه برای نزدیکی به اتحادیه اروپا و در راستای تکامل رشد سیاسی و اقتصادی خود قدم های بلندی در درون کشور خود بر می دارد. نهاد های سیاسی و صنقی را گسترش می دهد. با تغییر قانون اساسی به کرد ها که سال ها از حقوق اجتماعی و سیاسی خود محروم بودند حقوق سیاسی و حق استفاده از زبان در مدارس . رادیو. تلویزیون و مطبوعات می دهد ولی همزمان به درخواست مردم آذربایجان. کردستان. بلوچستان. خوزستان و اقوام دیگر در گستره ایران بزرگ بی تفاوت می ماند. از آن رو جامعه وسیع و گسترده ایران از عملکرد دولتمردان ترکیه در رابطه با خود خشنود نیستند و خواهان حمایت معنوی مردم ترکیه از خواست های سیاسی و اجتماعی خود هستند...
mhyahyai@yahoo.com   




اخبار روز: 

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: بیش از ۶۰۰ تن از اعضای خانواده بازداشت شدگان تجمعات دو روز گذشته شهر تهران از ساعتی پیش و به منظور کسب اطلاع از وضعیت بازداشت شدگان خود در مقابل زندان اوین تهران حضور پیدا کرده‌اند.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، این تعداد هر لحظه در حال افرایش بوده و با توجه به برخورد تند روز گذشته نیروهای انتظامی با خانواده بازداشت شدگان، احتمال وقوع درگیری و افزایش بازداشت‌ها می‌رود.
همچنین بنا بر آخرین جزئیات دریافتی از دستگیری‌های روز دوشنبه شهر تهران، بخش عمده‌ای از بازداشت‌های صورت گرفته در بیست و پنجم بهمن ماه توسط نیروهای انتظامی و امنیتی در مناطق منتهی به میدان انقلاب و به ویژه میدان انقلاب تهران صورت گرفته است.
در پی تجمع مسالمت آمیز روز دوشنبه تظاهرکنندگان که در حمایت از جنبش‌های اعتراضی دو کشور آفریقایی مصر و تونس صورت گرفته و با مداخله مأموران انتظامی و امنیتی جمهوری اسلامی و شلیک گاز اشک آور و استفاده از سلاح گرم به خشونت کشیده شد، ۲ تن از هم وطنانمان کشته، و ده‌ها نفر نیز زخمی شدند.
گزارش‌های رسیده طی ۴٨ ساعت گذشته از بازداشت بیش از ۱۵۰۰ نفر از معترضین حکایت داشت که طبق آخرین اخبار رسیده قریب ٨۰۰ تن از این تعداد در میدان انقلاب و خیابان‌های منتهی به این منطقه بازداشت شده‌اند.
همچنین با وجود گذشت ۲ روز از آغاز اعتراضات مردمی، در برخی از نقاط شهر تهران از جمله دانشگاه هنر تجمعاتی به صورت پراکنده همچنان در جریان می‌باشد که تا این ساعت منجر به بازداشت تعدادی دیگر از دانشجویان شده است. از جزئیات بیشتر این بازداشت‌ها تا این لحظه اطلاعی در دست نمی‌باشد.





اخبار روز: 

شورای تهران دفتر تحکیم وحدت:
اجازه مصادره خون پاک شهدای راه آزادی را به قاتلان شان نمی‌دهیم

با آن همه سرکوب و اختناق، بعد از تمام تلاش هواخواهان اعدام و شکنجه، هیبت ساختگی و اقتدار پوشالی کسانی که می کوشیدند وحشت و رعب را بر جامعه ایران حاکم کنند، با حضور شکوهمند مردم آزاداندیش ایران در ۲۵ بهمن ماه در هم شکست و فریاد بلند آرزومندان آزادی، پایه های لرزان دیکتاتوری اقتدارگرایان حاکم را تکانی جانانه داد. حضور گسترده مردم و دانشجویان در کنار یکدیگر، بار دیگر نشان داد که در بند کشیدن و شکنجه فعالان سیاسی و دانشجویی منتقد، علاج مشکلات ناشی از استبداد و ناکارآمدی حاکمان نیست و مردم ایران را از پیگیری مطالبات خود منصرف نخواهد کرد.

تمامیت خواهان مزور که پیشتاز ادعاهای بی اساس هستند، دیگر بار اوج دروغ پردازی خود را به نمایش گذاشتند. بر همگان آشکار شد که حمایت ظاهری از مردم مصر و تونس، تنها حربه ای برای ایجاد جنجال سازی بین المللی و وسیله ای برای انحراف افکار عمومی از استبدادی است که در سرزمین ایران به نام دین جریان دارد. آن چه برای ملت های دیگر مجاز خوانده شده بود، بر مردمان ما حرام گشت و نظامیان بی عنان و پیاده نظامان بدمنظر سرکوب، تجمع آرام مردم ایران را به خشونت کشیدند. صدای گوش خراش موتورها و رقص زشت باتوم، کفاف عقده گشایی حاکمان از مردم بی دفاع را نداد و بار دیگر تظاهرات آرام سبزاندیشان صلح طلب رنگ خون گرفت و جوانان سرافراز دیگری شهید راه آزادی شدند و به خون خود غلتیدند.
درآورتر این که بیشرمی سرکوبگران را چون توحش ایشان نهایتی نیست و هدف بعدی شان مصادره خون پاک شهدا و تقدیم دوباره آن ها به قاتلانشان است. تا بر سرش اشک تمساح بریزند و نمایشی کریه بر پا کنند. غافل از این که این اقدامات رذیلانه جز بر خشم مردم داغدار نمی افزاید و تنها آتش کینه شان از حاکمان جائر و مفسد را شعله ورتر خواهد کرد. دانشجویان بیدار و مردم شریف ایران اجازه نخواهند داد تا کشته های جان بر کف راه آزادی، در صف سرکوبگران و قاتلان مردم معرفی گردند و وجود پاکشان ابزار دست مشتی چکمه پوش کج اندیش قرار گیرد.
شورای تهران دفتر تحکیم وحدت ضمن حمایت قاطع از آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی که شجاعانه تا به امروز بر مطالبات راستین مردم ایران پای فشردند، قدردان تک تک افرادی است که با ادامه حضور اجتماعی خود از حیات نیرومند جنبش حقوق مدنی مردم ایران خبر دادند. همچنین ضمن محکومیت ضرب و شتم عموم مردم حاضر در کوچه و خیابان در روز ۲۵ بهمن ماه و بازداشت گسترده هفته اخیر، خواستار آزادی هر چه سریعتر بازداشت شدگان، خصوصا دانشجویان بازداشت شده از جمله آقایان محسن برزگر، علی مرادی و حسین ضامن ضرابی و سایر زندانیان سیاسی است.
شورای تهران دفتر تحکیم وحدت همچنین شهادت جوان برومند این سرزمین، شهید زنده یاد صانع ژاله، عضو شورای عمومی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هنر تهران، را به خانواده این جاودان عزیز و مردم غیور ایران تسلیت می گوید و از عموم دانشجویان دعوت می کند تا با حضور خود در تشییع پیکر پاکش، راه بر هذیان گویی دروغگویان بسته و یاد سبز او را گرامی بدارند.

شورای تهران
دفتر تحکیم وحدت
۲۶ بهمن ماه ۱٣٨۹




تعدادی از دانشجویان خواستار شدند:
روز اعتراض به دروغ گویی صدا و سیما

اخبار روز: جمعی از اعضای انحمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی سومین بیانیه ی خود را منتشر کردند. در این بیانیه ضمن تمجید از حضور مردم در راه پیمایی های روز ۲۵ بهمن، از رهبران جنبش سبز خواسته شده است تا روزی را برای اعتراض به دروغ گویی های صدا و سیما تعیین کنند.
متن کامل بیانیه ی این دانشجویان به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
و همچنین ما قرار دادیم که در هر دیاری روسای بدکارِِ ستمگر (که با مردم آن جا) مکر می کنند و جز مکر با خویشتن نمی کنند و به این هم آگاه نیستند ... به زودی خدا مجرمان را خوار می سازد و عذابی سخت به واسطه مکری که می‏اندیشیدند بر آنان فرو خواهد فرستاد.
قرآن مجید سوره انعام
با درود بی کران بر ملت ایران و بر دانشجویان و فرهیختگان که بار دیگر در اوج خفقان حاکم بر جامعه ایران و در فضای دهشتناک ایجاد شده توسط دولت کودتا؛ در روز ۲۵ بهمن ماه حماسه ای پرشکوه آفریدید که زبان از بیان آن قاصر است. لحظاتی آفریدید که اشک را در دیدگان خسته آزادگان و آزادیخوهان ایران زمین جاری نمود. درود بی کران بر دلاوری و شجاعت و پایمردی شما؛ درود و سلام بر شهیدان سبز این روز بزرگ؛ شهید صانع ژاله و شهید محمد مختاری و درود و سلام بر تمامی شهیدان راه حق و آزادی.
بی شک سران فاسد دولت کودتا و پشتیبانان جاهل ایشان از این حضور شما متعجب شده و ترس و اضطراب و پریشانی سراسر وجودشان را فرا گرفته است. جنبشی را که تا دیروز مرده و پایان یافته تصور می نمودند امروز پویاتر و توانا تر از گذشته یافته اند. شاید همین اضطراب و ترس باعث شد اوباش و حامیانشان دیروز در مجلس و امروز در دانشگاه تهران با وقاحت تمام دست به برپایی نمایشی مسخره و سازماندهی شده بزنند. دیروز برخی به اصطلاح نمایندگان ملت که امروز به نمایندگان دولت فاسد کودتا و تریبون آن تبدیل گشته اند با پشتیبانی صدا و سیمای دست به نمایشی وقیحانه و مضحک زدند و بدین موضوع نیاندیشیدند که فریاد آزادیخواهی صدها هزار نفر در خیابان های تهران بسی فراتر از صدای چند عنصر مزدور و اجیر شده حاکمیت است.
وقاحت ایشان بدین جا نیز پایان نپذیرفت. امروز نیز در دانشگاه تهران در نمایشی مضحک تر از دیروز و در اوج حیرت دانشجویان؛ نیرویی سازماندهی شده را وارد دانشگاه نموده و با اقدام به حتاکی به سران جنبش سبز نموده؛ یار سبز و برادر شهیدمان را بر دوش خود حمل نموده و بر جانیان و قاتلانی که از قماش خود بودند مرگ و ننگ فرستادند و با اندک دوستان این شهید بزرگوار که نتوانستند این وقاحت را تحمل نمایند به طرز بسیار زننده ای برخورد نموده و عده ای را نیز دستگیر نمودند.
ما جمعی از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی ضمن محکوم کردن این اعمال وقیحانه و تسلیت به خانواده این دو شهید معظم از سران جنبش می خواهیم در اسرع وقت روزی را برای اعتراض به دروغ پراکنی صدا و سیمای جمهوری اسلامی در نظر گرفته و زمانی را برای تجمع در مقابل صدا و سیمای دولت کودتا و اعتراض به روند دروغ پراکنی این سازمان اعلام نمایند.
و در نهایت سخن مان با سران دولت فاسد کودتا می باشد. بی شک این وقاحتتان بی پاسخ نمی ماند و خون شهیدانمان به زودی دامان ناپاک تان را فرا خواهد گرفت و ما جمعی از اعضای انجمن اسلامی تهران به نمایندگی از دانشجویان دانشگاه تهران مجددا اعلام می نمائیم گرچه واقفیم که نه توان و نه جرات این جسارت را دارید ولی بدانید در صورت هر گونه آسیب رسیدن به هر یک از سران جنبش سبز ؛ دانشجویان این دانشگاه ساکت ننشسته و دست به خشونت های انقلابی بسیار گسترده ای خواهند زد.

جمعی از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران
۲۷ بهمن ۱٣٨۹




اخبار روز: 

نیروهای بسیجی و لباس شخصی ها، امروز به دانشگاه هنر حمله بردند، دانشجویان را زندانی کرده و مورد ضرب و شتم قرار دادند، ده ها نفر را بازداشت کردند، تا بتوانند جان باخته ای را که از جنبش مردم دزیده اند، «تشییع» کنند.
به گزارش سایت کلمه بسیجیان غیردانشجو و لباس شخصی ها از صبح محوطه ی دانشگاه هنر را به اشغال خود درآوردند. امروز – چهارشنبه ۲۷ بهمن – قرار بود پیکر صانع ژاله، اولین جان باخته راهپیمایی ۲۵ بهمن، از مقابل دانشگاه هنر تشییع شود. اما از سویی بسیجیان از قبل نشان داده بودند که بنای مصادره‌ی هویت این شهید سبز را دارند، و از سوی دیگر دانشجویان هم اعلام کرده بودند که چنین کاری را بی‌شرمانه می‌دانند و در مقابل آن خواهند ایستاد.
سجاد رضایی، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه هنر، به خبرنگار سایـت کلمه گفت: امروز از ساعت شش صبح، نیروهای بسیج و لباس شخصی از خارج از دانشگاه به تعداد بسیار زیاد و غیرمنتظره ای به داخل دانشگاه آورده شده بودند، به گونه ای که دهها اتوبوس نیروهای بسیج و غیر دانشجوی دانشگاه هنر تا ۸ صبح تمامی محوطه دانشگاه را قرق کردند و با بالا گرفتن پلاکاردها و پوسترهایشان و سر دادن شعارهایی علیه رهبران جنبش سبز، فضای دانشگاه را کاملا دگرگون کردند.
یکی دیگر از دانشجویان حاضر در دانشگاه هنر هم در تشریح وضعیت کنونی محوطه‌ی دانشگاه گفت: دانشجویان در حاشیه حیاط دانشگاه و کنار دیوارها ایستاده و نظاره گر جمعیت غریبه ی کثیری بودند که به نام دانشجو در دانشگاه حاضر شدند.
بنابر این گزارش بسیاری از دانشجویان با دیدن وضعیت حاکم بر دانشگاه، از آنجا خارج شدند تا بعد از ساعت ۱۲ و برای مراسمی که به دعوت انجمن اسلامی و شورای صنفی دانشگاه اعلام شده بود، دوباره به دانشگاه برگردند.

متحصنین مسجد ارک در دانشگاه هنر
بنابر همین گزارش شب دیشب تعداد زیادی از نیروهای بسیج در مسجد ارک تحصن کرده و خواستار اعدام موسوی و کروبی شدند. در این مجلس، حاج منصور ارضی تهییج جمعیت را برعهده داشت. شاهدان می گویند صبح امروز نیروهای متحصن در مسجد ارک با اتوبوس ها و ماشین های دولتی به دانشگاه هنر انتقال داده شده اند تا جمعیت فراوانی در دانشگاه فراهم شود.

دانشگاه زیر چکمه نظامیان
گرچه از دیروز پیش‌بینی می‌شد که تشییع پیکر صانع ژاله، با سازماندهی بسیج دانشجویی به یک برنامه نیمه‌رسمی و بی‌هویت تبدیل شود، اما هیچ‌یک از استادان و دانشجویانی که امروز در یکی از سالن‌های دانشگاه هنر محبوس شده بودند، تصور هم نمی‌کردند که دانشگاه اینگونه زیر چکمه نظامیان قرار گیرد و کوچکترین تحرک دانشجویان و دوستان شهید ژاله نیز با تهدید اسلحه و توهین و در مواردی ضرب و شتم از سوی لباس‌شخصی‌ها روبه‌رو شود.
به گزارش خبرنگار کلمه، شاید خیال دانشجویان این بود که دست‌کم حرمت تشییع جنازه‌ی شهید را نگه می‌دارند و در این روز، دست به حرمت‌شکنی دوباره از دانشگاه و دانشجو نمی‌زنند و از خشونت و کتک‌کاری و استفاده از گاز اشک‌آور دست برمی‌دارند.
اما این خیال وقتی کاملا نقش بر آب شد که آنها دیدند سردار علی فضلی و سردار همدانی، بی‌هیچ پرده‌پوشی و البته با اضطراب و نگرانی از واکنش احتمالی دانشجویان، در محوطه‌ی دانشگاه حضور یافته و در حال هدایت نیروهای خود هستند.
دانشجویان همچنین دیدند که بلندگو در اختیار حسین الله کرم، چهره شناخته شده و سابقه‌دار گروههای فشار، قرار گرفته تا به توهین و فحاشی و شعاردهی علیه موسوی، کروبی، هاشمی و خاتمی بپردازد.
گزارش خبرنگار کلمه از دانشگاه هنر حاکی است که از اولین ساعات صبح امروز – چهارشنبه ۲۷ بهمن – بیش از ۵۰۰ اتوبوس با آرمهای سپاه، وزارت دفاع، نیروی انتظامی و دانشگاه امام حسین، نظامیان لباس شخصی و نیروهای بسیجی را در اطراف چهارراه ولیعصر تهران پیاده کردند و این افراد به طور منظم و سازمان‌یافته در محوطه‌ی دانشگاه هنر و اطراف آن مستقر شدند.
حجم پوسترها و تراکت‌هایی که نیروهای شبه نظامی و بسیجی با مضمون‌های جهت‌دار و دروغین برای این برنامه تهیه کرده بود، به حدی زیاد بود که خبرنگار کلمه تعداد آنها را حدود ۵۰ هزار برگ تخمین زده و طبق مشاهدات او، بسیاری از بسته‌های این اقلام تبلیغاتی، باز نشده در کنار خیابان رها شده بود.
همچنین برای جلوگیری از حضور دانشجویان و اساتید دانشگاه هنر در تشییع جنازه دانشجوی شهید این دانشگاه، نیروهای شبه نظامی و بسیج تعداد قابل توجهی از آنها را در سالن کاربردی دانشگاه محبوس کرده بودند و گروهی از بسیجیان نیز در برابر آنها صف کشیده و شعار می‌دادند و در تلاش برای تحریک دانشجویان و ایجاد درگیری بودند.
تشییع جنازه‌ی شهید ژاله، در نهایت با تدارکات و تمهیدات گسترده‌ی نهادهای نظامی و امنیتی، از چهارراه ولیعصر به سمت دانشگاه تهران برگزار شد و هرگونه تحرک سبزها در این مسیر نیز با برخوردهای تند و خشن لباس‌شخصی‌ها و نیروهای امنیتی روبه‌رو شد.
این برخوردها به حدی بود که خبرگزاری فارس هم نتوانست وجود آن را پنهان کند. این خبرگزاری وابسته به نهادهای نظامی، با دروغ‌پردازی‌های متداول رسانه‌های اقتداگرا، نوشت: “چند تن از دختران منتسب به جریان فتنه نیز در حالی که موهای خود را سبزرنگ کرده بودند قصد اخلال در تشییع جنازه شهید ژاله را داشتند که با واکنش مردم و دانشجویان مواجه شده و محل تشییع را ترک کردند.”
تابناک هم به شیوه‌ی دیگر رسانه‌های اقتدارگرا، نوشت: “تعداد معدودی از هواداران جریان فتنه و خائن به آرمان های نظام و انقلاب، با دانشجویان شرکت کننده در تشییع جنازه شهید «صانع ژاله» درگیر شدند و از سوی دیگر دانشجویان شرکت کننده در این مراسم با شعار علیه موسوی و کروبی اغتشاشات روز دوشنبه را محکوم می‌کنند.”
آینده هم گزارش داد که “برخی دانشجویان دانشگاه هنر که ظاهر متفاوتی با میهمانان داشتند، با پرس و جوی انتظامات برنامه مواجه می شدند.”
بدین ترتیب برنامه‌ریزی نظامیان برای دزدیدن هویت این شهید و تشییع او با تدابیر شدید امنیتی، به انجام رسید. اما شاید تنها قسمت ماجرا که در این برنامه‌ریزی به آن توجه نشده بود، این بود که شهید صانع ژاله، اهل تسنن بوده است و تعیین ابوترابی برای نماز خواندن بر پیکر او، به همان اندازه بی‌تناسب است که بسیجی بودن او و ادعای ترورش توسط کسی غیر از نیروهای شبه نظامی.
اما ظاهرا نبود تناسب، چندان برای عوامل کودتا اثری ندارد، چرا که هدف آنها رجزخوانی‌های بعدی‌شان درباره برخورد با سران جنبش سبز و تهدید به تحصن و .. بود که تا ساعت نگارش این گزارش، همچنان ادامه دارد.
همچنین گزارش‌هایی از دستگیری تعدادی از دانشجویان و مردم نیز وجود دارد که هنزو تایید نشده است.


دانشجویان را زنداین کردند
به گفته یکی از دانشجویان دانشگاه هنر، از صبح امروز که نیروهای بسیج را به دانشگاه آوردند، دانشجویان را در تالار دانشگاه محاصره کردند و ساعتی قبل با چوب و چماق و شوکر به دانشجویان حمله‌ور شدند و تعداد زیادی از دانشجویان را بازداشت کردند.
یکی از دانشجویان هنر که موفق به خروج از دانشگاه شد، وضعیت دانشگاه را در ساعت ۱۱ صبح امروز چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۹ (به وقت تهران) تشریح کرد.
این دانشجو که نخواست نامش فاش شود، به خبرنگار کلمه گفت: الان خیلی‌ها را بازداشت کرده‌اند. یکی از دوستانم همین الان تلفنی خبر داد که در گوشه‌ای از دانشگاه پنهان شده که دستگیر نشود، چون نیروهای لباس شخصی به سمت دانشجویان حمله‌ور شده‌اند.
این دانشجو درباره مراسم تشییع و حضور بسیج می گوید: از صبح، نیروهایشان را به داخل دانشگاه آوردند و دانشگاه را پر کرده بودند، به گونه‌ای که تعدادشان در مقایسه با دانشجویان هنر بسیار چشمگیر بود و همه چیز را در دست داشتند و عملا دانشگاه در اختیار دانشجویان نبود. الان شاید کمتر از ۴۰۰ دانشجو در دانشگاه باقی مانده باشد، چون خیلی‌ها همان صبح با مشاهده‌ی جمعیتی که وارد دانشگاه شد، از آنجا خارج شدند؛ به امید اینکه حضور برای مراسم انجمن اسلامی در ساعت ۱۲ ظهر، برگردند.
او با نگرانی شدید از وضعیت دوستانش در دانشگاه، درباره‌ی حادثه‌ی امروز می‌گوید: نیروهای لباس شخصی اول بچه ها را گوشه‌ای جمع کردند، بعد با فشار و خشونت به عقب هل دادند و همگی را به داخل سالن فارابی فرستادند. بعد چماقداران آمدند و دانشجویان را مورد حمله قرار دادند و با چماق و شوکر به جان دانشجویان افتادند و یکی یکی دانشجویان را بازداشت کردند.

آیا نیروی انتظامی وارد دانشگاه شده بود؟ اگرنه، دانشجویان توسط چه کسانی بازداشت شدند؟
توسط نیروهای لباس شخصی. اصلا نیروهای پلیس در داخل دانشگاه نیامدند. اینها همان نیروهایی بودند که از صبح برای تشییع جنازه وارد دانشگاه شدند و الان علی‌رغم تمام شدن مراسمشان، همچنان در دانشگاه مانده‌اند و به ضرب و شتم و دستگیری دانشجویان هنر اقدام می‌کنند.

آیا مسئولان دانشگاه و ریاست دانشگاه هم در مراسم حضور داشتند؟
بله، هم ریاست دانشگاه و هم معاونت‌های مختلف و مسئولان حراست؛ همگی در مراسم حاضر بودند.

آیا موقع برخوردها و ضرب و شتم‌ها مسئولان در محوطه بودند؟ آیا اعتراضی به ضرب و شتم دانشجویان کردند؟
مطمئنا در دانشگاه بودند، اما من دقیقا ندیدم که موقع هجوم چماق‌داران هم در محوطه بودند یا خیر. اما قطعا در دانشگاه حضور داشتند و فریادهای دانشجویان را می‌شنیدند.

آیا هجوم لباس‌شخصی‌ها در پی اعتراضات دانشجویان بود؟ یعنی شعار یا واکنشی از سوی دانشجویان رخ داد که موجب آغاز تشنج و درگیری شود؟
نه خیر، به هیچ وجه. چون دانشجویان از همان صبح فقط مبهوت مانده بودند و تنها از ظاهر دانشجویان مشخص بودند که دانشجوی هنر هستند. دانشجویان فقط گریه می‌کردند و از این جمعیت چماقدار که مدام بر سرشان فریاد و هوار می‌کشیدند، ترسیده و به کنار دیوارهای دانشگاه خزیده بودند. برعکس، لباس‌شخصی‌ها تمام مدت سعی می‌کردند جو را متشنج کنند. به سمت دانشجویان می‌آمدند و توی صورت دانشجویان شعار می‌دادند و آنها را تحریک به واکنش می‌کردند. اما دانشجویان از بهت فقط گریه می‌کردند.

شعارهای لباس شخصی ها و چماقداران چه بود؟
مرگ بر موسوی و مرگ بر کروبی. شعارهای زیادی هم علیه هاشمی رفسنجانی سر می‌دادند.

جمعیت زیادی به گفته‌ی شما آنجا بود. چطور دانشجویان را شناسایی و بازداشت می‌کردند؟
از ظاهر دانشجویان، چون تنها تفاوت و وجه مشخصه‌ی بیگانگانی که به دانشگاه هجوم آورده بودند با دانشجویان هنر، ظاهر و نوع پوشش آنها بود. فقط از همین لحاظ قابل تشخیص بودند. اما همه چیز در اختیار آنها بود و برخورد بسیار بدی با دانشجویان داشتند؛ انگار که آنجا اصلا دانشگاه نیست و ما هم دانشجو نبودیم.

گفتید این افراد با چماق و باتوم وارد دانشگاه شدند. آیا حراست ممانعتی از ورودشان نکرده بود؟ آیا صبح موقع ورود، کارت شناسایی دانشجویان بازدید شد؟
اصلا اصلا، به هیچ وجه. صبح ما هم با جمعیت آنها وارد دانشگاه شدیم و هرکس می‌خواست، وارد دانشگاه می‌شد و حراست اصلا کنترلی بر افراد نداشت، و حتی نسبت به وسایلی که همراه آنها بود نیز واکنشی نشان نمی‌داد.

انجمن اسلامی دانشگاه هنر قرار است مراسمی برای یادبود شهید ژاله برگزار کندو فکر می‌کنید امکان برپایی این برنامه وجود دارد؟
الان نمی‌شود چیزی گفت. بچه‌ها در داخل دانشگاه شرایط ناامن و خطرناکی دارند و خیلی از نیروها همچنان در دانشگاه حضور دارند و تعداد زیادی از لباس‌شخصی‌ها همچنان آنجا هستند.

کلمه: آخرین خبرهای رسیده از دانشگاه هنر حاکی از آن است که دانشجویانبا ضرب و شتم از دانشگاه به بیرون رانده شده‌اند و به انجمن اسلامی هم اجازه‌ی برگزاری مراسم یادبود برای شهید ژاله، داده نشده است.


ایران در تلاطم تحول،

اتحاد جمهوری خواهان درگریبان بحران!

mostafa-madani.jpg
 مصطفی مدنی
تحقق نظام های مشروع و قانونی در منظر عموم جامعه شناسان معتبر جهان، شامل مفاهمه گفتمانی و افکار عمومی ست که از دل جامعه مدنی و حوزه های عمومی سربرآورده باشند و در فرایندی دمکراتیک به نیروی ارتباطی و مفاهمه ای تبدیل شده باشند. اتحاد جمهوری خواهان مانند تمامی تشکلهای خارج از محیط طبیعی خویش، نتوانست به یک مفاهمه گفتمانی مشترک و در حد رشد فکری جامعه امروز ایران به ویژه در رابطه با مفهوم اصلاح طلبی یا دفاع از اصلاحات و تفاوت این دو، دست پیدا کنند. به این دلیل، اعلام جدائی بخشی از اعضأ و پایه گذاران اتحاد جمهوری خواهان، در اعتراض به نامه اخیر آقای نگهدار خظاب به رهبر جمهوری اسلامی، بخصوص برای من که مدتهاست در فعالیت این اتحاد سهیم نبوده ام، دور از انتظار نمی توانست باشد. ولی دارای اهمیت بسیار است. همه ما می دانیم اتحاد جمهوری خواهان آن نیروی امیدی را که در آغاز تولد خویش برانگیخته بود، هرگز نتوانست بارور کند. این امید البته یک اتوپیا بود و در کوتاه مدت از سرهم بندی مشتی افکار، اندیشه ها و باورهای فاصله دار، به دست نمی آمد و نمی توانست به اجماع برسد. اتحاد جمهوری خواهان می باست پیش از هرچیز روی مفاهمه های گفتمانی مکث می کرد و به تعریف واحدی از باورهای مشترک خود می رسید. می بایست بجای تلاش برای یکسان سازی فکری و کشیدن سیاست به حوزه اخلاق، تراوت فکری و حُسن وجود، افکار و اندیشه های گوناگون درون خویش را پرورش می داد.
آخرین حضورم در جلسات شورای مرکزی اتحاد جمهوری خواهان را هرگز فراموش نمی کنم، با اولین پیروزی اصولگرایان در دولت نهم، بسیاری از دوستان امضأ کننده همین نامه جدائی، میثاق پایه اتحاد جمهوری خواهان را نادیده گرفتند و با افتخار اعلام کردند، «اتحاد جمهوری خواهان از این پس نباید هرگز حتی نام اصلاحات را به میان بیآورد. چه رسد به دفاع از اصلاحات». و جای تأمل و شایسته سپاس که همین دوستان با برآمد جنبش سبز، همه با اشتیاق و در توان، به پشتیبانان آن مبدل گشتند. این نوع هم رنگی با شراط ، خارج از دایره نقد، همانند باورهای مد روز دوست عزیزم آقای نگهدار، برای حنبش کارساز نیست و هم فهمی ایجاد نمی کند. این «جسارت »، فقط اغتشاش فکر بوجود می آورد.
اهمیت ولی در از دست رفتن کارآئی یا غلبه برنا کارآمدی اتحاد جمهوری خواهان نیست. مهم، بازتابی ست که این واکنش در درون جامعه ما بر جای می گذارد، اهمیت در کژآموزی نسبت به ضرورت تفاهم یا لزوم عدم تحمل در جنبش سبز است. البته اگر نگاه این باشد که جنبش سبز هنوز نمرده است!
چرا باید در شرایطی که پیوند چند گونگی نظری برای جنبش سبز اقتخار می شود، ما اینجا از درد چند گونگی نظر، پیوند بشکنیم؟ کدام منطق ، منطق کدام ذهینت، ما را بر آن می دارد که از خشم به نامه یک دوست، که: مضمون اش را نمی پسندیم، که: پند و اندرزش به رهبر نظام، سند پایه اتحاد ما را «زیر پا » گذاشته است، که :القأ کنیم اتحاد جمهوری خوانان یعنی همین و .... گلیم خودمان را از «آلودگی به دفاع از جنایت» بیرون بکشیم. با این نگاه آیا سرسختی سران اصول گرای حکومت در حفظ و حراست از قانون اساسی نظام اسلامی را، شماتت می توان کرد؟
ثانیاً فراموش نکرده ایم که آقای نگهدار سالها پیش از شکل گیری اتحاد جمهوری خواهان گفته بودند، من افتخار می کنم که رفرمیست هستم. نامه ایشان جز یک مورد، من فکر نمی کنم این چارچوب را شکسته باشد. البته پذیرفتنی ست که آقای نگهدار پیش از وارد شدن به مضمون چنین نامه ای نخست می بایست با محتوای اصل پایه نظری اتحاد جمهوری خواهان، که خود را بدان پابند می دانست، درگیر می شد. ولی مسئول تشخیص یا عدم تشخیص این ضرورت، هیچکس جز خود آقای نگهدار نیست و نباید باشد. همچنان که مسئول تناقض رفرمیست بودن با امضأ قرارداد پایه اتحاد چمهوری خواهان نیز با خود ایشان بوده و کسی هیچ اعتراضی تا کنون نداشته است. ثالثا مگر اکثر امضأ کنندگاه مفاد همین سند پایه، در جریان حمایت از آقایان موسوی و کروبی بر ناکارآمدی و نادرستی همین اصول همین سند که امروز بدان استناد می کنند، خود در عمل صحه نگذاشته بودند؟ توجه کنیم، سند پایه هشت سال پیش و در جریان انتخابات مجلس هفتم که در آن « اصلاح طلبان حکومتی» به بیرون پرتاب شدند، روند اصلاحات از درون نظام را مردود دانسته و تأکید کرده است، نیروی اصلاحات این بار، از بیرون حکومت سربر خواهد آورد. من آن زمان نادرست بودن این اصل ر ا به آقای مسعود فتحی از اعضأ کمیسون پیش نویس سند پایه متذکر شدم، ولی وقتی رأی اکثریت را آورد، در عین مخالفت، به این رأی احترام گذاشتم.
حال اگر نخواهیم شائبه مدعیان سرنگونی نظام را بپذیریم که جنبش سبز را تافته جدا بافته ای از آقایان موسوی و کروبی قلمداد می کنند، و اگر بپذیریم که این دو شخصیت سیاسی از نیروهای درون نظام هستند، نمی توانیم نپذیریم که آن سند پایه مورد استنادِ دوستان در کشاکش تحولات اخیر جامعه ما، اعتبار خویش را برای خود همین دوستان نیز از دست داده است.
ما انتظار بازگشت این دوستان به اتحاد جمهوری خواهان را داریم، همانطور که انتظار بازگشت آقای نگهدار به مسئولیت سابق تا انتخابات آتی اتحاد جمهوری خواهان را. بازگشتی که گرایش اتحاد را در صفوف ما تقویت کند و راه را بجای مجادله بر سر عقیده و نظر شخصی هر فرد، به مباحثه برای روشن گشتن مفاهیم و تعاریفی بگشاید که فضا را برای مقبولیت و ضرورت هرچه بیشتر چند نظری در یک اتحاد یا حزب سیاسی گسترده تر نماید.

آن رفتاری که باید تغییر کند!

ضرورت تغییرات رفتاری و اعمال رویه های دمکراتیک، فقط نیاز تغییر در رفتارحاکمان نیست. سنگینی بار اقتدار در دولتهای خودکامه و مقتدرمطلق، که مختص دنیای کهن بوده است. نه تنها بر رفتار و رویه غیردمکراتیک جامعه ای که هنوز سنتهای قدیم را به دوش می کشد، سایه می اندازد، بلکه توجه به آنرا نیز از اهمیت ساقط می کند. آنچه در نامه آقای نگهدار همه منتقدان به آن توجه کردند، و آنچه دوستان جدا شده از اتحاد جمهوری خواهان برای توضیح اقدام خود بر آن تأکید نمودند، تأکیدات آقای نگهدار در برداشتن بار مسئولیت اصلی از دوش رهبر جمهوری اسلامی، مسئول معرفی کردن همه « ما » در اعمال خشونت حکومت و مألا در فاجعه کهریزک و شکنجه و بازداشت وتقلب در انتخابات و مهمتر از همه پذیرش غیر مستفیم و مقبولیت نظام اسلامی بوده است. بسیاری نیز شجاعت ایشان را در این گفتمان بمنظور تعدیل خشونت، تحسین کرده اند. آنچه هیچکس تا کنون به اهمیت آن توجه نکرده وهیچ منتقدی به آن نپرداخته است، همانا رویه و رفتار خود آقای نگهدار، جدا از مضمون این نامه است.
من با توجه به همکاری طولانی و آشنائی دیرین با فرخ اندک تردیدی در حُسن نیت نهفته در مضمون نامه ندارم، به همه نقطه نظرات شخصی او احترام می گذارم و نظر امروز او را یکی از نظرات درون جنبش سبز ارزیابی می کنم. با این تفاوت که سابقه فکری فرخ و دفاع همیشگی او از اصل جدائی دین از دولت و نوشته های او در ضرورت دولت سکولار، آنجا که خطاب به رهبر نگرانی خود را از زیر سوال رفتن « نظام اسلامی » اعلام می دارد، خود رهبر را نیز باوری نمی ماند و اندرزهای اش، ساختگی جلوه می کند. آقای خامنه ای اگر این نوع گفتمان آقای نگهدار را به حساب « تقیه »اسلامی نگذارد، قطعاً درحلقه توطئه قلمداد خواهد کرد.
در نگاه من ولی آنچه اهمیت دارد. هیچ کدام اینها نیست، روش و رفتار فرخ در این نامه و نحوه غیر دمکراتیک برخورد او با نظر مخالف خویش است. فرخ در نامه خویش بارها و بارها تکرار می کند: « کسانی که تغییر رویه رهبری را ممکن نمی دانند، اصلاح طلب نیستند». این حکم آمرانه فقط نادرست نیست. زیان بار است. فاجعه آمیز می نماید. چرا، با کدام استدلال و چه مدرک تاریخی، «اصلاح طلب »، فقط کسی ست که به باور آقای نگهدار باور داشته باشد؟ تا سراغ دارم در نگاه فرخ، هرآینه و به هرآنچه او برسد، آن رسیده، حقیقت مطلق است و لاغیر؟ این چه تفاوتی با رفتار و رویه رهبر دارد که ضرورت تغییر آن در مقام رهبری را خواستار شویم؟
نتیجه این حکم که: « هرکس به تغییر رویه رهبر معتقد نباش اصلاح طلب نیست»، اگر موثر بیاُفتد و گوش شنوائی یافت شود، در این دستگاه که ما می شناسیم، تیغ به دست « زنگی مست » می سپارد و جرم کسانی را در همین حکومت سنگین می کند که عمیقا اعتقادشان اینست که با بند این رهبر، « نظام » حفظ نمی شود. این نگاه در ساختار بالای نظام اسلامی نادر نمی تواند باشد و نیست!
حریم شخصی و قابل احترام به هر نظریه، عقیده و رفتار تا آنجاست که نظر وعقاید دیگران را خدشه دار نکند و به فرد و جامعه آسیب نرساند. مطلقیت حقیقت در نگاه آقای نگهدار، آنجا که برای دیگران تعیین تکلیف می کند و مرز می گذارد، آنجا که اصل «اصلاح طلبی » را با قالب و نمونه مختص خویش می سنجد، ضرورت وجودی گرایشات مختلف در درون حنبش اصلاحات را منسوخ اعلام می کند و معالاً به خود این جنبش آسیب می رساند. او وقتی معیار می گذارد که هرکس جز آنچه او در خصوصیت رهبر می گوید، «اصلاح طلب » نیست، بی آنکه خود بخواهد، «غیر» از این عقیده در جنبش اصلاحات را معاند، فتنه و برانداز معرفی می کند. فرخ، تصادفی به این نتیجه نمی رسد که به رهبر هشدار بدهد: « اگر رویه خود را تغییر ندهید، جنبش سبز همگانی و فراگیر می شود». آیا آقای نگهدار تا این اندازه از جنبش سبز دور گشته است که از « همگانی و فراگیر » شدن آن که آرزوی اکثرایرانیان است، واهمه پیدا می کند؟ اندک تردیدی نیست، که فرخ همیشه چشم نگران این مردم و آرزومند پیروزی جنبش سبز و همانا فراگیر شدن آنست. این اما رویه و رفتارِ پیشامدرنِ فرخ است که گاه او را به کنش های مخالفِ حتی افکار و تمایلات خویش سوق می دهد.
رویه فرخِ امروز، اگر خود او توجه کند، ادامه همان رفتارِ دیروز است! من معتقدم این رفتار و این رویه غیر دمکراتیک، که در میان چپ ما متاسفانه هنوز اریکه بلندی دارد، مادام که تغییر نکند، تا زمانیکه فرخ و دوستان جدا شده از اتحاد جمهوری خواهان نپذیرند که به نظرات غیر خود احترام بدارند. چه خای خواهش از کسی که فقط و تنها با توسل به این رفتار و با از میدان بدر کردن دیگران، در این مقام ایستاده است!
آن روی سکه را بنگریم. همزمان با نامه آقای نگهدار نوشته ای از آقای محمد رضا شالگونی در باره نفی مطلق جنبش اصلاحات توجه ام را جلب کرد. او در ماورأ چپ، و ظاهراٌ نقطه مقابل فرخ ایستاده است. در اصول و نتیجه گیری ولی ،اشتراک عجیب مابین این دو قطب مخالف، انسان را به حیرت وا می دارد. آقای نگهدار خطاب به رهبر می گوید اگر به رویه سرکوب ادامه بدهید، «جنبش سبز همگانی و فراگیر خواهد شد ». آقای شالگونی می گوید اگر به رویه سرکوب ادامه ندهید، جنبش سبز « فراگیر و همگانی » می شود.
در ظاهر امر و برای کسی که این دو بزرگوار را نشناسد، این تصور پیش می آید که گوئی هم آقای نگهدار و هم آقای شالگونی هردو، از رشد و فراگیر شدن جنبش مردم می هراسند و در مقابله با آن برای سران حکومت نسخه تجویز می کنند. واقعیت ولی این نیست. تناقض بزرگ مابین این دو گفتمان و خصوصیات جامعه مدرن است، که تجلی گفتار را متفاوت از محتوای درونی خویش، دیکته می کند. ما از این نمونه ها در گفتمان بلشویکهای روسیه و بویژه نوشته های لنین زیاد دیده ایم و به آنها با تحسین نگریسته ایم. رشد خارق العاده جنبش مدنی در ایران و جایگاه اندیشه مدرن در ادبیات سیاسی امروز کشور ما و بویژه در ضرورت اجماعِ کانونهای چند نظری، حقیقت های مطلق والگوپردازی های امثال آقایان نگهدارو شالگونی را به پستو کشانده و نه به تحسین ( قدر مسلم همانگونه که کسانی از «شجاعت» آقای نگهدار بر خود بالیده اند، کسانی هم الگوی «شجاعانه» تر آقای شالگونی را ستوده اند.) که به آن با تأثر و افسوس می نگرد! نگاهی فقط به چند نمونه از الگوپردازی های آقای شالگونی در این مقاله کافی ست، تا نفرت ناخواسته نویسنده از جنبش مردم به تعبیر برسد. آقای شالگونی برای اثبات ذهنیت خویش در مطلقیت شکست جنبش اصلاحات می نویسد:
« اصلاح طلبان در هیاهوی حرکت های اعتراضی پرطنین مردم، متوجه مرگ اصلاحات نشدند .... دیکتاتوری نمی تواند با عقب نشینی در مقابل جنبش ضددیکتاتوری مردم پابرجا بماند، زیرا خود عقب نشینی، جنبش را جری تر و گسترده تر می سازد.... بنابر این یا مردم باید خفه شوند ویا دولت مذهبی باید از میان برخیزد. حقیقت اینستکه دستگاه ولایت، منطق این ناسازگاری را روشن تر و بهتر از اصلاح طلبان در یافته است و....بهمین دلیل رژیم در شرایط کنونی جز تشدید سرکوب راه دیگری ندارد. این را اصلاح طلبان فقط با اعتراف به ورشکستگی پروژه خود می توانند متوجه شوند.»
آن ایده های انسانی و درخشانی که زمانی، آتش بیار صد پرومته بود، امروز چه راحت به ارتجاع تنه می زند و چه آسان در مقابل جنبش مردم قرار می گیرد. این احکام بی برو برگرد، بیشتر رهنمود به حکومت را می رساند تا راه چاره ای برای جنبش مردم باشد! آقای شالگونی بی اختیار انسان را به یاد حرفهای آقای پرویز نیکخواه می اندازد. در بهبوحه سالهای انقلاب او خطاب به شاه می گفت: « هیچ راهی جز سرکوب این جنبش وجود ندارد». او تاکید داشت:«هرگونه عقب نیشینی در مقابل جنبش مردم، آنرا جری تر می کند» نیکخواه به شاه می گفت: اگر جنبش مردم راهمانند 15 خرداد خفه نکنید، سلطنت از میان می رود». الگوهای آقای نگهدار در مقایسه با فرامین آقای شالگونی، هنوز به انسانیت آغشته است. وجه اشتراک فقط اینحاست که هر دو آنها، گوئی در صف حکومت ایستاده اند و از سکوی قدرت به مردم نگاه می کنند! یکی چاره کار و مانع ورادع همگانی شدن جنبش مردم را در نرم کردن دستگاه سرکوب و دیگری در صیقل دادن آن و خفه کردن مردم می بیند.
آقای نگهدار می گوید: « تکیه بیشتر بر نهادهای امنیتی و نظامی، مسیری است که نظام را بی پایه و از اعتماد ملت بی بهره خواهد کرد و ...جنبش سبز را همگانی و فراگیر خواهد ساخت.» آقای شالگونی می گوید: «هم رئیس جمهور و هم رهبر،از خصلت انفجاری نارضایتی مردم درک روشن تری از اصلاح طلبان دارند. بهمین دلیل در مقابل مردم بشیوه های فاشیستی عمل می کنند ....یا باید مردم خفه شوند یا نظام از پا درآید».
طبیعی باید تلقی کرد که وقتی در مقام ناصح رهبری ایستاده باشی، مجبوری فراگیر شدن جنبشی را که خود به آن تعلق داری، واهمه بخوانی و دشمن بداری. موعظه آقای شالگونی را نیز باید محصول پا سفت کردن ایشان، بر نفیِ مطلق جنبشی تلقی کرد که خارج از اراده و منطق آقای شالگونی نه تنها «خفه » نمی شود، بلکه هربار گسترده و با سیمای جدیدتر جلوه می کند. این ها بهترین برداشت ها از سخنان این دوستان هستند.
بدترین را باید در تناسب عقل جمعی و فراگیر شده عقلانیت عملی درون جامعه سنجید. هیچ عقیده ای فی نفسه عقلانی یا غیرعقلانی نیست، بلکه موقعیت و وجود یا عدم وجودِ ارتباط منطقی مابین آن عقیده با اعتقادات ، نورم ها و معیارهای پیشرفته جامعه است که سطح پذیرش آنرا معین می کند. زیاد ناروشن نیست که الگوهای آقای نگهدار با عقلانیت سنتی همخوانی دارد و در بخشهای بیشتر غیر روشنفکری جامعه مورد پذیرش قرار می گیرد. بفرض گفتمان ایشان به استثنای معیارهای او برای اصلاح طلبی، از زبان امثال آقای هاشمی یا میر حسین موسوی نه تنها آسیب زننده نیستند، بلکه حتی یاری بخش جنبش نیز می توانند باشند و در میان روشنفکران نیزجایگاهی دارند. این سخنان منتها از زبان کسی که عمری از سوسیالیسم و دولت سکولار دفاع کرده است، ابزار استفاده قدرت و زمینه آسیب می شود. الگوهای آقای شالگونی اما، در جامعه نه تنها با نیروی دافع روبرو خواهد گشت، بلکه در ملاحظات بسیاری از اصول گرایان عقل گرا نیز نمی گنجد. این سخن ها را مردم فقط از زبان سرداران سپاه و بسیج شنیده اند. این عقلانیت های سنتی و ناهم خوان با جامعه نو، آیا در خور بازنگری نباید باشند؟ به این امید!
این مقاله قبلا در ایران امروز چاپ شده است.



این مجلس نماینده مردم ایران نیست‫!‬

 

http://www.youtube.com/watch?v=zMPW9fZQ1pA 

فرزانه عظیمی

majles-26
در پی اعتراضات وسیع و شجاعانه ایرانیان در روز ۲۵ بهمن در پشتیبانی از مبارزات ضد دیکتاتوری و آزادی خواهانه مردم مصر و تونس، که به دعوت آقایان موسوی و کروبی صورت گرفت، از یک سو حکومت با خشونت کوشید که جلوی هر گونه تجمعی را بگیرد، و اعتراضات مردم را سرکوب کرده، با گاز اشک آور و گلوله و باتوم از مردم استقبال کرد، و از سوی دیگر ریاکارانه مدعی شد که تظاهرکنندگان خود دانشجویان را کشته اند و اصلا آقای صانع ژاله که به ضرب گلوله نیروهای سرکوب جان باخته است، بسیجی و جزو همان نیروها بوده است.
«وکیل الدوله» های مجلس فرمایشی هم که جز به یمن تقلب، دست شان به کرسی نمایندگی نمی رسید، به اشاره ارباب تقلب، راه افتادند که سران «فتنه» اعدام باید گردند و شعار اعدام موسوی، کروبی و خاتمی را سر داده اند.
این جیغ و دادها و وارونه سازی ها البته بازتاب ترس و وحشت از آینده تاریکی است که در انتظار قصابان جنبش مسالمت جویانه و حق طلبانه مردم ایران در اعتراض به سرقت آراء شان و برای دستیابی به حقوق انسانی خویش می باشد.
روز ۲۵ بهمن علیرغم کنترل شدید امنیتی و جلوگیری از تجمع مردم، حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی، قطع ارتباطات و کنترل ورودی ها و خروجی های متروها، هزاران نفر از مخالفان حکومت به هر وسیلۀ ممکن خود را به خیابان های اعلام شده رساندند، تا بار دیگر صدای خود را به گوش حکومت و افکار عمومی جهانیان برسانند.
صدای «اعدام باید گردد» ها نشان داد که اکثریت مجلس نشینان حکومت هم این صدا را شنیده اند. اما ترس از دست دادن کرسی ها، چشم آن ها را بسته و گوش آن ها را کر کرده است. اکثریت مجلسیان تریبون مجلس را که باید تریبون ملت و منعکس کننده صدای ملت باشد، به تریبون نیروهای سرکوب و بلندگوی مستبدان تبدیل کرده اند.
این چه مجلسی است که ادعای نمایندگی مردم را می کند، اما رو در روی خواست های مردم برای استفاده از حقوق قانونی خود، در چارچوب همین قانون اساسی موجود، در برپائی راهپیمائی می ایستد؟
این چه مجلسی است که به جای نمایندگی مردم، در مقابل آن ها می ایستد و خواستار اعدام کسانی می شود که حتی طبق آمار تاکنونی خود حکومت، میلیون ها نفر به آن ها رای داده اند و نخست وزیر، رئیس جمهور و رئیس مجلس همین حکومت بوده اند؟ آقای خاتمی ۸ سال رئیس جمهور ایران بوده و با رای میلیون ها نفر از ایرانیان انتخاب شده بود. اگر دستگاه دروغ و سرکوب حاکم نبود، امروز به یقین نه احمدی نژاد بلکه آقای موسوی رئیس جمهور ایران بود و بالاخره آقای کروبی دو دوره رئیس مجلس و کاندیدای ریاست جمهوری بوده است. بنابراین چگونه ممکن است که همه آن ها یک شبه به عوامل بیگانه تبدیل شده باشند.
گویا این آقایان فراموش کرده اند که حقوق آنان از بودجه مملکت تامین شده و در جایگاه نمایندگانی نشسته اند که وظیفه آنان دفاع از حقوق شهروندان و احترام به خواست های آنان است.
این مجلس نماینده مردم ایران نبوده و نیست. رفتار هوچی گران درون مجلس هم، در حد نمایندگان این مجلس در هیچ دوره ای نیست. اما آن چه دیروز اتفاق افتاد، سرنوشت این مجلس را به سرنوشت دولت کودتا و حامیان آن پیوند زد. مجلس کنونی با شعار مرگ بر سران جنبش سبز، خود را هر چه بیشتر به حیاط خلوت نیروهای سرکوب تحت فرمان ولی فقیه تبدیل کرد.

گفت و شنود پیرامون جنبش در ۲۵ بهمن و پیامدهای آن

پاسخ به پرسش های نادر عصاره - ویژه عصرنو

رئوف کعبی

۱ - حرکت ۲۵ بهمن و اقدام به دعوت برای راهپیمائی را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا این اقدام را تحول جدیدی در جنبش اعتراضی و دمکراسی خواهی اخیر می دانید؟ اگر آری چرا؟

صحبت از تحول، کمی از واقعيات ما را دور می کند. در مورد ارزش و جايگاه خيزش پسا انتخاباتی، بسيار صحبت شده است و در اين فرصت به آن بر نمی گردم اما افت جنبش اعتراضی، محصول عوامل متعددی بود که از جمله آنها، سرکوب شديد، از عدم حضور و يا حضور سازمان نيافته بخشهائی معين و قابل توجهی از جامعه درآن جنبش تا حتی فقدان حمايت از آن، و بويژه تناقض آشکار ميان زمينه های واقعی و مطالبات پايه ای با امکان و ظرفی که از دايره نظام خارج نمی شد، بود. حرکت 25 بهمن نشان داد که اين موئلفه ها کم و بيش بر سر جای خود باقی هستند. اما می توان از شروع دوره ای صحبت به عمل آورد که اين موئلفه ها مسير تغيير و تکوين را پيش پای خود دارند. تحولات در تونس و مصر و جنب و جوشهای آشکار در ديگر کشورهای منطقه، اين يقين را به درستی بوجود آورد و آورده است که جامعه ايران نمی تواند از آن بی تائير بماند. تقويت روحيه مبارزاتی و افزايش اعتماد به نفس در ميان توده ها، نتيجه اين تائيرات بوده و خواهد بود.

۲ - نظر شما در مورد شعارهای راهپیمایان مشخصا در مورد شعار «خامنه ای باید برود» چیست؟ این شعار متناسب با سطح رشد جنبش هست؟

شعار مرگ بر ديکتاتور و مرگ بر ولايت فقيه، در دوره قبل نيز پس از مدت کوتاهی طنين افکند. علت آن هم خشم فروخفته ساليان توده های مردم بود. تفاوت، اين بار، درآميختن يک آرزو و خواست، با نمونه های عينی، يعنی سرنوشت بن علی و مبارک بود که جوانان ما به زيبائی آن را به نمايش گذاشتند. اين شعار، که به دنبال رای من کو و به سرعت پديدار گشت، پيش درآمد نفی تمامی نظام جمهوری اسلامی است که در صورت به دست آوردن امکانی ولو محدود، به خواست بخشهای وسيعی از مردم تبديل خواهد شد. دلايل، انگيزه و زمينه هر شعاری، به اجبار، با شرايط بيان آن متناسب نيست ولی نمیتوان به دليل نبود شرايط بيان آن، از تلاش برای ترويج و تبليغ آن باز ماند.

۳ - موضع شما در مورد رهبری جنبش کنونی چیست؟ این رهبری چگونه تحولی را دنبال می کند ، یا باید بکند؟

مناسب است که از رهبری ها و از کانونهای متعدد هدايت صحبت کنيم. زمينه های مبارزه و سطح مطالبات و نيز کنشگرانی که برآن زمينه و برای آن مطالبات فعاليت و تلاش می کنند، برخوردار از همان امکان و اهرمهائی که يک نيروی منتسب به نظام دارد، برای ابراز وجود، نيستند. رابطه اين دو، شرايطی ويژه را در جامعه ما ايجاد کرده است. برای نمونه، دو روز قبل از راهپيمائی (25 بهمن)، مشارکت آن بيانيه ای را صادر می کند که متبری از خواهان ساقط شدن نظام است ولی تظاهر کنندگان به ريشه آن می زنند. با اين موضوع، هم اکنون و از بدو حرکتهای اعتراضی از خرداد 1388 ، ما با سه نوع برخورد مواجه هستيم. از زمينه اعتراض، از يک طرف و از طرف ديگر از امکان بيان آن صحبت کردم. يک نظر به علت اصل قرار دادن زمينه و خواست، هر گونه امکانی که به نحوی از انحا، پای منتسبين به نظام را به ميان بياورد را نفی می کند. يک نظر به خاطر و به بهانه همين امکان، موقعيت آنها را مطلق کرده و خود را به لحاظ سياسی تابع و حتی محو می سازد. به نظر می رسد در ميان اپوزسيون، روش سوم، يعنی بهره ورزی از اين امکانات، اما پافشاری بر سر خواستهای اساسی و آشتی ناپذير با هر گونه توجيه و بهانه و تلاش برای ارائه راهکاری مستقل و پاسخگوی معضلات اساسی، کارساز تر از همه باشد. با پيشرفت مبارزه، همه آحاد در گير در آن، متحول خواهند شد. تا آنجائی که به نيروهای مدافع آزادی همه جانبه، عدالت اجتماعی، جدائی دين از دولت و مخالف هر گونه تبعيض جنسيتی، مليتی، مذهبی و مدنی برمی گردد، اتحاد مبارزاتی آنان، تحول درخور و مناسب برای موقعيت کنونی است. نيروهای درگير با دولت حاکم ولی طرفدار نظام هم دچار تحول خواهند شد چه به سمت بقا نظام و چه خروج قطعی از آن.

۴ - تحرکات اپوزیسیون حول ۲۵ بهمن در خارج را چگونه ارزیابی می کنید؟

دفاع از مبارزات مردم و رساندن صدای آن به گوش جهانيان از وظايف همه هموطنان در خارج از کشور است. از هر بهانه و فرصتی می توان استفاده درست به عمل آورد و ضمن حمايت از مبارزات مردم، اقشا سرکوب و در حد توان جلوگيری از دامنه تعرضات، خواست و مطالبات اصلی جامعه را بيان کرد. تناقض ميان خواستهای اصلی جنبش و امکان بيان آنها، در خارج از کشور که تمامی جريانات سياسی آزادانه نظرات خويش را عرضه می کنند، وجود ندارد اما نکته ای که همواره گوشزد شده است، فقدان ابتکار از طرف جريانات سياسی و بويژه آن بخش است که نفی جمهوری اسلامی را طلب می کند. ميزان جنب و جوش در داخل، نقشی انکار ناپذير در بسيج و به حرکت درآوردن نيروهای خارج ايفا می کند. با توجه به حجم و وسعت نيروهای اپوزیسيون در خارج و برخورداری آنها از امکاناتی معين، اين نيرو هم در صورت دست زدن به ابتکاراتی جمعی و هدفمند، می تواند بر سير تحولات در داخل، به طور متقابل تائير گذار باشد.

۵- مواجهه رژیم با تحرکات مربوط به ۲۵ بهمن را چگونه می بینید؟ از شعارهای تند در درون دستگاه حاکم علیه رهبران جنبش سبز چه می توان فهمید؟

هيچ نظام حاکمی که بر پايه استبداد و نفی حقوق مردم، شکل گرفته باشد، به ميل خويش به خواست مردم تن نخواهد داد و تا آخرين لحظه آنطور وانمود خواهد کرد که بر جريان مسلط است و کسی را يارای تعارض با وی نيست. از هر وسيله و روشی هم برای تلقين آن استفاده خواهد خواهد کرد. اما کيست که نداند اين ظاهر قضيه است چرا که به ميزانی که در پائين نارضايتی گسترش می يابد، در بالا شکاف ايجاد می شود. مسائلی که ازماهها قبل در درون هيئت حاکمه و تا کنون شاهد بوده ايم، گواه اين امر است. شايد کاسته شدن هر چند بسيار اندک ابعاد بسيج نيروهای سرکوبگر در 25 بهمن، عليرغم اعمال سرکوب وجان باختن و زخمی شدن چند ين تن از مبارزان، از اين امر ناشی شود. البته هنوز بسيار زود است که در مورد آينده آن صحبت کرد ولی تا آنجا که به بخش دوم سئوال مربوط می شود، اين تهديدات بيشتر نگرانی و زير فشار بودن سران رژيم را نشان می دهد. گرچه قدر مسلم در حال انديشه برای يافتن راه و راههائی برای مقابله با جنبش و بويژه ادامه و گسترش آن به سر می برند اما تغيير روشی جدی در رفتار آنها، حداقل درچشم اندازی نزديک، ديده نمی شود. چنانچه قرار باشد تغييری در اين مورد ايجاد شود، در درجه اول، سياسی خواهد بود چرا که رژيم جمهوری اسلامی دست بالائی در به عاريت گرفتن گفتمان مخالفان برای به سرانجام رساندن مقاصد خويش، دارد.

با تشکر از آقای رئوف کعبی

چهار شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۶ فوريه ۲۰۱۱




behzad-karimi.jpg

گفت و شنود پیرامون جنبش در ۲۵ بهمن و پیامدهای آن

پاسخ به پرسش های نادر عصاره - ویژه عصرنو

بهزاد کریمی

۱. حرکت ۲۵ بهمن و اقدام به دعوت برای راهپیمائی را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا این اقدام را تحول چدیدی در جنبش اعتراضی و دمکراسی خواهی اخیر می دانید؟ اگر آری چرا؟

۲۵ بهمن پیش از هر چیز فرصتی بود در پرتو شرایط ناشی از خیزش ها در منطقه، که بالا و بدنه جنبش سبز ایران آنرا بدرستی تشخیص دادند و از آن برای اعلام بود و وجود خود و عزم و توان خویش جهت تداوم حرکت، بخوبی بهره گرفتند. حاصل کار، مثبت بود از این نظر که: هم حکومت افشاء شد که می گفت کار "فتنه" تمام شده است؛ هم آن روانشناسی مخربی که مرعوب قهر سازمانیافته در بخشی از اپوزیسیون بود عقب نشست؛ و هم مهم تر از همه، بروز توانمندی زیر خاکستر جنبشی که سرکوب شده اما شکست نخورده است، تصویری شد پیشاروی خود آن.این برآمد، اهمیت عامل خیابان را دیگر بار خاطر نشان کرد و در عین حال، باز اذهان را در این راستا صیقل داد که آنرا می باید با امکانات دیگر گره زد.
جدید بودن تحول در اینست که جنبش دمکراسی خواهی نسبت به یک سال پیش، عمق بیشتری یافته و خصلت و مضمون روشنتری در رابطه با تعیین تکلیف با استبداد حاکم و نماینده و سمبل آن پیدا کرده است.بدنه عمدتاً سکولار این جنبش در هر امکان که برای ابراز وجود می یابد، با پیش کشیدن شعارهای ابتکاری نشان می دهد که شناخت قابل تاکیدی از خصوصیت استبداد حاکم - که استبدادی فقهی و پادگانی است - دارد! به شعارهایی که روز دوشنبه داده شد، بگوش دهید تا در آیینه آنها، پیام های نیروی شعار دهنده را بنگرید! و نیز در تحولات معطوف به گفتمان بخش غیر سکولار این جنبش درنگ کنید که چگونه هرچه بیشتر در جهت لزوم گذر از قانون اساسی کنونی و تغییر تحول در آن و اکنون حتی کنکاش در راهکار برای چنین تغییر و تحولی پیش می روند!( به عنوان نمونه آخرین بیانیه نمایندگان ادوار مجلس).
۲۵ بهمن، اثبات روشنتر این تز سیاسی محوری است که جامعه ایران در حال قیام علیه ولایت فقیه و برای دمکراسی است!قیامی البته زمانبر و نه الزاماً یک یا چند روزه!

۲. نظر شما در مورد شعارهای راهپیمایان مشخصا در مورد شعار «خامنه ای باید برود» چیست؟ این شعار متناسب با سطح رشد جنبش هست؟

اشاره کردم که شعور جنبش تا ارتفاع تمرکز بر سمبل اصلی نظام بالا رفته است و اکنون دیگر شخص خامنه ای، خود ولی فقیه و اصل ولایت فقیه در معرض تعرض قرار دارد. خواست "رای من کو" و حتی دعوت به تمرکز بر دولت کودتا و احمدی نژاد، دعوتی متعلق به پریروز و دیروز تلقی می شود و رویکردهایی از این دست، رو به میرایی دارند. خواست تغییر رفتار خامنه ای و برکناری احمدی نژاد، بیش از پیش جنبه طنز به خود می گیرد. خیابان، چیز دیگری می خواهد. مرکزی ترین شعارهای دیروز عبارت بودند از: "مرگ بر دیکتاتور"، "خامنه ای حیا کن، رهبری را رها کن!" و "مبارک، بن علی، نوبت سید علی"!؛ و تکمیل کننده همه این ها، شعاری که مظهر بلوغ سیاسی و آگاهی متعالی نیروی شجاع اعتراض است:" نه غزه! نه لبنان! مصر و تونس و ایران!". می بینید حد پختگی سیاسی در عین ماندن بر صلابت خواست مرکزی را؟ و مقایسه کنید این را، با آن کاریکاتور بازی تسلیم طلبانه که بدیل "نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران را!" در " هم غزه،هم لبنان، جانم فدای ایران!" می جوید!
لحظه کنونی، لحظه ای است برای صریح سخن گفتن تا که عمل قاطع بار آورد! ما دیگر در زمان تحلیل وضعیت با اما و اگر های بسیار بسر نمی بریم. حال وقت آنست که در باره شعار محوری و سمت دهنده جنبش روشن می باید حرف زد. من می گویم که جنبش شهروندی دمکراسی خواهانه ما، درست انتخاب کرده است و درست هم عمل می کند. "خامنه ای باید برود"، به هویت این جنبش بدل شده و حالت شناسنامه ای به آن داده است؛ جامعه ما نیاز دارد که به آن عادت کند، و عادت نه در مفهوم رخوت که به معنی جرئت! روش ها و تاکتیک ها البته موضوع دیگری اند، اما صحبت بر سر روح راهبردی است که همین ولی فقیه تشریف ببرد و ولایت فقیه از میان برخیزد می باشد. آنرا می باید حفظ و تقویت کرد.

۳. موضع شما در مورد رهبری جنبش کنونی چیست؟ این رهبری چگونه تحولی را دنبال می کند ، یا باید بکند؟

این، اصلی ترین دغدغه این جنبش است! من سمتگیری تاکتیکی آقایان موسوی و کروبی را تا همین جا درست می دانم اگرچه در جاهایی نیازمند موضع گیری های صریح و نیرو ساز چه در داخل و چه در خارج! ایستادگی تا به حال آنان در برابر قلدری های خامنه ای ولی فقیه، همانگونه که از همان روز بیست و پنج خرداد ماه ۱۳۸۸ تا به امروز گفته ام جای تقدیر دارد. و نیز روش افشاگرایانه شان در این عرصه که پیش و بیش از هرکس این خود ولی فقیه بوده که قانون اساسی را بکلی تنازل داده و در جهت تمامیت حکومت فقیه و تعطیل موادی از این قانون به سود ملت، موثر افتاده است. اما سیر آفاق این دو شخصیت همچنان در "گذشته طلایی" جمهوری اسلامی، ناهم خوان و بکلی مغایر با آن افق و چشم اندازی است که نیروی اجتماعی این جنبش برای خود می گشاید و می بیند.این، یک تناقض جدی است و اگر تحولی در دیدگاه آن چهره ها رخ ندهد، تفاوت نگاه ها به تفاوت رویکردها تکامل خواهد یافت. از سوی دیگر اما ، ما هنوز شاهد شکل گیری یک ثقل دارای اتوریته نسبی میان جریانات دمکرات و سکولار و درعین حال نافذ بر افکار و اعمال نیروی حرکتی جنبش نیستیم و این، البته بسیار هشدار دهنده است. من باکم این نیست که جنبش در فقدان رهبری از نوع کلاسیک نتواند مرحله سلبی مبارزه را پیش ببرد؛از این، نگران نیستم. برعکس، فکر می کنم که خصوصیت طغیان روشمند جنبش اعتراضی - که ناشی از تحولات ساختاری در این سه دهه گذشته در جامعه است- از یکسو و امکانات فوق العاده ارتباط گیری های افقی از طریق شبکه های اجتماعی و دنیای مجازی از دیگر سو، بالقوه نیروی تعیین تکلیف با قدرت استبدادی حاکم را فراهم کرده و هر آن بر اثر انفجاری می تواند به نیروی بالفعل بدل شود. تشویش، متوجه مرحله اثباتی روند تحولات است. من دارم به آن مقطع بسیار حساس تعیین و برآمد کدام ساختار بجای وضع موجود می اندیشم! برای همین هم،همه دغدغه ام اینست: می باید کاری کرد درخور این لحظه تاریخی.

۴. تحرکات اپوزیسیون حول ۲۵ بهمن در خارج را چگونه ارزیابی می کنید؟

در مجموع خوب و مسئولانه،اما همچنان واکنشی و حمایتی! و کارهایی بجای خود لازم و موثر و دستکم به از هیچ. اما جای پروژه های سیاسی از نوع کنشی، هنوز هم خالی است! نه اینکه این تصور پیش بیاید که گویا خارج می تواند از بیرون رهبری کند جنبش خیابان در ایران را، من با چنین نگاهی اصولاً میانه چندانی ندارم. نکته، رسیدن به چنان پروژه هایی است که با عمل به آنها و پیاده کردن اجزاء شان بتوان اپوزیسیون سیاست ورز در بیرون و درون کشور را با یکدیگر گره زد و به تمرکز همه قوا در کانون اقدام دست یافت. و در همین جهت، نیز سازماندهی ارتباطاتی با نهادهای سیاسی در سطح بین المللی که از طریق آنها بتوان به چالش با سیاست ها و رفتار جمهوری اسلامی برخاست. راست آنست که ما از انجام وظایف خود، فاصله زیادی داریم.

۵. مواجهه رژیم با تحرکات مربوط به ۲۵ بهمن را چگونه می بینید؟ از شعارهای تند در درون دستگاه حاکم علیه رهبران جنبش سبز چه می توان فهمید؟

قبل از همه اینرا می توان فهمید که چون می ترسند، می ترسانند! ریختن اینهمه نیروی سرکوب به خیابان ها نشان دهنده ترس حکومت است از نیروی وسیع اعتراض در جامعه علیه حکومت که هیچ از آن کم نشده اگر بر آن افزوده نشده باشد.
اما در یک نگاه تحلیلی باید گفت که طی بیست ماه گذشته، ساختار قدرت حاکم محل چالش دایمی بوده است بین دو گرایش و دو طرز برخورد با چهره های شاخص جنبش سبز: یک گرایش می گفته که هر چه زودتر سر را بزنیم بهمان اندازه زودتر می توان "فتنه" را جمع کرد، و گرایش دیگر برآن بوده که راه برچیدن "فتنه"، همانا از "منزوی" کردن "سر" آن می گذرد و به شیوه تحلیل بردن اعتماد بدنه خواهان تعرض نسبت به سری که محتاط است. در محاسبات هر دو آنها، نیروی اعتراضی که واقعیت نهادینه شده وضعیت کنونی کشور است جای چندانی ندارد! برای آنها ، مردم یا "خس و خاشاک" اند و "گاو و گوساله" و یا "میکرب"! بیت و کله ولی فقیه، محل تلاقی این دو گرایش بوده است.تا به امروز، خامنه ای می خواسته تسویه حساب با سران سبز را در زمانی و به گونه ای انجام دهد که موقعیت خود او در بلوک حاکم تقویت شود. او همواره در کار رصد لحظه مناسب برای این تصمیم نشسته بود. ولی برآمد اخیر جنبش،به احتمال زیاد امکان انتخاب چنین لحظه را از او بگیرد! حال دیگر این لحظه دارد بر او تحمیل می شود، و نه از طریق شلتاق ها و فشارهای گروههای کف بر دهان، که دقیقاً به دلیل ایستادگی جنبش سبز چه در بدنه و چه در سر اکنونی اش! فقط اوباش مجلس نیستند که در مجلس مراسم سینه زنی راه می اندازند، روسای پیشین و فعلی آن هستند که لزوم پایان کار را اعلام می کنند! آنهایی که، ستاینده "عقل و تدبیر" رهبری هستند.ارزیابی من اینست که خامنه ای در یک قدمی تصمیم نهایی در رابطه با حبس یا "حصر""سران فتنه" قرار دارد. و تصمیمی ناگزیر، که با اتخاذ آن، روند سقوط او و بلوک قدرت تسریع خواهد شد و شکل رادیکال بر خود خواهد گرفت!

با تشکر از شما آقای بهزاد کریمی

سه شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۵ فوريه ۲۰۱۱



آلمان همراه برخی کشورهای اروپایی از دولت بلاروس خواست زندانیان سیاسی آن کشور را آزاد کند

آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان با پیوستن به رهبران اطریش، جمهوری چک، مجارستان، لهستان و اسلوواکی از «آلکساندر لوکاشنکو» رئیس جمهوری بلاروس به دلیل نقض حقوق بشر در آن کشور انتقاد کرده است. این کشورها در بیانیه ی خود از سران بلاروس خواسته اند که همه زندانیان سیاسی را آزاد کنند.
پیشتر، اتحادیه اروپا، در اعتراض به سرکوبی معترضان در ماه دسامبر گذشته و پس از انتخابات در بلاروس، ممنوعیت سفر آلکساندر لوکاشنکو و شماری دیگر از بلندپایگان این کشور به اتحادیه اروپا را تمدید کرد.



دادستان کل کشور می گوید سران مخالفان دولت باید منتظر محاکمه باشند 

غلامحسین محسنی اژه یی دادستان کل کشور می گوید: کسانی که بگفته او «سران فتنه» اند، باید منتظر محاکمه باشند چون، از دیدگاه او، بر اقدامات مجرمانه خود همچنان پافشاری می کنند. به گزارش خبرگزاری مهر، دادستان کل کشور، «اقدامات مجرمانه» را دعوت از مردم برای آشوب، ایجاد ناامنی و به آتش کشیدن اموال عمومی توصیف کرده است. حجت الاسلام اژه یی بی درنگ یادآور شده که سران فتنه را فعلاً دستگیر نمی کنیم چون، به گفته او، تبدیل به «امامزاده» می شوند. «سران فتنه» اصطلاحی است که سران جمهوری اسلامی برای توصیف میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی از آن استفاده می کنند.
غلامحسین محسنی اژه یی، در بخش دیگری از گفته هایش اعلام کرده که بازداشت افراد در روز ۲۵ بهمن ماه جاری "امری معمول" بوده، و بسیاری از بازداشت شدگان آن روز آزاد شده اند ولی «مجرمان»، بگفته او، همچنان در بازداشت بسر می برند.



قوه قضائیه: بازداشت‌های مرتبط با ۲۵ بهمن همچنان ادامه دارد

۲۵ بهمن، تهران
سخنگوی قوه قضائیه می‌گوید که عده‌ای از افراد «مجرم» و همچنین تعدادی از «منافقین» در رابطه با تجمعات ۲۵ بهمن بازداشت شده‌اند و بازداشت‌ها همچنان ادامه دارد.
غلامحسین محسنی اژه‌ای، روز چهارشنبه، ۲۷ بهمن، با اشاره به این که در مورد افراد بازداشت شده نمی‌توان به رقم دقیقی اشاره کرد، گفت: «از افرادی که دستگیر شده‌اند عده‌ای عصر و آخر شب همان روز و روز گذشته آزاد شده‌اند. افراد مجرم نیز بازداشت شده و می‌شوند و قطعا به کیفر خواهند رسید.»
روز گذشته نیز احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی تنها به اعلام خبر دستگیری عده‌ای از افراد در روز ۲۵ بهمن اکتفا کرد و افزود که در روز‌های آتی قوه قضائیه اطلاعات بیشتری در این زمینه خواهد داد.
آقای محسنی اژه‌ای همچنین خاطر نشان کرد که در این دستگیری‌ها امکان دارد افراد «کم گناه و حتی بی‌گناه» نیز دستگیر شده باشند و افزود که در چنین حوادثی امکان دارد که افرادی دستگیر و بلافاصه پس از بررسی‌های ابتدایی آزاد شوند.
بنا بر گزارش‌های منتشر شده در خبرگزاری‌های جمهوری اسلامی، در تظاهرات ۲۵ بهمن که به خشونت نیز کشیده شد، بر اثر تیراندازی دو نفر کشته‌ و عده‌ای نیز زخمی شده‌اند.
جمهوری اسلامی «منافقین» و «آشوب‌گران» را عامل این کشتار می‌داند.
آقای محسنی اژه‌ای نیز روز چهارشنبه در همین زمینه اعلام کرد که در تجمعات ۲۵ بهمن «در میان افراد آشوب‌گر و مخل امنیت افراد مسلحی حضور داشتند و تیراندازی کردند».
این در حالی است که به گزارش رسانه‌های خارجی از جمله شبکه خبری الجزیره که یکی از خبرنگارانش روز ۲۵ بهمن به صورت زنده از تهران به خبررسانی می‌پرداخت، درگیری‌های ۲۵ بهمن میان نیروی انتظامی و مردم صورت گرفته بود.

«مسببان اصلی ۲۵ بهمن حتما کیفر اقدامات خود را خواهند دید»

سخنگوی قوه قضائیه همچنین بدون نام بردن از مهدی کروبی و میرحسین موسوی گفت: «مسببن اصلی این موضوع که مردم را برای آشوب و ناامنی مجدد و برای به آتش کشیدن اموال مردم یا اموال عمومی به خیابان‌ها دعوت کردند قابل گذشت نیستند.»
این در حالی است پیشتر مهدی کروبی و میرحسین موسوی، دو تن از رهبران مخالف دولت، طی فراخوانی از مردم خواسته بودند تا در همراهی با قیام مردم مصر و تونس در تاریخ ۲۵ بهمن دست به راهپیمایی بزنند.
آقای اژه‌ای همچنین روز چهارشنبه تأکید کرد که با توجه به این‌که «مسببین اصلی» همچنان بر «اقدامات مجرمانه و غیرقانونی خود پافشاری» می‌کنند، «حتما باید منتظر کیفر خود باشند» و ابراز امیدواری کرد که قوه قضائیه بتواند در این زمینه به وظیفه خود عمل کند.
سخنگوی قوه قضائیه همچنین با اظهار این‌که امروز «همه مردم» خواستار به کیفر رسیدن عاملان اصلی این ناآرامی‌ها شده‌اند تأکید کرد که این افراد «حتما کیفر اقدامات مجرمانه و جنایتکارانه خود را می‌بینند».
روز گذشته نیز نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی مجلس شعار «مرگ بر موسوی و کروبی و خاتمی» سردادند و خواستار اعدام آقایان کروبی و موسوی شدند.
این در حالی است که مهدی کروبی نیز روز سه شنبه در پیامی، ضمن قدردانی از شرکت‌کنندگان در راهپیمایی ۲۵ بهمن گفت: «اعلام می کنم که هراس از هيچ تهديدی ندارم و همانگونه که از سال ۴۱ به عنوان سرباز کوچک ملت نيز نشان داده ام آماده پرداخت هرگونه هزينه ای در اين راه پر فيض هستيم .»



مراسم تشییع جنازه صانع ژاله به خشونت کشیده‌شد

صانع ژاله
گزارش‌های رسیده به رادیو فردا حاکی است که مراسم تشییع جنازه صانع ژاله، جوانی که در تظاهرات ۲۵ بهمن جان باخت، بامداد روز چهارشنبه به خشونت کشیده شد.
این مراسم ساعت ۹ و نیم صبح روز چهارشنبه از مقابل دانشگاه هنر واقع در چهارراه ولیعصر تهران برگزار شد.
بنا به گزارش‌های رسیده، دانشجویان دانشگاه هنر که برای تشییع جنازه صانع ژاله به دانشگاه رفته‌بودند با حمله افراد ناشناس، پس از درگیری‌های فیزیکی، در آمفی‌تئاتر این دانشگاه محبوس شدند.
خبرگزاری‌های داخلی ایران نیز از درگیری میان هواداران دولت و هواداران جنبش سبز در جریان این تشییع جنازه خبر داده‌اند. این خبرگزاری‌ها هم‌چنین می‌نویسند که «چند تن از دختران منتسب به جریان فتنه نیز در حالی که موهای خود را سبز رنگ کرده بودند» از سوی هواداران دولت ناچار به ترک مراسم شده‌اند.
صانع ژاله، دانشجویی بود که در جریان راهپیمایی مخالفان دولت که روز دوشنبه ۲۵ بهمن در حمایت از جنبش مردم تونس و مصر رخ داد کشته شد. وی متولد سال ۱۳۶۳، از اهالی تسنن پاوه و دانشجوی رشته نمایش دانشگاه هنر تهران بوده‌است.
در حالی که مقام‌های جمهوری اسلامی و رسانه‌های نزدیک به حاکمیت با «بسیجی» خواندن صانع ژاله، می‌گویند، وی توسط «منافقین» کشته شده است،‌ دفتر تحکیم وحدت با دعوت از دانشجویان و مردم برای شرکت در مراسم تشییع جنازه این دانشجوی جان‌باخته در تظاهرات روز دوشنبه تاکید کرده است، «دانشجویان اجازه مصادره خون شهیدان توسط قاتلانشان» را نخواهند داد.
سایت اینترنتی کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی، از محبوس شدن شماری از استادان دانشگاه هنر به همراه دانشجویان در یکی از سالن‌های دانشگاه هنر خبر می‌دهد و می‌نویسد که «کوچک‌ترین تحرک دانشجویان و دوستان شهید ژاله با تهدید اسلحه و توهین و در مواردی ضرب و شتم از سوی لباس‌شخصی‌ها روبه‌رو می‌شود.»
صانع ژاله (سمت چپ)، در بازدید از آیت‌الله منتظری
به گزارش کلمه، سردار علی فضلی و سردار همدانی، فرماندهان بسیج و سپاه، «در محوطه دانشگاه حضور یافته و در حال هدایت نیروهای خود بودند.»
بنا بر این گزارش، حسین‌الله کرم، رئیس شورای هماهنگی نیروهای حزب‌الله نیز با بلندگو در محوطه دانشگاه «به توهین و فحاشی و شعاردهی علیه موسوی، کروبی، هاشمی و خاتمی» پرداخته‌است.
بنا بر این گزارش تشییع جنازه صانع ژاله، با کامیون و تحت حراست نیروهای نظامی و انتظامی از چهارراه ولیعصر به سمت دانشگاه تهران انجام شد و «هرگونه تحرک سبز‌ها در این مسیر نیز با برخوردهای تند و خشن لباس‌شخصی‌ها و نیروهای امنیتی روبه‌رو شد.»
تلویزیون دولتی ایران نیز در این باره گفت: «تعداد معدودی از هواداران جریان فتنه و خائن به آرمان‌های نظام و انقلاب، با دانشجویان شرکت کننده در تشییع جنازه شهید صانع ژاله درگیر شدند و از سوی دیگر دانشجویان شرکت کننده در این مراسم با شعار علیه موسوی و کروبی اغتشاشات روز دوشنبه را محکوم می‌کنند.»
در حالی که رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی از صانع ژاله به عنوان «شهید» و «بسیجی» یاد می‌کنند، سایت خبری دانشجونیوز، که تصاویری از صانع ژاله را در دیدار با آیت‌الله منتظری منتشر کرده است، می‌گوید که خانواده وی برای انجام مصاحبه با رسانه‌های حکومتی و بیان خواسته‌های آنان در صدا و سیما «به شدت تحت فشار قرار گرفته‌اند.»
همچنین بر اساس این گزارش، داستان کوتاه «اتوبوس»، نوشته صانع ژاله، در شماره ٣۷ نشریه «آزما» به چاپ رسیده است که از نظر نهادهای امنیتی وابسته به سپاه پاسداران در گروه نشریاتی قرار دارد که «در راستای اهداف جنگ نرم فعالیت می‌کنند.»



 دانشجویان در برابر ضرب و شتم لباس‌شخصی‌ها مبهوت بودند و گریه می‌کردند

روایت یک شاهد عینی از آنچه در دانشگاه هنر گذشت

به گفته یکی از دانشجویان دانشگاه هنر، از صبح امروز که نیروهای بسیج را به دانشگاه آوردند، دانشجویان را در تالار دانشگاه محاصره کردند و ساعتی قبل با چوب و چماق و شوکر به دانشجویان حمله‌ور شدند و تعداد زیادی از دانشجویان را بازداشت کردند.
به گزارش کلمه، یکی از دانشجویان هنر که دقایقی قبل موفق به خروج از دانشگاه شده است، وضعیت دانشگاه را در ساعت ۱۱ صبح امروز چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۹ (به وقت تهران) تشریح کرد.
این دانشجو که نخواست نامش فاش شود، به خبرنگار کلمه گفت: الان خیلی‌ها را بازداشت کرده‌اند. یکی از دوستانم همین الان تلفنی خبر داد که در گوشه‌ای از دانشگاه پنهان شده که دستگیر نشود، چون نیروهای لباس شخصی به سمت دانشجویان حمله‌ور شده‌اند.
این دانشجو درباره مراسم تشییع و حضور بسیج می گوید: از صبح، نیروهایشان را به داخل دانشگاه آوردند و دانشگاه را پر کرده بودند، به گونه‌ای که تعدادشان در مقایسه با دانشجویان هنر بسیار چشمگیر بود و همه چیز را در دست داشتند و عملا دانشگاه در اختیار دانشجویان نبود. الان شاید کمتر از ۴۰۰ دانشجو در دانشگاه باقی مانده باشد، چون خیلی‌ها همان صبح با مشاهده‌ی جمعیتی که وارد دانشگاه شد، از آنجا خارج شدند؛ به امید اینکه حضور برای مراسم انجمن اسلامی در ساعت ۱۲ ظهر، برگردند.
او با نگرانی شدید از وضعیت دوستانش در دانشگاه، درباره‌ی حادثه‌ی امروز می‌گوید: نیروهای لباس شخصی اول بچه ها را گوشه‌ای جمع کردند، بعد با فشار و خشونت به عقب هل دادند و همگی را به داخل سالن فارابی فرستادند. بعد چماقداران آمدند و دانشجویان را مورد حمله قرار دادند و با چماق و شوکر به جان دانشجویان افتادند و یکی یکی دانشجویان را بازداشت کردند.
آیا نیروی انتظامی وارد دانشگاه شده بود؟ اگرنه، دانشجویان توسط چه کسانی بازداشت شدند؟
توسط نیروهای لباس شخصی. اصلا نیروهای پلیس در داخل دانشگاه نیامدند. اینها همان نیروهایی بودند که از صبح برای تشییع جنازه وارد دانشگاه شدند و الان علی‌رغم تمام شدن مراسمشان، همچنان در دانشگاه مانده‌اند و به ضرب و شتم و دستگیری دانشجویان هنر اقدام می‌کنند.
آیا مسئولان دانشگاه و ریاست دانشگاه هم در مراسم حضور داشتند؟
بله، هم ریاست دانشگاه و هم معاونت‌های مختلف و مسئولان حراست؛ همگی در مراسم حاضر بودند.
آیا موقع برخوردها و ضرب و شتم‌ها مسئولان در محوطه بودند؟ آیا اعتراضی به ضرب و شتم دانشجویان کردند؟
مطمئنا در دانشگاه بودند، اما من دقیقا ندیدم که موقع هجوم چماق‌داران هم در محوطه بودند یا خیر. اما قطعا در دانشگاه حضور داشتند و فریادهای دانشجویان را می‌شنیدند.
آیا هجوم لباس‌شخصی‌ها در پی اعتراضات دانشجویان بود؟ یعنی شعار یا واکنشی از سوی دانشجویان رخ داد که موجب آغاز تشنج و درگیری شود؟
نه خیر، به هیچ وجه. چون دانشجویان از همان صبح فقط مبهوت مانده بودند و تنها از ظاهر دانشجویان مشخص بودند که دانشجوی هنر هستند. دانشجویان فقط گریه می‌کردند و از این جمعیت چماقدار که مدام بر سرشان فریاد و هوار می‌کشیدند، ترسیده و به کنار دیوارهای دانشگاه خزیده بودند. برعکس، لباس‌شخصی‌ها تمام مدت سعی می‌کردند جو را متشنج کنند. به سمت دانشجویان می‌آمدند و توی صورت دانشجویان شعار می‌دادند و آنها را تحریک به واکنش می‌کردند. اما دانشجویان از بهت فقط گریه می‌کردند.
شعارهای لباس شخصی ها و چماقداران چه بود؟
مرگ بر موسوی و مرگ بر کروبی. شعارهای زیادی هم علیه هاشمی رفسنجانی سر می‌دادند.
جمعیت زیادی به گفته‌ی شما آنجا بود. چطور دانشجویان را شناسایی و بازداشت می‌کردند؟
از ظاهر دانشجویان، چون تنها تفاوت و وجه مشخصه‌ی بیگانگانی که به دانشگاه هجوم آورده بودند با دانشجویان هنر، ظاهر و نوع پوشش آنها بود. فقط از همین لحاظ قابل تشخیص بودند. اما همه چیز در اختیار آنها بود و برخورد بسیار بدی با دانشجویان داشتند؛ انگار که آنجا اصلا دانشگاه نیست و ما هم دانشجو نبودیم.
گفتید این افراد با چماق و باتوم وارد دانشگاه شدند. آیا حراست ممانعتی از ورودشان نکرده بود؟ آیا صبح موقع ورود، کارت شناسایی دانشجویان بازدید شد؟
اصلا اصلا، به هیچ وجه. صبح ما هم با جمعیت آنها وارد دانشگاه شدیم و هرکس می‌خواست، وارد دانشگاه می‌شد و حراست اصلا کنترلی بر افراد نداشت، و حتی نسبت به وسایلی که همراه آنها بود نزی واکنشی نشان نمی‌داد.
انجمن اسلامی دانشگاه هنر قرار است مراسمی برای یادبود شهید ژاله برگزار کندو فکر می‌کنید امکان برپایی این برنامه وجود دارد؟
الان نمی‌شود چیزی گفت. بچه‌ها در داخل دانشگاه شرایط ناامن و خطرناکی دارند و خیلی از نیروها همچنان در دانشگاه حضور دارند و تعداد زیادی از لباس‌شخصی‌ها همچنان آنجا هستند.
کلمه: آخرین خبرهای رسیده از دانشگاه هنر حاکی از آن است که دانشجویانبا ضرب و شتم از دانشگاه به بیرون رانده شده‌اند و به انجمن اسلامی هم اجازه‌ی برگزاری مراسم یادبود برای شهید ژاله، داده نشده است.



«فشار بین‌المللی و شکاف در سپاه پاسداران، ترمزی در برابر سرکوب»

صحنه‌‌ای از تظاهرات روز ۲۵ بهمن

رهبران جنبش سبز به زندان و اعدام تهدید می‌شوند. نقش حمایت فشارهای بین‌المللی و «ریزش نیروهای سرکوبگر» در کند کردن و آینده «جنبش سبز» چقدر تعیین کننده است؟

مهم‌ترین خبرهای ایران حول و حوش تهدیدهای خشن سران حکومت ایران نسبت رهبران جنبش سبز دور می‌زند. فردای تظاهرات ۲۵ بهمن سانه‌های دولتی ایران از فضای مجلس نوشته‌اند که «نمایندگان مجلس شعار مرگ بر موسوی و کروبی و خاتمی»  داده‌اند و «خواهان اعدام موسوی و کروبی» شده‌اند. علی لاریجانی، رئیس مجلس هم گفته که قرار است کمیته‌ای «برای بررسی ماهیت گروهی افراد ضدانقلاب در کشور» تشکیل شود.
«تهدیدهای خشن نشانه ترس بی‌اندازه»
به عقیده ناظران این تهدیدها نشانه ترس بی‌سابقه مسئولان است. حکومت ایران که در طول سال گذشته مدعی بود «فتنه» را خوابانده است، دیروز با «فتنه»ای روبرو شد که «بیدارتر» از پیش بود.
فاطمه گوارایی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی می‌گوید: «سران حکومت ایران تمام تحلیل‌های داخلی و امنیتی را به این سمت سوق داده بودند که توانسته‌اند این جریان را کاملاً مهار کنند.» ولی رویداد ۲۵ بهمن «خواب آقایان را کاملاً آشفته کرده، طوری‌که فردای روز تجمعات، شاهد این هستیم که حتی در مجلس طرح می‌دهند که باید کمیته‌ای برای بررسی ماهیت این جریان تشکیل شود و فضاسازی شود به طرف دستگیری موسوی و کروبی، که من البته بعید می‌دانم. چون خودشان هم می‌دانند که پا گذاشتن به حریم رهبران جنبش سبز، تبعاتی دارد که فکر نمی‌کنم در این شرایط خواهانش باشند.»
آزاده کیان، استاد جامعه شناسیتظاهرات دیروز صریح‌تر و شدیدتر از همیشه رهبری جمهوری اسلامی را نشانه رفت. آزاده کیان، استاد جامعه شناسی در پاریس معتقد است حرکت دیروز نشان داد که مخالفان نه تنها خاموش نشد‌ه‌، بلکه در شعارها و خواست‌های خود به مراتب رادیکال‌تر شده‌‌اند: «تظاهرکنندگان خواهان رفتن آقای خامنه‌ای رهبر بودند و این نشان می‌دهد که سران جمهوری اسلامی علی‌رغم سرکوب نتوانستند جنبش را به تحلیل ببرند.»
فاطمه گوارایی می‌گوید مطالبات عامی که خرداد ۸۸ را آفرید، حالا به شدت هدفمند شده‌اند. در عین حال که آمدن مردم به خیابان‌ها نشان داد که «راه‌حل» سرکوب نیست و باید نسبت به آن پاسخی وجود داشته باشد. به نظر او «نیروی سرکوب» هم دیگر نمی‌تواند عامل اجرایی بی‌چون و چرا بماند: «جنبش سبز به تنفس و حیات خودش در رگ و پی جامعه ادامه ‌داده است. نمونه‌اش را هم در اشکال مختلفی که در حیات یک جامعه وجود دارد، بروز و ظهورش را می‌توانستید ببینید. شاید یکی از جلوه‌های بزرگ آن ریزش و شکاف‌هایی‌ست که در درون خود حاکمیت به‌وجود آمده است.»
«ریزش در نیروهای سرکوب»
مهران براتی، تحلیلگر مسایل سیاسی بر این باور است که شرط موفقیت جنبش‌ها در کشورهایی که دیکتاتوری یا دیکتاتوری‌های ایدئولوژیک در آن‌ها حاکم بوده‌اند، همراهی دستکم بخشی از نیروهای نظامی و ارتش با مردم است. او به رفتار ارتش مصر اشاره می‌کند و در مقایسه آن با نیروهای نظامی در ایران می‌گوید:« بعد از انتخابات سال ۸۸، سپاه پاسداران به عنوان یک نیروی سرکوبگر و خونریز جلوی مردم ایستاد. در مملکت ما هم اصولاً یکی از شرایط به موفقیت رسیدن این جنبش اجتماعی این است که ارتش یا نیروی سپاه تشخیص دهد که این سرکوب نتیجه ندارد.»
صحنه‌ای از تظاهرات ۲۵ بهمنآزاده کیان از مقایسه مصر و ایران به این نتیجه می‌رسد که از هشتاد میلیون مصری تنها چند صد هزار نفر تظاهرات کردند، بنابراین مهم این نیست که در آینده چند نفر به خیابان‌ها بیایند: «الان مسئله این است که نیروهای نظامی جمهوری اسلامی، یعنی پاسداران و ارتش و نیروهای پلیس، که به‌هرحال این‌ها سرکوبگران واقعی هستند، این نیروها کم کم به طرف مردم بیآیند. نارضایتی‌ها در ایران زیاد است و در اقشار مختلف هم وجود دارد. نارضایتی‌های اقتصادی و سیاسی بیشتر شده‌اند.  برای همین به نظر من اگر احتمال سرکوب کم شود، احتمال این هست که باز در ایران شاهد تظاهرات و مبارزات گسترده‌تری باشیم.»
به باور فاطمه گوارایی این شکاف در میان سپاه پاسدان با حضور میرحسین موسوی در انتخابات سال ۸۸ آغاز شده است: « با سرکوب‌ها و جنایات و فجایعی که در زندان‌ها نسبت به زنان و مردان این سرزمین رفت، حجت بر آن‌ها تمام شده است. اتفاقاً یکی از دلایلی که امروزه می‌گویند رژیم دارد بیش از پیش بر بسیج تکیه می‌کند و بسیج را به حالت سازمان‌یافته درمی‌آورد، بروز شکاف‌های بسیاری است که در درون سپاه رخ داده است.»
نگاه به منطقه و چشم‌انداز آینده؟
 فاطمه گوارایی می‌گوید: «شباهت‌سازی دو جنبش در منطقه که به فاصله‌ی کمی ازهم صورت گرفت» و نگاه به مصر و رفتار ارتش این کشور با معترضین یکی از دلایلی است که «مردم این بار شاهد حضور کمرنگ‌تر نیروهای سپاهی در این مرحله در سطح خیابان‌ها بودند.»
نکته‌ی دومی که او بسیار مهم می‌داند، «فضای بین‌المللی جنبش مصر و تونس است و قیام مصر که مسائل منطقه را تحت پوشش تمامی رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها برده و مجامع بین‌المللی روی این مسئله حساس هستند. به طوری که بعد از سرکوب دیروز هم شاهد آن بودیم که از چندین مرکز جهانی این اقدام مورد تقبیح قرار گرفت.»
آیا در روزهای آینده بازهم اعتراض‌ها به خیابان کشیده خواهد شد؟ به نظر فاطمه گوارایی به جای پاسخ به این سوال باید بر این نکته تاکید کرد که:
« بروز مجدد اعتراض‌های خیابانی یکی از اشکالی‌ست که جنبش می‌تواند در فواصل مختلف حرکت خودش از آن استفاده کند.  حرکت ۲۵ بهمن فقط برای این بود که یک‌بار دیگر به آن دسته از کسانی که فکر می‌کردند جنبش سبز پایان یافته، رمق ندارد، دچار انفعال و سرخوردگی شده و همین طور به حاکمیت نشان داده شود که نه، این جنبش نه تنها زنده است که حتی بیش از گذشته نسبت به عملکرد و ادامه‌ی کار خودش اعتقاد و امید دارد.»
و آزاده کیان بر غرور ملی مردم انگشت می‌گذارد:«طبقه‌ی متوسطی که خواهان غرور ملی‌ست، تحمل نمی‌کند که ایران این قدر عقب‌رفت نسبت به تمام کشورهای منطقه خاورمیانه داشته باشد و این غرور ملی ایرانی‌ها و به‌خصوص جوانان و به‌خصوص طبقه‌ی متوسط شهری باعث خواهد شد که این‌ها بیش از پیش حضور در صحنه داشته باشند.»


«۲۵ بهمن نشان داد که خشونت نتیجه نداده است»

صحنه‌ای از تظاهرات ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ در تهران

مهدی خزعلی نویسنده و وبلاگ‌نویس در تظاهرات ۲۵ بهمن شرکت داشته است. او در مصاحبه با دویچه وله با ذکر برخی از مشاهدات خود، می‌گوید که «تحولات منطقه به مردم روحیه داده و تظاهرات ۲۵ بهمن هم دوباره آنها را شارژ کرده است.»


دکتر مهدی خزعلی، نویسنده و وبلاگ‌نویس منتقد دولت در تظاهرات ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ شرکت داشته است. او در گفت‌و‌گو با دویچه وله،"احیا شدن مجدد جنبش سبز" در ۲۵ بهمن  را با حرکت مردمی مصر و تونس مرتبط می‌داند و می‌گوید: «انقلابی که فکر می‌کردیم ۳۲ سال قبل با پیامی آن را به دنیا صادر کرده‌ایم، امروز این انقلاب از مصر به ایران صادر شد. از جوانانی که ۲۵ بهمن ۱۳۸۹، در خیابان بودند، شنیدم که "آیا ما از مصری‌ها کمتریم!"
خاطره مهدی خزعلی از تظاهرات ۲۵ بهمن ۱۳۸۹
مهدی خزعلی خاطره‌ای از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ برای دویچه وله بازگو می‌کند که طی آن معترضان او را به‌خاطر "داشتن ریش" اشتباه گرفته بودند. او می‌گوید: «با این ریخت و قیافه که می‌خورد سردسته‌ی کسانی باشم که به مردم حمله می‌کنند، وارد خیابان اسکندری شدم. نزدیک بیمارستان امام، مردم برای گریز از سوزش گاز اشک‌آور، سطل زباله‌ای را آتش زده و دور آن جمع شده بودند. وقتی به آن منطقه رسیدم، مردم شروع کردند رو به من، شعار "مرگ بر دیکتاتور" سر دادند. من هم نگاه‌شان می‌کردم و می‌خندیم. وقتی حسابی شعار دادند، یک‌دفعه من را شناختند، آمدند عذرخواهی کردند و شروع کردند به روبوسی کردن و این‌که، ببخشید ما نشناختیم و  از این‌حرف‌ها. یکی‌شان در گوشم گفت، "می‌خواستم بزنمت، شانس آوردی که نزدمت". واقعیت این است که مردم از قیافه‌های ما هم آن قدر آزرده هستند که وقتی قیافه‌ی من را دیدند کلی شعار دادند. برای من تجربه خوبی بود. این خاطره‌ی قشنگ دیروز بود. چه کار کرده‌ایم که همین محاسن و ریشی که من با اعتقاد آن را می‌گذارم، باعث شده من را دیکتاتور بدانند. چه تصویری از چهره‌های ریشو به جامعه داده‌ایم؟»

دکتر مهدی خزعلی، نویسنده و وبلاگ‌نویس منتقد دولتتفاوت برخورد نیروهای انتظامی با مردم در تظاهرات ۲۵ بهمن، نکته دیگری است که برای مهدی خزعلی مهم بوده است. اواز تفاوت برخورد بسیچی‌ها در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ می‌گوید: «من دقیقاً دیدم که بسیجی ۲۵ بهمن، با بسیجی روز عاشورا و روز ۳۰ خرداد تفاوت داشت. نگران بود و می‌ترسید. من فرماندهی را دیدم که ریش زیادی داشت و لباس شخصی تن‌اش بود و بسیجی‌ها را تحریک می‌کرد. سرشان داد می‌زد. حتی گاهی آن‌ها را می‌زد که حمله کنید و آن‌ها سر باز می‌زدند. یک ترسی بین‌شان وجود داشت و مثل روزهای قبل نبود. حملات بسیار خفیف‌تر بود. مثل سابق نبود که با الفاظ زشت و ناروا حمله می‌کردند و مردم را می‌زدند. یک تردیدی بین آن‌ها می‌دیدم، به گونه‌ای که جلوی چشم من، فرمانده‌ی لباس شخصی ریشو با داد و فریاد گاهی به پشت‌شان می‌زد و آن‌ها را به حرکت وا می‌داشت که بروید سمت چهارراه بالایی.»
دو سالگی اعتراضات در ایران
چشم‌انداز برخورد حکومت ایران با معترضان در روزها و ماه‌های آینده چگونه خواهد بود؟ این نویسنده و وبلاگ‌نویس منتقد دولت در جواب این سوال چنین می‌گوید: «اگر این اتفاقات بخواهد با ضرب و شتم و گرفتن و بستن و زندان ادامه پیدا کند، فردا بچه‌ی آن سپاهی و بسیجی هم در زندان خواهد بود. یا باتوم خواهد خورد و یا به هرحال مورد غضب دوست دیگری در منطقه‌ی دیگری قرار می‌گیرد. این اتفاق افتاده است. در بین نزدیکان خود ما هم این اتفاق است و ما هم زندانی داریم. نزدیکانی که بسیار طرفدار احمدی‌نژاد بودند، بسیار طرفدار جناح حاکم بودند، بسیار شعار می‌دادند و بسیارهم ما را طرد می‌کردند و اعلام برائت می‌کردند. امروز نزدیکان‌شان گرفتار شده‌اند و در زندانند.»
مهدی خزعلی تفاوت معترضان در ایران و مصر  را در "دینی بودن یا دینی نبودن بدنه جنبش معترضان" این دو کشور می‌داند و ادامه می‌دهد: «تظاهرات در ایران دشواری‌های خاص خودش را دارد. در ایران جناح حاکم از ابزار دین بهره‌مند است و از آن استفاده‌ی ابزاری می‌کند. اساساً پشت دین و سنگر دین خودش را پنهان کرده است و سنگر او سنگر دینی است. از طرفی جنبش سبز فاقد ایدئولوژی دینی است. باید بپذیریم که اگر میدان تحریر در مصر به تصرف جمعیت میلیونی درمی‌‌آید، هسته‌ی اولیه آن کسانی هستند که  باورهای دینی دارند. اما بدنه‌ی جنبش سبز در ایران به باورهای دینی پشت کرده و نسبت به دین عکس‌العمل پیدا کرده است. با این همه تمام حرکاتی که در خاورمیانه در حال شکل‌گیری است، حرکت به سوی دموکراسی است. حکومت‌های توتالیتر، مطلق‌گرا و تمامیت‌خواه بتدریج در حال حذف شدن هستند.»
آیا حضور معترضان بعد از ۲۵ بهمت ۱۳۸۹ باز هم به شکل خیابانی ادامه پیدا خواهد کرد؟ مهدی خزعلی می‌گوید: «با توجه به این‌که ۲۵ بهمن ۱۳۸۹، از نزدیک مردم را دیدم، باید بگویم مردم  روحیه‌ی عجیبی پیدا کرده‌اند، دوباره شارژ شده‌اند. شاید هر اقدام خشونت‌باری این روحیه را تشدید و انگیزه‌هایشان را بیش‌تر کند. حرکتی که در منطقه در حال رخ دادن است به آن‌ها انرژی داده است. توصیه من به آقایان مسئول این است که در رفتارشان تجدید نظر جدی کنند. این اعتراضات از قبل انتخابات شروع شده و دارد به دومین سالش می‌رسد، خشونت نتیجه نداده است. توصیه می‌کنم مسیرهای دیگری را امتحان کنند. مسیر گفت‌وگو و مسیر آزادی را امتحان کنند. یکمقدار فضا دادن به دموکراسی را امتحان کنند. اگر می‌خواهند به سرنوشت مصر و تونس دچار نشوند، توصیه من این است که فضا را باز کنند.»
برای شنیدن فایل صوتی گفت‌وگو با مهدی خزعلی به لینک پایین صفحه مراجعه کنید!
حسین کرمانی
تحریریه: فرید وحیدی




دستگیری فرزندان آیت‌الله زنجانی و یک نماینده پیشین مجلس

پس از راهپیمایی معترضان به دولت در تاریخ ۲۵ بهمن ماه، شهربانو امانی نماینده دوره‌های پنج و ششم مجلس و نیز دو تن از فرزندان آیت‌الله بیات زنجانی از روحانیان مخالف دولت دستگیر شدند.

به گزارش سحام نیوز، روز دوشنبه ۲۵ بهمن پس از پایان راهپیمایی معترضان در تهران، محمد مصطفی و سوسن، دو تن از فرزندان آیت‌الله بیات زنجانی که زمانی که قصد داشتند با مترو خود را به ترمینال و در نهایت به قم برسانند، توسط پلیس دستگیر شدند. آیت‌الله بیات زنجانی از روحانیان منتقد دولت در ایران است.
 همچنین خبرگزاری هرانا گزارش داد که شهربانو امانی، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی در دوره‌های پنجم و ششم نیز بازداشت شده است.
 گفته می‌شود امضای این نماینده پیشین ارومیه در میان امضاهای احزاب اصلاح‌طلب برای درخواست راهپیمایی سالگرد ۲۲ خرداد سال جاری بوده است.

آزادی سی نفر از دستگیرشدگان ۲۵ بهمن

به گزارش سایت دانشجو نیوز، اولین گروه از بازداشت‌شدگان تظاهرات ٢۵ بهمن آزاد شدند.
بر اساس این گزارش،حدود سی نفر از شهروندان معترضی که در تظاهرات روز دوشنبه ۲۵ بهمن بازداشت شده بودند، سه شنبه شب از زندان اوین آزاد شدند.
 آزاد‌شدگان در گفتگو با بستگان منتظر در مقابل اوین گفته‌اند که شب گذشته را در مسجد و سوله گذرانده و پتو و غذای گرم در اختیارشان قرار داده شده است.
 ضمناً آزاد‌شدگان گفته‌اند که مدارک و پولهایی که همراه داشتند، توسط ماموران ضبط شده و هنگام آزادی آنها را برنگردانده‌اند.

انتقال تاجزاده به مکانی نامعلوم

روز سه‌شنبه ۲۶ بهمن، مصطفی تاجزاده، زندانی سیاسی در حالی که چشم‌بند به چشم داشته، توسط مسئولین زندان به مکانی نامعلوم منتقل شده است.
 به گزارش پایگاه خبری تحول سبز، مسئولین زندان اوین در اقدامی نامتعارف مصطفی تاجزاده را در حالی که چشم‌بند بر چشم داشته سوار بر یک خودروی ون کرده و از زندان خارج کرده‌اند.
مصطفی تاجزاده پس از آنکه در دوران مرخصی خود به همراه شش عضو دیگر جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین اقدام به شکایت از سردار مشفق کردند، به زندان بازگردانده شد. وی از آن تاریخ در قرنطینه به سر می‌برد و مسئولین زندان حاضر به انتقال وی به بند عمومی نشده‌اند.




تقدیر موسوی و کروبی از تظاهرات ۲۵ بهمن

میرحسین موسوی و مهدی کروبی هر یک با انتشار بیانیه‌ای، از تظاهرات ۲۵ بهمن تقدیر کردند. در این دو بیانیه، ضمن اعلام همراهی با معترضان و تأکید بر ادامه راه، برخورد خشونت‌بار با تظاهرکنندگان محکوم شده است.

همزمان با انتقاد تند مقامات دولتی از طراحان تظاهرات ۲۵ بهمن، مهدی کروبی و میرحسین موسوی با انتشار دو بیانیه‌ی جداگانه‌، از این تظاهرات تقدیر کردند. بیانیه مهدی کروبی در سایت سحام‌نیوز و بیانیه میرحسین موسوی در وب‌‌سایت کلمه منتشر شده است.

"دستاورد بزرگ ملت و جنبش سبز"

در متن کوتاه بیانیه‌ی میرحسین موسوی با عنوان " پیامی خطاب به ملت درباره راهپیمایی ۲۵ بهمن" که به تاریخ ۲۶ بهمن نوشته شده، ضمن تقدیر از «راهپیمایی شکوهمند» روز ۲۵ بهمن، آن را دستاورد بزرگ ملت و جنبش سبز می‌داند.
 موسوی در این پیام تأکید می‌کند که «جنبش سبز همواره با بیگانگان فاصله داشته و اهداف اصلی آن احیای ارزش‌های انقلاب و آرمان‌های امام راحل و مطالبات آزادی‌خواهانه و متکثر ملت شریف ایران بوده و همواره تلاش کرده است که از راه‌های مسالمت‌آمیز، اهداف خود را با تاکید براصل بنیادین کرامت ذاتی انسان و به‌رسمیت شناختن حق ملت برای حاکمیت بر سرنوشت خود و اجرای بدون تنازل قانون اساسی دنبال کند.»
 میرحسین موسوی در انتهای پیام خود ضمن تقدیر از «پایداری خیره‌کننده‌ی مردم»، نوشته است: «شهادت فرزندان عزیز ملت سرافراز را تسلیت می‌گویم.»

کروبی: آماده پرداخت هرگونه هزینه‌ای هستیم

صانع ژاله، نفر اول سمت چپ در تظاهرات ۲۵ بهمن با گلوله کشته شددر راهپیمایی ۲۵ بهمن، صانع ژاله ۲۶ ساله و محمد مختاری ۲۲ ساله کشته شدند. مهدی کروبی نیز در بیانیه خود به خانواده‌ی ‌این دو تن تسلیت گفته است. آقای کروبی در متن کوتاه بیانیه‌ی خود به تاریخ ۲۶ بهمن، رفتار افرادی که به گفته او «نقش و وابستگی آنها به نهادهای خاص بر همگان معلوم مشخص است» در به خشونت ‌کشیدن گردهم‌آیی مسالمت‌آمیز معترضان را محکوم کرده است.
این منتقد دولت ضمن اشاره به «عهد و میثاق خود با مردم و امام که در آرمان‌های انقلاب اسلامی ۵۷ تجلی یافت»، اعلام کرده است: «به عنوان سرباز کوچک ملت نشان داده‌ام، آماده پرداخت هرگونه هزینه‌ای در این راه پرفیض هستیم.»

نمایندگان خواستار اشد مجازات موسوی و کروبی

انتشار این دو بیانیه در حالی صورت گرفته است که همزمان سه‌شنبه ۲۶ بهمن، ۲۳۳ تن از نمایندگان مجلس، با انتشار بیانیه‌ای تظاهرات روز دوشنبه را محکوم کردند. این نمایندگان مسئولیت "شهادت یک دانشجویی بسیجی و سایر خسارات وارده" را متوجه مهدی کروبی و میرحسن موسوی دانستند و خواستار "اشد مجازات آنها" شدند.
 از سوی دیگر در حالی‌که خبرگزاری‌ها دولتی، صانع ژاله، دانشجویی که در جریان تظاهرات ۲۵ بهمن کشته شد را دانشجویان بسیجی دانشگاه هنر تهران معرفی می‌کنند‌، سایت‌های مخالف دولت با انتشار عکسی از صانع ژاله در دیدار با آیت‌آلله منتظری، وی را هوادار جنبش سبز می‌دانند.
باید اشاره کرد که هفته‌ی گذشته صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه گفته بود که چگونگی برخورد با مخالفانی چون میرحسین موسوی و مهدی کروبی فقط در حوزه اختیارات رهبر جمهوری اسلامی است.



متن کامل فراخوان شيرين عبادی برنده جايزه صلح نوبل و شش سازمان مدافع حقوق بشر برای توقف اعدام‌ها در ايران

شيرين عبادی و شش سازمان‌ مدافع حقوق بشر، سازمان عفو بين‌المللی، سازمان ديده‌بان حقوق بشر، کمپين بين‌المللی حقوق بشر در ايران، فدارسيون بين‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و شعبه ايرانی آن جامعه دفاع از حقوق بشر ايران و گزارشگران بدون مرز با انتشار بيانيه‌ای مشترک، از جامعه جهانی و سازمان ملل متحد خواهان اقدام برای توقف موج گسترده‌ی اعدام‌ها در ايران شدند. در اين بيانيه همچنين از دستگاه قضايی و مجلس شورای اسلامی خواسته شده است که تصميم قانونی برای توقف مجازات اعدام اتخاذ کنند.
از اول ژانويه سال ميلادی ٢٠١١ ، بيش از ٨٦ زندانی در زندان‌های ايران اعدام شده‌اند. بنا بر اطلاعاتی که از سوی شش سازمان مدافع حقوق بشر جمع‌آوری شده است، دست‌کم ٨ نفر از اعدام شدگان ماه ژانويه زندانی سياسی بوده‌اند که به اتهام محاربه برای شرکت در تظاهرات و يا ارتباط با سازمان‌های مخالف به اعدام محکوم شده‌اند.
شيرين عبادی و شش سازمان مدافع حقوق بشر در اين باره اعلام کردند : « مقامات مسوول جمهوری اسلامی نشان داده‌اند که ديگر برای سرکوب معترضان به انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد به زندانی کردن و محکوميت‌های سنگين راضی نيستند، حال به اعدام آنها پرداخته‌اند. جمهوری اسلامی از روش شناخته شده‌ی، پنهان کردن اعدام‌های سياسی در ميان خيل زندانيان اعدام شده به اتهام جرايم عادی استفاده می‌کنند. اگر جامعه جهانی در اين باره سکوت کند، اعدام‌ها بيشتر خواهند شد.»

افزايش تعداد اعدام‌ها در ايران در پی اجرا شدن قوانينی در تشديد مجازات عليه مجرمان مواد مخدر است. قانون مبارزه با مواد مخدر پس از تغيير و اصلاح از سوی شورای تشخيص مصلحت نظام، با تائيد رهبر جمهوری اسلامی ايران سيد علی خامنه‌ای، از اواخر آذر ماه به اجرا گذاشته شده است. ٦٧ تن از اعدام‌شدگان ماه ژانويه در ارتباط با حمل و يا توزيع مواد مخدر اعدام شده‌اند. سازمان‌های مدافع حقوق بشر تعداد اعدام‌های مجرمان عادی را بسيار بيشتر ارزيابی می‌کنند، بنا بر گزارش‌های موثق آمار بخشی از اعدام‌های انجام شده در برخی از زندان ها ايران از سوی مقامات رسمی اعلام نشده‌اند.
يکی از زندانيان اعدام شده در ايران زهرا بهرامی، شهروند هلندی ايرانی‌تباری است، که در يکی از تظاهرات‌های اعتراضی پس از انتخابات بازداشت شده بود. وی از سوی دادستان تهران به "حمل و فروش مواد مخدر" متهم و محاکمه شده بود، وکيل وی به پرونده دسترسی نداشت و از حق تجديدنطر خواهی نيز محروم شده بود.
زهرا بهرامی در ٩ بهمن ماه، عليرغم هشدار دولت هلند و درخواست اتحاديه اروپا برای عدم اجرای حکم اعدام وی و بدون اطلاع وکيلش به دار آويخته شد. در حالی که بنا بر قانون وکيل مدافع زندانی بايد ٤٨ ساعت پيش از اجرای حکم مطلع شود.
شيرين عبادی در اين باره اعلام کرد "مقامات ايران سال‌هاست که مخالفان سياسی خود را با اتهامات واهی چون در اختيار داشتن مشروبات الکلی، مواد مخدر و يا حتا سلاح، دستگير و محاکمه می‌کنند. تعدادی از وکلا و از جمله برخی از همکاران من و روزنامه‌نگاران با اين اتهامات به زندان محکوم شده‌اند. با توجه به افزايش تعداد اعدام‌ها، عدم شفافيت در دستگاه قضايی ايران و تغييرات اخير قانون مبارزه با مواد مخدر، صدور احکام اعدام برای مخالفان سياسی با سواستفاده از اين گونه اتهامات خطری جدی است."
اعدام‌های اخير، نگرانی را برای اجرای حکم اعدام سعيد ملک‌پور و وحيد اصغری، افزايش داده است. اين دو زندانی از سوی دو شعبه مختلف دادگاه انقلاب اسلامی تهران و در پی محاکمه‌ای ناعادلانه با اتهام "مفسد فی الارض" به اعدام محکوم شده‌اند.
در تاريخ ١٠ بهمن ماه عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران بدون ذکر نام اعلام کرد که " حکم اعدام دو نفر از "مديران سايت‌های مستهجن" در دو شعبه مختلف صادر شده است،‌ که برای تاييد به ديوان عالی کشور ارسال شده است" مدافعان حقوق بشر در ايران احتمال می‌دهند اين دو نفر سعيد ملک‌پور و وحيد اصغری باشند.
سعيد ملک‌پور، ٣٥ ساله، برنامه‌نويس سايت‌های اينترنتی است که در آبان ماه سال جاری از سوی دادگاه انقلاب اسلامی تهران برای راه‌اندازی سايت‌های "پورنوگرافی" و " ضد اسلامی" به اعدام محکوم شده است. وی که دارای اقامت دائم در کاناداست، در سال ١٣٨٧ به هنگام سفر به ايران برای ديدار با خانواده‌اش دستگير شد. اتهام سعيد ملک‌پور ساختن برنامه‌ای برای بارگذاری عکس بر روی سايت‌های اينترنت است. اين برنامه بدون اطلاع او از سوی برخی سايت‌ها برای ارسال تصاوير پورنوگرافی استفاده شده است. وی اعلام کرده است که در سلول‌های انفرادی زندان اوين نگاهداری و تحت شکنجه قرار گرفته است.
وحيد اصغری، ٢٤ ساله دانشجوی رشته مهندسی انفرماتيک در هند است. وی در تاريخ ٢٢ ارديبهشت ١٣٨٧ در فرودگاه تهران دستگير شد و به مدت هفت ماه پس از دستگيری در سلول‌های انفرادی نگاهداری و برای اعترافات اجباری و پذيرش اتهامات مختلف تحت شکنجه قرار گرفته است. محکوميت او به شکل رسمی از سوی مقامات تائيد نشده است، اما وی نيز به اعدام محکوم شده است.
همچنين، نگرانی برای اجرای اعدام پاستور يوسف نادرخانی وجود دارد. وی که در استان گيلان هدايت کليسايی با ٤٠٠ عضو را برعهده داشت،در مهر ماه ١٣٨٨ از سوی نيروهای امنيتی بازداشت و در شهريور ١٣٨٩ در دادگاهی به اتهام " خروج از دين اسلام"، عليرغم نبود هيچ قانونی در اين باره در قوانين ايران، به اعدام محکوم شده است. حکم وی در ديوان عالی در حال بررسی و تجديد نظر خواهی است.
در تاريخ ٦ بهمن ماه نيز مقامات ايران از اعدام سيد علی غرابات در شهر اهواز خبر دادند. به گفته مقامات قضايی وی متهم به " ادعای ارتباط با امام زمان" شده بود.
آزادی در مذهب و باور که حق تغيير مذهب نيز شامل آن می‌شود، از سوی ميثاق بين‌المللی حقوق مدنی و سياسی (ماده ١٨) که ايران از جمله کشورهای امضا کننده‌ی آن است تضمين شده است.
تعداد اعدام شدگان در جمهوری اسلامی ايران از همه‌‌ی ديگر کشورها و حتا از چين بيشتر است. صدها و حتا هزاران زندانی در اين کشور به مجازات اعدام محکوم شده‌اند. دست کم ١٤٠ نفر از اعدام شدگان سال‌های اخير به هنگام ارتکاب جرم کمتر از ١٨ سال سن داشته اند. قوانين حقوق بين‌الملل اعدام افراد زير ١٨ سال را ممنوع کرده‌اند.

شيرين عبادی و شش سازمان مدافع حقوق بشر اعلام می‌کنند. " برای پايان دادن به کشتار در ايران، جامعه جهانی بايد جمهوری اسلامی ايران را وادار به قطع اعدام ها و رعايت قوانين بين‌المللی کند."
در پنج سال گذشته جمهوری اسلامی ايران به شکل دائم مانع از اعمال ساز و کارهای جهانی برای بررسی وضعيت حقوق بشر در ايران می‌شود. شيرين عبادی و سازمان‌های امضا کننده‌ی اين بيانيه با توجه به بيلان منفی جمهوری اسلامی در نقض حقوق بشر، کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل را فرا می‌خوانند تا در اجلاس اتی اين شورا گزارشگر ويژه‌ای را برای بررسی و گزارش از وضعيت حقوق بشر در ايران تعيين کند.
پيش‌زمينه
از سال ١٣٥٧ هزاران زن و مرد و حتا کودک با جرائم گوناگون در ايران اعدام شده‌اند. ماده شش اصل دوم ميثاق بين‌المللی حقوق مدنی و سياسی می‌گويد " در کشورهايی که مجازات اعدام لغو نشده است، صدور حکم اعدام مجاز نيست مگر در مورد مهمترين جنايات طبق قانون زمان ارتکاب جنايت، که آنهم نبايد با مفاد اين ميثاق و کنوانسيون‌های مربوط به جلوگيری و مجازات جرم کشتار دسته جمعی (ژنوسيد) مغايرت داشته باشد. اجرای اين مجازات مجاز نيست مگر بموجب حکم قطعی صادر از دادگاهی صالح. "
ايران تاکنون پروتکل اختياری اين ميثاق را که خواهان لغو مجازات اعدام است، امضا نکرده است.
جمهوری اسلامی هميشه به قطع‌‌‌نامه‌های مکرر مجمع عمومی سازمان ملل متحد که خواهان اتخاذ تصميمی قانونی برای توقف مجازات اعدام شده‌اند، رای منفی داده است.
سازمان های مدافع حقوق بشر و از جمله شش سازمان امضا کننده‌ی اين بيانيه، موارد بسياری از نقض حقوق بشر در هنگام بازداشت و در طی محاکمات را مستند کرده‌اند. از جمله خشونت‌های جسمی و روحی، اعمال فشار برای " اعتراف" و تائيد اتهامات وارده، نگاهداری طولانی مدت در سلول های انفرادی و محروم شدن از حق مشورت با به وکيل که می‌توانند از مصاديق شکنجه محسوب شوند.
همجنين دادگاه‌های انقلاب اغلب محاکمات خود را بر خلاف اصل ١٨٦ قانون اساسی که تاکيد کرده است تشکيل دادگاه برای جرائم سياسی و مطبوعاتی بايد عمومی برگزار شوند، به شکل عير علنی و در پشت درهای بسته برگزار می‌کند.




تظاهرات در شاهی ، ساری و بابل

هم اکنون از شاهی مازندران خبر رسیده است که بازنشستگان برای دریافت حقوق خود به بانک رفاه در خیابان بابل این شهر مراجعه می کنند که متوجه می شوند که پولی در بساط نیست و مسئولین بانک هم پاسخ قانع کننده ای به مراجعین نمی دهند از این رو مردم خشمگین با سنگ و چوب شیشه های بانک را شکستند و عابرین هم جلوی بانک جمع شده بودند وبا آنان ابراز همبستگی می کردند و تعدادی هم هم شعارهایی علیه احمدی نژاد می دادند . همچنین در چند روز اخیر در اکثر دانشگهای مازندران شلوغ بود و تعدادی از دانشجویان دستگیر شده اند.