۱۳۸۹ آذر ۱۷, چهارشنبه

مهمترین خبرهای روز چهارشنبه بخش چهارم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

کانون‌های دانشجویان ایرانی در اروپا

سراج‌الدین میردامادی
در آستانه‌ی ۱۶ آذر، روز دانشجو، کانون‌های دانشجویی جدیدی از میان دانشجویان ایرانی در کشورهای اروپایی و در آمریکای شمالی در حال شکل‌گیری است.این تشکل‌های جدید دانشجویی با گرایش‌های سیاسی گوناگون اغلب خود را حامی جنبش اعتراضی مردم ایران معرفی می‌کنند. یکی از این تشکل‌های تازه تأسیس «کانون دانشجویی دکتر شریعتی» است که به تازگی در پاریس اعلام موجودیت کرد و خبر آن در سایت‌های نزدیک به جنبش سبز منتشر شد.
Download it 
Here!
از بیانیه‌ی اعلام موجودیت این کانون چنین استنباط می‌شود که دانشجویان نزدیک به آرا و اندیشه‌های میرحسین موسوی، یکی از رهبران جنبش اعتراضی پس از انتخابات سال گذشته، در این کانون گردهم خواهند آمد.
ابتدا از رو‌ح‌ الله شهسوار، دانشجوی جامعه‌شناسی دانشگاه پاریس هشت و سخنگوی این کانون پرسیده‌ام: هدف از تشکیل این کانون دانشجویی چیست؟
روح الله شهسوار: در واقع بخش عمده‌ای از اهداف دوستانی که این مجموعه را تشکیل داده‌اند، برمی‌گردد به آن راهبرد اصلی جنبش سبز که به‌ویژه از طرف آقای مهندس موسوی تأکید شده و خود ما هم به آن باور زیادی داریم، و آن هم بخش گسترش آگاهی‌هاست. یک بخش عمده‌ از دیدگاه‌های دوستانی که دورهم حول این محور جمع‌ شده‌ایم، به این نکته متمرکز شده است که بتوانیم کمکی به جامعه‌ی‌ ایران کنیم و باتوجه به فشارها و سانسورهایی که در داخل ایران است، بتوانیم بخش کوچکی از این‌بار را بکشیم. یکی دیگر از اهداف این مجموعه که باعث تشکیل کانون شد، برمی‌گردد به یکی دیگر از مهم‌ترین راهکارهای جنبش سبز و آن هم گسترش فعالیت‌های اجتماعی و مدنی است.
در واقع در شرایطی که حاکمیت تلاش دارد مردم را ازهم جدا کند و ارتباطات مردم را باهم بد کند، ما اولین فکری که به نظرمان رسید این بود که با دوستانی که هم‌فکر خودمان هستند و بیشتر نزدیکی‌های اعتقادی با همدیگر داریم، همان‌طور که قبلاً باهم کار می‌کردیم، منسجم‌تر از پیش فعالیت‌های‌مان را ادامه دهیم و از این راه بتوانیم با دوستان دیگر دانشجو در سراسر دنیا و به‌ویژه دانشجویانی که در داخل ایران هستند، ارتباط مستمر و منسجم‌ برقرار کنیم. فکر می‌کنم که تا حالا هم این رویکرد موفق بوده و خیلی مؤثر است که بقیه‌ی افراد و گروه‌هایی که این راهبرد را قبول دارند، به این سمت حرکت کنند.


فکر می‌کنید با تمام تنگناهایی که حاکمیت برای مسدودکردن راه‌های ارتباطی و یا به‌قول خود شما دورهم جمع‌شدن مردم و گروه‌های مدنی ایجاد کرده است، آیا همچنان تشکیل یک کانون دانشجویی در خارج از کشور می‌تواند کمکی برای عبور از سدها و موانع رسانه‌ای و ارتباطی در جامعه شود؟
به طور کلی هرجایی که مردم متشکل شوند و یک حرکت مدنی انجام دهند، مفید است. حالا میزان فایده‌اش بسته به شرایط زمانی و مکانی دارد، ولی در هر صورت این حرکتی است که فایده‌ی بودن آن خیلی بیشتر از نبودن آن است. به‌علاوه این مسئله برمی‌گردد به راهبرد آن تشکیلات و آن مجموعه‌ای که دورهم جمع می‌شوند. ممکن است که مجموعه یک‌سری امکاناتی داشته باشد برای این که بتواند از سد این سانسورها بگذرد و یا این که کمک کند به مجموعه‌ای که دچار این مشکلات است. ممکن هم هست که فقط همین دورهم جمع شدن بتواند کمک کند، اما در هر صورت خود گردهمایی یک‌سری فعال به‌ویژه فعال دانشجویی ایرانی در هرجای دنیا، چه داخل ایران باشد چه خارج از ایران، می‌تواند مؤثر باشد و تأثیر آن بیشتر بر راهبردهایی‌ است که آن مجموعه می‌تواند برای خودش تعریف کند.
در خبرها و در سایت‌ها آمده بود که در آستانه‌ی ۱۶ آذر تشکل‌ها و کانون‌های دانشجویی، به ویژه در سطح اروپا شکل خواهد گرفت و قرار است و زنجیره‌وار و شبکه‌ای به‌هم متصل شوند. آیا شما هم این ایده را دارید؟ آیا شما هم دنبال تشکیل کانون‌های مشابهی از نیروهای همفکرتان در سطح اروپا هستید یا خیر؟
در واقع کم و بیش تا همین الان این اتفاق دارد می‌افتد. چه برای دوستانی که رابطه‌ی نزدیک‌تری با ما دارند و چه برای دیگر گروه‌ها. این اتفاق خیلی خوبی است که دارد در سطح دنیا می‌افتد که از عدم انسجام آن، که تا حالا گویا دیده می‌شده، مقداری کاهش می‌دهد. در واقع ما هم در همین مسیر حرکت خواهیم کرد، چون فکر می‌کنیم این ادامه‌ی همان راه سبز امید است که ما بتوانیم با قوت بیشتری در هر جایی که زندگی می‌کنیم، افکار و ایده‌های خودمان را گسترش دهیم و بتوانیم برای زندگی بهتر ایرانی‌ها کمک کنیم. بنابراین در حال حاضر مجموعه‌هایی از دوستانی که همفکر ما هستند، چه در اروپا و چه در آمریکا و همچنین در کشورهای خاور دور، به مرحله‌ی شکل‌گیری رسیده و بعضی از آنها، اعلام موجودیت کرده‌اند. برخی دیگر هم مقدماتش را انجام داده‌اند. کما این که این مجموعه‌ها از قبل هم وجود داشتند، ولی الان در حال شکل‌گیری مجموعه‌ای منسجم‌تر و هماهنگ‌تر هستند.
چرا اسم دکتر شریعتی را برای کانون خودتان انتخاب کرده‌اید؛ با توجه به این که برخی معتقدند اندیشه‌ و تفکر دکتر شریعتی مربوط به دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ می‌شود. به نظر می‌رسد که گفتمان کنونی جنبش دانشجویی در ایران، فاصله‌ی زیادی با اندیشه‌ها و آرای دکتر شریعتی داشته باشد.
من با نظر شما موافق نیستم. کما اینکه خیلی از دوستان این مجموعه‌ها هم که این اسم را انتخاب کرده‌ایم، با این نظر موافق نیستند. از این جهت که آرای هر متفکری را می‌شود به دو بخش تقسیم کرد. یک، مجموعه‌ افکاری که منظومه‌ی فکری آن متفکر را می‌سازد. دیگری هم مجموعه‌ افکاری است که بیشتر به عنوان راهبردها و تاکتیک‌ها مطرح می‌شود. ما فکر می‌کنیم که بخش عمده‌ای از اندیشه‌های دکتر شریعتی که حول محور عدالت و آزادی، نگاه انسانی به خود انسان و نگاه انسانی به دین دارد، هنوزهم زنده است و تاریخ مصرف ندارد. از این بابت ما در خود نزدیکی خیلی زیادی را به افکار دکتر شریعتی احساس می‌کنیم. کما این که یکی از اهداف اصلی مجموعه‌ی ما حفاظت و پاسداری از آرمان‌‌های انقلاب است.
بالاخره دکتر شریعتی در رقم زدن آن چیزی که در ذهن مردم به‌عنوان آرمان‌هایی که منجر به انقلاب شد، به جرئت بگوییم مهم‌ترین نقش را داشت. بنابراین ما فکر می‌کنیم که نزدیکی به افکار دکتر شریعتی می‌تواند ما را در پاسداری از آن آرمان‌ها کمک کند. در واقع ما خودمان را هم بخشی از افرادی می‌بینیم که به آن آرمان‌ها اعتقاد دارند. ضمن این که شاید محرک اصلی ما برای انتخاب اسم دکتر شریعتی، این بود که ایشان هم مثل ما که الان در فرانسه دانشجو هستیم، دانشجوی همین دانشگاه‌ها بودند و از این جهت هم خیلی با دکتر شریعتی احساس نزدیکی و قرابت می‌کنیم. کما این که در حال حاضر هم همان‌طور که اعلام شده است، مجموعه‌های مشابهی از دوستان در نقاط مختلف در حال شکل‌گیری است. می‌شود گفت که آنها هم تقریباً همین راهبرد را پیش گرفته‌اند. به‌عنوان مثال، آقای دکتر چمران اگر در آمریکای شمالی دانشجو بودند، به خاطر آن دیدگاه‌های فکری دوستانی که آنجا هستند، به این سمت پیش می‌روند که این نوع نام‌گذاری‌ها را انتخاب کنند. دیگر مجموعه‌هایی هم که در حال شکل‌گیری هستند، به همین سمت خواهند رفت.


گفت‌‌وگو با دکتر مهران براتی، تحلیل‏‌گر سیاسی در برلین

راه رسیدن به نتیجه کدام است؟

مریم محمدی
روز دوشنبه ششم دسامبر، پس از ۱۴ ماه وقفه، بار دیگر مذاکرات ایران با گروه ۵+۱ در ژنو، پایتخت سوییس آغاز شد و تا پایان روز سه‏شنبه ادامه خواهد داشت.
Download it 
Here!
علی‌رغم این‏که ایران در تحمل فشارهای اقتصادی در نتیجه‏ی تحریم‏ها در موقعیتی بسیار دشوارتر از ۱۴ ماه پیش قرار دارد، فضای پیش از مذاکرات، تفاوت چندانی با گفت‏وگوهای دوره‏ی قبل ندارد: ایران بر سر استقلال در فعالیت هسته‏ای خود پافشاری می‏کند و غرب از اعتماد‏سازی می‏گوید.
به همین مناسبت، با دکتر مهران براتی، تحلیل‏گر سیاسی در برلین، درباره‌ی این مذاکره و فضای کلی مناقشه‏ی هسته‏ای ایران، گفت‌وگو کرده‏ام.
همان‏طور که می‏دانید در آستانه‏ی برگزاری مذاکرات ایران با گروه ۵+۱، یک کنفرانس امنیتی در منامه، پایتخت بحرین جریان دارد که منوچهر متکی و هیلاری کلینتون، وزیر خارجه‏ی امریکا هم آن‏جا حضور دارند.
خانم کلینتون روز جمعه در آن‏جا اشاره‏ای به مذاکرات گروه ۵+۱ با ایران کرد و گفت: «در صورتی که ایران بتواند اعتماد غرب را جلب کند، ما مشکلی با غنی‏سازی اورانیوم در داخل ایران نخواهیم داشت.» این نکته ظاهراً مورد استقبال آقای متکی قرار گرفته است. چقدر این حرف تازه است و چقدر به‏نظر شما اهمیت دارد؟

این حرف تازگی ندارد. چون همواره از طرف امریکا و از طرف آژانس بین‏المللی انرژی اتمی گفته شده که اگر ایران به قرارداد الحاقی‏ای که امکان کنترل نامحدود آژانس را می‏دهد تمکین کند، با مسئله‏ی غنی‏سازی در ایران مشکلی ندارند. منتها موضع ایران هم همیشه این بوده که ما نمی‏توانیم این کار را بکنیم. چون به افرادی که از طرف آژانس فرستاده می‏شوند اعتماد نداریم.
بعد از دوران اول ریاست جمهوری آقای احمدی‏نژاد، این صحبت مطرح شده بود که افرادی که برای بازرسی به ایران می‏آیند، گزارش به جاهایی می‏دهند که ذی‏حق نیستند از مسائل داخلی ما اطلاع داشته باشند؛ چه مسائل مربوط به صنایع اتمی و چه مسائل مربوط به افرادی که روی این صنایع کار می‏کنند و چه مسائل مربوط به دانشمندان ما؛ و چون ما اعتماد نداریم، نمی‏توانیم پروتکل الحاقی را انجام بدهیم.
در زمان آقای خاتمی، این پروتکل الحاقی، بدون این‏که به تصویب مجلس رسیده باشد و بنا به تصویب هیئت دولت، عملی می‏شد، ولی آقای احمدی‏نژاد این را نپسندیدند و محدودیت‏هایی در مراکزی ایجاد کردند که آژانس حق کنترل آنها را دارد. همچنین محدودیت‌هایی نیز در دیگر مراکزی ایجاد کردند که هنوز شناخته شده نبودند؛ از جمله همین نیروگاه نزدیک قم که درباره‌ی راه‌اندازی آن هیچ اطلاعی‏ به آژآنس داده نشده بود و تازه بعد از این‏که خبر فاش شد، اطلاع دادند.
به همین دلیل هم مسئله‏ی قرار داد الحاقی، یک مسئله‏ی کلیدی در تمام مذاکرات خواهد بود.
پس از جنگ عراق، صحبت‏ها و شایعاتی مطرح بود بر سر این‏که در بازرسی‏هایی که بازرسان بین‏المللی برای کشف سلاح‏های کشتار جمعی از عراق انجام می‏دادند، دخالت‏هایی در سیستم اطلاعات و امنیتی عراق صورت گرفت و اطلاعاتی را با خودشان بردند که به کار حمله‏ی نظامی به عراق آمد. با توجه به این‏که ترور دو کارشناس هسته‏ای ایران را اکثر گمانه‏ها به بیرون از مرزها ارتباط می‏دهند، ممکن است نگرانی ایران از بابت خروج اطلاعات از کشور، توسط تیم بازرسی منطقی باشد؟
ایران همیشه این امکان را دارد که بعضی از بازرسانی را که آژانس می‏فرستد رد کند و به جای آنها بازرس‌های دیگری بخواهد. یعنی اگر قرار است یک هیئت مثلاً سه‏نفری از ایران بازدید ‏کنند، می‏تواند بگوید که من به این دو نفر اعتماد ندارم و دو نفر دیگری در نظر بگیرید.
بنابراین مسئله‏ی عراق قابل مقایسه با وضعیت الان ایران نیست. عراق بعد از جنگ اول در اشغال نیروهای امریکایی بود و این بازدید‏ها هم در شرایطی انجام می‏گرفت که دولت عراق اصلاً هیچ نوع حق حاکمیتی نداشت، ولی این در مورد ایران صادق نیست. ایران می‏تواند همیشه بعضی از افراد آژآنس را رد کند.
منوچهر متکی گفته‏اند اگر گفت‏وگوها پیش برود، ایران خواهان ادامه‏ی آن با امریکا و متحدانش خواهد شد. تاکنون هم طرفین همیشه خواهان مذاکره بوده‏اند و گفت‏وگوهایی هم انجام شده است. چرا نتیجه‏ای از این گفت‏وگو‏ها به‏دست نمی‏آید؟
مشکل این‏جاست که هیچ‏کدام از طرفین مذاکره اصلاً برنامه‏ی واقعی برای مذاکره و رسیدن به نتیجه ندارند. هردو طرف می‏دانند که گفت‏وگوهای‏شان نتیجه‏ای نخواهد داشت.
ایران معتقد است که اصلاً طرف گفت‏وگوی من گروه ۵+۱ و شورای امنیت نیست و آژآنس است. در حالی‏که می‏داند آژانس نهادی است که از سوی شورای امنیت مأمور و مسئول رسیدگی به این مسائل شده است. دوم این‏که باز گفته می‏شود من می‏خواهم بر سر مسائل عمومی جهانی، صلح جهانی و امنیت در منطقه با گروه ۵+۱ صحبت کنم، نه بر سر مسائل دیگر. وقتی کسی این‏طور وارد مذاکره‏ای می‏شود، نتیجه‏ی مذاکره هم از قبل روشن است.
در مورد غرب هم همین‏طور هست. آنها هم فعلاً یک نقشه‏ی معینی ندارند که بخواهد نتیجه‏‏ای از آن دربیاید. البته پیشنهاداتی در میان نمایندگان پارلمان‏های اروپایی مطرح شده است که اینها می‏توانند نتیجه‏ی مثبتی در گفت‏وگوها داشته باشند.
یکی از آنها این است که پیشنهاد اولیه‏ای که ایران از اواخر حکومت خاتمی داشت که غرب بیاید و در صنایع غنی‏سازی ایران سرمایه‏گذاری کند و این کار به طور مشترک انجام بگیرد، عملی شود. آن زمان امریکا فکر می‏کرد نباید به ایران به لحاظ تکنولوژی هم کمک کند تا زودتر به نتیجه‏ای که می‏خواهد برسد، ولی الان ایران می‏تواند این کار را انجام بدهد. بنابراین آن عذر دیگر موجه نیست. امروز می‏توانند مراکزی را با سرمایه‏گذاری مشترک برای مسئله‏ی غنی‏‏سازی، تحت نظر آژانس به راه بیاندازند.
پیشنهاد دوم آن است که به آن‏چه مورد نظر ایران است و می‏خواهد بگوید من قدرت منطقه‏ای هستم و می‏خواهم در سیاستگذاری جهان تأثیر داشته باشم، از طریق ایجاد یک کنفرانس امنیت و صلح منطقه‏ای در خاورمیانه، پاسخ داده شود. کنفرانسی نظیر کنفرانس صلح و امنیتی که با کشورهای اروپای شرقی، پیش از فروپاشی نظام کمونیستی درست شده بود. در آن کنفرانس نهادهایی مربوط به حقوق بشر و آزادی رسانه‏ها بودند و درباره‌ی نقش نهادهای مدنی و چیزهایی از این دست گفت‌وگو شد.
در صورت عملی شدن این مسئله البته دیگر آن کنفرانس فقط مربوط به ایران نمی‏شود. از مصر، سوریه، لبنان، ایران، عراق و افغانستان، همه‏ی کشورهای منطقه در آن حضور خواهند داشت. ترکیب این دو پیشنهاد می‏تواند در رسیدن به نتیجه راهگشا باشد.
یعنی چنین پیشنهاداتی، الان از سوی نمایندگان پارلمان‏های اروپا طرح می‏شود؟
بله این صحبت‏هایی است که در پشت درهای بسته و یا در کمیسیون‏های روابط خارجی پارلمان‏ها، از جمله در کمیسیون روابط خارجی پارلمان‏ آلمان، انجام می‏گیرد. مثلاً آقای روپرشت پولنتس، رییس کمیسیون روابط خارجی پارلمان آلمان که بسیار فرد ذی‏نفوذی است، چنین نظری یا نظریاتی مشابه این را دارد. حال اگر به‏طور مشخص این نباشد که من گفتم، ولی ایشان نظریات مشابهی دارند. اما فعلاً دولت‏ها این نظریات را تبدیل به طرح دولتی خودشان نکرده‏اند.
سعید جلیلی بدون این‏که توضیح مشخصی بدهد، گفته است که در این دیدار، درباره‏ی حقوق مسلم خودمان مذاکره نخواهیم کرد، اما مقامات غربی هم می‏گویند که برای مذاکره درباره‏ی پرونده‏ی هسته‏ای ایران به ژنو می‏آیند و در صورتی‏که مذاکرات به‏خوبی پیش برود، ممکن است در مورد مسائل مورد علاقه‏ی ایران هم صحبت شود. یکی از مسائل مورد علاقه‏ی ایران، همان‏طور که شما اشاره کردید، امنیت منطقه و قطعاً تسلحیات اتمی اسراییل خواهد بود. آیا امکان دارد این مسئله روی میز قرار بگیرد؟
بله اگر آن کنفرانس صلح و امنیت منطقه‏ای که پیش از این به آن اشاره کردم، واقعاً انجام بگیرد، یک طرف میز هم باید اسراییل بنشیند و در چنین کنفرانسی، آن وقت مسئله‏ی تسلیحات‏زدایی اتمی و غیراتمی (ممکن است سلاح‏های غیر مجاز دیگری هم وجود داشته باشند)، همه‏ی اینها باید روی میز بیایند و روی همه‏ی آنها مذاکره بشود و یک برنامه‏ی درازمدت برای ایجاد اعتماد و اطمینان میان کشورهای منطقه، جدا از نظام سیاسی‏ای که دارند، به‏وجود بیاید.
چون اکثر کشورهای منطقه، کشورهای استبدادی هستند. کسی نمی‏تواند منتظر بشود که این نظام‏ها تبدیل به نظام‏های دمکراتیک بشوند تا این گفت‏وگوها انجام بگیرند. یک طرف میز حتماً باید اسراییل بنشیند و مسائلی که شما به آن اشاره کردید، باید در آن چهارچوب مورد گفت‏و‏گو و حل و فصل قرار بگیرد.
بر اساس شرایطی که از گذشته تا به‏حال در میان بوده و هست، برای مذاکرات فردا امکان هیچ موفقیتی در زمینه‏ی خاصی می‏بینید؟
اصل برنامه‏ی غنی‏سازی ایران، ربطی اصلاً به استقلال ندارد. الان تمام این سه‏هزار و اندی کیلوگرم اورانیوم ضعیف غنی‏شده‏ی ایران، شاید به‏درد فقط یک یا دو دور مصرف نیروگاه بوشهر برسد که آن هم روس‏ها هرسال فعلاً در اختیار می‏گذارند. ایران احتیاج به حداقل ۶۰ تا ۷۰ هزار سانتریفوژ دارد که بتواند احتیاجات آن نیروگاه را تأمین کند. بعد هم باید منابع اورانیوم لازم را برای آن داشت که ایران ندارد.
همه‏ می‏دانند که این مسئله ‏غیر اقتصادی است. ایران می‏تواند به یک‏چهارم تا یک‏سوم قیمت، احتیاجات خود را از بازار جهانی بخرد. این مسئله را هیچ‏کس نمی‏تواند بفهمد که به چه دلیل کشوری که منابع لازم را ندارد، تکنولوژی‏ لازم را ندارد، مخارج زیاد صرف می‏کند و اصرار به این مسئله دارد، در حالی که همه‏ی دنیا حاضرند اورانیوم لازم برای سوختش را به او بدهند؛ اگر فقط حداقل‏ها یا حداکثرها که پروتکل الحاقی و مسائلی است که مربوط به نظام امنیتی این منطقه می‏شود تأمین شود.
به‏هرصورت، این‏جا مشکلاتی هست که ایران پاسخگوی آن نیست و نمی‏خواهد بشود و این شک و تردیدی هم که در دنیا به‏وجود آمده، به‏نظر من، به‏حق است. می‏شود گفت که کسی به اسراییل و پاکستان کاری ندارد و به کره‏ی شمالی هم کسی نتوانسته کاری داشته باشد، پس چرا در مورد ایران این مسئله صدق نمی‌کند.
ولی این استدلال به‏جایی نیست. هر آدم صلح‏دوست و مخالف تسلیحات اتمی، جدا از این مسئله که کی و کجا چه سلاحی دارد، باید با این مسئله موافقت کند که این مملکت اگر احتیاج به انرژی هسته‏ای برای تأمین برق دارد این را حداقل در چهارچوبی انجام بدهند که مشکل قابل حل باشد. البته من فکر می‏کنم اصلاً ایران احتیاج به چنین انرژی‏ای ندارد، ولی حال تشخیص داده شده که این‏ها احتیاج دارند.
روز چهارشنبه روس‏‌ها، با تأیید آژانس بین‌‏المللی اتمی و تصویب اکثریت اعضای آژانس در سیبری یک بانک غنی‏سازی اورانیوم درست کرده‏اند که آن‏جا ۱۲۰۰ تن اورانیوم دوتا ۴/۹۵درصد غنی‏سازی شده هست که این را تبدیل به میله‏‌های سوخت کنند یا برای مصارف پزشکی در اختیار کشورهایی که خودشان این صنایع را ندارند و نباید داشته باشند، حال به هر دلیل، بگذارند. چنین بانکی هم الان دارد در قزاقستان ساخته می‏‌شود. چنین بانکی هم در یکی دیگر از کشورهای اروپایی ساخته خواهد شد.
بنابراین آن‏چه مربوط به احتیاج‌ها می‏شود، امکانات هست که این مشکل زود برطرف شود، ولی مشکل ایران، یک مشکل سیاسی است و آن مشکل سیاسی هم این است که من می‏خواهم خودم سری در سرها باشم و به همین دلیل هم من فکر نمی‏کنم که اصلاً دولت آقای احمدی‏نژاد حاضر به مصالحه‏ای باشد که مورد قبول غرب هم باشد.


«نفوذ رهبران جنبش سبز در نیروهای مسلح»

مریم محمدی
روز یکشنبه چهاردهم آذرماه، سرلشکر عطاالله صالحی، فرمانده‏ی کل نیروهای مسلح، در گردهمایی مسئولان واحدهای امر به معروف و نهی از منکر ارتش نکاتی را بیان کرد که برخی از آن‏ها تازگی داشت و با این وجود، در بسیاری از رسانه‏های داخل انعکاس کافی نیافت.
Download it 
Here!
روزنامه‏های کیهان، رسالت و جمهوری اسلامی، اساساً این بخش از سخنان سرلشکر صالحی را در متن خبر نیاوردند.
او در اشاره به رویدادهای سال گذشته گفت: «وقتی در پادگان‏ها می‏رفتیم و می‏دیدیم به عنوان مثال عکس سران فتنه در اتاق برخی از سربازان است، به آنها نمی‏گفتیم که آن عکس را پاره کنند، بلکه به مسئول عقیدتی‏- سیاسی می‏گفتیم سعی کنید از دل‏های آنها این موضوع را بیرون کنید تا خود عکس‏ها را پایین بیاورند.»
او هم‏چنین گفت: «زمانی که بر بالای پشت‏بام‏ها الله‏اکبر می‏گفتند، دل فرزندان ما در خانه می‏لرزید و می‏گفتند مگر می‏شود الله‏اکبرگو را بازداشت کرد.»
گذشته از این‏که ابراز چنین سخنانی از جانب فرمانده‏ی کل نیروهای ارتش چه اهمیتی دارد، اشاره به سران فتنه، امروز در ایران، نام‏های معینی را تداعی می‏کند.
در گفت‏وگو با علیرضا نامور حقیقی، استاد دانشگاه و تحلیل‏گر سیاسی در کانادا، نظر او را در مورد چگونگی موقعیت رهبران جنبش سبز درون نیروهای مسلح جویا شده‏ام.

آقایان موسوی و کروبی پایگاه اجتماعی داشتند. بنابراین این پایگاه در میان سربازها به عنوان نیروهای جوان هم بوده است. پادگان‏ها مخصوص سربازان است، ولی در بخش‏های دیگر هم این مسئله وجود داشته است. مضافاً بر این‏که سربازان وظیفه، نیروهای حرفه‏ای نیستند. نیروهای گذرا هستند و نیروهایی هستند که می‏‏آیند و می‏روند و معمولاً این بخش‏ها بیشتر تحت تأثیر بیرون هستند تا نیروهایی که به‏طور حرفه‏ای در ارتش خدمت می‏کنند. این را هم باید اضافه کرد.
اگر مقصود ایشان سربازان بوده است، این مسئله در میان سربازان امری طبیعی است. سربازان معمولاً نیروهای جوان اجتماعی هستند و معمولاً نیروهای جوان هم از گرایش به تغییر که در شعارهای آقای موسوی و کروبی متبلور شده بود، حمایت می‏کردند.
به‏هرحال سرباز خدمت وظیفه موقت است و می‏آید و می‏رود. دوره‏ی کوتاهی است و در آنها هم وفاداری سفت و سخت به ایدئولوژی مورد اعتقاد سیستم کمتر مشاهده می‏شود. چون با انواع پایگاه‏ها و انواع اعتقادها می‏آیند و یادتان باشد که سربازی گزینش ندارد. یعنی شما اگر بخواهید به سربازی بروید، نمی‏گویند اگر شما این یا آن اعتقاد را دارید از سربازی معاف هستید. همه به سربازی می‏روند و چون همه را به سربازی می‏برند، طبیعی است که سربازان آینه‏ی اقشار اجتماعی بیرون هستند و معمولاً هم در میان جوانان گرایش به تغییر بیشتر است.
ولی در ابتدای مبارزه‏ی انتخاباتی، این صحبت مطرح بود که میرحسین موسوی، به‏خصوص ۲۰ سال از صحنه‏ی سیاست دور بوده و به این ترتیب شناخت امروزی از ایشان وجود نداشته است. چگونه ممکن است درون نیروهای نظامی به عنوان بخشی از همین جامعه، این گرایش و این تمایل وجود داشته باشد؟
آقای میرحسین موسوی به عنوان نخست‏وزیر دوران آیت‏الله خمینی، نخست‏وزیر دوران جنگ و به عنوان شخصیتی که از ارزش‏های انقلاب حمایت می‏کرد، شناخته شده بود.
از صحبت سرلشکر عطاالله صالحی، برنمی‏آید که این مسئله فقط در میان سربازان بوده است. او صحبت از «نیروهای ما» می‏کند. آیا ممکن است در میان آن عده‏ای هم که شما از آنها به عنوان نیروهای حرفه‏ای نام می‏برید، این گرایش‏ها وجود داشته و یا هنوز هم وجود داشته باشد؟
در همه‏ی گروه‏ها و اقشار مختلف، به‏ویژه حتی کسانی که از جنبه‏ی نظامی، دفاعی و امنیتی حامیان سیستم بوده‏اند، این تلقی وجود داشت که آقای موسوی جزو شخصیت‏های نظام محسوب می‏شود.
شورای نگهبان هم بدون پرسش و سئوال و اما و اگر ایشان را تایید کرد. بلافاصله به ایشان، بعد از چند روز که تقاضا کرده بودند، روزنامه دادند، یعنی سریع‏ترین امتیاز نشریه به ایشان داده شد. ایشان خود را اصول‏گرای اصلاح‏طلب نامید و علاوه بر این، در محافل خصوصی هم مطرح شده بود که بعد از کنار رفتن آقای خاتمی، قول‏هایی به آقای موسوی داده شده که انتخابات خوبی برگزار می‏شود. اختیار نیروی انتظامی را خواهد گرفت و ...
همه‏ی اینها نشان‏دهنده‏ی آن بود که آقای موسوی در همان اصولی که مطرح می‏کند، می‏خواهد حرکت کند. در چنین وضعیتی، طبیعی بوده که در اقشار مختلف و در حوزه‏های مختلف حامیان زیادی داشته باشد.
مضاف بر این‏که- باید به این نکته توجه کرد- بسیاری از کسانی که در حوزه‏های امنیتی، اطلاعاتی و حتی نظامی بودند، معتقد بودند روش‏های آقای احمدی‏نژاد شتاب‏زده است. شعارهای بدون پشتوانه می‏دهد و فاقد استراتژی است. روش‏هایی که به‏کار می‏برد، پاندولی است. یعنی گاهی کاملاً می‏رود به سمت چپ، گاهی قبل از انتخابات ریاست جمهوری به رئیس جمهور سوییس پیغام می‏دهد که به امریکایی‏‏ها بگویید اگر کاری می‏خواهند بکنند، قبل از انتخابات بکنند.
این نگاه پاندولی، شتاب‏زده، غیراستراتژیک و عدم توانایی برای جذب نخبگان سیستم، چه موافق و چه مخالف، از نظر این نیروها که به‏هرحال در حوزه‏های امنیتی، اطلاعاتی، نظامی و استراتژیک کار می‏کردند، این بود که شخصیت و دیدگاه آقای احمد‏ی‏نژاد سیستم را در معرض آسیب‏های جدی قرار می‏دهد و آقای موسوی که نیرویی است خردگرا و تجربه‏های زیادی دارد، به‌خصوص تجربه‏ی جنگ را دارد، می‏تواند به‏راحتی ایران را در مذاکرات هسته‏ای هدایت کند.
بسیاری از دیدگاه‏هایی که اینها در موضع هسته‏ای مطرح می‏کردند، یعنی مسئله‏ی ایستادگی روی حقوق قانونی ایران، دیدگاه‏های آقای موسوی بود که بعد آقای لاریجانی و آقای احمدی‏نژاد از آن استفاده کردند.
یعنی این اطمینان که میرحسین موسوی انتخاب می‏شود و مخالفتی با او نیست، به حمایت از این فرد در میان نیروهای مسلح امکان داده است؟
این‏که ایشان نامزد ریاست جمهوری شده و نامزدی ایشان توسط شورای نگهبان بدون پرسش و سئوال تایید شده، به‏ این معناست که اگر ایشان رأی بیاورد، مورد قبول نظام خواهد بود.
گذشته از سربازان، به علت موقعیت سیال اجتماعی که شما اشاره کردید، در میان افسران ارتش هم به عنوان اقشار تحصیل‏کرده، باید دنبال چنین گرایشی بود؟
قطعاً همین‏طور است. برای این‏که رأی اکثریت نیروهای تحصیل‏کرده‏ی بخش‏های مختلف، دنبال آقای موسوی و کروبی بود. آقای احمدی‏نژاد بیشتر افرادی را جذب خود کرده بود که منعفت‏های خاصی یا محرومیت‏های اقتصادی‏ای در دوره‏های قبل داشتند و مشکلات شخصی خاصی داشتند. اینها از طریق یا نامه‏نگاری یا توزیع ثروت یا پروژه‏هایی که برای نیروهای بازنشسته داشت، حمایت می‏شدند.
این گروه‏های منفعتی، در حقیقت مورد حمایت واقع می‏شدند و معمولاً این نوع افراد هم به نگاه استراتژیک کاری ندارند، به حل مسائل شخصی خاص خودشان کار دارند، ولی آن نیروها به این مناظر هم نگاه می‏کنند.
آیا فکر می‌کنید آن گرایشی که سرلشکر عطاالله صالحی از آن یاد می‌کند و می‌گوید در آن روزها بین نیروهای مسلح شاهد بوده‏ است، هنوز هم وجود دارد؟
بخشی از جریانی که حامی آقای موسوی و کروبی بوده، طبیعتاً ممکن است هنوز حمایت خود را داشته باشد، اما بروز بیرونی آن متفاوت خواهد شد. برای این‏که الان این حمایت هزینه‏بر است. تا قبل از انتخابات، عادی بوده و هزینه‏ای هم در بر نداشته و به عنوان امری طبیعی شمرده می‏شده است.
بعد از انتخابات، به‏ویژه بعد از درگیری‏ها و آن‏چه اتفاق افتاده و دستگیری‏هایی که انجام شده، به‏هرحال این نوع حمایت هزینه‏بر است و در دستگاه نظامی هم مجازات این نوع حمایت‏ها سنگین‏تر است.
ولی آیا به‏ ترتیبی و میزانی این گرایش نهفته وجود دارد که اگر یک‏بار دیگر نیروهای نظامی در مقابل مردم قرار بگیرند، از درگیری با مردم خودداری کنند؟
اینها بستگی به مورد دارد. به‏هرحال این نیروها، وفاداری‏شان به آقای احمدی‏نژاد نیست، وفاداری‏شان به رهبری است. ممکن است انتقادات‏شان به آقای احمدی‏نژاد را هم نگه داشته باشند، ولی سطح وفاداری‏شان به آیت‏الله خامنه‏ای را حفظ کرده باشند.
در گذشته هم احساس‏شان این بود که وفاداری‏شان به رهبری، منافاتی با حمایت از آقای موسوی ندارد. بعد که مرزبندی شد، بخشی از آنها، شاید عده‏ی زیادی‏ از آنان به سمت نهاد رهبری رفتند. عده‏ای از آنها هم ممکن است مانده باشند ولی مخالفت‏ بیرونی بروز ندهند.
ولی در مجموع به‏نظر می‏رسد که نیروی انتظامی و نیروهایی که مسئولیت امنیتی اجتماعی دارند، کارشان را انجام خواهند داد. نمی‏شود در این تردید داشت، اما چون اصولاً جریان آقای موسوی دنبال ایجاد خشونت و برخوردهای خیابانی نیست، طبیعتاً نباید هم این تناقض بیشتر پیش بیاید.
پرسش دیگر این‏که این صحبت‏ها را سرلشکر عطاالله صالحی، فرمانده‏ی کل ارتش مطرح کرده است. آیا چنین گرایشات و تمایلاتی درون نیروهای سپاه پاسداران هم وجود داشته است یا هنوز هم می‌تواند وجود داشته باشد؟
سپاه هم همین مشکل را با نیروهای وظیفه‏ی سپاه دارد. مضاف بر این‏که در درون سپاه، نیروهایی که در درون جنگ خدمت کرده و ورزیده شده بودند، بخش اصلی نیروهایی که در جنگ بودند، از آقای موسوی حمایت می‏کردند. بعضی از آنها آشکارا و برخی دیگر در خفا.
فرماندهان اصلی سپاهی که در زمان جنگ فعالیت می‏کردند، هیچ‏کدام‏شان به‏طور جدی و علنی، آقای احمدی‏نژاد را مورد حمایت قرار نمی‏دادند. خیلی کم و انگشت‏شمار بودند. به‏جز آنهایی که مسئولیت داشتند. مضاف بر این‏که فرماندهانی که از جنگ برگشته بودند، آقای احمدی‏نژاد را به خاطر این‏که اصلاً در جنگ نبوده است، در اندازه‏ای نمی‏دیدند که به‏طور جدی روی او حساب باز کنند. برای این‏که همه‏ی آنها با آقای موسوی آشنا بودند، برای این‏که در زمان جنگ با آقای موسوی تعامل داشتند.
هیچ‏کدام از فرماندهان اصلی جنگ با عراق، حامی اصلی آقای احمدی‏نژاد نیستند. افرادی مانند آقای جعفری هم که فرمانده‏ی سپاه هستند، به‏خاطر این‏که فرمانده‏ی سپاه است، به‏خاطر موقعیتش، ممکن است ظاهراً حرف‏هایی در حمایت از دولت احمدی‏نژاد می‏زدند ولی در کل خیلی کم است. حتی کسانی که در دور اول حمایت می‏کردند، مانند آقای حجازی، فرمانده‏ی سابق بسیج و یا آقای ذوالقدر، بعد نظرات‏شان را تغییر دادند.

نود‌وپنج روز انفرادی، پنجاه‌روز اعتصاب غذا

آسیه امینی
نسرین ستوده پنجاه‌روز از نودوپنج روز انفرادی‌اش را در اعتصاب غذا به سر برده است. رضا خندان، همسر این وکیل زندانی، در گفت‌وگو با رادیو زمانه، از شرایط سخت خانواده و فرزندان‌شان و نیز وضعیت پرونده‌ی همسرش سخن گفته است.او این سخنان را در شرایطی می‌گوید که نسرین ستوده در تماسی تلفنی با وی، از اعتصاب غذای دوباره‌اش سخن گفته است.
رضا خندان می‌گوید: هر چقدر هم پذیرفتن این مسئله برای ما سخت است، ولی ما در شرایط او نیستیم. نودوپنج روز انفرادی انسان را تخریب می‌کند! برای جواب یک هفته‌ای سه هفته منتظر می‌مانیم. سه هفته برای کسی که در انفرادی است و از حقوق اولیه‌ی یک زندانی مثل حق داشتن اطلاعات درباره‌ی پرونده خودش هم محروم است، عمری است. به‌طور مثال خبر تمدید قرار بازداشت نسرین تا مدت نامعلوم را، خودش نمی‌دانست و وقتی در تماس تلفنی من درباره‌ی این موضوع پرسیدم، بسیار متعجب شد و بلافاصله گفت پس من برنامه‌ی خودم را پیاده می‌کنم. چون قبلاً یعنی روز پنج‌شنبه گفته بود اگر به حقوقش توجه نکنند، اعتصاب غذای خشکش را از سر خواهد گرفت.

مسلما او از عواقب چنین کار پرخطری بهتر از ما خبر دارد. اما آیا این اعتصاب‌ها نتیجه‌ای هم داشته است؟
درواقع ما چانه‌های‌مان را قبلاً زده بودیم و متاسفانه نسرین به این کار و درواقع به این اعتراض مصمم است. البته برای ما که در شرایط او نیستیم و برای ما که بیرون از زندانیم گفتن این حرف آسان است. اما امروز درست نودو‌پنجمین روز زندان انفرادی نسرین است. می‌گویند نصف این زمان برای تخریب روحیه و روان یک نفر کافی است، ولی او نود‌وپنج روز این شرایط را داشته. من واقعاً نمی‌دانم چطور تا همین‌جا را تاب آورده. برای کسی که دلش پیش دو بچه‌ی کوچک است، این شرایط فاجعه است.
درواقع ما نمی‌توانیم خودمان را جای او بگذاریم. ما کاملاً در دو عالم مجزا هستیم. من فکر می‌کنم او در شرایط کسی است که از شدت درد، دندانش را به هم می‌فشارد و در این بین ممکن است زبان خودش را هم زخمی کند، اما درد اصلی، او را متوجه این درد دوم نمی‌کند. مثلا آقای طبرزدی می‌گفت به گذشته که نگاه می‌کنم می‌بینم که اعتصاب غذا اشتباه بود. در حالی که در زمان خودش به شدت بر این کار اصرار داشت.
منظورم این است که مناسبات ذهنی ما از شرایطی که نسرین در آن قرار دارد دور است. نمی‌دانم! وقتی که دستش از همه‌جا کوتاه است، شاید این تنها راه باقی‌مانده‌ی اعتراض برای اوست.
در کل نسرین ستوده چند روز در اعتصاب بوده است؟
راستش ما فکر می‌کردیم حدود چهل‌روز. در حالی که در دادگاه متوجه شدیم آن اوایل هم که نسرین دستگیر شده بود، در اعتراض به این‌که آنها وسایل کار و ابزار زندگی مرا هم با خود برده بودند، حدود ده روز اعتصاب کرده بود. همین باعث پس فرستادن وسایل کار من شد. اما اوایل بازداشت بود و به ما نگفته بود که نگران نشویم. با این حساب ایشان حدود پنجاه روز در اعتصاب غذا بوده است.
شرایط بچه‌ها چطور است؟ با نیما چه می‌کنید؟
همه‌ی سعی‌مان بر این بوده که بچه‌ها بتوانند زندگی عادی‌شان را از نظر رفتن به مدرسه یا کارهای روزمره انجام بدهند، ولی خب از نظر روحی شرایط مناسب نیست. مثلاً امروز بعد از این‌که مهراوه متوجه شد مادرش دوباره در اعتصاب است خیلی گریه کرد.
وقتی در خانه زیاد در این مورد حرف زده می‌شود، نیما بارها تمام شب در خواب فریاد می‌زند یا بارها بیدار می‌شود و گریه می‌کند.
بچه‌ها فقط همان یک بار مادرشان را دیده‌اند؟ آیا بعد از آن به دیدن مادرشان نرفته‌اند؟


نه همان یک‌بار بود که آن هم خیلی تاثیر بدی بر آنها گذاشت. درواقع بچه‌ها با خاله‌شان رفته بودند و به خاطر درگیری خانواده با ماموران و با دیدن نسرین که شرایط بدی [از نظر ظاهری] داشت، خیلی تاثیر بدی بر آنها گذاشت.
در مورد ملاقات‌های کابینی همه‌ی کسانی که در این مورد تجربه داشته‌اند، به شدت توصیه کرده‌اند که این کار را نکنیم. چون تاثیر بسیار بدی دارد. فکرش را بکنید که بچه‌ی سه ساله از پشت شیشه مادرش را ببیند و نتواند او را در آغوش بگیرد. این تصویر تا ابد در ذهن او خواهد ماند.
یکی از دوستان تعریف می‌کرد که وقتی بچه‌اش را برای دیدار کابینی با پدرش برده بود، بچه از او می‌پرسید، بابا چرا در این تونل است! و مادر نمی‌دانست چه باید به بچه‌اش بگوید. نه! به نظر من وحشتناک است و حاضر نیستم بچه ها را در این شرایط قرار بدهم.
در مورد وضعیت پرونده‌ی ایشان خبر تازه‌ای نیست؟
آخرین خبر همین تمدید قرار بازداشت است. نسرین نود و پنج روز در انفرادی بود. او را به طور مستقیم از انفرادی به دادگاه بردند و از دادگاه دوباره مستقیم به انفرادی برگرداندند. من نمی دانم واقعاً چرا! در مورد اتهامات او هم اگرچه در دادگاه ما با یک پرونده‌ی بسیار حجیم مواجه شدیم که خیلی بیشتر از تصورمان بود، ولی وقتی دادگاه وارد بررسی شد، از بین آن همه کاغذی که بیشترش مصاحبه‌ها، مقاله‌ها و گزارش‌های مربوط به ایشان بود، حتی یک مورد اتهام که بشود گفت مصداق عمل مجرمانه بود، پیدا نشد.
همه‌اش حرف‌های قابل دفاع با دلیل و منطق بود. آن‌هم نه با زبان توهین یا دشمنی. بلکه با زبان انتقاد و محترمانه. آیا قرار است هیچ‌کس انتقاد نکند؟ اگر کسی انتقاد کرد سزایش این است؟
حتی در یک مورد که حساسیت بیشتری بر آن وجود داشت، واقعاً از نظر ما ملاک صداقت و تحسین‌برانگیز بود.
آیا می‌توانید بگویید چه بود؟
بله. درواقع پیامی بود که نسرین بعد از برنده شدن جایزه‌ی حقوق بشر ایتالیا برای برگزارکنندگان آن مراسم خوانده و گفته بود: از جامعه‌ی مدنی ایتالیا می‌خواهم که در زمینه‌ی ارتقای وضعیت حقوق بشر به ما کمک کنند.
همین؟!
بله! واقعاً همین. کجای این حرف مصداق اتهام نسرین است؟ اولاً او حتی نگفته دولت ایتالیا ، بلکه جامعه‌ی مدنی ایتالیا را خطاب قرار داده. دوم این‌که مگر نقض حقوق بشر فقط توسط دولت و حکومت انجام می‌شود که اگر کسی گفت وضع حقوق بشر بهتر شود، دولت دستگیرش کند؟ حقوق بشر یک مفهوم عام است و نسرین هم فعال سیاسی نیست. برای او حقوق بشر مهم بوده است. هرکسی از هر دسته و گروهی هم بود، اگر قربانی حقوق بشر بود، او را پس نمی‌زد و تا جایی که ممکن بود از آنها دفاع می‌کرد.
واقعاً در آن پرونده‌ی ضخیم، چیزی که اتهام محسوب شود وجود نداشت، ولی متاسفانه با وجود این که نمایندگان کانون وکلا هم حضور داشتند، اما جو دادگاه به نوعی علیه متهم پیش می‌رفت.
در آستانه‌ی روز جهانی حقوق بشر هم هستیم. آیا سخنی هم برای فعالان حقوق بشر دارید؟
نسرین در حقوق بشر بدون چشمداشت کار می‌کرد. از همه‌ی زندگی‌اش مایه می‌گذاشت. انگار چشمش را به روی مشکلات بسته بود. برایش فرقی نمی‌کرد چه کسی از چه گروه و دسته‌ای تقاضای کمک کرده. برای این‌که در حرفه‌اش فقط حق و عدالت را در نظر می گرفت. من از همه‌ی دوستانش و از همه‌ی کسانی که در این مدت ما را فراموش نکردند سپاسگزارم، اما می‌خواهم خواهش کنم بقیه‌ی زندانیان را هم فراموش نکنیم. همه‌ی کسانی را که به ناحق در زندانند؛ نه اینکه فقط به دوستان یا اعضای حزب و گروه و دسته‌ی خودمان توجه کنیم. خیلی ها به کمک و توجه نیاز دارند.

برای دانشجويان و برای نماد والای جنبش دانشجويی، ۱۶ آذر

هوشنگ کشاورز صدر


هوشنگ کشاورز صدر
نسل ما حاصل جنبش‌هایِ ناکامی است که اگر هر يک از آن‌ها به بار می‌نشست قادر بود کوه‌های البرز را بجنباند تا ابرهای دريای مازندران، دشت‌های تشنه مرکز ايران را به گلستان بدل کنند. من نيز در اين ناکامی‌ها شريکم. پس کاستی‌های نسل ما را بر ما ببخشاييد و اگر امتيازی در تجربه ما يافتيد توشه را شما باد!
«از آن بالا سه قطره خون چکيد،
تو که به چشم خودت ديدی،
تو که شاهد آن بودی.»
صادق هدايت
آری، من که متعلق به نسل آن روزم، به قول هدايت، شاهد آن بودم و به چشم خودم ديدم. ديدم که قندچی، بزرگ نيا و شريعت رضوی به ضرب گلوله چکمه پوشان حکومت ديکتاتوری در سرسرای دانشکده فنی دانشگاه تهران از پای درآمدند. ساعت ده و بيست دقيقه صبح بود و روز ۱۶ آذر بود و سال ۱۳۳۲، سال کودتا و سال محاکمه مصدق بود.
دوستان !
بدينسان «کشتن دانشجو» آن‌هم در دانشگاه، نماد و نشانی شد که امروز بعد از ۵۷ سال پرچمی است در دست نوادگان آن‌ها ـ در دست شما. از آن سالِ دَد و بد تا به امروز اين پرچم که جلوه ايست در کارزار آشتی ناپذير حق و باطل، استبداد و آزادی و جهل و خرد هرگز و هرگز بر زمين نمانده است.
ما بازماندگان آن نسل و شاهدان آن جنايت، باور و يقين داريم که شما، نسلی که افتخار ايران هستيد و اعجاب برانگيز ديوار هول انگيزترين استبداد تاريخ را فرو ريختيد، هم‌چنان اين پرچم را افراشته نگاه خواهيد داشت.
دوستان جوان !
حيات اجتماعی و سياسی ما ايرانيان انباشتی از مطالبات اجتماعی است. مطالباتی که ديروز وسيله شاهان و امروز وسيله فقها و شريعتمداران با زور، کشتن، زندان، شکنجه و بالاخره نفی بلدِ مدعيان اين مطالبات، از مردم ايران دريغ شده است.
دوستان جوان ! دوستان دانشجو !
نسل ما روايت انقلاب مشروطه را از پدرانشان که شاهد بی‌واسطه آن بودند شنيدند. شنيدند که در آسيا، جامعه ما در شمار نخستين جوامعی بود که زنجير استبداد را گسست و قيد آن را از گردن برداشت. شنيدند که در کنار مجلس، انجمن‌ها برپا شد که در آن از آزادی، ترقی، عدالت سخن می‌رفت. شنيدند که حتی مواجب شاه را مجلس تعيين می‌کرد و البته همان شاهی که قبل از خيزش مردم و بيش از بانگِ ناقوس‌های مشروطه، فرمانروای مطلق بر جان و مال مردم بود هر آنگاه که اراده می کرد بی قيد و شرط و دليل، می‌کشت، می‌برد و می‌خورد. درست مثل امروز که هم نسل شما و هم بقايای نسل ما شاهد آنست.
دوستان !
اما اين را نيز شنيديم که هنوز مردم ما هوای بهار آزادی عصر اول مشروطه را استنشاق نکرده بودند، که همه چيز واژگون شد، سکوتی بيست ساله از راه رسيد و گلوی جامعه را فشرد. «مصلحی» مقتدر از راه رسيد و می‌بايست و بايد تکليف مردم از طريق حضانت آنها روشن شود.
در پايانه سال‌های استبداد بيست ساله بود که نسل ما راهی مدرسه شد، ديگر می‌ديديم و نيازی به شنيدن نداشتيم. اُنيفورم خاکستری بچه های مدرسه با دستمال‌های سفيد که با سنجاق قفلی ها بر يقه ها نصب بود، البته در شهرها. خيابان های تعريض شده و کارخانه چيت شاهی و بهشهر و خط آهن و بعد نظميه و سکوت و بازهم سکوت. بچه ها می‌دانستند که بايد حرف خانه را به مدرسه نبرند، ورنه طرف حساب نان آورشان سرپاس مختاری است. کوچه و همسايه، جا و عنصر مطمئن نبود، و در خانه اگر حرفی از سياست زده می‌شد حکم عقل آن بود که دور از گوش بچه ها باشد.
دوستان دانشجو !
ما ايرانيان در اين دوره استبدادی را از سرگذرانديم که از تبعات اجتماعی آن، آتش بسی بود که با فرمان «سکوت» ميان نهادهای کهنه و نو برقرار شد. نهال نو آزادی که به يمن مشروطيت جوانه زده بود از تکاپو بازماند و نهاد کهنه خرافه و جهل که ريشه در تاريخ داشت با آنکه به ظاهر آسيب ديده بود در ماوای تاريخی خود يعنی ناآگاهی مردم پنهان شد و با مرگ استبداد بيست ساله چنان برخاست که نه تنها جبران مافات کرد بل تبعات آن را امروز بر گوشت و پوستمان حس می‌کنيم، منظور اين يا آن فرد نيست، نگاه به استبداد است که سم مهلک آگاهی و رشد، و داروی شفابخش ناآگاهی، جهل و خرافه است.
دوستان دانشجو !
اجازه بدهيد به پيشينه مان بنگريم و به چالشی نظر کنيم که ميان علی اکبر دهخدا و حضرات آيات در نخستين مجلس شورای ملی در صد و اندی سال پيش رخ داده است، دهخدا به جرم به کار بردن واژه «کهنه پرست» در روزنامه صوراسرافيل از طرف آيات عظام و پيروان قد و نيم قدشان، در مجلس به محاکمه فراخوانده شد، سخنان مستدل دهخدا در اين دادگاه پند تاريخ است، سرمشقی است در صراحت و شجاعت، او به مدعيان معمم درس تاريخ داد، پس نمايندگان مجلس رای بر حقانيت او دادند و روزنامه صوراسرافيل که بيان حق و آزادی بود ادامه حيات يافت. و يا اينکه، در طلايه نخستين بهار آزادی که به يمن جوشش انقلاب مشروطه پديدار شد، در پيکاری شگفت ميان بيداران و آزاديخواهان «مشروطه»خواه و حضرات علماء باصطلاح مشروطه خواه، از تاريخ ۱۴ جمادی الثانی تا تاريخ ۱۸ جمادی الثانی ۱۳۲۴ يعنی به مدت ۵ روز سه بار نام مجلس نمايندگان به مجلس شورای اسلامی و مجلس شواری ملی تغيير يافت. عاقبت به استواری پدران آگاه‌مان صاحب مجلس شورای ملی شديم.
دوستان دانشجو !
ما ايرانيان از روزی که صاحب حق و حقوق اجتماعی شديم (انقلاب مشروطه) تا امروز که زير سلطه حکومت روحانيان هستيم، بهاران کوتاه آزادی و زمستان‌های سخت و طولانی استبداد را دوره کرده ايم. ما در اين دوران افت و خيز بسيار داشته ايم. با اينهمه در هر بهار آزادی مردم ما استحقاق و قابليت خود را به نمايش جهانی گذارده اند.
در نخستين بهار آزادی، در گهواره ميهن ما «قانون» به دنيا آمد و ما صاحب حکومت مشروطه شديم. حالا اگر حقوق حقه ما از مردمان دريغ شد اما بی گمان در دفتر مطالبات تاريخی مردم ثبت شد.
در دومين بهار آزادی، به یُمن آزادی مشارکت زن و مرد، کوچک و بزرگ و رهبری صادق و مجرب، سرمايه بزرگ ما يعنی «يعنی نفت» از چنگ استعمار به در آمد و همه ديديم که آفتاب بريتانيا در آبادان و در آبهای خليج فارس غروب کرد.
در سومين بهار آزادی، مردم پنجه در پنجه نهادِ «قدرت موروثی» انداختند که با منطق آزادی و دمکراسی نمی‌خواند.
دوستان دانشجو !
اما بعد از بهارکِ انقلاب، استبدادی فرا رسيد مسلح به دشنه انتقام و هراسناک از عمر کوتاه نابحق خود. استبدادی که در کشتن، خرد و کلان نمی‌شناخت. استبدادی که بر هيچ جنبنده ای ابقا نکرد. به ريشه ها هجوم برد. خانه ها را سوخت و ويران کرد. جنگ آفريد و برای آن تقدس قائل شد. امنيت برای حتی زيستن و نه برای انديشيدن و سخن گفتن چنان از دست شد که هرکس حتی در گذشته سخنی در حُرّيت و آزادی بر زبان رانده بود يا به تيغ جلاد سپرده شد و يا جلای وطن کرد. کوچی بزرگ آغاز شد و غربتی بزرگتر. غربتی سياه و تلخ. همچون امروز که نوادگان‌مان را می بينيم که آنها نيز پس از ۳۰ سال کوچ ديگری را آغازيده اند.
دوستان دانشجو !
امروز ديگر نه نسل ما که نسل شما و همه جامعه ايران استبدادی هول انگيز را از سر می گذرانند. ما ايرانيان از استبداد مذهبی خسران بسيار ديده ايم. جنگ، ويرانی، اجحاف، حق شکنی، مرگ اخلاق و ارزش‌ها و هزاران درد ديگر. اما دوستان و فرزندان عزيز دانشجو، با اينهمه، نه به خِردِ سياسی، بل به تجربه ای مبتنی به کفايت، درايت و استواری شما در مبارزه بی امانی که درگير آنيد، دريافته ام که بهاری فرا می‌رسد که درازای آن سايه بر تاريخ صد سال مبارزه مردم ايران خواهد داشت. دريافته ام که شب از نيمه گذشته است و سپيده عرصه را بر تاريکی تنگ کرده است. چشم ما، نسل ما و اميد همه بر همت و استواری شماست.
دوستان !
در کلام آخر، نسل ما حاصل جنبش‌هایِ ناکامی است که اگر هر يک از آن‌ها به بار می‌نشست قادر بود کوههای البرز را بجنباند تا ابرهای دريای مازندران، دشت‌های تشنه مرکز ايران را به گلستان بدل کنند. من نيز در اين ناکامی‌ها شريکم. پس کاستی‌های نسل ما را بر ما ببخشاييد و اگر امتيازی در تجربه ما يافتيد توشه را شما باد !
هوشنگ کشاورز صدر
پناهنده سياسی ايرانی در فرانسه



بازجویی از خانواده های جان باختگان بعد از انتخابات

پدر رامین رمضانی و مادران عزادار در بازداشت

خانواده های سهراب اعرابی، رامین رمضانی و مصطفی کریم بیگی، همراه با چند تن از مادران عزادار  و شرکت کنندگان در مراسم تولد امیر ارشد تاجمیر، پس از بازجویی چند ساعته آزاد شدند اما پدر رامین رمضانی و دو تن از مادران عزادار همچنان در بازداشت به سر می برند.
روزیکشنبه سالروز تولد امیر ارشد تاجمیر، فرزند شهین مهین فر، گوینده و مجری رادیو و تلویزیون بود که روز عاشورای سال گذشته و در جریان اعتراضات مردمی به انتخابات مخدوش 22 خرداد، جان باخت. امیر ارشد تاجمیر براساس فیلم هایی که منتشر شده  و همچنین به گفته شاهدان عینی، توسط خودروی نیروی انتظامی زیر گرفته شده و پس از رد شدن خودروی نیروی انتظامی از روی پیکرش، جان باخته است.
خانواده تاجمیر، تولد فرزندشان را بر سر مزار او در حالی گرامی داشتند که مادران تعدادی دیگراز جان باختگان اعتراضات بعد از انتخابات سال گذشته از جمله خانواده های شهرام فرج زاده، علی حسن پور، رامین رمضانی، مصطفی کریم بیگی، سهراب اعرابی و مادران عزادار و تعدادی از مردم آنها را همراهی میکردند؛اما پایان مراسم آنها با هجوم نیروهای امنیتی و بازداشت تعدادی از مادران و حاضران همراه بود.
براساس گزارش "روز" مادر سهراب اعرابی، مادر رامین رمضانی و مادر و خواهر مصطفی کریم بیگی بعد از بازجویی در همان محل آزاد شده اند اما پدر رامین رمضانی و دو تن از مادران عزادار به بازپرسی شهر ری منتقل شده اند و برای آنها قرار بازداشت صادر شده است.
پس از صدور قرار بازداشت برای پدر رامین رمضانی و خانم حکیمی و خانم ندا که به گفته مادر یکی از جان باختگان بعد از انتخابات، عضو مادران عزادار هستند، ماموران امنیتی به منزل این سه نفر مراجعه کرده و منازل آنها را مورد تفتیش قرار داده اند.این ماموران برای تفتیش منازل، هیچ گونه حکمی نشان نداده و از منزل رامین رمضانی، لپ تاب برادر کوچک رامین و چند سی دی را با خود برده اند.
ماموران که همراه با پدر رامین برای تفتیتش منزل خانواده رمضانی رفته بودند در پاسخ به مادر رامین که به بیماری همسرش اشاره میکرد گفته اند برای ده روز دارو به ایشان بدهید.
یکی از مادران عزادار که روز یکشنبه همراه با سایر مادران تحت بازجویی قرار گرفته به "روز" می گوید: ما بر مزار امیر نشستیم و تسلیت گفتیم و بعد بچه ها سرودی خواندند و سپس پدر رامین رمضانی که مینی بوس دارد، خواست خانم ها را تا مترو برساند که ریختند و همه را گرفتند و تا ساعت 5 بعد از ظهر بازجویی کردند و گفتند که ما در میان شما بودیم و همه چیز را میدانیم خودتان بنویسید چه کرده اید. همه تعجب کردیم و ناراحت شدیم؛ گفتیم اگر سرود خواندن در جمهوری اسلامی جرم است خب اعلام کنید ما که کاری نکرده ایم. گفتند شما که اینقدر مشتاق این جمع ها هستید چرا تولد شهدای جنگ نمی روید ؟گفتیم شهدای جنگ برای ما خیلی عزیز هستند و روی چشم و قلب ما جا دارند ولی آخر مگر شهادت بچه های ما با آنها یکی است؟ انها در جنگ شهید شده اند و بچه های ما دست خالی در خیابان های تهران. مدام اصرار داشتند که یک تلویزیونی فراخوان داده و شما هم مردم را جمع کرده اید و... گفتیم ما برای تولد و مناسبت های مربوط به بچه هایمان منتظر فراخوان کسی نمی نشینیم و اصلا به این تلویزیون ها کاری نداریم. تولد امیر بود آمدیم ؛تولد هر کدام دیگر از بچه ها هم باشد می آییم. بعد ما را آزاد کردند اما پدر رامین و خانم حکیمی و خانم ندا را به شعبه بازپرسی در شهر ری بردند و قرار بازداشت صادر کردند.
وی می افزاید: این دو خانم (خانم حکیمی و خانم ندا) همراه با چند خانم دیگر دسته گلی آورده بودند که روی آن نوشته شده بود "تولد سبزت مبارک؛ از طرف مادران عزادار"، بیچاره ها کاری هم نمی کردند برای همدردی آمده بودند. اما ماموران گفتند که اینها از شما سواستفاده میکنند و پشت سر شما راه می افتند و شما را هل می دهند و....  مادر رامین هم که می گفت اگر پدر رامین را آزاد نکنند او را نیز باید ببرند متاسفانه خیلی بد رفتار کردند و با مشت بر شکم مادر رامین کوبیدند و بعد هم تهدید کردند که می زنیم و له ات می کنیم و....

مردم سر مزار شهدا نیایند
پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی که چند ساعت تحت بازجویی قرار گرفته بود نیزبه "روز" می گوید: متاسفانه این مسائل وجود دارد و زیاد هم نباید به آن اهمیت داد اما فکر میکنم که ما باید از مردم بخواهیم بعد از این سر مزار فرزندان ما نیایند تا مشکلی پیش نیاید. من به شخصه اصلا دوست ندارم کسی سر مزار سهراب من مشکلی برایش پیش بیاید.
خانم اعرابی توضیح میدهد: ما سر مزار امیر ارشد تاجمیر بودیم و پس از تسلیت به خانواده اش به سمت مزار سهراب و ندا و بقیه بچه ها راه افتادیم که نمیدانم اشتباها، عمدا، قصدا یا سهوا آمدند و ما را بازداشت کردند. من و پدر و مادر رامین رمضانی، مادر و خواهر مصطفی کریم بیگی و چند تن از خانم هایی که سر مزار بچه ها آمده بودند را بازداشت کردند. بازداشت هم در حالی صورت گرفت که ما اصلا کار خاصی نمی کردیم؛ گویا آمده بودند نگذارند اتفاقی بیفتد و شاید قصدشان این بود که فیلم و عکسی از مراسم بیرون نرود و منتشر نشود و....
از مادر سهراب درباره سئوالاتی که در بازجویی از او مطرح شده می پرسم؛ می گوید: از ما می پرسیدند که کجا رفته بودید و چرا آمدید. تعدادی از خانم هایی را هم که سر خاک بچه ها آمده بودند می گفتند که می شناسید یا نه و چه ارتباطی دارید و.... گفتیم که نمی شناسیم و این خانم ها برای همدردی آمده بودند. و چون این خانم ها ماشین نداشتند ما از آنها خواستیم با ماشین پدر رامین تا مترو آنها را برسانیم که آمدند و هیچ رابطه دیگری نبوده است. بعد هم من و مادر و خواهر مصطفی کریم بیگی و مادر رامین رمضانی را آزاد کردند و گفتند که قصد توهین نداشته اند و عذرخواهی هم کردند اما پدر رامین و آن خانم ها را بردند و خبر ندارم که قضیه آن خانم ها به کجا کشید اما پدر رامین در بازداشت است و بعد از ظهر هم به خانه رامین رمضانی رفته و منزل آنها را تفتیش کرده اند.
خانم فهیمی بااشاره به عذرخواهی ماموران امنیتی می گوید: من واقعا امیدوارم بعد از این، این نوع برخوردها صورت نگیرد چون واقعا در روحیه ما تاثیر بدی می گذارد. آن خانم ها را نیز ما دعوت کردیم که بیایند تا مترو، آقای رمضانی شما را برساند. در اصل آقای رمضانی قصد انجام کاری انسانی داشت که این مشکل را برای او به وجود آوردند. این خانم ها هم آدم های منفعت طلبی نیستند و کار سیاسی نمی کنند، برای ابراز همدردی آمده بودند و شاید در مراسم های مختلف هم آنها را دیده باشیم اما از نظر نام و نشان آنها را نمی شناسم.
وی می افزاید: من واقعا متاسف ام اما ناچار هستیم از مردم بخواهیم سر مزار بچه های ما نیایند تا برایشان مشکلی پیش نیاید؛ ما میدانیم مردم همدردی می کنند اما راضی نیستیم برای کسی مشکلی پیش بیاید. در بازجویی هم گفتم که هیچ کاری به سیاست نداریم  و مساله ما خون به ناحق ریخته بچه های ماست و بهتر است آقایان دادخواهی ما را با مسائل سیاسی قاطی نکنند. من گفته ام که اگر زندانیان سیاسی را آزاد کنند از خون فرزندم می گذرم چون دلم میخواهد خون فرزندم باعث آزادی بچه های مردم شود اما اینطور هم نیست که خیلی راحت از همه چیز بگذرم. مساله من مساله بچه ام است و به بازجو هم گفتم که این حق قانونی من است؛ من از قوه قضائیه طلبکار هستم هر کسی بچه های ما را کشته باید معرفی شود چطور در خیابان اینقدر راحت مردم را بازداشت می کنند قاتل بچه ما را هم معرفی کنند.
مادر سهراب با اشاره به اینکه "من دوست ندارم باعث ایجاد تنش و مشکلی شوم" می افزاید: ما توقع داریم در کشورمان خواسته های مردم به نتیجه برسد. خواسته های ما مادرها هم این است که قاتل بچه هایمان معرفی شود وگرنه قصد وغرضی که نداریم کار سیاسی هم نمی کنیم؛ مسئله ما فقط دادخواهی است و آقایان بهتر است با مسائل سیاسی قاطی نکنند.


آماده باش بانک ها برای آغاز "جراحی پر درد"

بنزین های آلوده گران می شوند

همزمان با افشای تاثیر بنزین های تولید شده در کارخانه های پتروشیمی بر آلودگی هوای تهران، یک سایت نزدیک به سپاه پاسداران به نقل از یک "منبع آگاه" از نهایی شدن قیمت جدید بنزین به بهای 300 تومان خبر داد و با انتشار نامه آماده باش بانک مرکزی برای اجرای طرح هدفمندسازی، احتمال اجرای طرحی که دولت تا کنون بارها به تاخیر انداخته است، قوت گرفت. 
نهایی شدن قیمت بنزین، که به جز سایت جوان آنلاین، هیچ منبع خبری دیگری آن را تایید نکرده، پس از آن صورت می گیرد که گفته می شود دولت در انتظار گذشتن از روز 16 آذر بوده؛هرچند همچنان  نگرانی ها درمورد  تبعات امنیتی طرحی که از آن با عنوان "جراحی پر درد" یاد می شود، وجوددارد.
 سایت جوان آنلاین، پایگاه خبری نزدیک به سپاه روز گذشته در خبری که به پربازدید کننده ترین خبر این سایت تبدیل شد، از نهایی شدن قیمت بنزین سهمیه ای به بهای لیتری، 300 تومان و بنزین آزاد، لیتری 600 تومان خبرداد و نوشت:" پس از اجرای طرح هدفمند شدن یارانه ها قیمت بنزین دولتی و آزاد به ترتیب به قیمت 300تومان و 600تومان عرضه خواهد شد.بنابراین گزارش در این طرح سهمیه بنزین دولتی 60 لیتر در ماه حذف نخواهد شد و به قیمت 300 تومان در جایگاه ها قابل ابتیاع است. همچنین ذخیره سوخت کارتهای بنزین از بین نخواهد رفت".
درباره بنزین اما، روز گذشته خبر دیگری نیز مبنی بر نقش بنزین های تولید شده در کارخانه های پتروشیمی ایران که از زمان اجرای تحریم بنزین، کل ظرفیت تولیدی خود را به تولید این فرآورده نفتی با اکتان پایین و غیر استاندارد اختصاص داده اند، منتشر شد و همچون همیشه از سوی مقامات دولتی تکذیب شد.
بنا به نوشته ایسنا، محمد رویانیان، رئیس ستاد حمل و نقل کشور روز گذشته درباره نقش بنزین های داخلی در پایداری آلودگی هوای تهران گفته است: "بنزین تولیدی صنایع پتروشیمی آلوده نیستند و بخاری و آب‌گرم‌كن‌های گازی عامل اصلی افزایش آلودگی هوا در كلان شهرها هستند".
او افزوده است: "هم اكنون بنزین تولیدی در مجتمع‌های پتروشیمی از درجه آرام سوزی (اكتان) نزدیك به 100 برخوردار است. اخیرا به وزارت نفت تكلیف شده است كه عدد اكتان بنزین عرضه شده را افزایش دهد".
وزیر نفت نیز، گزارش ها درباره نقش بنزین تولیدی در صنایع پتروشیمی در افزایش آلودگی هوا را تکذیب کرده و به فارس گفته است: "ین خبر ریشه در خارج از مرزهای ایران دارد و ادامه باختن در سناریو تحریم بنزین ایران بوده است که به چنین حرکتهای نسنجیده و بد سلیقه دست زده اند.در ابتدا رسانه های بیگانه این موضوع را یک بلوف سیاسی و دروغی که به مردم گفته می شود را مطرح و اذعان می نمودند ایران بنزینی تولید نکرده است، در گام دوم مطرح نمودند در پتروشیمی ها می توان کارهایی انجام داد ولی ایران توانایی انجام چنین برنامه هایی را ندارد و بعد از مدتی متوجه شدند که بدلیل عدم خرید بنزین ایران قیمت این فرآورده در منطقه پایین آمده است و ایران بنزین تولید نموده است موضوع عدم کیفیت این محصول را پیش کشیده و امروز هم حلقه آخر این سناریو که بحث آلودگی هوا می باشد را منتشر نموده اند".
در کنار اخبار بنزینی، انتشار نامه ای از سوی بانک مرکزی به بانک های زیرمجموعه، نشانه ها برای آغاز طرح هدفمندسازی در روزهای پیش رو را بیشتر کرد.
به گزارش سایت خبر آنلاین، بانک مرکزی در نامه‌ خود به مدیران عامل بانک ها با تصریح بر نزدیک شدن موعد اعلام امکان برداشت یارانه‌ها توسط مردم از سوی دولت به آنها آماده باش کامل داده است.
خبرآنلاین می نویسد: "در نامه آماده‌باش بانک مرکزی به بانک ها، با توجه به اتمام عملیات واریز یارانه های نقدی به حساب متقاضیان و نزدیک شدن به موعد اعلام امکان برداشت این مبالغ توسط دولت، رعایت نکاتی مورد تأکید قرار گرفته است.ایجاد آمادگی کامل در سامانه‌‌های بانکداری و سوئیچ کارت برای پاسخگویی مناسب به حجم تراکنش های وارد شده و پرهیز از اجرای برنامه‌های منجر به توقف طولانی مدت خدمات رسانی در بازه‌های واریز وجوه یارانه‌ها، از جمله این نکات است".
این گزارش می افزاید: "تجهیز و آمادگی کامل شعب کشیک جهت ارائه خدمت (حتی در روزهای تعطیل) تا ساعت 19، اجرای برنامه‌های تبلیغاتی جهت ترغیب مردم به خرید الکترونیکی از طریق پایانه‌های فروش به جای برداشت وجه از خودپردازها، حصول اطمینان از فعال بودن تمامی پایانه‌های الکترونیکی به خصوص وضعیت خدمت رسانی خودپردازها، ایجاد امکانات لازم جهت رفع مشکلات سوئیچ بانک در کوتاه‌ترین زمان ممکن، مدیریت بهینه نقدینگی و تهیه اسکناس و ایران چک کافی جهت تغذیه مناسب خودپردازها در سطح استانهای کشور، از دیگر نکات مورد تأکید در نامه مهم بانک مرکزی است. تأکید به کارمندان شعب مبنی بر برخورد مناسب و اطلاع‌رسانی به مردم، توجه به برقراری مراکز پاسخگویی 24ساعته و نظارت استانی بانک ها بر عملکرد شعب خود از جمله همین نکات است".
علاوه بر این، سایت آفتاب نیز از ابلاغ بخشنامه ای از سوی محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدی نژاد به دستگاه های اجرایی خبرداده که طی آن بر قریب الوقوع بودن اجرای طرح تاکید شده است.
آفتاب می نویسد: "در جدیدترین بخشنامه دولت به دستگاه‌های اجرایی با اشاره به نزدیک شدن زمان اجرای هدفمندی یارانه‌ها نحوه تغییر قیمت کالاها مشخص شده است".
در این بخشنامه با تاکید بر اهمیت کنترل و نظارت بر قیمت‌ها تصریح شده است: "به منظور ایجاد هماهنگی و وحدت رویه در قیمت گذاری کالا و خدمات، کلیه دستگاه‌های دولتی و عمومی موظفند قبل از هرگونه تغییر قیمت، موضوع را برای بررسی به کارگروه کنترل بازار اعلام کنند تا پس از هماهنگی‌های لازم و در صورت مقتضی، اعلام شود".  
به این ترتیب به نظر می رسد، دولت بهترین زمان برای اعلام اجرای طرح را در فاصله16  آذر و 9 دی دانسته تا از تبعات امنیتی احتمالی طرح بکاهد.

مهمترین خبرهای روز چهارشنبه بخش سوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

چالش جدید برای مذاکرات صلح خاورمیانه

توقف 
ساخت‌وسازهای تازه در مناطق فلسطینی یکی از شرایط فلسطینی‌ها برای ادامه 
مذاکرات بوده است

پس از حدود سه هفته مذاکرات بی‌حاصل، ظاهرا آمریکا از اصرار بر سر توقف ساخت شهرک‌های یهودی نشین توسط اسرائیل دست برمی‌دارد. با این وجود، واشنگتن قصد دارد به تلاش‌های خود برای پیشبرد مذاکرات صلح خاورمیانه ادامه دهد.

ادامه‌ی ساخت شهرک‌های یهودی نشین در مناطق اشغالی یکی از گره‌های اصلی مذاکرات صلح میان اسرائیل و فلسطینیان به شمار می‌رود. محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین پیشتر ادامه‌ی گفتگوهای مستقیم صلح را وابسته به توقف ساخت شهرک‌های یهودی نشین اعلام کرده بود.

عدم پافشاری آمریکا بر تعلیق شهرک‌سازی

درخواست فلسطین برای توقف ساخت شهرک‌های یهودی نشین مورد حمایت واشنگتن و حامیان اصلی مذاکرات مستقیم صلح در خارمیانه، از جمله آلمان بوده است. با این همه به نظر می‌رسد اسرائیل تسلیم فشارهای بین‌المللی نشده و حاضر به متوقف کردن این عملیات نیست. واشنگتن پیشنهاد کرده بود ادامه‌ی ساخت و سازها تا دست یافتن به توافق‌های مهم در گفتگوهای رودرو، و دست‌کم برای مدت سه ماه به حالت تعلیق درآید.
 منابع خبری در آمریکا و اسرائیل، همزمان گزارش می‌دهند ایالات متحده تلاش برای واداشتن اسرائیل به تعلیق شهرک سازی را ادامه نخواهد داد. این منابع از قطع شدن مذاکرات میان دو کشور در این زمینه خبر می‌دهند. دولت باراک اوبا از میانه‌ی ماه نوامبر و به منظور تحرک بخشیدن به گفتگوهای صلح خارمیانه اسرائیل را تشویق می‌کرد با گرفتن امتیازهایی شهرک سازی را متوقف کند.

رایزنی با کشورهای منطقه

بخش آنلاین روزنامه نیویورک‌تایمز می‌نویسد آمریکا به تلاش‌های خود در این زمینه پایان داده زیرا معتقد است تعلیق سه ماهه‌ی شهرک‌سازی نیز پیشرفت مورد انتظار این کشور در گفتگوهای صلح را به دنبال نخواهد داشت. نیویورک تایمز از قول یک مقام آگاه در دولت باراک اوباما نوشت "انتظارات متفاوت در مورد پیش‌شرط‌های تعلیق، مسائل مورد مذاکره در این دوران، و ابهام در مورد آینده‌ی مذاکرات پس از تعلیق سه ماهه" از دلایل انصراف واشنگتن بوده است.
 به گزارش خبرگزاری آلمان روزنامه‌ی "اورشلیم‌پست" نیز می‌نویسد یک تعلیق سه ماهه در شهرک‌سازی قادر به تامین زمینه‌ی لازم برای دست‌یافتن به توافق میان اسرائیل و فلسطین نخواهد بود. به گزارش این روزنامه یکی از نمایندگان دولت آمریکا اظهار داشت، این کشور در روزها و هفته‌های آینده با طرفین مناقشه و کشورهای منطقه درباره‌ی مسائل اصلی به رایزنی خواهد پرداخت.

واحدهای مسکونی جدید در شرق اورشلیم

به رغم گزارش‌های اخیر، منابع خبری از شرکت مذاکره کنندگان ارشد اسرائیل و قلسطین در مذاکراتی در واشنگتن گزارش داده‌اند. ظاهرا این نشست قرار است در روزهای آینده برگزار شود. در مورد هویت نمایدگان فلسطینی و احتمال گفتگوی مستقیم آنها با نماینده‌ی بنیامین نتانیاهو تا کنون خبری منتشر نشده است. به گزارش نیویورک تایمز آمریکا هنوز جایگزینی برای پیشنهادهای قبلی خود که قرار بود مذاکرات صلح خاورمیانه را پیش ببرد ارائه نکرده است.
 منابع خبری احتمال می‌دهند هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا روز جمعه پیشنهادهای جدید واشنگتن برای ادامه‌ی گفتگوهای رودرو میان اسرائیل و فلسطین را تشریح کند. در همین حال رادیو اسرائیل گزارش داد مقام‌های این کشور مجوز ساخت ۶۲۵ آپارتمان جدید در مناطق اشغالی شرق اورشلیم را صادر کرده‌اند.

تضمین امنیت در برابر تعلیق

مجوز ساخت مجتمع‌های جدید یهودی نشین برای مناطقی درکرانه غربی رود اردن و  شرق اورشلیم صادر شده که اکثریت ساکنانش را عرب‌ها تشکیل می‌دهند. پیشتر وزارت کشور اسرائیل با ساخت ۱۳۰ واحد مسکونی در این منطقه موافقت کرده بود. اسرائیل ساخت شهرک‌های یهودی نشین را برای چند ماه تا ۲۶ سپتامبر سال جاری به حالت تعلیق درآورده بود. دولت ائتلافی بنیامین نتانیاهو نتوانست بر سر تمدید این تعلیق به توافق برسد.
 مقام‌های تشکیلات خودگردان فلسطین خواستار توقف کامل شهرک‌سازی در تمام مناطق اشغالی هستند. آمریکا به اسرائیل وعده داده بود در صورت تعلیق شهرک سازی ضمانت‌های امنیتی قابل توجهی به این کشور بدهد و بیست فروند جنگنده اف ـ ۳۵ در اختیارش بگذارد.

واکنش فلسطین و اسرائیل

خبرگزاری آلمان ظهر چهارشنبه، ۱۷ آذر گزارش داد یکی از رهبران سازمان آزادی بخش فلسطین که در آتن به سر می‌برد در یک تماس تلفنی ناخشنودی شدید خود را از تصمیم اخیر آمریکا ابراز داشته است. او گفته است فلسطینیان اکنون ضمن جستجوی یک استراتژی جدید خواهان یاری جامعه‌ی جهانی هستند. این رهبر فلسطینی می‌گوید آشکار شده است که دولت آمریکا توان قانع کردن اسرائیل به پذیرفتن "راه حل دو کشور مستقل" را ندارد.
 در همین حال دولت اسرائیل اعلام کرده خود را همچنان به ادامه تلاش‌هایی که منجر به یک "صلح تاریخی" بشود متعهد می‌داند. اسرائیل هدف را دست یافتن به یک "اشتی واقعی" میان ملت‌های دو کشور عنوان کرده است. دولت اسرائیل تاکید می‌کند: «ما واقعا اعتقاد داریم که امکان دارد فلسطینی‌ها به کشوری مستقل دست پیدا کنند و در همان حال امنیت مردم اسرائیل نیز تامین شود.»

ابرقدرت خشمگین، ویکی‌لیکس و آزمون آزادی مطبوعات


جولیان آسانژ بنیانگذار ویکی‌لیکس خود را تسلیم پلیس انگلستان کرد. دادگستری سوئد خواستار بازداشت او به اتهام تجاوز جنسی شده بود. آمریکا هم آسانژ را به جاسوسی متهم کرده است. تفسیری از ماتیاس فون هاین، مفسر دویچه‌وله:

چیزی که احتمالا مسئله شخصی جولیان آسانژ بنیانگذار ویکی‌لیکس است، اکنون همانند چگونگی انتشار اسناد محرمانه از سوی این پایگاه اینترنتی، به مسئله‌همگان در جهان تبدیل شده است. هیچکس به درستی نمی‌داند که در آن دو شب ماه اوت، واقعا در سوئد چه گذشت. اما به سختی می‌توان از  تعقیب سرسختانه دادستانی سوئد، چیز دیگری جز ارتباط آن با "دندان‌قروچه" ابرقدرت خشمگین آمریکا علیه ویکی‌لیکس، فهمید.

برای یک ابرقدرت، دردناک است که مجبور باشد در نهایت ناتوانی ببیند چگونه یک گروه کوچک رازهایش را برای همه جهان برملا می‌کند. اول با افشای جنگ افغانستان، بعد با اسناد جنگ عراق و سرانجام با مکالمات وزارت خارجه. اما این ناتوانی جای خود را به خشم ‌می‌دهد و در این خشم است که ایالات متحده آمریکا در عمل با خطر باختن وجهه خود روبرو است.

از اسناد حضور در افغانستان، در نهایت چه چیزی به دست آمد جز تایید آنچه که پیشتر بسیاری از منتقدان گفته بودند: هیچ چیز در افغانستان خوب نیست. آیا در بنیاد چیز نویی در اسناد جنگ عراق وجود داشت که ما را مجبور کند تصویری را که از این جنگ داریم تغییر دهیم؟ طبعا این که کارکنان دیپلماسی آمریکا هفته‌ها بیش از هرچیز به پوزش‌خواهی و محدود ساختن زیان‌ها سرگرم باشند، زحمت آفرین است. اما زیان‌ها جدی و برجای ماندنی است؟

زیان اکنون در آنجا است که هیلاری کلینتون موضوع  را در سطح "حمله به جامعه جهانی" بالا می‌برد یا آسانژ به تناوب  خائن، تروریست و جنایتکار خطرناک  نامیده می‌شود. زیان واقعی آنجا است که سیستم پرداخت آنلاینی "پی‌پال" حساب‌های ویکی‌لیکس را می‌بندد، "ماسترکارد" دیگر پرداخت‌ها را به حساب این سرویس افشاگر واریز نمی‌کند  و آمازون به عنوان معامله گر اینترنتی ویکی‌لیکس را از شبکه‌خود بیرون می‌اندازد. آزادی عقیده، همچنان در نخستین فصل قانون اساسی ایالات متحده مورد تاکید قرار می‌گیرد و بسیار گسترده‌تر از آنچه در آلمان هست، تفسیر می‌شود.

اما حالا در شبکه‌های اینترنتی چینی این پرسش مطرح است که رفتار آمریکا با ویکی‌لیکس واقعا تا چه حد با آزادی عقیده در ایالات متحده تناسب دارد؟

میان کسی که در یک وزارتخانه یا یک شرکت داده‌ها و اسناد را می‌دزدد و کسی که دسترسی به این اسناد را ممکن می‌سازد، باید به دقت تمایز قایل شد. فراوانی مواد منتشر شده، بی‌تردید زمینه کیفیت تازه‌ای از انتشار اسناد محرمانه را فراهم می‌کند. وقتی واقعا ۸۰۰ هزار نفر به داده‌های محرمانه شبکه دولتی آمریکا دسترسی دارند، که انتشارات ویکی‌لیکس از آن‌ها سرچشمه گرفته است، دیگر سربرکشیدن اسناد محرمانه در افکار عمومی نباید هیچکس را به شگفتی وادارد.

در یونان کهن، گه‌گاه رسانندگان پیام‌های ناخوشایند را اعدام می‌کردند. در قرن بیست و یکم، باید جهان پیشرفته‌تر از این باشد و ابرقدرت ایالات متحده آمریکا باید بزرگی‌اش را نشان دهد. آمریکا، با جنگ صلیبی علیه آسانژ، این را نشان نمی‌دهد.


هوای تهران، آلوده و قربانی سیاست

آلودگی هوای تهران در حال تبدیل به کشمکشی سیاسی است. نمایندگان مجلس و مسئولان محیط زیست خواستار خبررسانی در باره آلاینده‌ها و سوخت غیراستاندارد هستند، اما وزارت نفت، اخبار موجود را "دروغ رسانه‌های بیگانه" می‌نامد.

استانداردهای جهانی تنها یک روز هوای ناسالم در هر سال را برای هر شهر مجاز می‌شمارند، اما هوای تهران از خرداد ماه تاکنون تنها ۱۵ روز سالم بوده است. محمد هادی حیدرزاده، مشاور محیط زیست شهردار تهران با بیان این سخن، از رکورد جهانی تهران در آلودگی هوا نام برده است.
آقای حیدرزاده، تلفات آلودگی هوا در کشور را با تلفات جنگ هشت ساله مقایسه کرده و افزوده که تهرانی‌ها در پنج هفته گذشته "سم خالص" استنشاق کرده‌اند.
انوشیروان محسنی بندیی، نایب رییس کمیسیون بهداشت مجلس با انتقاد از تردد خودروهای فرسوده، آلودگی هوا را نوعی آلودگی سمی دانسته و تاکید کرده که باید از مردم برای عدم اختصاص اعتبار مترو و تهیه سوخت استاندارد عذرخواهی شود.
وبسایت "خبرآنلاین" با بررسی سه نوع سوخت موجود در پمپ بنزین‌های ایران، اعلام کرده که بنزین تولید شده در مجتمع‌های پتروشیمی ایران واجد استانداردهای لازم نیست و مصرف آن موجب سردرد، سرگیجه، تهوع و خستگی مداوم می‌شود. در این گزارش آمده که تنفس مستمر هوای ناشی از این سوخت می‌تواند عوارضی چون سرطان خون به همراه آورد.
پیش‌تر، عسگر جلالیان، عضو کمیسیون انرژی مجلس هشدار داده بود که بنزین تولیدی داخل ایران، آلوده و سرطان زاست. وزارت بهداشت از افزایش ۳۰ درصدی مراجعه بیماران قلبی به مراکز بیمارستانی تهران خبر داد و پزشکان به شهروندان مبتلا به بیماری‌های تنفسی توصیه کرده بودند که تهران را ترک گویند.
انکار وزارت نفت
تشدید بیماری‌های قلبی و ریوی و افزایش مرگ و میر زودرس در بین مبتلایان به این بیماری‌ها از نتایج مستقیم آلودگی هوا هستند. با این همه، به نظر می‌رسد که مسئولان دولتی به دلیل حساسیت برانگیز بودن این موضوع و جلوگیری از ایجاد نگرانی میان مردم، تمایلی به ارائه اطلاعات شفاف در باره آلودگی هوا و دلایل آن ندارند.
Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:   وزارت نفت ارتباط آلودگی هوای تهران با بنزین تولیدی غیراستاندارد را "شایعه" و "آخرین حلقه از سناریوهای غرب برای تحریم ایران" دانسته است. معاون وزیر نفت در امور پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی از "دروغ بزرگ رسانه‌های بیگانه" گفته و وزیر نفت، مسعود میرکاظمی اعلام کرده که کیفیت بنزین تولید مجتمع‌های پتروشیمی، با عدد اوکتان ۹۸ تا ۱۰۰، حتی بهتر از بنزین وارداتی است.
عدد اوکتان، معیار خوش‌سوزی هیدروکربن است و بزرگ‌تر بودن این عدد، نشان مرغوبیت هرچه بیشتر بنزین به‌شمار می‌رود. محمد رویانیان، رییس ستاد مدیریت حمل و نقل سوخت هم اعلام کرده که بنزین تولید پتروشیمی‌ها آلوده نیست.
پنهان‌کاری در اطلاع‌رسانی
پاره‌ای ناظران می‌گویند که دولت در ارائه راهکار برای بحران آلودگی هوا دچار پرده پوشی، کم‌کاری و سوءمدیریت است. محمد هادی حیدرزاده، رییس ستاد توسعه پایدار شهرداری تهران با اشاره به رفتار دولت در باره بیماری ایدز، از پنهان‌‌کاری در قبال آلودگی هوا انتقاد کرده است.
پرهیز دولت از ارائه اطلاعات دقیق درباره هوای تهران، به اندازه‌ای است که خبرنگاران از حضور در آخرین جلسه کمیته کاهش آلودگی هوای استان تهران منع شدند.
پرونده آلودگی هوای تهران، از سال ۱۳۸۴ تاکنون در کمیسیون اصل ۹۰ مجلس در حال بررسی است و نتایج تحقیقات نمایندگان مجلس هفتم و هشتم درباره علل اصلی این آلودگی و معرفی نهادهای مسئول هنوز منتشر نشده‌اند.
هوای تهران، قربانی کشمکش‌های سیاسی
تداوم آلودگی هوای تهران با وجود تعطیلی مدارس و اجرای طرح زوج و فرد تردد خودروها، دامنه انتقاد به محمود احمدی‌نژاد را گسترش داده است.
روزنامه همشهری با انتشار مقاله‌ای، دولت احمدی‌نژاد را عامل ناکامی در اجرای برنامه‌های مربوط به امور بانکی و اداری الکترونیکی معرفی کرده و نوشته که اگر این طرح اجرا می‌شد، آلودگی هوا با کاهش بار ترافیک پایین می‌آمد.
روزنامه جمهوری اسلامی نیز در یک تحلیل اقتصادی نوشته که تعطیلات ناشی از آلودگی هوا، دست‌کم یک میلیارد دلاربه اقتصاد کشور لطمه زده است.
یوسف رشیدی، مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران می‌گوید که ۸۰ درصد آلودگی هوای تهران مربوط به خودروهاست. وی تاکید می‌کند که تنها سالانه حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار تن انواع آلاینده‌ها به‌وسیله خودروها وارد هوای پایتخت می‌شوند.
این در حالی است که آقای احمدی‌نژاد مصوبه مجلس در مورد اختصاص دو میلیارد دلار بودجه مترو را "غیرقانونی" اعلام کرده و گفته که دولت این مصوبه را اجرا نخواهد کرد. تحلیلـگران می‌گویند که مخالفت احمدی‌نژاد با بودجه مترو به این دلیل است که نمی‌خواهد محمد باقر قالیباف، شهردار تهران با پیشرفت طرح مترو، موفقیت و چشم‌انداز سیاسی برجسته‌ای پیدا کند.



تدابیر تازه برای حفاظت از جان دانشمندان اتمی ایران

وزیر کشور جمهوری اسلامی ایران روز چهارشنبه (۸ دسامبر/ ۱۷ آذر) اعلام کرد که شورای عالی امنيت تصميماتی برای حفاظت از جان دانشمندان و برخورد با عناصر جاسوسی‌ گرفته است. به گزارش خبرگزاری ایلنا و به نقل از مصطفی محمد نجار، دستگاه‌های امنيتی و اطلاعاتی برخی عوامل ترور دانشمندان هسته‌‌ای را دستگير كرده‌اند. وی همچنین گفت "رد پای سرويس‌های امنيتی آمريكا و اسرائيل در اين جنايت آشكار است". پس از ترور دو استاد فیزیک، رئیس جمهور ایران، اعضای شورای امنیت را بخاطر انتشار نام آنها مسئول دانست.   


وزیر خارجه استرالیا، آمریکا را مسئول افشای اسناد محرمانه توسط ویکی لیکس دانست 

کوین راد وزیر خارجه استرالیا، در واکنش به خبر بازداشت جولیان آسانژ، مدیر وبسایت ویکی لیکس گفت که به نظر وی آمریکا مسئول افشای هزاران سند محرمانه دیپلماتیک است نه مدیر ویکی لیکس. وزیر خارجه استرالیا افزوده است که این کشور خواستار اعلام بیگناهی آسانژ است و از وی همانند هر تبعه ی استرالیا که در خارج از این کشور بازداشت شود، حمایت می کند.
جولیان آسانژ روز سه شنبه، با قرار قبلی، خود را به پلیس لندن معرفی کرد و بازداشت شد. بازداشت وی به درخواست مقام‌های قضایی سوئد و به اتهام آزار جنسی صورت گرفته است؛ اما جولین آسانژ این اتهام را رد می‌کند.
همچنین آمریکا تحقیقاتی را در زمینه ی افشای اسناد توسط ویکی لیکس آغاز کرده و می گوید که با همه ی کسانی که در این رخداد نقش داشته اند برخورد قضایی خواهد کرد.

گروهی از هکرهای حامی ویکی لیکس وبسایت های مستر کارت و بانک سوییس را هک کردند 

گروهی از هکرها ، وبسایت کارت های اعتباری "مسترکارت" و بانک سوییس را هک کرده اند.
این گروه نسبت به عدم سرویس دهی "مستر کارت" به ویکی لیکس اعتراض دارند.
بانک سوییسی نیز در روزهای گذشته و پس از انتشار اسناد محرمانه ی دیپلماتیک توسط این سایت، حساب ویکی لیکس را مسدود کرد.
همچنین برخی از گزارش ها حاکی از حمله ی شبانه ی هکرها به وبسایت دفتر دادستانی سوئد بود.


افول مجمع تشخیص و مجلس، پس‌لرزه انتخابات مهندسی‌شده

پس از قوه‌ قضاییه که به طور کامل به حیات خلوت بیت رهبری و دولت احمدی‌نژاد تبدیل شد، اکنون نوبت مجلس و مجمع تشخیص مصلحت است که از همه جهت و به طور رسمی از حیّز انتفاع ساقط شوند.
با اضمحلال استقلال دو قوه‌ قضاییه و مقننه و تمرکز قدرت در قوه‌ مجریه از یک سو و بسط قدرت نظامیان و امنیتی‌ها در بیت رهبری و دولت از سوی دیگر می‌توان شاهد همان زلزله‌ سیاسی بعد از انتخابات - امنیتی و نظامی شدن حکومت در صحنه‌ واقعی سیاسی- در عرصه‌ حقوقی کشور بود، به این معنا که نیروهای نظامی و امنیتی نهادهایی مثل مجمع تشخیص مصلحت، مجلس و قوه‌ ‌قضاییه و در مرحله‌ بعد شورای نگهبان را با ایجاد روال‌های سیاسی تازه از دور تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری در کشور خارج کنند.
تسخیر این نهادها توسط نظامیان و امنیتی‌ها در دهه‌ ۱۳۸۰ پروژه‌ای بود که به‌تدریج محقق شد و اکنون زمان ناکارآمد و بی‌خاصیت‌سازی آنها در ساختار حقوقی است.
بعد از نامه‌ احمدی‌نژاد خطاب به خامنه‌ای و وارد کردن اشکالاتی بر مجلس و متقابلا نامه‌ رئيس مجلس و وارد کردن اشکالاتی به رئيس دولت، خامنه‌ای موضوع را به احمد جنتی، دبير شورای نگهبان، ارجاع داد و قرار شد وی یک حلقه کارشناسی متشکل از کارشناسان دولت و مجلس تشکيل دهد. این حلقه که به کارگروه حل اختلاف میان دولت و مجلس مشهور شده است نتایج کار خود را عرضه کرده است.
با توجه به نتایج عرضه شده و عکس‌العمل‌ها، دستاورد تشکیل این گروه برای اختلافات موجود میان مجلس و دولت چه خواهد بود؟ این تنازعات چه تاثیری بر دینامیسم روابط قدرت میان نهادها و قوای حکومت جمهوری اسلامی خواهد داشت؟ پیامدهای این نزاع برای ساختار حقوقی جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟ تصویری که از میان این تنازعات برای آینده‌ جمهوری اسلامی شکل می‌گیرد چگونه است؟

ترکیب و نتایج کارگروه

این کارگروه متشکل بوده است از چهارده عضو یعنی محمدحسن ابوترابی‌فرد، محمدرضا باهنر، محمد دهقانی و احمد توکلی به نمايندگی از مجلس، الهام، عزيزی، ميرتاج‌الدينی و بداغی از دولت، مهرپور، مدنی و افتخار جهرمی، از اساتيد دانشگاه با سابقه‌ حقوقی و عضويت در شورای نگهبان، و عليزاده، عباسعلی کدخدايی و جنتی از شورای نگهبان.
پس از هجده جلسه، کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، و نمایندگان مجلس برداشت خود را از این جلسات عرضه کرده‌اند. روایت مجلس در یک گزارش بیست صفحه‌ای در پایگاه اینترنتی مجلس منتشر شد که عموما تخلفات قانونی دولت و امتناع از انجام وظایف را فهرست می‌کند: عدم ارسال مصوبات هیئت دولت به مجلس، استنکاف از ابلاغ و اجرای مصوبات مجلس، از میان بردن امکان بررسی بودجه با تاخیر در ارسال، ایجاد ابهام در تخصیص بودجه، واردات سوخت بدون مجوز مجلس، استنکاف از وضع آیین‌نامه اجرایی برای مصوبات مجلس، خودداری از تخصیص بودجه بر اساس مصوبات مجلس و تصمیم‌گیری در حوزه‌هایی که فراتر از اختیار دولت است.
بنا به روایت کدخدایی (جام جم، ۲۹ آبان ۱۳۸۹)، گروه تشکیل شده در چهار حوزه به محدود کردن اختیارات مجلس پرداخته است:
۱- حوزه‌هایی که مجلس اصولا نباید به آنها وارد شود، مثل نظارت استصوابی شورای نگهبان، شمول اختیارات رهبری، اختیارات مجلس خبرگان، وظایف و اختیارات مجمع تشخیص مصلحت نظام و مواردی كه محل بار مالی آن تعیین نشده است، و در صورت ورود و رد شورای نگهبان، مجلس حق ارجاع به مجمع تشخیص مصلحت نظام را ندارد و در صورت ارجاع، مجمع حق بررسی و اظهار نظر ندارد (برخلاف اصل ۷۱ قانون اساسی)
۲- دادن حق تذکر به مجلس به رئیس دولت (برخلاف اصل ۱۱۳ قانون اساسی)
۳- اجازه وضع مقررات و آیین‌نامه‌ها به دولت بدون نیاز به بررسی مجلس (برخلاف اصل ۱۳۸ قانون اساسی)، و
۴- محدود کردن کمیسیون‌های مجلس در بررسی سوال نمایندگان از وزرا.
بدین ترتیب دستاورد این کارگروه، رسمیت و شفافیت یافتن کاهش اختیارات مجلس و فراقانون و غیر پاسخ‌گوتر شدن قوه‌ مجریه خواهد بود.

تغییر دینامیسم روابط قدرت

در گزارش چهار نماينده مجلس عضو کارگروه حل اختلاف اعلام شد که با توجه به اوامر رهبر جمهوری اسلامی در مورد تعامل با دولت و نيز شرايط سياسی، تاکنون از سوال و استيضاح رئيس جمهور‌ صرف نظر شده است.
‌چرا مجلس از حقوق قانونی خود برای سوال از رئیس دولت و استیضاح وی استفاده نمی‌کند؟ اقتدارگرایان نظامی‌گرا که دولت نهم را در دست داشتند و بنا به روایت رسمی حکومت با بیست و چند میلیون رای دولت را به دست آورده‌اند دروغ‌های خود را باور کرده و خود را بیش از همه‌ گروه‌های سیاسی و نهادهای رسمی نماینده‌ مردم معرفی می‌کنند تا نهادهای دیگر را تحت کنترل خود قرار دهند. در اختیار داشتن قوه‌ قاهره برهان قاطع دولت است. و در این میان مجلس که مانع اصلی در پیشبرد اهداف دولت تلقی شده باید به نقش فرعی خود قانع شود.
هنگامی که محمد خاتمی در سال ۱۳۷۶ با بیش از بیست میلیون رای به ریاست جمهوری انتخاب شد اصلاح‌طلبان در برابر مجلسی که اکثریت آن را در اختیار نداشتند (مجلس پنجم) چنین مدعایی را مطرح نکردند که بیش از قوای دیگر مردم را نمایندگی می‌کنند، چون بنای آنها این نبود که روابط قدرت را تغییر دهند. اما نظامی‌گرایان با اشتهایی که برای قدرت سیاسی و منافع ناشی از آن دارند در هیچ نقطه‌ای متوقف نخواهند شد.
به همین لحاظ باید به انتظار وضع حمل دیگری در نظام جمهوری اسلامی نشست. در صورت مقاومت نیروهای توسعه‌گرا و سنت‌گرای اقتدارگرا در برابر نظامی‌گرایان این وضع حمل با تنش همراه خواهد شد، همچنان که وضع حمل سال ۱۳۸۸ با یک بحران گسترده همراه شد.

ساختار حقوقی

ساختار حقوقی نظام‌های سیاسی حتی اگر در دوره‌هایی با ساختار واقعی قدرت متناسب نباشد در طول زمان با آن تناسب پیدا می‌کند.
در حکومت نظامیان و امنیتی‌ها در ایران امروز قانون اساسی موجود کاملا ناهمسازی به نظر می‌آید. از همین جهت نهادهایی مثل مجلس یا مجمع تشخیص شان نزول خود را از دست داده‌اند و به‌تدریج در حوزه‌ قانونی نیز مابه‌ازای این تحول واقعی رخ خواهد نمود. دولت خود در مقام تشخیص مصلحت قرار دارد و مجمع در پنج سال گذشته عملا نقش و تاثیری نداشته است.
مجلس نیز پس از واگذاری حق نظارت و قانون‌گذاری خود در نهادهای تحت نظر رهبری باید از حق نظارت و قانون‌گذاری در حوزه‌ قوه‌ مجریه نیز بگذرد. در این حال غیر از نام چیزی برای مجلس باقی نخواهد ماند. با آن روز فاصله‌ زیادی نداریم. نقش مجلس تا آن حد کاهش یافته که گاه مجلس به خاطر فقدان دستور جلسه تعطیل می‌شود. (تعطیلی مجلس به خاطر نداشتن دستور کار، الف، ۱۶ آذر ۱۳۸۹)

چشم‌انداز آینده

با فرض تداوم روندهای موجود، در ساختار حقوقی متناسب با ساختار واقعی و موجود قدرت تنها نامی از نهادهای انتخابی (مجلس) و مبتنی بر عقل جمعی (مجمع تشخیص) خواهد ماند.
ولی فقیه و معاون اجرایی وی (رئیس جمهور) که در انتخابات مهندسی‌شده منصوب خواهد شد با اتکا به قوای قهریه حکم خواهند راند و شورای نگهبان تنها به صورت ابزار برای بیت رهبری و دولت عمل خواهد کرد. شورای نگهبان نهادی مورد نیاز در ساختار حقوقی تازه خواهد بود، اما ترکیب آن به نفع روحانیون و غیرروحانیون امنیتی و نظامی تغییر خواهد کرد.
مجلس به شورای مشورتی رهبری تغییر کارکرد خواهد یافت و نقش نظارتی و قانون‌گذاری مستقل آن حذف خواهد شد. مجمع تشخیص مصلحت نیز به سمت انحلال خواهد رفت، چون دستگاه رهبری اصولا نیازی به آن نخواهد داشت و اصولا اختلافی میان شورای نگهبان و مجلس پیش نخواهد آمد (مثل دوران مجلس هشتم و نهم) تا نیازی به مجمع باشد.
تشکیل سمینار شخصی و اختصاصی «الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت» در بارِ عام رهبری و بعد از آن تاسیس مرکز تدوین الگوی اسلامی- ایرانی در ریاست جمهوری برای جانشینی این الگو به جای «سند چشم‌انداز» گامی است از سوی خامنه‌ای و دولت احمدی‌نژاد برای آن که مجمع تشخیص مصلحت را بی‌اعتبار و بی‌استفاده کنند.
با شکل‌گیری این مرکز در دولت، وظيفه تعيين سياست‌های کلی کشور و نيز تدوين چارچوب برای اسناد چشم‌انداز و برنامه‌های پنج‌ساله که قبلا به عهده مجمع تشخيص مصلحت نظام بود به نهادی محول می‌شود که نخستين گردهمايی آن در دهم آذرماه ۱۳۸۹ در دفتر رهبری تشکيل شد. این سمینار اختصاصی و سخنان خامنه‌ای در آن نمایانگر این نکته است که خامنه‌ای بیش از دو دهه بر نظامی حکومت می‌کرده که سررشته‌اش را کاملا به دست نداشته و اکنون خود را قدرت مطلقه‌ آن احساس می‌کند.


واشینگتن پست:‌ دلیل آلودگی تهران،‌ مصرف بنزین داخلی

به گفته مقامات دولت ایران، در هفته‌های اخیر آلودگی هوای شهر تهران به حد بی‌سابقه‌ای رسیده و رکورد آلودگی را در سطح جهان شکسته است. دولت به مدت چند روز برخی از ادارات را تعطیل کرده، تعداد زیادی از مدارس و دانشگاه‌ها طی هفته‌های اخیر حداقل شش روز تعطیل بوده‌اند و بیمارستان‌ها از افزایش مراجعه بیماران و سالمندان خبر می‌دهند.
خبرنگار واشینگتن پست از تهران می‌نویسد که هوای شهر تهران که در دامنه رشته کوه‌های البرز قرار گرفته و حدود چهار میلیون خودرو در آن رفت و آمد دارند در سال‌های اخیر همیشه آلودگی شدیدی داشته است. اما میزان این آلودگی در سال جاری در تهران و شهرهای بزرگ دیگر مثل اصفهان به حد بی‌سابقه‌ای بالا رفته و بسیاری دلیل این افزایش را مصرف بنزین محصول داخل می‌دانند که در ماه‌های اخیر تولید و عرضه شده است.
این بنزین محصول یک برنامه اضطراری تولید سوخت مصرفی در داخل ایران برای مقابله با تحریم‌های بین‌المللی بوده است. پس از تصویب تحریم صادرات بنزین به ایران توسط دولت آمریکا، بسیاری از شرکت‌های بزرگ نفتی فروش بنزین به ایران را متوقف کردند. وزارت نفت ایران برای جبران کمبود بنزین در بازار داخلی در مراکز پتروشیمی خود تولید این محصول با کیفیت بسیار نازل را آغاز کرد، چون ایران از امکانات پالایشگاهی لازم برای تولید بنزین برخوردار نیست.
به نوشته واشینگتن پست، وب‌سایت خبری «آینده» که نسبت به دولت موضع انتقادی دارد چند روز پیش نوشت: «این سوخت جدید ممکن است یک برگ برنده سیاسی باشد، ولی کیفیت آن بسیار نامرغوب و آلوده‌کننده است.»
محمدهادی حیدرزاده، از مسئولان شهرداری تهران، روز یک‌شنبه به روزنامه شرق گفت که تهران برای ۲۵ روز مداوم در حالت هشدار جدی بوده و این حد از آلودگی ممتد در سطح حهان رکوردی بی‌سابقه است.
برخی از گزارشات رسانه‌های دولتی از قول مقامات مسئول می‌گویند که وجود بیش از سه و نیم میلیون خودرو در سطح شهر تهران عامل تولید ۸۰ درصد از آلودگی هوای این شهر است.
خبرنگار واشینگتن پست از تهران می‌نویسد که از دو هفته پیش با رسیدن توده‌های گسترده هوای خشک منطقه اقیانوس هند به آسمان تهران عملا امکان ریزش باران یا برف منتفی شده و به همین خاطر تشدید آلودگی تداوم یافته است.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، قرار بود روز دوشنبه هواپیماهای حامل آب در آسمان شهر تهران آب پخش کنند تا به این وسیله در لایه‌های سنگین غبار آلوده شکافی ایجاد شده و بخشی از آلودگی به حرکت درآید و از آسمان شهر فاصله بگیرد.
یک طرح دیگر دولت محمود احمدی‌نژاد نصب دستگاه‌های تصفیه هوا در نقاط بسیار آلوده شهر است. اما کارشناسان می‌گویند که این دستگاه‌ها فقط در محیط‌های دربسته کارایی دارند و پرواز هواپیماهای کوچک به خاطر دود شدیدی که تولید می‌کنند بر میزان آلودگی هوای تهران خواهد افزود.
با وجود مشکل جدی آلودگی هوای تهران که حدس زده می‌شود دلیل تشدید آن بنزین تولید داخل باشد حکومت ایران در تبلیغات خود مدعی است که تولید این محصول به مرحله‌ای رسیده که قرار است به‌زودی به خارج صادر شود.
اگر مذاکرات اخیر ایران با کشورهای ۵+۱ به نتیجه نرسد آمریکا و متحدانش تحریم‌های شدیدتری علیه ایران به اجرا خواهند گذاشت و این می‌تواند مشکل بنزین و در نتیجه آلودگی هوا را تشدید کند.


ترکمنستان و کنار زدن ایران از بازارهای انرژی

لوله‌های 
گاز در هزار ترکمنستان بعد از دو دهه تعلل پاکستان و هند برای خرید گاز ایران از طریق احداث خط لوله موسوم به «صلح»، نهایتا ترکمنستان با حمایت مالی بانک توسعه آسیا و حمایت سیاسی آمریکا در شهریورماه امسال توانست با کنار زدن ایران، قرارداد اولیه احداث خط لوله ترکمنستان-افغانستان-پاکستان- هند را به امضای رؤسای جمهور هر چهار کشور در این پروژه برساند.
سران چهار کشور بار دیگر در ۱۰ و ۱۱ دسامبر (۱۹ و ۲۰ آذر) برای پیشبرد این پروژه دوباره در عشق‌آباد، پایتخت ترکمنستان، حضور خواهند یافت.
به گزارش پایگاه اینترنتی اکونومیک تایمز هند، آصف‌علی زرداری و حامد کرزی، روسای جمهور پاکستان و افغانستان، به همراه مورلی دئورا، وزیر نفت هند، به نیابت از نخست وزیر این کشور در اجلاس ترکمنستان حضور خواهند یافت و انتظار می‌رود در پایان این نشست دو توافق‌نامه امضا شود: «توافق‌نامه میان‌دولتی» و «توافق‌نامه ترانزیت گاز به وسیله خط لوله» که راه را برای اجرایی شدن خط لوله گازی ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند موسوم به «تاپی» هموارتر خواهد ساخت.
ظرفیت انتقال گاز خط لوله یک‌هزار و ۶۸۰ کیلومتری تاپی ۳۰ میلیارد متر مکعب در سال است که از میدان گازی دولت‌آباد ترکمنستان آغاز می‌شود و موازی با بزرگراه هرات، از افغانستان به قندهار می‌رسد و پس از آن در پاکستان از شهر کویته به مولتان هند امتداد می‌یابد.
جالب است که ایران در میدان رقابت بازار گاز پاکستان و هند عرصه را به رقیبی باخته است که شرایط فروشش به مراتب سخت‌گیرانه‌تر از ایران است.
ترکمنستان که می‌خواهد برای قیمت گاز صادراتی‌اش از طریق خط لوله تاپی با هر یک از کشورهای عضو این پروژه جداگانه مذاکره کند و قیمت‌های متفاوتی برای هر یک در نظر گرفته است، اعلام داشته که هیچ تعهدی بعد از واگذاری گاز در مرزهای خود، اعم از مشارکت در احداث خط لوله، یا تعهد در قبال امنیت آن بر عهده نخواهد گرفت. دولت عشق‌آباد با چنین شرایط سختی گوی رقابت را از ایران که به خاطر انزوای بین‌المللی‌اش قدرت چانه‌زنی چندانی نیز ندارد ربوده است.
ایران علاوه بر انزوای بین‌المللی، به‌رغم این که دومین دارنده ذخایر گازی جهان بعد از روسیه است، به خاطر رکود در پروژه‌های تولید گاز عملا قادر به تامین نیازهای داخلی خود نیز نیست و در حال حاضر جزء کشورهای واردکننده گاز محسوب می‌شود. به عبارت دیگر، ایران اکنون دارای تراز گاز منفی است.

عمل‌گرایی ترکمنستان در کسب اعتماد بین‌المللی

دولت لائیک ترکمنستان به رهبری قربانقلی بردی محمداف که برخلاف ایران به‌شدت از سیاست‌زدگی و برخورد ایدئولوژیک با جامعه جهانی دوری می‌کند با تمرکز بر پروژه‌های انرژی خود توانسته است جایگاه ویژه‌ای در بازارهای جهانی از چین تا اروپا و از روسیه تا ایران برای خود کسب کند.
هم‌اکنون ظرفیت تولید گاز این کشور تا ۷۵ میلیارد متر مکعب در سال است که ۳۰ میلیارد آن برای صادرات است و بر اساس برنامه توسعه صنایع نفت و گاز ترکمنستان، قرار است میزان استخراج سالانه گاز طبیعی این کشور تا سال ۲۰۱۵ به صد میلیارد و تا ۲۰۳۰ تا ۲۵۰ میلیارد متر مکعب افزایش یابد.
طبق آمار دولت این کشور، طی ده ماه اول سال جاری، تولید گاز طبیعی در ترکمنستان بیش از ۱۰۷ درصد و صادرات آن بیش از ۱۱۰ درصد رشد داشته است.
اخیراً اعلام شد که ذخایر پیش‌بینی‌شده گاز طبیعی این کشور تنها در یک میدان گازی "یولاتان جنوبی- عثمان" در شرق ترکمنستان تا ۲۱ تریلیون متر مکعب است.
بایمراد خوجا محمداف، معاون نخست وزیر ترکمنستان، در ۲۸ آبان‌ماه، در نشست «نفت و گاز ترکمنستان-۲۰۱۰» در عشق‌آباد گفت که ترکمنستان می‌تواند حدود ۴۰ میلیارد متر مکعب گاز به اروپا صادر کند.
به گفته وی، ترکمنستان در حال ساخت خط لوله داخلی "شرق- غرب" با ظرفیت ۳۰ میلیارد متر مکعب جهت صادرات گاز به اروپاست.

رئیس فارسی وان: هیچ قراردادی برای دوبله در تهران نداشته ایم

رییس اجرایی شبکه فارسی وان که سریال های تلویزیونی به زبان فارسی پخش می کند در واکنش به ادعاهای دادستان تهران مبنی بر تعطیلی مرکز دوبله این تلویزیون گفت که هیچ قراردادی برای دوبله در تهران نداشته ایم.
زید محسنی در گفت و گو با خبرگزاری رویترز گفت: «ما هرگز هیچ قراردادی برای دوبله در تهران یا کارمند و یا تولیدی که در ایران صورت گیرد، نداشته ایم.»
که تلویزیونی فارسی وان که برنامه های خود را به صورت رایگان از ماهواره پخش می کند توسط شرکت های نیوزکورپ و گروه موبی افغانستان تاسیس شده است.
روز سه شنبه، عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، با بیان اینکه مرکز دوبله فیلم های شبکه فارسی وان در تهران پلمب شده است گفت: «این مرکز با هدف کمک به جریان ضدانقلاب وظیفه دوبله فیلم های شبکه فارسی وان را در دفتری واقع در مرکز شهر تهران بر عهده داشت.»
وی با اعلام اینکه در این رابطه پنج نفر بازداشت شده اند، افزود: «در داخل این مرکز دستگاه ها و تجهیزات پیشرفته ‌ای وجود داشته است که برای دادستانی جای سئوال دارد چگونه این تجهیزات پیشرفته وارد کشور شده و در این مرکز نصب شده است.»
این اظهارات در حالی بیان می شود که رییس اجرایی شبکه فارسی وان می گوید این تلویزیون حتی هیچ قرارداد پروژه ای در ایران نداشته است.
آقای محسنی گفت: «اگر قراردادی خارج از شرکت داشته ایم و بعد کار به فردی در تهران واگذار شده است، هیچ اطلاعی در این زمینه نداریم.»
شبکه تلویزیونی فارسی وان از تابستان سال ۲۰۰۹، راه اندازی شده و بیشتر، سريال های تلويزيونی تولید آمریکا، آمریکای لاتین و شرق آسیا را پخش می کند.
اين شبکه اعلام کرده که قصد دارد حدود ۱۰۰ ميليون مخاطب فارسی زبان در ايران، افغانستان و تاجيکستان را جذب کند.
در حال حاضر هیچ شبکه تلویزیوی خصوصی در ایران فعالیت ندارد و انحصار تولید و پخش برنامه های تلویزیونی در اختیار صدا و سیمای جمهوری اسلامی است.
مقام های تندرو جمهوری اسلامی ایران بارها آمریکا و سایر کشورهای غربی را متهم کرده اند که قصد دارند از طریق «جنگ نرم» و «انقلاب مخملی» با کمک به روشنفکران، سایت های اینترنتی و شبکه های ماهواره ای، نظام اسلامی را ساقط کنند.
این تلویزیون همچنین متهم شده که با نمایش «عریان گرایی» و «روابط غیر اخلاقی» میان زن و مرد در صدد فروپاشی نهاد خانواده در ایران و «گسترش فساد» است.
شبکه فارسی وان از یکسال پیش به شدت از سوی رسانه های هوادار دولت جمهوری اسلامی و نمایندگان مجلس مورد حمله قرار گرفته و به دلیل ارسال پارازیت های وسیع بر روی فرکانس های آن، پخش برنامه هایش از ماهواره هاتبرد به یوتل ست منتقل شده است.


تلاش ایران برای جلوگیری از «حراج» سه کشتی توقیف شده در سنگاپور

 یک کشتی متعلق به شرکت کشتیرانی جمهور ی اسلامی ایران
محمد داجمر، مديرعامل شرکت کشتيرانی جمهوری اسلامی ايران، روز چهارشنبه با تاييد توقيف سه کشتی ايرانی در سنگاپور، گفته است که به دنبال اين هستيم تا نگذاريم این سه کشتی «حراج» شوند.
خبرگزاري دانشجويان ايران، ايسنا، از مدير عامل شرکت کشتيرانی جمهوری اسلامی ايران نقل و قول کرده که گفته است: توقيف اين سه کشتی به دليل «بدهی نبود» و بانک فرانسوی به دليل «تحريم ها» عليه جمهوری اسلامی‌ اين اقدام را انجام داده است.
در همین زمینه، استوارت لوی، معاون وزير امور خزانه داری آمريکا در امور مقابله با تروريسم مالی، هفته گذشته گفته بود: چند ماه پيش بانک فرانسوی سرمايه گذاری و مشارکت اعتباری «اگريکول» سه کشتی ايرانی را به دليل اينکه ايران نتوانسته برای آنها بيمه بخرد و قرارداد وام ۲۳۵ ميليون دلاری را نقض کرده است، در سنگاپور توقيف شده اند.
اين در حالی است که مدير عامل شرکت کشتيرانی جمهوری اسلامی ايران بدون اشاره به دليل «به حال» کردن وام سه کشتی سهند، سبلان و توچال، فقط به اين نکته بسنده کرده است که بانک فرانسوی به دليل تحريم اين اقدام را انجام داده است.
محمد داجمر می گوید: «ما وام داشتيم که اين‌ها به دليل تحريم‌ آن وام «دين» را به «حال» کردند. به عبارتی کار خلاف انجام دادند. چرا که قراردادهای وام برای قبل از تحريم بوده که اين‌ها خلاف کردند و اين هم از کارهايی خلافی است که غربی‌ها می‌کنند.»
مديرعامل شرکت کشتيرانی جمهوری اسلامی ايران زمان دقيق توقيف اين سه کشتی ايرانی در سنگاپور را اعلام نکرده است.

تخلیه سه کشتی

آقای داجمر هچنين گفته است که بارهای اين سه کشتی در سنگاپور تخليه شده و «اکنون محموله‌ای در کشتی‌ها نيست.»
وی در خصوص احتمال حراج اين سه کشتی در سنگاپور گفته است: «به دنبال اين هستيم که نگذاريم حراج شوند.»
مدير عامل شرکت کشتيرانی جمهوری اسلامی ايران درباره اختيار بانک فرانسوی برای توقيف اين سه کشتی گفته است: «آن‌ها يک ادعاهايی کرده‌اند که چون اين کشتی‌ها در رهن آن‌ها بوده اين گونه شده است. چون وقتی کشتی در رهن کسی باشد، مثل آن است که کشتی برای خود آن طرف است که می تواند به دادگاه برود و از دادگاه حکم بگيرد که می‌خواهد دين خود را حال کند و پول می‌خواهد. »
محمد داجمر همچنين از تلاش ايران برای تسويه حساب اين کشتی ها در گفت وگو با اين بانک فرانسوی خبر داده و گفته است: «داريم صحبت می‌کنيم تا پول آن‌ها را خودمان بدهيم و مشکل را حل و تسويه کنيم.»
به دنبال تصویب چهارمین قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران در خردادماه سال جاری، آمریکا و اتحادیه اروپا نیز تحریم های یک جانبه ای را علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کردند.
تشدید این محدودیت ها باعث شده است تا بسیاری از شرکت های بیمه به دلیل نگرانی از تحریم ها با ایران همکاری نکنند.
ایالات متحده آمریکا از سال ۲۰۰۸ شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران را تحریم کرده و همچنین بر اساس اعلام وزارت خزانه‌داری آمریکا تاکنون نزدیک به ۷۰ «شرکت صوری» مرتبط با کشتیرانی ایران، هدف تحریم‌های آمریکا قرار گرفته‌اند.
قرار گرفتن شرکت‌های خارجی در فهرست سیاه تحریم‌های آمریکا بدین معنا است که این شرکت‌ها دیگر اجازه فعالیت در آمریکا را نخواهند داشت و شرکت‌های آمریکایی نیز نمی‌توانند با این شرکت‌ها تماس برقرار کنند. 

محاکمه و مذاکره در ژنو

سعید جلیلی (چپ) به همراه کاترین اشتون، 
رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا دور اول دیدار هیئت اعزامی جمهوری اسلامی به ژنو با نمایندگان شورای امنیت، به طرح شکواییه دبیر شورای امنیت ملی ایران علیه گروه ۵+۱ و اعتراض به سکوت در قبال ترور فریدون عباسی دوانی و مجید شهریاری، کارشناسان هسته‌ای ایران، اختصاص یافت. و مذاکرات روز دوم تلاشی بود در جهت نزدیک کردن خواسته‌های متقابل.
بازگشت ایران به میز مذاکرات، ۱۴ ماه پس از گفت‌وگوهای بی‌نتیجه در اکتبر سال قبل، نشان داد که ایران علی‌رغم دشواری‌های داخلی و خارجی، همچنان علاقه‌مند به یافتن راهی برای رسیدن به توافق منطقی با غرب و خارج شدن از وضعیت دشوار کنونی است.
چنانچه صحنه سیاست داخلی ایران در قبال مذاکره با غرب هماهنگ بود، شاید مذاکرات سال قبل در ژنو نیز می‌توانست به نتایج معقولی در جهت خروج تدریجی پرونده اتمی ایران از بن‌بست کنونی دست یابد.

عدم هماهنگی داخلی

شکست مذاکرات سال قبل، دو هفته پس از اعلام توافق‌های اولیه، نشان داد که دولت کنونی ایران در اجرای سیاست‌های خارجی و به‌خصوص هدایت دیپلماسی اتمی و همچنین انجام مذاکره با آمریکا دارای آزادی عمل‌ محدودی است.
به نظر می‌رسد مذاکرات جاری در ژنو نیز به دلیل دادن ماموریت محدود به هیئت نمایندگی اعزامی جمهوری اسلامی و تقسیم ترکیب آن بین نمایندگان دولت و رهبری نظام، تنها به اعلام نقطه نظرهای دو طرف و حداکثر یافتن دستور مذاکرات بعدی ختم شود.
در ترکیب هیئت اعزامی ایران، ایفای نقش رسمی به سعید جلیلی، دبیر شورای امنیت ملی، و نقش هدایت‌کننده مذاکرات به علی باقری، معاون سیاست خارجی شورای امنیت ملی و فرد نزدیک به رهبری جمهوری اسلامی، واگذار شده است.
در ترکیب هیئت اعزامی ایران حمیدرضا عسگری، مشاور حقوقی سازمان انرژی اتمی، و علی آهنین، معاون اروپایی وزارت خارجه، نیز قرار داده شده‌اند. به این ترتیب نمایندگان هر چهار مرکز تاثیرگذار در تدوین یا اجرای دیپلماسی اتمی ایران در مذاکرات ژنو حضور دارند.

ترور پیش از گفت‌وگو

پیش از داخل شدن به مذاکرات ژنو، ترور دو کارشناس اتمی ایران در تهران، مواضع دولت را در داخل تا حدودی ضعیف ساخت و بضاعت‌های آن را در حفظ امنیت داخلی زیر سوال برد. در شرایطی این‌چنین، هر کشور دیگری شاید از داخل شدن به مذاکرات اتمی خودداری می‌کرد، ولی جمهوری اسلامی تنها به اعلام اعتراض نسبت به این گونه اقدامات بسنده کرد و در مذاکرات شرکت جست.
با انتشار عجولانه خبر ارسال اولین محموله کیک زرد تولیدی در بندرعباس، به کارخانه فرایند اورانیوم (یو سی اف) در اصفهان، دولت جمهوری اسلامی همچنین تلاش کرد ضمن تاکید بر تکمیل چرخه سوخت اتمی، ادامه گردش کار این چرخه را علی‌رغم اعمال تحریم‌ها، مورد تاکید قرار داده و تا حد ممکن با دست پرتر در مذاکرات ژنو ظاهر شود.

انتظارات غرب

در جبهه مقابل ایران، نمایندگان گروه ۵+۱ نیز پیش از ورود به مذاکرات، ضمن ابراز رضایت از برگزاری و امید به توفیق آن، به نتیجه رسیدن احتمالی مذاکرات را در گرو جدی بودن و انعطاف‌پذیری جمهوری اسلامی قرار دادند.
من‌جمله مایک همر، یکی از سخنگویان شورای امنیت سازمان ملل، پیش از آغاز مذاکرات تاکید کرد: «ایالات متحده و هم‌پیمانان آن انتظار دارند ایران با قصد جدی سازش که شرط ابتدایی رسیدن به توافق احتمالی است به مذاکرات داخل شود.»
انتظار اصلی شورای امنیت و غرب از ایران واگذاری بخش عمده‌ای از مجموع سه هزار کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده خود به خارج از کشور است. برای تولید یک بمب اتمی و بعد از افزایش غلظت، تا حدود ۵۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غلظت ۳.۵ درصد کافی است.
در زمان اعلام فرمول وین در سال گذشته ایران کمتر از دو هزار کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده در اختیار داشت و تلویحا با خروج دوسوم آن موافقت کرده بود. متعاقباً در نیمه سال جاری مسیحی ایران موافقت مشروط خود را با ارسال ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم به خارج اعلام داشت، ولی این بار آمریکا با رد «بیانیه تهران» آن را ناکافی خواند.

هدف مذاکرات ژنو

انتظار می‌رفت طی مذاکرات ۶ و ۷ دسامبر در ژنو به گونه‌ای موضوع ارسال حجم بیشتری از اورانیوم غنی‌شده ایران به خارج مطرح شود، ولی پذیرفتن مشروط و و احتمالی این پیشنهاد از سوی نمایندگان جمهوری اسلامی موکول به قانونی شمردن حق غنی‌سازی اورانیوم و حفظ چرخه سوخت اتمی خواهد شد، شرطی که حتی در صورت ساکت گذاشتن آن در مذاکرات جاری، در میان‌مدت مورد قبول شورای امنیت قرار نخواهد گرفت.
دو روز پیش از برگزاری مذاکرات جاری در ژنو، و اندکی پس از انتشار خبر ارسال اولین محموله کیک زرد تولیدی ایران در بندرعباس به اصفهان، شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی موضوع ایجاد بانک سوخت اتمی را مطرح ساخت.
طرح چنین فکری و تلاش برای اجرایی ساختن آن، به‌نوبه خود اقدامی است در جهت پیشگیری از مبادرت کشورهایی مانند ایران به ایجاد چرخه سوخت اتمی.
از این لحاظ تفکر جامعه جهانی، آژانس انرژی اتمی و شورای امنیت در قبال ادامه غنی‌سازی اورانیوم توسط دولتی مانند دولت کنونی ایران همچنان بی‌تغییر مانده و این گزینه از جمله موارد احتمالی توافق در ژنو نخواهد بود. 

«تشديد سرکوب» روزنامه‌نگاران در ايران

سازمان گزارشگران بدون مرز بازداشت علی خدابخش، احمد غلامی، فرزانه روستايی و کيوان مهرگان، چهار تن از دست‌اندرکاران روزنامه شرق و صدور حکم اعدام برای سعيد ملک‌پور را محکوم کرد.
گزارشگران بدون مرز در بيانيه خود با اشاره به اين‌که از روز شنبه و آغاز مذاکرات ايران و گروه ۱+۵ ( آمريکا، چين، فرانسه، انگلستان، روسيه و آلمان) دست‌کم پنج روزنامه‌نگار زندانی شده‌اند افزوده است: «جمهوری اسلامی ايران همزمان با آغاز دور تازه‌ مذاکرات در باره برنامه‌ هسته‌ای با جامعه جهانی، سرکوب روزنامه‌نگاران و شهروند وب‌نگاران را تشديد کرده است.»
اين سازمان مدافع حقوق روزنامه‌نگاران و مطبوعات در جهان افزوده است که جمهوری اسلامی ايران از مذاکرات مربوط به برنامه هسته‌ای خود سود می‌جويد «تا سانسور و سرکوب عليه رسانه‌ها و حرفه‌کاران مطبوعات را گسترش دهد.»
عصر روز گذشته (١٦ آذرماه) نيروهای امنيتی جمهوری اسلامی پس از ورود به دفتر روزنامه شرق، تلفن‌های همراه روزنامه‌نگاران اين روزنامه را جمع‌آوری و احمد غلامی، سردبير، کيوان مهرگان، دبير سرويس سياسی و فرزانه روستايی، دبير سرويس‌ بين‌الملل اين روزنامه را بازداشت کردند. مأموران پس از دقايقی تلفن همراه روزنامه‌نگاران را برگرداند و اين سه نفر را با خود بردند.
آن‌ها پس از دقايقی دوباره به دفتر شرق برگشتند و علی خدابخش، مديرعامل و سرمايه‌گذار روزنامه را نيز بازداشت کردند.
سازمان گزارشگران بدون مرز در بيانيه خود بازگشت عمادالدين باقی به زندان را نمونه‌ای ديگر از افزايش
روزنامه شرق تاکنون سه بار در سال‌های ٨٢، ٨٥ و ٨٦ توقيف شده است. اين روزنامه آخرين بار در ۱۵ مرداد ۸۶ به اتهام انتشار مطالب «خلاف عفت عمومی» از سوی هيئت نظارت بر مطبوعات توقيف شده بود. شرق با رفع توقيف اسفند ماه سال گذشته انتشار مجدد خود را آغاز کرد.
در بيانيه گزارشگران بدون مرز همچنين به صدور حکم اعدام برای سعيد ملک‌پور، برنامه‌نويس سايت‌های اينترنتی نيز اشاره شده است.
به‌نوشته اين سازمان سعيد ملک‌پور، دو سال پيش از سوی مرکز بررسی جرايم سازمان يافته دستگير شده است و بنا به گفته خانواده‌اش پس از دستگيری در شرايطی غير انسانی در سلول‌های انفرادی و تحت شکنجه مجبور به اعتراف و پذيرش اتهامات مختلف عليه خود شده است. اين اعترافات در دادگاه به‌عنوان مدرک جرم برای محکوميت وی استفاده شده است.
سازمان گزارشگران بدون مرز در ادامه نمونه‌های تازه فشار بر روزنامه‌نگاران به بازگشت عمادالدين باقی، روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر به زندان اشاره کرده است که در پی احضار تلفنی مسئولان قضائی ايران در هفته گذشته، روز يکشنبه ١٤ آذرماه بار ديگر روانه زندان شد.
عمادالدين باقی آخرين بار در روز هفتم دی‌ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به زندان اوين منتقل گرديد. وی اول تيرماه سال جاری با سپردن وثيقه از زندان آزاد شده بود. باقی در ارتباط با پرونده انجمن دفاع از حقوق زندانيان به يک سال زندان و پنج سال محروميت از فعاليت‌های مطبوعاتی و مدنی، و از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب انقلاب اسلامی تهران، به دليل مصاحبه با آيت‌الله منتظری و پخش آن از سوی تلويزيون فارسی بی‌بی‌سی به شش سال زندان محکوم شده است.
پس از انتخابات بحث‌برانگيز دهمين دوره رياست‌جمهوری در ايران در سال ٨٨، شمار زيادی از روزنامه‌نگاران در اين کشور بازداشت شدند.
سازمان گزارشگران بدون مرز ايران را با ٢٦ روزنامه‌نگار، ٩ وب‌نگار و يک همکار مطبوعاتی زندانی، «بزرگ‌ترين زندان حرفه‌کاران رسانه‌ها در خاورميانه» دانسته است.
اين سازمان در تاريخ ٢٩ مهر ٨٩ با ارسال نامه‌ای به وزرای خارجه کشورهای گروه ۱+۵ «نگرانی عميق» خود را از وضعيت آزادی بيان در ايران اعلام کرد و خواهان توجه کشورهای مذاکره کننده با جمهوری اسلامی ايران به «دستگيری و صدور احکام سنگين زندان برای وب‌نگاران و روزنامه‌نگاران و شرايط نابسامان بازداشت زندانيان» شده بود.
در گزارش سالانه سازمان گزارشگران بدون مرز درباره آزادی مطبوعات در جهان که مهرماه گذشته منتشر شد، ايران در رده ١٧٥، سه رده نزول و همچنان جايگاه خود را در پائين‌ترين رده جدول و در کنار سه کشور اريتره، کره شمالی و ترکمنستان، حفظ کرد.
ايران در سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۷ در رده ۱۶۶، در سال ۲۰۰۶ در رده ۱۶۲ و در سال ۲۰۰۵ در رده ۱۶۴ قرار داشت.
بالاترين رتبه ايران در آزادی مطبوعات در سال ۲۰۰۲ بود که رتبه ۱۲۲ را کسب کرد.

تاج‌زاده و نوری‌زاد «ممنوع‌الملاقات» شدند

مصطفی تاج‌زاده، عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی و محمد نوری‌زاد، نویسنده و فیلم‌ساز که در زندان اوین به سر می‌برند، «ممنوع‌‌الملاقات» شده‌اند.
به گزارش تارنمای کلمه، خانواده‌های این دو زندانی سیاسی، امروز نتوانستند با آن‌ها دیدار کنند. علت ممنوع‌الملاقات شدن تاج‌زاده و نوری‌زاد اعلام نشده است.

مصطفی تاج‌زاده از اعضای ارشد جبهه مشارکت ایران پس از حدود پنج ماه مرخصی، ٢٤ مرداد ٨٩ با تمدیدنشدن مرخصی‌اش به زندان اوین بازگشت.
وی در جریان حوادث پس از انتخابات بحث‌برانگیز ریاست‌جمهوری ایران در سال ۸۸ بازداشت شد و به مدت ۹ ماه، بدون حکم در زندان بود تا این‌که اسفند ۸۸ به مرخصی آمده بود.
مخالفان دولت ایران می‌گویند که لغو مرخصی این عضو جبهه مشارکت به دلیل شکایت علیه مقام‌های امنیتی ایران صورت گرفته‌است.
خانواده‌های مصطفی تاج‌زاده و محمد نوری‌زاد، امروز نتوانستند با آن‌ها در زندان اوین دیدار کنند
هفت عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ۱۷ مرداد ماه ٨٩ با ارسال نامه‌ای به آیت‌الله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه ایران نسبت به «دخالت غیرقانونی» یک گروه نظامی و اطلاعاتی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ اعلام جرم کرده بودند.
محسن امین‌زاده، بهزاد نبوی، مصطفی تاج‌زاده، عبداله رمضان‌زاده، فیض‌الله عرب‌سرخی، محسن صفایی‌فراهانی و محسن میردامادی هفت نفری هستند که این شکایت را امضا کرده‌اند.
آن‌ها در این شکایت، از فردی به نام «سردار مشفق» نام برده و او را به همراه یک گروه اطلاعاتی و نظامی متهم به دخالت در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۲ خرداد ۸۸ کرده‌اند.
محمد نوری‌زاد نیز در پی نگارش ششمين نامه خود به آيت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ايران، ۲۸ مردادماه ٨٩، در حالی که در مرخصی به سر می‌برد، دوباره به زندان اوين بازگشت.
نوری‌زاد فعاليت هنری خود را از سال ۱۳۵۹ آغاز کرد. وی که از نويسندگان پیشین روزنامه کيهان بوده تا پيش از سال ۱۳۸۸ از حاميان رهبر جمهوری اسلامی ايران و مخالف سرسخت جريان اصلاح‌طلبی به شمار می‌رفت؛ اما در جريان اعتراضات پس از انتخابات رياست‌جمهوری ۱۳۸۸ به صف منتقدان حکومت ايران پيوست و به دليل انتشار نامه‌های سرگشاده انتقادی خطاب به آيت‌الله خامنه‌ای، دستگير شد.
تارنمای تحول سبز نیز خبر داده که علی تاجرنیا، عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی بعد از ظهر امروز پس از گذراندن یک سال حبس، از زندان اوین آزاد شده است.
تاجرنیا که چند روز پس از انتخابات دهمین ریاست جمهوری در خرداد ماه سال ۸۸ به همراه تعدادی از فعالان سیاسی بازداشت شده بود، به مدت پنج ماه در بازداشت موقت در بند امنیتی ۲۰۹ و ۲۴۰ نگهداری شد که نزدیک به ۱۰۰ روز از این مدت را در سلول انفرادی گذرانده است.
پس از انتخابات جنجالی ریاست‌جمهوری ایران در خرداد ١٣٨٨ و اعتراض میرحسین موسوی و مهدی کروبی (دو کاندیدای این انتخابات) به نتیجه انتخابات، بسیاری از اعضای احزاب حامی آن‌ها بازداشت شدند.
گفت‌‌وگو با رضا تقی‌‌زاده درباره‌‌ی نشست دو روزه‏‌ی ژنو با حضور نمایندگان گروه ۵+۱ و جمهوری اسلامی ایران

«هدف ایران، ادامه غنی‌سازی است»

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

نشست دو روزه‏ی ژنو بین نمایندگان گروه ۵+۱ و جمهوری اسلامی ایران، همان‏طور که از پیش انتظار می‏رفت، بدون دست‌آورد مهمی به‏پایان رسید.
Download it 
Here!
پس از گسست ۱۴ ماهه، نمایندگان پنج کشور امریکا، فرانسه، انگلیس، چین و روسیه همراه آلمان، به ریاست کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه‏ی اروپا و از سوی جمهوری اسلامی، سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسئول پرونده‏ی هسته‏ای، باهم سر میز مذاکره نشستند.
یک روز پیش از مذاکرات ژنو، محمود احمدی‏نژاد گفته بود: «بر سر غنی‏سازی مذاکره نمی‏کنیم.»
چرا جمهوری اسلامی پذیرفت بار دیگر به گفت‏وگو با غربی‏ها بر سر مسئله‏ای هسته‏ای برگردد؟ غربی‏ها چه انتظاری داشته‏اند و آیا هدف، از سرگیری گفت‏وگوها بود؟
این پرسش‏ها را با رضا تقی‏زاده، کارشناس مسائل سیاسی در گلاسکو، در میان گذاشته‏ام.

مذاکرات جاری در ژنو، مذاکرات مقدماتی است. در حقیقت جامعه‏ی اروپا مسئول تهیه‏ی مقدمات گفت‏وگوی ایران با جامعه‏ی جهانی شده است. این‏که چرا ایران به این گفت‏وگوها تن می‏دهد، به‏خصوص طی ماه‏های اخیر و بعد از این فشار ناشی از اطلاعاتی‏ای که ویکی‏لیکس در دنیا منتشر کرد، شاید نگرانی‏های ایران در مورد رویکرد به گزینه‏ی نظامی برای حل مسئله‏ی ایران، افزایش پیدا کرده است.
امریکایی‏ها هم البته انتظار داشتند که در صورت برگزاری گفت‏وگوها، شاید زمینه‏ای فراهم شود که ادامه‏ی آن بتواند به راه‏حلی بیانجامد و مانع شود که بعضی از کشورها، از جمله امریکا، مجبور شود برای حل برنامه‏ی هسته‏ای ایران از ظرفیت نظامی استفاده کنند.
ایرانی‏ها ولی به همین سادگی به این گفت‏وگوها نرفته‏اند که فقط به‏خاطر نشستن و گفتن، تعهداتی را بپذیرند. آنها هم انتظار دارند در صورتی که توافق عمده‏ای بین دو طرف صورت بگیرد، در نتیجه‏ی این توافق به بخشی از هدف‏های‏شان دست پیدا کنند.
مهم‏ترین هدف ایران از این گفت‏وگوها، به‏دست آوردن مشروعیت غنی‏سازی اورانیوم در داخل ایران است و در نقطه‏ی مقابل، انتظاری که جامعه‏ی جهانی دارد، قطع غنی‏سازی اورانیوم در ایران و به‏خصوص در کوتاه‏مدت، خارج کردن حجم عمده‏ی اورانیوم غنی‏شده‏ای است که در اختیار ایران هست و این نگرانی وجود دارد که با تبدیل آنها، ایران هرزمانی تصمیم بگیرد، بتواند به تهیه‏ی دو یا سه بمب اتمی دست بزند.
انتظار زیادی از این نشست دو روزه نمی‏رفت. شما هم به این موضوع اشاره کردید. اما آیا هدف از سرگیری گفت‏وگوها بود؟
این‏طور هست. البته در ترکیب مشابهی، سال قبل در ژنو، نماینده‏ی ایران آقای جلیلی، با پیشنهادی موافقت کرد که این موافقت می‏توانست به عنوان توافق بین شورای امنیت و ایران تلقی شود. یعنی آن‏چه به عنوان «فرمول وین» از آن یاد می‏شود و مطابق آن، قرار بود ایران ۱۲۰۰ کیلوگرم از اورانیوم غنی‏شده‏ی خود را به خارج بفرستد. بعد از رفتن آقای جلیلی به تهران، به علت ناهماهنگ بودن سیاست و نظام داخلی ایران در برخورد با دیپلماسی اتمی، این پیشنهاد که با آن موافقت تلویحی شده بود، در تهران مورد مخالفت قرار گرفت. دو هفته‏ی بعد، وقتی آقای سلطانیه، به نمایندگی از ایران به وین رفت، با این پیشنهاد مخالفت کرد.
در شرایط موجود هم به‏نظر نمی‏رسد که نظام سیاسی ایران به‏صورت هماهنگ با این موضوع‏ها برخورد کند. نگاهی به ترکیب هیئت نمایندگی ایران نشان می‏دهد که تمامی نهادهای تأثیرگذار در دیپلماسی اتمی ایران در این گروه حضور دارند و انتظار می‏رود که آن‏چه در ژنو مورد مذاکره قرار می‏گیرد، بیشتر صحبت‏های کلی‏ و نوعی تنش‏زدایی بین دو طرف باشد.
البته این انتظار را شاید جامعه‏ی اروپا هم دارد. با توجه به اسنادی که طی هفته‏های اخیر منتشر شد، هیچ‏کدام از دو طرف، به‏خصوص امریکایی‏ها، خیلی به ‏نتیجه‌ی این مذاکرات دل نبسته‏اند، ولی در عین‏حال هر دو طرف امیدوار هستند که به حداقل توافقی دست پیدا کنند و اگر بعد از انجام روز دوم گفت‏وگوها، تاریخی برای ادامه‏ی مذاکرات تعیین و اعلام شود، این را هر دو طرف به عنوان یک پیروزی نسبی تلقی می‏کنند.

البته ایران برای شرکت در این مذاکرات هزینه‏ی سنگینی نمی‏پردازد، ولی در هر حال به‏نتیجه رسیدن نسبی این مذاکرات هم می‏تواند هردو طرف را تا حدود زیادی راضی کند.
دو نکته‏ی تازه در مذاکرات جمهوری اسلامی و گروه ۵+۱، این‏بار حضور ملموس داشت: افشای اسناد محرمانه روی سایت ویکی‏لیکس و ترور دو استاد دانشگاه که از آنها به عنوان دانشمندان اتمی ایران یاد شده است. این مسائل چقدر در این نشست دوروزه تأثیرگذار بوده‏اند؟
نکته‏ی جالب این بود که حتی بعد از انجام این ترورها، ایران تعهد حضور در مذاکرات را تغییر نداد. شاید اگر این اتفاق برای کشور دیگری مانند کره‏ی شمالی می‏افتاد، آنها به‏هیچ‏وجه در مذاکرات شرکت نمی‏کردند، ولی ایران علی‏رغم تأثیر تبلیغات سنگین این اتفاق در ایران و مورد اتهام قرار گرفتن دولت برای ضعیف نشان دادن آن در مقابل ضوابط امنیتی و حفظ جان کارشناسانی که برای او کار می‏کنند، در این مذاکرات شرکت کرد.
آن‏چه ویکی‏لیکس منتشر کرد، به‏هرحال بااهمیت بود. اهمیت بیشتر موضوع این بود که امریکا در قبال ایران، از یک سیاست دوگانه پیروی می‏کند و بیشتر متمایل به اعمال فشار است.
بعد از انجام ترورها، ایران برای این‏که نقطه‏ی ضعفی از خود نشان نداده باشد، آن‏چه انجام داد، توسل به انتشار خبر تولید کیک زرد و ارسال آن از بندرعباس به اصفهان بود.
با این اقدام، دولت ایران خواست تاکید کند که در مذاکرات ژنو، نمی‏خواهد دیگر مبادله‏ی سوخت با اورانیوم غنی‏شده را مورد بررسی قرار بدهد. برای این‏که آن را موضوع کهنه‏ای می‏داند. دوم این‏که به داشتن چرخه‏ی سوخت اتمی اصرار می‏ورزد. بنابراین، خواسته‏ی نهایی‏اش از گروه ۵+۱ محترم شمردن و یا تأیید مشروعیت این حق، یعنی ادامه‏ی غنی‏سازی اورانیوم در داخل کشور است.
در مقابل، جامعه‏ی جهانی هم با مصوبه‏ای که در شورای حکام، سه روز پیش از آغاز گفت‏وگوها مطرح شد، یعنی ایجاد بانک سوخت اتمی، می‏خواست ایران را به نوعی از این ماجرا دور نگاه دارد و یا حتی او را خلع سلاح کند. با تاکید بر این‏ نکته که نگرانی ایران برای تهیه‏ی سوخت مورد مصرف راکتورهای اتمی‏اش، نگرانی جدی‏ای نیست و با ایجاد این بانک، ایران می‏تواند مطمئن باشد که نیازهای اتمی‏اش را می‏تواند از یک مرجع بی‏طرف بین‏المللی تأمین کند. بنابراین به‏دنبال غنی‏‏سازی نباید برود.
دو طرف به جای این‏که به سوی همدیگر حرکت کنند، به نوعی از همدیگر، پیش از آغاز گفت‏وگوها دور شده‏اند. با این حال باید انتظار داشت که این تلاش در روز دوم مذاکرات، به نوعی تغییر کند. در روز اول، به‏خصوص ایران جلسه‏ی مذاکره را به نوعی محاکمه و اعتراض تبدیل کرد ولی بعد از انجام این کار تبلیغاتی، انتظار می‏رود مذاکرات امروز، مذاکراتی باشد با آرامش بیشتر و طرفین برای پیدا کردن سرفصل‏های مشترک تلاش کنند.
اشاره کردید که در جمهوری اسلامی، بر سر مسئله‏ی هسته‏ای اتفاق نظر نیست. در میان اعضای گروه ۵+۱ هم همین حالت وجود دارد؛ فرانسه خواهان شدت عمل بیشتر است. آلمان کمی ضعیف‌تر، چین و روسیه خواستار ملایمت هستند و امریکا بر سر برخورد یا سازش، بلاتکلیف مانده است. به این ترتیب، دستاورد مهم این نشست دو روزه را شما در چه می‏دانید؟
نوسان‏هایی که بین نظرگاه‏های کشورهای عضو ثابت شورای امنیت وجود دارد، خیلی جدی نیست. نقاط مشترک آنها زیادتر است. نقطه‏ای که می‏شود آن را به عنوان عامل اثبات گرفت، این است که همه‏ی این کشورها در تصویب قطعنامه‏های تنبیهی شورای امنیت علیه ایران، اتفاق نظر داشتند.
برخوردی که آنها می‏توانند با برنامه‏ی اتمی ایران داشته باشند، تا حدی شاید نامتوازن است. آلمان همان‏طور که شما گفتید، به نوعی و به‏خصوص روسیه و چین خواستار ملایمت بیشتر با ایران و باز نگاه‏داشتن در دیپلماسی و دادن امتیازهای بیشتر به ایران هستند.
چیزی که نه روسیه، نه چین و نه آلمان، به طور شخصی آماده‏ی ارائه‏ی آن نیستند و اگر قرار باشد امتیازهایی در اختیار ایران قرار بگیرد، این امریکا است که بایستی این تعهدات را بپذیرد.
ولی به‏هرحال این عدم توازن در نحوه‏ی برخورد کشورهای عضو شورای امنیت، به نوعی شاید قاطعیت این گفت‏وگوها را از آن می‏گیرد. ولی همان‏طور که گفتم، این گفت‏وگوها، گفت‏وگوهای مقدماتی است و برای پیدا کردن زمینه‏های مشترک در جهت انجام مذاکرات و گفت‏وگوهای بعدی است.
اگر آنها به همین نقطه‏نظرها دست پیدا کنند، به یقین اتفاق‏نظر بیشتری بین کشورهای عضور شورای امنیت خواهیم دید و باید منتظر بمانیم و ببینیم در داخل ایران، نظام سیاسی ایران با این توافق‏ها روی همراهی نشان خواهد داد و یا نظیر گفت‏وگوهای قبلی که در طول شش سال گذشته برگزار شده و به نتیجه نرسیده، این دوره از گفت‏وگوها هم معلق و بی‏نتیجه می‌ماند.
پس باید منتظر بمانیم که چهارشنبه هر دو طرف محل و تاریخ مذاکره‏ی آینده را تعیین کنند. این‏طور است؟
در صورت رسیدن به نتیجه.


ما محاربیم ما ضد انقلابیم/آرش صادقی

خبرگزاری هرانا - آرش صادقی، عضو ستاد ۸۸ میرحسین موسوی در زمان انتخابات و فعال دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی، درتاریخ ۶ دی۱۳۸۸( روز عاشورا) بازداشت و در دادگاه بدوی به ۳ سال حبس محکوم شده است در یادداشتی از بند 209 می گوید: اگر بگوییم دولت نامشروع برامده از دروغ و تهمت وتقلب را به رسمیت نمیشناسیم و خواستار برگزاری انتخابات سالم و عادلانه با حضور نماینده و ناظران واقعی مردم هستیم ما محاربیم ما ضد انقلابیم متن این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به قرار زیر است:
اینجا کجاست که در کوی و برزنش
گر با سکوت خویش بپرسی چرا؟ کجاست؟
مشت و گلوله و باتوم میزنند
بر پیر، بر جوان و بر مرد و بر زنش
اینجا کجاست که استاد پیر و شاگردان
همه را به آزمون مشترک بردند
در اتاقی، نه در کلاس دانشگاه
در کنار هم اما، به گوشه زندان

به مناسبت 16اذر

یاران دبستانی،سلام!
امروز اوین هم تبدیل به دانشگاهی بزرگ شده که ورودی ان کنکور نمیخواهد.دهانت را که بگشایی و لب به اعتراض بازکنی دانشجوی این دانشگاهی و کلاسهای درست سلول انفرادی.در ورودی این دانشگاه به تو انگ ضد انقلاب محارب میزنند.رد خور ندارد لیبرال باشی سکولار باشی یا...
باید اعتراف کنی که با مجاهدین همکاری میکردی.نمیدانم چرا برادران بازجو علاقه فراوانی داراند که نشان دهند این سازمان در بین دانشجویان طرفداران زیادی دارد. اتهامي كه هيچگونه تعريف حقوقي و قانوني ندارد،مثل بقیه اتهامات اقایان اقدام علیه امنیت ملی اجتماع و تبانی علیه نظام اما بر اساس آن شمار بسياري از دوستان ما را بازداشت، محاكمه و محكوم كردند.اما بد نیست از این جماعت سئوال کرد محارب چیست؟محارب کیست؟ ضد انقلاب جیست؟ ضد انقلاب کیست؟
اگر بگوییم تحصیل حق هر دانشجوی منتقد با هر عقیده و مسلکیست و چرا مجید دری ، مهدیه گلرو ، شیوا نظراهاری ، ضیا نبوی ، کاملیا کوثری رتبه 8 کارشناسی ارشد و ده ها دانشجوی دیگر را از تحصیل محروم میکنید ما محاربیم ما ضد انقلابیم

اگر بگوییم دولت نامشروع برامده از دروغ و تهمت وتقلب را به رسمیت نمیشناسیم و خواستار برگزاری انتخابات سالم و عادلانه با حضور نماینده و ناظران واقعی مردم هستیم ما محاربیم ما ضد انقلابیم
اگر بگوييم در انتخابات همه ايراني‌ها حق انتخاب شدن(کاندیدا) و انتخاب کردن را دارند فارق از هر تفکری هر مذهب و اندیشه ای ما محاربیم ماضد انقلابیم
قاعدتا دولتی که از وفاداری اکثريت افراد جامعه نسبت به خود مطمئن باشد، بيمی از تجمع مخالفان و منتقدان سياست‌های خود ندارد و فقط رژيم‌هايی که با اتکاء بر اقليتی از مردم بر اکثريت جامعه حکم می‌رانند، از تجمعات مخالفان خود در هراسند.اگر بگوییم حق تشکیل اجتماعات و راهپیمائی هابدون‏ حمل‏ سلاح‏، به‏ شرط آن‏ که‏ مخل‏ به‏ مبانی‏ اسلام‏ نباشد آزاد است بعنوان یک حق بشری، در نصّ صریح اصل ٢٧ قانون اساسی ایران به رسمیّت شناخته شده و هر مقامی هم که افراد ملت را از حقوق مقرر در قانون اساسی محروم نماید (حتی اگر بالاترین مقام نظام باشد)، مجرم بوده و باستناد مادۀ ۵٧٠ قانون مجازات اسلامی، علاوه بر انفصال از خدمت و محرومیّت ١ تا ۵ سال از مشاغل حکومتی به حبس از ٢ ماه تا ٣ سال محکوم خواهد شد ما محاربیم ما ضد انقلابیم.
اگر بگوییم از شعارهای اولیه انقلاب ازادی فعالیت همه تشکلها و احزاب بوده و قرار بوده حتی مارکسیسها در بیان عقیده ازاد باشند و بپرسیم چرا امروز به تشکلهای و احزاب قانونی مثل دفترتحکیم وحدت ادوار تحکیم وحدت مجاهدین انقلاب اسلامی مشارکت و... اجازه فعالیت داده نمیشود ما محاربیم ما ضد انقلابیم

اگر معتقد به مقامی فرا قانونی نباشیم و بگوییم یک شهروند در دور افتاده ترین روستا باید با عالیرتبه ترین مقام در کشور در مقابل قانون برابرو مساوی باشند ما محاربیم ما ضد انقلابیم

اگر بگوییم رسانه میلی باید رسانه ای ملی باشد و حقیقت را بیان کند و تریبونی باشد برای همه تفکرات و اندیشه ها ما محاربیم ما ضد انقلابیم
اگر بگوییم هر مقامی به میزان مسئولیتی که در قدرت دارد باید در قبال مسئولیتش پاسخگوی نابسامانیهای به وجود امده در کشور باشد ما محاربیم ماضد انقلابیم. و اگرها و اگرهای دیگر دوستان من امروز فاصله ما و شما دیواریست به بلندای اوین ما درون سلولها این روزها یار دبستانی را زمزمه میکنیم شما هم ان را در دانشگاه این سنگر...
زمزمه کنید روزی این شبهای سرد پائیزی به پایان خواهد رسید و روزهای سبز بهاری اغاز خواهد شد و ما ان روز در کنار هم بار دیگر یار دبستانی را زمزمه خواهیم کرد به امید روزی که دست در دست هم ایرانی اباد و ازاد بسازیم...
پیامی برای عزیزترینم: گر از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه ها و باران برسان سلام مارا . ..
آرش صادقی
88/9/15


متن نامه جامعه جهانی بهایی به ریاست قوه قضائیه

خبرگزاری هرانا - «جامعه جهانی بهایی»  در نامه ای سرگشاده به آیت الله صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران، خواستار رعایت حقوق شهروندان بهایی در ایران و همچنین آزادی فوری ده نفر از بهاییان از جمله هفت رهبر جامعه بهایی ایران شد.
متن این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:

آيت ‌الله محمّد‌صادق لاريجانی
رياست محترم قوّۀ قضائيّه
جمهوری اسلامی ایران
جناب آیت‌ الله لاریجانی،
بدون شک آن مقام محترم از محاکمه و نتیجۀ استینافِ خانم‌ها فریبا کمال‌آبادی و مهوش ثابت و آقایان بهروز توکّلی، وحید تیزفهم، جمال‌الدّین خانجانی، سعید رضائی و عفیف نعیمی — هفت نفری که تا قبل از بازداشت‌، عضو هیئت یاران و مسئول تمشیت امور روحانی و اجتماعی جامعۀ بهائی ایران بودند — مستحضرید.
زندگی این هفت نفر نمونه‌ای از زندگی نه فقط بهائیان بلکه زنان و مردان شریف و نجیب ایرانی از هر صنف و طبقه است.  آنها فرزندان راستین این مرز و بوم هستند که کوشیده‌اند ایّام حیات‌شان را صرف خدمت به سرزمین خود نمایند.  زادگاه‌شان در سراسر خاک پاک ایران‌زمین، از پایتخت کشور گرفته تا اردستان، مشهد، ارومیه، سنگسر، آبادان و یزد و سنّ‌شان بین سی و هفت تا هفتاد و هفت سال است.  بعضی از آنان پدران و مادرانی سال‌خورده دارند و همگی صاحب فرزندانی در سنین مختلف می‌باشند که کوچک‌ترین آنها در هنگام بازداشت پدر فقط نه‌ساله بود.  کار و حرفۀ آنان شامل مشاغل متنوّع و مفیدی است مانند روان‌شناس تربیتی، مدیر مدرسه، مددکار اجتماعی، عینک‌ساز، مؤسّس اوّلین کارخانۀ اتوماتیک آجرسازی در ایران، مهندس کشاورزی، و مدیر کارخانۀ نسّاجی.  همۀ آنها در عین اشتغال به کسب و توجّه به وظایف خانوادگی روزمرّه، خدمات داوطلبانۀ ارزنده‌ای به مردم سرزمین خود نموده‌اند از جمله پیشبرد تساوی حقوق زن و مرد، ترویج سواد‌آموزی در بین اهالی ایران و فراهم ساختن امکانات آموزش برای هزاران جوان بهائی که از زمان انقلاب اسلامی تا به حال از حقّ تحصیلات عالیه در دانشگاه‌ها و مؤسّسات آموزش عالی کشور محروم بوده‌اند.
از آنجایی که به درستکاری خود اطمینان داشتند و کوچک‌ترین دلیل و مدرکی هم در اثبات اتّهامات وارده بر ایشان وجود ندارد، امید این مظلومان آن بود که روند قضایی ایران آنان را تبرئه نماید.  امّا متأسّفانه این امید تا به حال تحقّق نیافته و با آنان به روشی ظالمانه و مغایر موازین قانون و معیارهای عدل و انصاف رفتار شده است.  به شهادت تاریخ، هر گاه شهروندان بی‌گناه به دادگاه‌های نمایشی کشیده ‌شوند در حقیقت نظام قضایی و کارگزاران قانونی مربوطه هستند که در پیشگاه وجدان مردم محاکمه می‌شوند.  پروندۀ این هفت نفر که از ابتدا انظار جهانیان اعمّ از ایرانی و غیر ایرانی را با شگفتی روزافزون به خود جلب نموده، در هر مرحله از مراحل با چنان ‌قانون‌شکنی‌های فاحشی همراه بوده که عدالت‌خواهی دست‌گاهی را که مدّعی حراست ارزش‌های اسلامی می‌باشد زیر سؤال برده است.
بی‌عدالتی آشکار در صدور حکم ده سال زندان برای این شهروندان مطیع و قانون‌مدار، ما را بر آن داشت تا در مقام نمایندگان یک‌صد و هشتاد و شش جامعۀ ملّی بهائی در سازمان ملل متّحد از شما تقاضا کنیم که به جبران این قصور خطیر بپردازید و عدالتی را که از آن محروم گشته‌اند در حقّ آنان مجری دارید.  این تقاضا تنها از جانب هم‌کیشان آنها در سراسر عالم نیست بلکه سازمان ملل متّحد، دولت‌ها، نمایندگان پارلمان‌های جهان، مؤسّسات و جوامع مدنی، افراد خیّر و انسان‌دوست و متفکّرین اجتماعی نیز با ما هم‌رأی و هم‌صدا هستند و آزادی فوری آن مظلومان را خواهانند.
ماٴمورین وزارت اطّلاعات جمهوری اسلامی با توسّل به شیوه‌های ناشایسته‌‌ای که حتّی با قوانین فعلی ایران نیز مغایر است — از قبیل بازداشت‌ غیر قانونی، محروم نمودن بازداشت شدگان از دسترسی قانونی به وکیل و هم‌چنین بازجویی و رفتار دور از موازین رایج مدنی به ‌منظور مجبور کردن متّهمین به اعترافات بی‌اساس — نهایت سعی را به عمل آوردند که جرمی برای آنان بتراشند.  با وجود این، دادستان سرانجام نتوانست سند معتبری بر اثبات ادّعای خود بیابد.  در عوض آنچه بر ملا شد نقشه‌های شوم بعضی از مسئولین و انگیزه‌های غیر انسانی و رفتار ظالمانۀ بازجویان بود.  آنچه بر همگان نمودار گشت آمادگی اولیای امور برای پایمال نمودن همان موازین عدالتی است که به نیابت از طرف ملّت ایران به حفظ و رعایت آن موظّفند.
نفس محاکمه آنچنان از اصل بی‌طرفی که لازمۀ آیین دادرسی است عاری بود که در واقع محکمه به مَضحکه بدل گشت.  متّهمین با اطمینان کامل به بی‌گناهی خود و با اعتقاد محکم به برکناری از هر گونه پنهان‌کاری تقاضای محاکمۀ علنی کرده بودند.  پرسش هر شخص کنجکاو این است که چرا قضات، دادگاه را "آزاد و علنی" اعلان نمودند ولی تقاضای ناظران علاقه‌مند از جمله هیئت‌های دیپلماتیک پذیرفته نشد؟  دلیل سخت‌گیری برای شرکت نزدیکان متّهمین در جلسات دادگاه چه بود؟  چرا خبرنگاران از ورود به جلسات دادگاه منع گردیدند امّا فیلم‌برداران دولتی فعّالانه حضور داشتند؟  دلیل حضور رعب‌آمیز ماٴمورین وزارت اطّلاعات در جلسات دادگاه چه بود؟  بر چه اساسی اجازه داده شد که دیانت متّهمین در راٴی صادره از طرف قضات، "فرقۀ ضالّه" ذکر شود؟  آیا نفس این عمل نشانۀ روشنی بر این نیست که دادگاه اصل بی‌طرفی را رعایت نکرده است؟  تنها نتیجه‌گیری ممکن این است که مسئولین امور متاٴسّفانه تحت تاٴثیر تعصّبات کور مذهبی و نفرت نسبت به جامعۀ بهائی و عقاید بهائیان عمل نموده‌اند.  چگونه می‌توان بر اساس ظلم و انکار سیستماتیک حقوق اساسی گروهی از مردم، جامعه‌ای بر اساس عدالت بنا نمود؟  ملاحظه فرمایید که رفتار دولت ایران با شهروندان خود تا چه حدّ با ادّعاها و اظهارات دولت‌مردان آن کشور در میادین بین‌المللی مغایر است.
دادگاه استیناف طبق حکم مورّخ 21 شهریور 1389 رأی مربوط به جرایم جاسوسی، هم‌دستی با دولت اسرائیل و دادن اسناد سرّی به اتباع خارجی به منظور به خطر انداختن امنیّت ملّی را رد کرد.  دادگاه بدوی نیز متّهمین را از جرم خدشه‌دار کردن نام جمهوری اسلامی ایران در صحنۀ بین‌المللی و از مفسد فی الارض بودن تبرئه کرده بود.  بدین ترتیب آنچه از محتویات پرونده باقی ‌مانده بود فعّالیّت‌های این هفت نفر در زمینۀ تمشیت امور روحانی و اجتماعی جامعۀ بهائی ایران بود.  ولی قضات محترم که خالی بودن پرونده از هر نوع اتّهام واقعی علیه مصالح ایران و ایرانیان را به چشم یقین مشاهده کرده بودند تحت فشار مسئولین مجبور به صدور حکمی شدید برای این بی‌گناهان بودند.  بنا بر این با زمینه‌سازی، در واقع معتقدات مذهبی و خدمات این نفوس به جامعۀ بهائی را — خدمات بی‌شائبه‌ای که موجب امتنان هم‌وطنان بهائی آنان بود — واژگون جلوه‌گر ساخته و غیر قانونی قلم‌داد کرده، آنان را صرفاً به علّت بهائی بودن به ده سال زندان محکوم نمودند و اعتراض شدید نه تنها متّهمین و اعضای خانواده‌های آنها و جامعۀ جهانی بهائی، بلکه دیگر طرف‌داران عدالت در ایران و سراسر جهان را موجب شدند.
متّهم نمودن نمایندگان جامعۀ بهائی به انجام اقدامات غیر قانونی، در حالی که مساعی‌شان در راه ادارۀ امور جامعه در طیّ بیست سال گذشته با اطّلاع کامل مسئولین دولت جمهوری اسلامی انجام می‌گرفته، امری کاملاً بی‌اساس، دور از انصاف و غیر قابل توجیه است.  جامعۀ جهانی بهائی در نامۀ سرگشادۀ مورّخ 14 اسفند 1387 خود به دادستان کلّ جمهوری اسلامی، بطلان این اتّهام را به تفصیل بیان داشته است و اکنون توجّه حضرت عالی را به آن نامه جلب می‌نماییم.  مطالعۀ بی‌غرضانه و بی‌طرفانۀ آن روشن می‌سازد که هیچ دلیل موجّهی وجود ندارد که بر اساس آن جمهوری اسلامی بتواند بهائیان ایران، از جمله این هفت نفر، را خطری برای نظم عمومی و منافع جمعی آن سرزمین بداند.
در اثبات اتّهام مربوط به اقدام علیه امنیّت ملّی و مشارکت این هفت نفر در اعمال خراب‌کارانه و یا این ادّعا که آنها به جریان‌سازی علیه رژیم اشتغال داشته‌اند کوچک‌ترین مدرکی وجود ندارد و البتّه متّهمین نیز آن را مؤکّداً رد نموده‌اند.  ذکر این اتّهامات با سابقۀ درخشان بهائیان ایران و جهان که خدمت به وطن و نوع انسان را جزئی جدایی‌ناپذیر از تعهّدات اخلاقی خود می‌دانند ابداً موافق و سازگار نیست و هم‌چنین با این تعلیم بهائی که "در مملکت هر دولتی ساکن شوند باید به امانت و صدق و صفا با آن دولت رفتار نمایند" توافق ندارد.  این نحوۀ دادرسی و این اتّهامات نشانۀ تجاوز به حریم وجدان و آزادی عقیدۀ شهروندان ایران می‌باشد و کاملاً مخالف اصل چهاردهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که می‌گوید:  "به حکم آیه شریفه "لا ینهاکم الله عن الذّین لم یقاتلوکم فی الدّین و لم‏ یخرجوکم‏ من دیارکم‏ ان تبرّوهم و تقسطوا الیهم انّ‏ّ الله یحبّ المقسطین" دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظّفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند...."
این هفت نفر که هر نوع نقض حقوق بنیادین بشری و هتک حرمت انسانی را تحمّل نموده‌اند اکنون سال سوّم است که در بند به سر می‌برند و مسجونیّت‌شان هنوز هم در کمال گستاخی بازداشت "موقّت" نامیده می‌شود.  مشاهدۀ همّت بلند، خوی خوش و کردار نیک‌شان در تضادّ با رفتار خشن سرکوب‌گران‌ و در قبال همۀ سختی‌هایی که تحمّل کرده‌اند، گواه دیگری بر سعۀ صدر و خلوص نیّت آنان است و مردم شریف ایران حال بر آن شهادت می‌دهند.  اخبار واصله حاکی از آن است که هم‌بندان‌شان رفتار و کردار آنان را تحسین و تمجید می‌کنند و در آنها نور امید و منبع تسلّی و آرامش می‌بینند، از حکمت‌شان کسب توان و نیرو می‌نمایند و آنان را نماد پاک‌دلی و آزادگی که از ویژگی‌های مردم ایران است می‌شمرند.
حضرت آیت الله، کوشش در جهت سرکوبی این صفات اخلاقی و خصایص روحانی چه دردی را درمان می‌کند و این ظلم و ستم نشانۀ تمسّک به کدام یک از اصول متعالی است که حضرت محمّد (ص) ترویج آن را از فرایض دین مبین اسلام می‌شمرند؟  زندان گوهردشت بدون شک افراد بی‌گناه دیگری به غیر از این هفت نفر را در بر دارد.  چرا اجازه می‌دهید که یک انسان مجبور به تحمّل محیط کثیف، متعفّن، مملوّ از حشرات و آلوده به امراض و فاقد تسهیلات کافی برای نظافت و بهداشت آن زندان باشد؟  این چنین محیط خشن و موهنی حتّی درخور خطرناک‌ترین مجرمین نیست.  آیا در نظر دولت ایران تحمیل چنین شرایطی بر شهروندان خود با رحمت و عدالت اسلامی توافق دارد؟  چرا به احتیاجات شدید بهداشتی و درمانی زندانیان توجّهی نمی‌شود؟  اگر لطمۀ جدیدی به سلامت این هفت نفر وارد شود چه کسی مسئولیّت آن را بر عهده خواهد داشت؟  چرا این معصومان به غذای مناسب دسترسی کافی ندارند و سلّول‌شان آنقدر تنگ است که نه تنها خواب برایشان دشوار گشته بلکه قادر نیستند به آسانی به ادای نماز و دیگر عبادات روزانۀ خود بپردازند؟  چرا قوّۀ قضائیّه بی‌رحمانه آنان را حتّی از حقّ استفاده از مرخّصی اضطراری محروم کرده است؟  آیا این تضییقات هدفی به جز تضعیف روحیّۀ این هفت نفر و دیگر بهائیان ایران دارد؟  ملاحظه فرمایید که چگونه بهائیان ایران پیوسته مجبورند از رسانه‌های وابسته به دولت خود نسبت به عقاید خویش توهینات ناروا بشنوند و شاهد تحریف و تخدیش تاریخ دین‌شان باشند، تحریکات گوناگونی را که با پشتیبانی بعضی از مسئولین امور در کوچه و بازار و از فراز منابر برای ایجاد نفرت نسبت به آنان انجام می‌شود تحمّل نمایند، به زندان غیر قانونی تن در دهند، محرومیّت از تحصیلات عالی و محدودیّت در امرار معاش را بپذیرند، در مدارس دولتی فحش و ناسزا بشنوند، املاک‌شان ویران شود و قبرستان‌هایشان با پشتیبانی ماٴمورین زیر و رو گردد.  دست‌آورد این خطّ مشی تا به حال چه بوده است؟  تضییقات شدیدۀ وارده بر بهائیان در چند دهۀ اخیر آنان را در نظر مردم ایران سرمشق پای‌بندی به اصول معنوی و مظهر مقاومت سازنده در برابر ظلم‌ ساخته و هم‌چنین موجب افزایش چشم‌گیر علاقۀ مردم ایران‌زمین به آشنایی با حقایق آیین بهائی شده است.
در دی‌ ماه‌ 1388، بیت العدل اعظم، مرجع عالی بهائیان جهان، در پیامی خطاب به بهائیان ایران به این مسئله اشاره نمودند که هر گاه صاحبان قدرت با دسیسه‌بازی بر علیه شهروندان بی‌گناه عمل نمایند، در نهایت موجب بی‌اعتباری خود می‌شوند.  جامعۀ جهانی بهائی نیز در نامۀ مورّخ 14 اسفند 1387 خطاب به دادستان کلّ جمهوری اسلامی ایران اظهار داشت که تصمیمات سیستم قضایی ایران در مورد بهائیان پیامدهایی فراتر از جامعۀ بهائی آن کشور دارد و به مسئلۀ آزادی وجدانِ همۀ افراد ملّت تعمیم می‌یابد.  امید از ذکر این مطالب آن بود که قضات محترم دادگاه به خاطر حفظ احترام این مرز و بوم، در قضاوت جانب عدالت گیرند.
بهائیان در کشور شما "دیگران" نیستند بلکه جزئی جدایی‌ناپذیر از ملّت ایران هستند.  بی‌عدالتی‌های وارده بر آنان بازتابی از مظالم دهشتناکی است که ملّت ایران را از هر طرف احاطه نموده است.  رعایت حقوق بهائیان اکنون می‌تواند نمایان‌گر آمادگی شما برای رعایت حقوق همۀ شهروندان باشد.  جبران بی‌عدالتی‌های وارده بر بهائیان پرتو امیدی در قلوب همگان نسبت به تعهّد شما به گسترش عدالت به کلّیّۀ ساکنان آن سرزمین خواهد دمید.  بنا بر این درخواست ما از طرف این هفت نفر در حقیقت درخواستی برای رعایت حقوق تمام ایرانیان است.
با قلبی مملوّ از عشق به کشور مقدّس ایران و با آرزوی شکوه و عظمت آن سرزمین، از آن جناب در مقام ریاست قوّۀ قضائیّه تقاضا می‌کنیم که اعضای سابق هیئت یاران را آزاد نمایید و دیگر بهائیانی را نیز که در سراسر کشور در بندند — از جمله خانم‌ها هاله روحی و رها ثابت و آقای ساسان تقوا، سه جوان بهائی که صرفاً به جرم کمک‌های انسان‌دوستانه در جهت سوادآموزی به کودکان مناطق فقرزده، اکنون چهارمین سال مسجونیّت خود را در شیراز می‌گذرانند — آزاد کنید.  حقوق کامل شهروندی تمام بهائیان را محترم شمرید تا بتوانند آرزوی قلبی خود را برای خدمت در راه پیشبرد وطن عزیزشان دوش به دوش هم‌میهنان خویش تحقّق بخشند.  این حقّ و این آزادی در اصل همان است که شما به درستی برای مسلمانانی که به صورت اقلّیّت در سایر کشورها به سر می‌برند طلب می‌نمایید.  بهائیان نیز درخواستی بیش از این از شما ندارند.
با احترام،
جامعۀ بین‌المللی بهائی
رونوشت:
سفیر محترم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متّحد   

کلیه متجاوزان به عنف اعدام می شوند

خبرگزاری هرانا - روز چهارشنبه، آیت‌اله لاریجانی، رییس قوه قضاییه از اعلام اسامی مفسدان اقتصادی در سایت قسط خبر داد و اظهار داشت: «به پرونده سارقان و متجاوزان در کم‌تر از یک‌ماه رسیدگی و تمام آنان اعدام می‌شوند.»
به گزارش مهر، رییس قوه قضاییه صبح چهارشنبه در همایش ارتقا‌‌ سلامت اداری با بیان این‌که دستگاه قضایی مبارزه با هر گونه فساد را براساس تاکید رهبر جمهوری اسلامی در دستور کار خود قرار داده گفت: «متاسفانه مردم شاهد رسیدگی به برخی تخلفات کوچک در دادگاه هستند در حالی که متخلفین بزرگ از چنگال قانون فرار می‌کنند.»
این در حالی است که تاکنون این اسامی  در روزنامه‌ها و نشریات منتشر نشده است.
هم‌چنین آیت‌اله لاریجانی اظهار داشت: «تمامی متجاوزین به عنف و سارقان مسلح بدانند این اقدامات از نظر قانون محاربه تشخیص داده شده و قوه قضاییه در کم‌تر از یک‌ماه به پرونده آن‌ها را رسیدگی می‌کند و بدون شک حکمشان اعدام است.»
لازم به ذکر است رییس قوه قضاییه در مورد اظهارات اخیر آیت‌اله جنتی در نماز جمعه مبنی بر این که دست‌گاه‌های قضایی در بسیاری از پرونده‌ها تکروی کرده و با نیروهای امنیتی هم‌کاری نمی‌کند  عنوان کرد: «دست‌گاه امنیتی که قاضی نیست و همیشه کار قضاوت با دستگاه قضایی بوده است و این جای تاسف دارد که برخی از بزرگان ما اظهارات خود را بر مبنای نوشته‌های روزنامه‌ها بیان می‌کنند.»



کارگران پرنده آبی اخراج شدند

خبرگزاری هرانا - دبیر اجرایی خانه کارگر بوشهر از نقض شدن رای بازگشت به‌کار، کارگران پرنده آبی جهان در هیأت حل اختلاف اداره کار این شهرستان خبر می‌دهد.
به گزارش ایلنا، عیسی محمدکمالی، با یادآوری اینکه مدتی پیش ۱۵۰ کارگر شرکت پرنده آبی جهان در بوشهر از کار اخراج شدند، گفت: هیأت تشخیص اداره کار طی حکمی به بازگشت به کار این کارگران رای داد. وی افزود: با این حال به تازگی مطلع شدیم که هیات حل اختلاف رای هیأت تشخیص را نقض کرده و اخراج کارگران را تاییدکرده است. کمالی یادآور شد: شرکت پرنده آبی جهان در سال ۸۶ و از محل تسهیلات زودبازه به منظور تصفیه فرآورده‌های نفتی راه‌اندازی شد.
وی افزود: در این شرکت ۱۵۰ کارگر بومی و غیر بومی به تصفیه فرآورده‌های نفتی مشغول بودندکه از مدتی پیش به دلایل نامشخص از سوی کارفرما اخراج شدند.

بی خبری از دو دانشجوی بازداشت شده دانشگاه رازی کرمانشاه

خبرگزاری هرانا - احمد غیاثوند و سید قاسم محمودی دو دانشجوی دانشگاه رازی کرمانشاه هستند که در پی اعتراض به صفار هرندی بازداشت شده اند.
به گزارش دانشجونیوز، خانواده احمد غياثوند و سيد قاسم محمودي دو دانشجوي دانشکده فني رازي كرمانشاه كه روز 15 آذر و پس از خروج از دانشگاه بازداشت شدند هنوز نتوانسته اند اطلاعي از وضعيت آنان پيدا كنند.
اين دو دانشجو پس از اعتراض دانشجويان به حضور صفارهرندي و پس از خروج از دانشگاه توسط نيروهاي امنيتي بازداشت شدند.
گفتنی است که دانشجويان دانشگاه رازي دوشنبه 15 آذر با فريادهاي مرگ بر ديكتاتور از صفار هرندي استقبال كرده بودند که خشم نیروهای امنیتی را در پی داشته است.

حسین مهدوی از فعالان سیاسی خرم آباد بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - حسین مهدوی دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه لرستان در روز شنبه 13 آذر و در آستانه روز دانشجو پس از احضار به اداره اطلاعات خرم آباد برای بار دوم در یک سال گذشته بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ماموران اداره اطلاعات در حالی حسین مهدوی را بازداشت کرده اند که به صورت تلفنی از او خواسته بودند برای دریافت کیس کامپیوتر شخصی اش که در تفتیش بهمن گذشته از منزل او برده بودند به اداره اطلاعات خرم آباد مراجعه نماید.
حسین مهدوی از فعالان سرشناس سیاسی در استان لرستان است که بارها به نهادهای امنیتی احضار شده و پرونده هایی نیز در دادگاه انقلاب استان لرستان دارد.

بی خبری از دو دانشجوی بازداشت شده دانشگاه رازی کرمانشاه

خبرگزاری هرانا - احمد غیاثوند و سید قاسم محمودی دو دانشجوی دانشگاه رازی کرمانشاه هستند که در پی اعتراض به صفار هرندی بازداشت شده اند.
به گزارش دانشجونیوز، خانواده احمد غياثوند و سيد قاسم محمودي دو دانشجوي دانشکده فني رازي كرمانشاه كه روز 15 آذر و پس از خروج از دانشگاه بازداشت شدند هنوز نتوانسته اند اطلاعي از وضعيت آنان پيدا كنند.
اين دو دانشجو پس از اعتراض دانشجويان به حضور صفارهرندي و پس از خروج از دانشگاه توسط نيروهاي امنيتي بازداشت شدند.
گفتنی است که دانشجويان دانشگاه رازي دوشنبه 15 آذر با فريادهاي مرگ بر ديكتاتور از صفار هرندي استقبال كرده بودند که خشم نیروهای امنیتی را در پی داشته است.