۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه

آخرین گزارشات و اخبار از زندانیان، اعتراضات و ...........ه


خبرگزاری هرانا - کارگران سد مخزنی ژاوه در سنندج صبج دیروز، شنبه نوزدهم تیرماه، دست به اعتصاب زدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ایشان براي چندمين بار در طول ماه های گذشته و در اعتراض به عدم پرداخت 5 ماه حقوق معوقه خويش در مقابل دفتر شركت پيمانكار اين سد در محوطه كارگاهي اين سد اعتصاب کردند.
زمان اعتصاب قبلی ایشان برای احقاق حقوق خود مربوط به اواخر خردادماه سال جاری بود.
بیش از 300 کارگر شاغل در پروژه ساخت این سد از اواخر سال گذشته تاکنون دستمزدهای معوقه خود را دریافت نکرده اند و دستکم 15 تن از ایشان در فروردین ماه سال جاری بدون دریافت حقوق معوقه از کار اخراج شده بودند.
گفته می شود کارگران سد مخزنی ژاوه در سنندج، در وضعیت معیشتی بسیار بدی به سر می برند.

 
خبرگزاری هرانا - وضعیت جسمانی زهرا بهرامی شهروند ایرانی-هلندی تبار، در بند 209 زندان اوین در معرض خطر جدی قرار گرفته است.
وی علاوه بر اینکه از نارسایی ریوی در رنج است به تازگی دچار چهره ای متورم یا جوش هایی عفونی شده و به دلیل عدم درمان، وضعیت جسمی اش به وخامت گراییده است.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی، زهرا بهرامی از دستگیر شدگان حوادث 6 دی ماه (عاشورا) است که از زمان دستگیری تاکنون در بندهای مختلف وزارت اطلاعات در بازداشت بسر می برد و در حال حاضر همراه با 2 زندانی سیاسی دیگر در سلول 13 بند 209 زندان اوین در زندان نگهداری می شود و علی رغم گذشت بیش از 6 ماه کماکان در بلاتکلیفی کامل بسر می برد.
وی که بر اساس تهدید بازجویان وادار به اعتراف دروغین بر علیه خود شده است، از حق داشتن وکیل نیز محروم است.
بازجویان وزارت اطلاعات به او اتهامات محاربه و همکاری با گروه های معاند نظام را نسبت داده اند و قصد دارند بر این مبنا او را محاکمه کنند.
زهرا بهرامی 45 ساله و دارای 2 فرزند است و دارای ملیت ایرانی- هلندی است که برای دیدن فرزندش به ایران مسافرت کرده بود.


 
خبرگزاری هرانا - هفته ی گذشته یک دختر جوان به نام الناز بابارده، توسط نیروهای بسیج پس از تجاوز به قتل رسید.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، یکی از نیروهای بسیج به بهانه ی بد حجابی، با سد کردن راه خودرو الناز بابازاده در منطقه ولیعصر تبریز دستور توقف و به اصطلاح "اصلاح حجاب" وی را می دهد که با مقاوت این دختر جوان مواجه می شود.
فرد مذکور پس از مشاهده ی چنین وضعی، با کشیدن سلاح و تهدید وارد خودروی خانم بابازاده می شود و بلافاصله پس از آن دوتن دیگر از نیروهای لباس شخصی نیز وارد خودرو می شوند.
این سه تن پس از ضرب و شتم وحشيانه و تعرض و تجاوز جنسی به اين دختر جوان 26 ساله وی را با شلیک گلوله به قتل می رسانند و جسد را در اطراف گورستان اماميه تبريز رها مي كنند.
پس از تحقیقات محلی گزارشگر خبرگزاری حقوق بشر ایران، نهایتا در ختم الناز بابازاده مشخص می شود که فرزند يكي از سرداران پاسدار ایشان را به قتل رسانده و انگيزه ی خود از قتل و تجاوز را مبارزه با بد حجابي و انجام فرمان خدا اعلام كرده است!
خانواده ی بابازاده از این فرد شکایت کرده اند اما گفته مي شود كه سپاه تبريز در تلاش است تا پرونده ی این جنایت را در اختيار خود گرفته تا شخصا رسيدگي كند.
الناز بابازاده ساكن كوي وليعصر تبريز بوده است.
اخیرا نیروهای امنیتی به بهانه ی برخورد با بدحجابی و اجرای طرح حجاب و عفاف، آزادی زنان در کشور را محدود تر از قبل کرده اند و فضایی مملو از رعب و وحشت برای ایشان ساخته اند.


خبرگزاری هرانا - وضعیت جسمانی دو زندانی کرد به نام محمد عبدالهی و خلیل مصطفی رجب، در زندان مهاباد نامناسب گزارش شده است.

محمد عبدالهی که حدود سه ماه است در زندان بسر می برد از آسیب دیدگی انگشتان دست رنج برده نیاز به مداوا در خارج از زندان دارد.

به گزارش آژانس خبری موکریان، محمد عبدالهی که متهم به همکاری با یکی از احزاب مخالف نظام است تاکنون برای معالجه به خارج از زندان اعزام نشده است.

هم چنین خلیل مصطفی رجب نیز در زندان سقز به دلیل عفونت سینه و سرفه شدید در وضعیت جسمانی بدی بسر می‌برد.

گفته می شود وی بارها درخواست مداوا در خارج از زندان را نموده که درخواست وی از سوی مقامات مسئول رد شده است.

یاد آور می شود خلیل مصطفی رجب در سال 84 از طرف دادگاه انقلاب سقز به‌ اتهام ارتباط با یکی از گروه‌های اپوزیسیون به 16 سال زندان محکوم شده است 
.


خبرگزاری هرانا - ابوالفضل عابدینی خبرنگار و فعال حقوق بشر که به 11 سال حبس تعزیری محکوم شده است در پی درخواستی که هفته گذشته توسط وکیلش برای دادستان ارسال کرده بود با جواب منفی روبرو شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این دومین بار است که در یک ماه گذشته عابدینی به دلیل شرایط بد روحی و جسمی درخواست مرخصی می نماید اما دادستان از اعطای مرخصی به وی امتناع می ورزد.
این خبرنگار به شدت از بیماری قلبی رنج می برد و به گفته پزشک معالج وی محیط بسته زندان بر روی وضعیت قلبی وی تاثیر منفی گذاشته و نباید به هیچ عنوان دچار هیجان و استرس شود.
عابدینی سال گذشته در پی حوادث و اعتراضات مردمی بعد از انتخابات ریاست جمهوری در اهواز توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از سپری کردن ایام بازداشت و تحمل شکنجه های جسمی (تا جایی که با تسمه کولر ابی به طرز وحشیانه ای وی را شکنجه کرده بودند) در آبان ماه سال 88 به قید وثیقه موقتا ازاد شد.
اما در ب یازدهم اسفندماه سال گذشته 60 تن از نیروهای سپاه با خرد کردن تمامی شیشه های منازل همسایه و از جا در اوردن درب ورودی خانه پدری این خبرنگار، وی را از رامهرمز، نیروهای امنیتی برای دومین بار در طی یک سال بازداشت کردند.
ابوالفضل عابدینی بلافاصله به بند 2 الف سپاه پاسداران در زندان اوین منتقل شد و در انجا نیز پس از متحمل شدن فشار های روانی و جسمی در نهایت بعد از سپری کردن ایام بازداشت موقت خود، مورخ پنجم اردی بهشت ماه برای سپری کردن دوران حبس یازده ساله ی خود به زندان کارون اهواز منتقل شد 
.

خبرگزاری هرانا - کارگران اخراجی نیشکر هفت تپه(چهار نفر) به همراه وکیل خود خواهان رسیدگی همزمان به شکایت هر چهار نفر در یک جلسه شدند و همزمان خانواده های آنان در مقابل اداره کار شوش با در دست داشتن پلاکاردهایی خواهان بازگشت بکار پدران و همسران خود شدند.
6 کارگر اخرجی نیشکر هفت تپه آقایان علی نجاتی، رضا رخشان، فریدون نیکوفر، قربان علیپور، جلیل احمدی و محمد حیدری مهر  به ترتیب 16 ماه، 6 ماه و بقیه بمدت 9 ماه است از کار خود اخراج شده اند و در وضعیت معیشتی بسیار نابسامانی بسر میبرند. 5 نفر از این کارگران ماهها در زندان بودند و رضا رخشان بارها بازداشت شده است.
به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، جلسه هیئت حل اختلاف اداره کار شوش برای رسیدگی به شکایت قربان علیپور و محمد حیدری مهر که حکم اخراج آنان توسط هیئت تشخیص این اداره صادر شده بود بدلیل به حد نصاب نرسیدن اعضای این هیئت به زمان دیگری موکول شد.
در این جلسه که قرار بود روز 15 تیر ماه در اداره کار شهرستان شوش برگزار شود این کارگران به همراه  وکیل خود خانم پروین محمدی و دو  نفر دیگر از همکاران اخراجی شان شرکت کرده بودند اما از 9 نفر اعضای هیئت حل اختلاف این اداره فقط سه نفر در جلسه حاضر بودند به همین دلیل جلسه رسیدگی به شکایت قربان علیپور و محمد حیدری مهر به زمان دیگری موکول شد.
تحمیل زندان و اخراج و شرایط بسیار فلاکت بار بر اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در حالی ادامه دارد که قائم مقام وزیر کار حبیب توکل زاده اخیرا در مصاحبه ای با روزنامه ایران در رابطه با موقعیت کشور ایران در سازمان جهانی کار اعلام کرده است: "براي حفظ منافع ملي و با پيگيري هايي که صورت گرفت، پرونده برخي از افراد موصوف مانند كارگران شركت هفت‌تپه بازنگري شده و مورد بخشش قرار گرفته و آزاد شدند."
این اظهارات کذب از سوی قائم مقام وزیر کار در حالی مطرح میشود که علاوه بر تحمیل زندان و اخراج به کارگران نیشکر هفت تپه، حراست این شرکت با احضار برخی از کارگران این کارخانه که ماهانه برای همکاران اخراجی خود اقدام به جمع آوری کمک مالی میکردند ضمن تهدید به اخراج این کارگران، آنان را بشدت از این اقدام بر حذر کرده است 
.

خبرگزاری هرانا - رئیس کمیسیون برنامه و بودجه شورای اسلامی شهر تهران گفت: شهرداری و نیروی انتظامی باید در جمع‌آوری کودکان کار کمک کنند؛ ولی ساماندهی آنها طبق مصوبه مجلس، وظیفه قانونی سازمان بهزیستی است.
به گزارش فارس، رسول خادم درباره جمع آوری و ساماندهی کودکان کار، با بیان این مطلب افزود: اکثر کودکان کار متکدی هستند.

وی ادامه داد: این کودکان به نوعی تظاهر به کار کردن می‌کنند و باندهای حرفه‌ای تکدی‌گری از آنها استفاده می‌کند.

او گفت بایستی جلوی سواستفاده ی افراد بالادست در این رابطه گرفته شود.

خادم با بیان اینکه بزرگترین مشکل فرهنگ اجتماعی است، تصریح کرد: همه مجموعه‌های مربوطه باید نسبت به فرهنگ سازی در این زمینه اقدام کنند.

خبرگزاری هرانا -  "رضا عبداللهی" نماینده مردم ماهنشان در مجلس شورای اسلامی، با اشاره به نرخ بالای بیکاری اظهار داشت: متأسفانه بیکاری در زنجان خانواده‌ها را فلج کرده است به طوری که برای رفع این معضل اجتماعی باید زیرساخت‌های اقتصادی در بخش کارآفرینی را تقویت کرد.
به گزارش خانه ملت، وی گفت بیکاری در زنجان در شرایطی وجود دارد که استان زنجان جزو مستعد‌ترین استان‌ها به ویژه در بخش کشاورزی است و در کنار آن ظرفیت بالایی برای ایجاد صنایع تبدیلی وجود دارد. شرایط جغرافیایی مشتمل بر تنوع آب و هوایی با برخورداری از منابع آب و حاصلخیزی خاک این استان را به یک منطقه مناسب کشاورزی تبدیل كرده است و در حال حاضر زنجان یکی از قطب های کشاورزی و دامداری غرب کشور به حساب می‌آید.
عبدالهی ادامه داد، رویکرد جاری دولت هم در موضوع کشاورزی و جایگاه آن در قانون بودجه سال 1389، استفاده از ظرفیت‌ها، فرصت‌ها و برنامه‌ریزی راهبردی در بخش کشاورزی برای ایجاد اشتغال پایدار است. اما با این حال متأسفانه امروز شاهدیم به خاطر استفاده ناصحیح از ظرفیت‌های فراوان استان زنجان، نرخ بیکاری در استان بالاست و این برای استانی مانند زنجان مناسب نیست. اگر از این ظرفیت‌ها به خوبی استفاده شود، نه تنها مشکل اشتغال در استان حل خواهد شد، بلکه می‌توان کارگران سایر استان‌ها را نیز تحت پوشش قرار داد.
بررسی میزان اشتغال در بخش‌های اقتصادی نیز نشان می‌دهد که بیشترین سهم شاغلان به بخش کشاورزی و کمترین میزان به بخش صنعت اختصاص دارد. به طوریکه بخش كشاورزی با ‌1/37 درصد، بیشترین سهم اشتغال را در فصل تابستان ‌1388 در استان زنجان به خود اختصاص داده است و بخش صنعت با ‌4/32 درصد و بخش خدمات نیز با ‌5/30 درصد در رتبه‌های بعدی قرار دارند.
وی در پایان با رائه دادن تعریفی به روشن تر شدن این مساله پرداخت: بیکار در اقتصاد به فردی گفته می‌شود که در سن کار (15 تا 65 سال) قرار دارد و جویای کار است، که البته کودکان و افراد مسن از آن جهت که قادر به انجام کار نیستند جزو جمعیت فعال به حساب نمی‌آیند. زنان خانه‌دار و دانشجویان نیز اگر جویای کار نباشند جزو جمعیت فعال شمرده نمی‌شوند.


!
خبرگزاری هرانا - حسن رحیم‌پورازغدی در اظهاراتی که شب گذشته از شبکه یک سیما پخش شد با اشاره به موضوع ازدیاد جمعیت و زاد و ولد در جامعه گفت: "هم‌اکنون برخی خانم‌ها می‌گویند بچه‌دار نمی‌شویم برای این‌که هیکلمون به‌هم می‌خوره. ای مرده‌شور ببره هیکلت رو. مگه هیکلت رو می‌خوای ببری آخرت؟ تو این هیکل‌رو می‌خوای چه‌کار؟ غیر از اینه که می‌خوای ببری تو قبر یا این‌که می‌خوای هیکلت رو ببری تو خیابون نشون بدی. استفاده هیکلت برای شوهرته و البته شوهرت برای توئه و برای بچه‌آوردن!"
رحیم ‌پور‌ازغدی علاوه بر استادی دانشگاه، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز هست که صداوسیما مدتی است به‌صورت گسترده سخن‌رانی‌های مختلف وی را به‌طور کامل پخش می‌کند.
به گزارش رادیو کوچه، رحیم پورازغدی در ادامه سخنانش گفت: "من نمی‌گویم که خانواده‌ها زیاد بچه بیاورند یا کم. ولی بعضی خانواده‌ها 20 تا هم بچه بیاورند کم است بعضی دیگر دو تا هم زیاده. من خودم خانواده افغانی فقیری‌رو می‌شناسم که در یک اتاق زندگی می‌کنند و بچه‌های زیادی هم دارند. هر کدام رو نگاه می کنم بهتر از دیگری. همه نخبه و اعجوبه. آیا می‌توان به‌این خانواده بگویی که بچه زیاد نیار؟ من این سیاست رو که به‌طور کلی به همه بگوییم بچه زیاد نیاورید مخالفم."
وی هم‌چنین در سخنرانی‌اش خطاب به خانم‌ها اضافه می‌کند: "شما نباید از مسولیتت کنار بروی برای تربیت بچه. بعضی‌ها می‌گویند ما حوصله نداریم شب بیدار بشیم و به بچه رسیدگی کنیم ولی این وظیفه شماست. این‌که دلیل نمیشه که خانم‌ها به‌خاطر سختی بچه نگه‌داشتن و خراب شدن هیکلشون بچه‌دار نشن. در غرب دولت‌ها می‌گویند که آقا ما سوبسید می‌دهیم که شما بچه بیاورید و برای هزینه‌هاش ولی آن‌جا می‌گویند که نه، نمی‌صرفه برامون 
."

 
خبرگزاری هرانا - وصال ممتازي از دانشجویان بهایی دانشگاه بین المللی قزوین، به دلیل اعتقاد به آیین بهائیت، از دانشگاه محل تحصیل خود اخراج شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، وی پس از هفت ترم تحصيل و گذراندان 124 واحد درسي در رشته مهندسي كشاورزي - آب در اواسط خرداد ماه سال جاري هنگام امتحانات پايان ترم از دانشگاه بين المللي قزوين اخراج شد.
نامبرده طي اين مدت به مراكز مختلف از جمله نماينده مجلس در شهر قزوين و وزارت علوم مراجعه نموده ولي تا كنون پاسخي دريافت نكرده است.
گفتی است در سال های احیر بسیاری از دانشجویان بهایی به دلیل اعتقادات خود از تحصیل محروم شده اند 

.

خبرگزاری هرانا - محمد شریف، وکیل زینب جلالیان، زندانی سیاسی محکوم به اعدام پس از دیدار روز دوشنبه، 14 تیرماه با جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران اعلام کرد "به فرجام پرونده زینب جلالیان خوش‌بین است."
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر محمد شریف اضافه کرد: "در این دیدار، تصمیم دادستان مبنی بر این بود که زینب جلالیان، به کرمانشاه منتقل شود چرا که پرونده در دادگاه انقلاب این شهر مطرح و منجر به صدور حکم شده است."
با توجه به طولانی‌بودن مسیر کرمانشاه تا تهران، از پنج ماه گذشته که زینب جلالیان در زندان اوین به سر برده، تنها یک بار پدرش موفق به ملاقات با وی شد. به گفته شریف، انتقال جلالیان به کرمانشاه، حداقل شرایط را برای ملاقات خانواده با وی آسان‌تر خواهد کرد.
محمد شریف در نهایت اعلام کرد که پس از ملاقات با دادستان تهران و بررسی پرونده این زندانی سیاسی کرد، نسبت به فرجام پرونده وی، خوش‌بین است.
لازم به ذکر است در این دیدار، برادر زینب جلالیان نیز حضور داشته است.
گفتنی است زینب جلالیان از سال 1386 به اتهام "هم‌کاری با گروه پژاک" در زندان است. گزارش‌ها حاکی از آن است که این زندانی سیاسی، در دادگاهی چند دقیقه‌ای و غیرعلنی به اعدام محکوم شده است 

.


خبرگزاری هرانا - وزارت اطلاعات ایران، مانع شرکت علمای اهل سنت مالزی و سوریه در مراسم سالانه ای شد که یک گروه سنی در ایران بر گزار می کند.

روزنامه فرامنطقه ای الشرق الاوسط به نقل از منابع مطلع در استان سیستان و بلوچستان ایران گزارش داد که وزارت اطلاعات این کشور و همچنین برخی سازمان های وابسته به آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران، در برگزاری مراسم سالانه فارغ التحصیلی دانش پژوهان دانشکده دار العلوم زاهدان، مانع تراشی کردند.

به گزارش العربیه، این مراسم هر ساله طی چند روز برگزار می شد، امسال اما به دلیل فشارها، برنامه به یک روز یعنی پنجشنبه 8-7-2010 محدود شد.

بنا بر این گزارش، مأموران وزارت اطلاعات، پاسپورت های شماری از مدعوین مراسم را که از مالزی و سوریه به این کشور سفر کرده بودند، از آن ها گرفتند و مانع از شرکت آن ها در مراسم شدند، این در حالی است که پیشتر با حضور آن ها در مراسم موافقت و برای آن ها روادید صادر شده بود.

به نوشته الشرق الاوسط، به هیچکدام از مهمان های خارجی اجازه حضور در مراسم داده نشد و همچنین مقامات جمهوری اسلامی از پخش زنده این برنامه که در آن حدود 100 هزار نفر شکرت کردند جلوگیری کردند.

قرار بود دهها نفر از علما و روحانیون از کشورهای عربی و اسلامی در این مراسم شرکت کنند، اما به دلیل خودداری مقام های ایرانی از صدور روادید برای آن ها، موفق به سفر به ایران نشدند.

منابع اهل سنت ایران اعلام کرده اند که "فشارهای امنیتی" باعث شد که مدت زمان مراسم و همچین شمار شرکت کنندگان در آن کاهش یابد، چرا که به گفته این منابع، قرار بود 200 هزار نفر در این برنامه سالانه شرکت کنند.

این مراسم سالانه به همت اداره دار العلوم مکی در شهر زاهدان برگزار می شود و برای چند روز ادامه می یابد، اما امسال مسئولان امنیتی ایران اجازه برگزاری این مراسم را فقط در یک روز دادند.

اداره های اطلاعات در شهرهای مختلف ایران، طی روزهای اخیر برخی شخصیت های اهل سنت که قصد داشتند برای شرکت در مراسم به زاهدان سفر کنند ، احضار کردند و پس از بازجویی درباره سفرشان، از آن ها تعهد گرفتند که در این مراسم شرکت نکنند.

برخی سایت های کرد نیز گزارش دادند که مقام های امنیتی پس از اعلام برگزاری مراسم سالانه در زاهدان، برخی از شخصیت های کرد سنی از جمله "کاک حسن امینی" قاضی کردستان و عضو مدرسه قرآن این شهر را احضار و مانع از حضور او در این مراسم شدند.

مقامات امنیتی ایران همچنین در روزهای اخیر مانع از مسافرت اهالی سقز، بانه، مریوان، کامیاران، دهاقان و کرمانشاه به شهر زاهدان شدند و برخی از جوانانی که برای شرکت در مراسم سالانه در مسیر زاهدان بودند توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

اغلب بلوچ ها، کردها، ترکمنها و برخی عربهای ایرانی یپرو مذهب اهل سنت هستند و از " محدودیت های مذهبی " اظهار نارضایتی می کنند و مقامات دولت مرکزی را به اعمال تبعیض قومی متهم می کنند 
.


تشدید فضای امنیتی در روستاهای اطراف کوهستان شاهو

خبرگزاری هرانا - نيروهاي سپاه مدت يك هفته است كه اقدام به قطع خطوط موبایل و تلفن روستاهاي اطراف كوهستان شاهو در جاده مابين كامياران و مريوان نموده اند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، مسئولان در حالی با اعمال این محدودیت موجبات اعتراض اهالی را فراهم کرده اند که علت مشخصی برای آن عنوان نکره اند.
سال گذشته نیز سپاه پاسداران نزديك به يك ماه به دستور سپاه پاسداران تلفن این مناطق قطع شده بود که باعث به وجود آمدن محدودیت هایی برای ساکنین آن شده بود.
هم چنین سپاه پاسداران در اين مناطق به بهانه وجود نيروهای احزاب كردي اقدام به اعزام تعداد نيروی زيادی از استان لرستان كرده اند و ایشان در محوطه ی مسکونی روستاها مسقر شده اند که باعث بروز مزاحمت برای ساکنین روستا شده است.

اين نيروها با استقرار در مساجد و بشت بام خانه روستایيان از مردم به عنوان سپر انساني استفاده مي كنند که اين امر سبب اعتراض شديد اهالی اطراف كوهستان شاهو شده است.


پروین جواد زاده؛ از اعدام تا هشت سال و نیم زندان

زندانیان بی مرخصی اصطلاح جالبی است که یک خبرنگار به کار می گیرد تا توجه مردم را نسبت به آن دسته از زندانیان سیاسی که تا کنون به مرخصی نیامده اند جلب بکند اما ظاهرا فراموش کردید که «زندانیان بی مرخصی» فقط روزنامه نگاران نیستند، همکلاسی من نه روزنامه نگار است، نه فعال سیاسی، نه هنرمند است و نه آدم سرشناس، او حتی دانشجو هم نبود و تازه می خواست امتحان کنکور بدهد اما از روز عاشورا تا کنون در زندان است.  پروین جواد زاده  فقط ۲۲ سال دارد. او هم خانواده ای دارد که تا کنون هیچ یک از شما روزنامه نگاران به سراغش نرفتید تا بپرسید دخترش را به چه جرمی به هشت سال و نیم زندان محکوم کرده اند و چرا بعد از هفت ماه حتی یک روز هم به مرخصی نیامده است".
متن بالا ایمیل گلایه آمیز یک شهروند ایرانی است  که می گوید همکلاسی او از ششم دی ماه دستگیر شده و تا کنون در زندان به سر می برد.  همکلاسی پروین جواد زاده  به سکوت رسانه ای در برابر زندانیان گمنام انتقاد دارد  و  این دختر جوان در بند را به عنوان نمونه ای از زندانیان گمنام معرفی می کند که تاکنون هیچ یک از رسانه ها سراغ خانواده او نرفته اند و گفتگویی از آنان را منتشر نکرده اند.
هشتم تیر ماه سال جاری دادگاهی که به ریاست قاضی صلواتی برگزار شده بود، پروین جواد زاده را به هشت سال و نیم زندان محکوم کرده است، این در حالیست که به گفته خانواده وی دادستان تهران  وعده داده بود که وی را به زودی آزاد خواهد کرد.
خانواده پروین جواد زده تا کنون با امید به اینکه سکوت رسانه ای و عدم مصاحبه با رسانه ها شاید بتواند وضعیت دخترشان را بر اساس قول های مساعد دادستانی روشن کند، ماجرای سه ماه انفرادی و فشار ها و مخالفت ها برای مرخصی وی را رسانه ای نکردند.
گفتگو با مادر پروین جواد زاده در مورد ماجرای شب بازداشت  و شوک آنها در برابر حکم سنگین اعدام تا هشت سال و نیم زندان برای یک دختر ۲۲ ساله را بخوانید:

خانم جواد زاده باخبر شدیم که دختر شما را به هشت سال و نیم زندان محکوم کرده اند، آیا شما هم در جلسه دادگاه حضور داشتید؟
یک بار از خود دادستانی به من زنگ زدند، من رفتم و جلوی خود من آقای جعفری دولت آبادی به قاضی صلواتی زنگ زد و گفت این دختر جوان است حالا یک کاری انجام داده شما به ایشان یک مرخصی بدهد بگذارید بیاید بیرون و بعد هم به ما آنقدر امید داد که ما فکر کردیم آزاد می شود اما ناگهان دیدیم که هشت سال و نیم زندان برایش بریدند که واقعا به ما شوک وارد شد. مگر جرمش چه بود، یک دختر جوان که فعالیت سیاسی هم نداشته و دیپلم داشت و تازه می خواست امتحان کنکور بدهد، خیلی های دیگر روز عاشورا در راهپیمایی شرکت کردند، دختر من هم جوان بود و رفت اما آیا این عادلانه است که چنین حکم سنگینی را برایش صادر کنند.

برخی از زندانیانی که در عاشورا دستگیر شده بودند را به اتهام توهین به مقدسات و به عنوان محارب مورد محاکمه قرار دادند،  اتهام دختر شما  در دادگاه چه بود؟
وقتی رفتم دادگاه اول دیدم برای دخترم حکم اعدام صادر کردند، هر کسی مادر باشد می داند که آن لحظه چه حالی به آدم دست می دهد وقتی می بیند از یک طرف به ما می گویند سر و صدا نکنید، کار رسانه ای نکنید، تازه برای آزادی امید داده بودند و از طرف دیگر حکم اعدام صادر می کنند. خیلی دلم شکست وقتی دیدم پروین را به اتهام شرکت در تجمعات، توهین به مقامات و مقدسات و همچنین شرکت در راهپیمایی روز عاشورا و تشویش اذهان عمومی محکوم به هشت سال و نیم زندان کردند. وقتی هم به قاضی اعتراض کردم به من گفت: شما آدم های ناشکری هستید همان بهتر که حکم اعدام برای دخترتان صادر می کردم تا هم خیال شما راحت می شد و هم خیال ما.

چه کسی به شما گفته بودند در مورد وضعیت پروین اطلاع رسانی نکنید؟
همان شب که آمدند پروین را بردند به ما گفتند، سر و صدا نکنید، با هیچ کس مصاحبه نکنید.

ممکن است کمی توضیح دهید شب عاشورا چه کسانی به خانه شما آمدند و چگونه دخترتان را دستگیر کردند؟
نمی دانم آنها در مورد یک دختر بیست و دوساله چه فکر کرده بودند که یک تیم  را فرستاده بودند خانه ما. پروین کسی نبود، یک جوان مثل همه جوان های کشور بود که در اینترنت یک چیزهایی نوشته بود و در روز عاشورا هم مثل خیلی های دیگر در راهپیمایی شرکت کرده بود ولی وقتی آمدند دستگیرش کنند تمام خانه ما را وحشت گرفته بود. من ترس را توی چشم های دختر جوانم می دیدم.

چند مامور برای دستگیری دخترتان آمده بودند؟
از جلوی حیاط خانه تا جلوی در اتاق های ما مامور ایستاده بود. هشت تا مرد به همراه یک زن مسن ساعت یازده شب آمدند تا یک دختر ۲۲ ساله را دستگیر کنند. کتاب ها و کامپیتر پروین را بردند و همان شب هم به ما گفتند حق ندارید خبر رسانی کنید.  بعدها کتاب های پروین را به ما برگرداندند و ما هم نمی خواستیم وضعیت پروین را بدتر کنیم و فکر کردیم وقتی دیدند پروین کاری نکرده، حتما آزادش می کنند . همان شب دستگیری خودشان گفته بودند ده روز دیگر آزاد می کنند ولی الان دیگر دارد ماه هفتم هم می رسد و از پروین هیچ خبری نشد

فکر می کنید چرا به پروین مرخصی نداده اند؟
نمی دانم واقعا. ما که تا هشتاد و یک روز هیچ خبری از دخترم نداشتیم. یعنی نزدیک به سه ماه در انفرادی بود.  حتی مرخصی هم ندادند که حداقل عید نوروز کنارمان باشد. یک روز آنقدر گریه کردم ، گفتم شما را به خدا حداقل بگذارید هفته ای یک بار به ما زنگ بزند، از آن به بعد به مدت یک ماه، یک روز در میان زنگ می زد اما بعد همان روال گذشته را تکرار کرده بودند.

ظاهرا وضعیت سلامتی دخترتان  در زندان مساعد نیست. درست است؟
یک دختر مریض و ضعیف را وقتی بگذارند انفرادی می دانید چه بلایی بر سر جسم و روح او می آید؟ پروین دچار کم خونی شدید است و حالا با این فشارها  ناراحتی قلبی هم پیدا کرده، دندان هایش کاملا  خراب شده است.

این هفت ماه به شما و پدرش چگونه گذشت؟
خیلی سخت.  با آنکه پروین سعی می کند به ما روحیه بدهد اما سخت می گذرد. این بچه اصلا سابقه سیاسی نداشت و من نمی دانم چرا با جوان مملکت کاری می کنند که همه امیدش به زندگی را از دست بدهد. البته آخرین بار که او را دیدم روحیه اش خوب بود شاید هم چون من خودم مریض دیابتی هستم مراعات حال مرا می کرد.

حرف آخر...
می دانم که بچه من تنها نیست. وقتی می روم دادسرا این همه خانواده را می بینم که دنبال عزیزان خودشان می گردند با خودم می گویم اینها هم مثل بچه های من هستند. می دانم دردی که من به عنوان یک مادر می کشم را این روزها مادرهای زیادی دارند می کشند و از خدا می خواهم همه ملت را نجات دهد، امیدوارم همه بچه ها آزاد شوند و دختر من هم تکلیفش روشن شود. الان پرونده پروین در مرحله تجدید نظر است، هنوز به آزادی دختر بیگناهم امید دارم.  حکم هشت سال و نیم زندان را حتی برای فعالینی که چندین سال کار سیاسی کرده اند هم صادر نمی کنند تا چه رسد  به یک دختر جوان بیست و ساله. امیدم به خداست

با تشکر از فرصتی که در اختیار جرس قرار دادید...

مصاحبه از مسیح علی نژاد
منبع: جرس

تبعیض چیست و با آپارتاید چه تفاوتی دارد؟/ حمید حمیدی

در نخستین مباحث شکل‌گیری منشور حقوق بشر، تبعیض و انواع آن، مطرح شد. تبعیض نژادی و جنسی، از بدترین نوع این عمل ضد بشری‌ست. شکل سیستماتیک این رفتار را، نظام‌های آپارتاید اعمال کردند که نقطه‌ی سیاهی در تاریخ بشریت به شمار می‌رود.
تبعیض
زمانی که قانون با شهروند و یا شهروندانی بر مبنای یک ویژگی خاص مثلاً نژاد، جنس، زبان، مذهب و ... به گونه‌ی متفاوتی برخورد می‌کند، عوامل ظهور تبعیض نمایان می‌شود. در کشور ایالات متحده‌ی امریکا، سیاهپوستان، در دوره‌های مختلف، قربانیان تبعیض نژادی بوده‌اند. در بخش بزرگی از کشورها نیز، تبعیض نژادی و تبعیض جنسی به مشکل بزرگ اجتماعی مبدل شده است. در کشورهای چین، پاکستان و سودان، تبعیض مذهبی نیز شکل گرفته است.
تبعیض نژادی، یکی از متداول‌ترین اشکال نقض حقوق بشر است که به مثابه چالشِی جدی در برابر انسانیت قرار می‌گیرد. تبعیض نژادی در کنوانسیون رفع تبعیض نژادی چنین تعریف شده است:
«اصطلاح تبعیضِ نژادی، از نظرِ این کنوانسیون، به معنای هرگونه تبعیض، محرومیت، محدودیت یا امتیاز بر مبنای نژاد، رنگ، اصل و نسب، یا ریشه‌ی ملی و قومی است که در شناسایی، برخورداری یا اجرای مساوی حقوقِ بشر و آزادی‌های سیاسی در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سایر زمینه‌های مربوط به زندگی، لطمه وارد می‌سازد.»
در این کنوانسیون، به صراحت، بر آزادی شهروندان در برخورداری برابر و مساوی از موارد زیر تأکید شده است:
حق برخورداری بدون تبعیض از امنیت شخصی، حقوق سیاسی، به‌ویژه حق شرکت در انتخابات، رأی دادن و نامزد شدن، حقِ رفت و آمدِ آزاد و انتخابِ اقامت، حقِ ترک و بازگشت به کشور، حق داشتن تابعیت (شهروندی)، حق ازدواج و انتخاب همسر، حق تملک، حق توارث، حق آزادی فکر و وجدان و مذهب، حقِ آزادی عقیده و بیان، حقِ آزادی اجتماع و تشکیل جمعیت‌های مسالمت‌آمیز، حق کار کردن و انتخاب آزاد شغل، حق تشکیل اتحادیه‌های صنفی، حق مسکن، حقِ استفاده از امکانات بهداشتی، حق آموزش و حق مشارکت در امور فرهنگی.
به منظورِ بررسی از اجرا و تطبیقِ مفادِ این کنوانسیون، کشورهای عضو، ارگانی را تأسیس کرده‌اند. این ارگان بین‌المللی، کمیته‌ی رفع تبعیض نژادی نامیده می‌شود و متشکل از ۱۸ متخصص و محقق امورِ حقوق بشر است که از سوی دولت‌های عضو پیشنهاد می‌شوند و در نشستِ عمومی کشورهای عضو کنوانسیون، انتخاب می‌شوند.
آپارتاید
نوعِ سیستماتیک تبعیض نژادی را آپارتاید گویند. در این سیستم، تبعیض به مفهوم یک اصل، در سیستم اجرایی حکومت‌ها اعمال می‌شود. بدترین نوع آپارتاید در کشور آفریقای جنوبی، از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۹۱ میلادی دیده شده است. در این کشور، طی سال‌های فوق، حقوق سیاسی و مدنی، تنها برای شهروندان سفیدپوست مهیا بود و سیاهپوستان، که اکثریت جامعه را تشکیل می‌دادند، از کوچک‌ترین حقوق سیاسی و اجتماعی بهره‌ای نداشتند.
در این سیستم، افراد جامعه، به سفیدپوستان و غیر سفیدپوستان (سیاهپوستان و دیگر نژادها) تقسیم شده بودند و سفیدپوستان، به عنوان حاکمان جامعه و دولت عمل می‌کردند. در سال ۱۹۷۳، سازمان ملل متحد، به تحریم اقتصادی و سیاسی دولت آفریقای جنوبی اقدام کرد. در سال ۱۹۹۴، فردی به نام کلارک، که انسان آزادیخواهی بود، به‌عنوان رییس‌جمهور انتخاب شد و در سال ۱۹۹۸، انتخابات دموکراتیک را برگزار کرد.
نتیجه‌ی این انتخابات، حزب کنگره‌ی ملی، تحت رهبری نلسون ماندلا، پیروز شد. ماندلا، اولین رییس‌جمهور سیاهپوست کشور آفریقای جنوبی پس از سال‌ها آپارتاید در این کشور بود.
حقوق زنان
منظور از حقوق زنان، حقوق بشری زنان است. حقوق زنان، از مهم‌ترین عرصه‌های حقوق بشر به شمار م‌ رود. بر اساس میثاق جهانی رفع هرنوع تبعیض علیه زنان، دولت‌های عضو موظف شدند تا تمام امکانات عملی را به‌خاطر رعایت اصول قبول شده‌ در جهت برابری میان زنان و مردان در جامعه مهیا کنند. مطابق این میثاق، زنان در مشارکت فعال سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، حقوق برابر و مساوی با مردان دارند و از سایر امتیازات مادی و معنوی در جامعه بهره‌مند هستند.
حقوق بشر، به‌عنوان یکی از عرصه‌های مطرح در حقوق بین‌المللی، بر نقش زنان در جامعه تأکید داشته است. محققین و دانشمندان حقوق بشر، تبعیض جنسی بر زنان را در نقاط مختلف جهان ارزیابی کرده و آن را یکی از بحث برانگیزترین موارد نقض حقوق بشر، مورد شناسایی قرار داده‌اند. آنها در تحقیقات و بررسی‌های خویش، موارد زیر را در زمینه‌ی حقوق زنان برجسته می‌سازند و توجه جامعه‌ی جهانی را به آن معطوف می‌دارند:
۱. داشتن برابری و تساوی حقوق در پیوند با آزادی‌ها و حقوق مدنی در جامعه:
حقوق و آزادی‌های مدنی در جامعه، زمینه‌ی داشتن امنیت شخصی و مدنی را برای زنان فراهم می‌سازد. آزادی مدنی این امکان را فراهم می‌سازد تا زنان در جامعه بدون هیچ نوع خطر شکنجه‌های فیزیکی و برخوردهای ضد انسانی و ظالمانه‌ی روحی به‌سر برند و از حقوق و آزادی‌های اولیه، آزادی فیزیکی در مقابل بردگی، داشتن امنیت، آزادی از تعرض، بازداشت و حبس خودسرانه، آزادی در زندگی خانوادگی، آزادی در مالکیت و مصونیت منزل و مصونیت دارایی‌ها، آزادی معلومات، آزادی کسب و کار، آزادی رفت و آمد (تحرک) و از آزادی ارتباطات بهره‌مند شوند.
از سوی دیگر، حقوق و آزادی‌های مدنی برای زنان، شاملِ آزادی اندیشه، آزادی مذهب، آزادی آموزش، آزادی‌های هنری و ادبی، آزادی‌های مطبوعات، آزادی اجتماعات، آزادی انجمن‌ها و غیره است.
۲. داشتن حقوق و آزادی‌های سیاسی:
حقوق و آزادی‌های سیاسی و داشتن امکانات عملی در مشارکت سیاسی و نقش فعال در انتخاب رهبری سیاسی جامعه، با استفاده از حقوق و آزادی‌های سیاسی در جامعه، مشارکت زنان در انتخابات، حق استخدام و تصدی مناصب دولتی، حق دسترسی به محاکم و دادگاه‌ها و سایر آزادی‌ها، برای رفع نیازمندی‌های سیاسی آنها، به وسیله‌ی دولت تأمین می‌شود. منظور از آزادی‌های سیاسی حق مشارکت زنان در اداره‌ی حکومت است.
ماده‌ی دوم میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، به صراحت تمام اعلام می‌دارد: «دولت‌های عضو متعهد می‌شوند، که حقوق شناخته شده در این میثاق را درباره‌ی کلیه افراد مقیم در قلمرو و توابع حاکمیت‌شان، بدون هیچ‌گونه تمایزی از قبیل نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده‌ی سیاسی یا عقیده‌ی دیگر، اصل و یا منشاء ملی یا اجتماعی، ثروت، نسب یا سایر وضعیت‌ها، محترم شمرده و تضمین کنند.»
۳. داشتن حقوق و آزادی‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی:
حقوق و آزادی‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که از مهم‌ترین و اساسی‌ترین اصول حقوق بشر بین‌المللی است، زنان را در جامعه، از داشتن امکانات برابر حقوق تحصیل، کار، خلاقیت هنری و فرهنگی و فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی بهره‌مند می‌سازد. میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، تبعیض جنسی در محدوده‌ی یادشده را برخلاف موازین حقوق بشر می‌داند. در ماده‌ی دومِ این میثاق چنین آمده است:
«دولت‌های طرفِ این میثاق متعهد می‌شوند که اعمالِ حقوق مذکور در این میثاق را بدون هیچ نوع تبعیض به لحاظ نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده‌ی سیاسی یا هرگونه عقیده‌ی دیگر، اصل و منشای ملی یا اجتماعی، ثروت، نسب یا هر وضعیت دیگر تضمین کنند.»
در مکانیزم جهانی حقوق بشر، کمیته‌ی حقوق زنان، که برآمده از میثاق جهانی رفع تبعیض علیه زنان است، در سازمان ملل متحد تشکیل شده است. این کمیته بر نحوه‌ی اجرای این میثاق نظارت می‌کند. کشورهای عضو موظفند تا هر دوسال از اجرای موازین این میثاق به کمیته گزارشی ارائه دهند.
از سوی دیگر، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، گزارشگران خاص و متخصصین مستقل خویش را جهت بررسی وضعیت حقوق بشری زنان به نقاط مختلف جهان اعزام می‌کند، تا از نحوه‌ی اجرای موازین میثاق جهانی رفع تبعیض علیه زنان، تحقیق و ارزیابی کنند و به کمک‌های تکنیکی و حقوقی بپردازند. براساس گزارشات و تحقیقات انجام شده، زنان در تعداد زیادی از کشورها، به‌عنوان کالا، معامله می‌شوند.
ترافیک و قاچاق زنان به مشکلی جدی در جهان مبدل شده است و در برخی از کشورها زنان به عناوین مختلف موردِ سوء استفاده‌ی جنسی قرار می‌گیرند ویا به استثمار و بردگی کشانیده می‌شوند. خشونت علیه زنان، در کشورهای مختلف جهان (در گزارش، از کشورهای سودان، کانگو، زمبیا، پاکستان، افغانستان، سومالیا و هندوستان، به عنوان مثال‌ها نام برده شده است.) به مشکلِ عمده‌ای مبدل شده است.
حق حیات
هرکس حق دارد از زندگی، آزادی و امنیتِ شخصی برخوردار باشد.
ماده‌ی سوم اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر بر حق حیات، آزادی‌ها و امنیت شخصی تأکید دارد. لازم است به‌صورت فشرده به مبحث حق حیات و امنیت شخصی پرداخته شود.
حق حیات، حق ذاتی و فطری هر انسان است. حق حیات از بدو تولد به انسان اهدا می‌شود. این حق در وجود انسان‌ها متولد می‌شود و رشد می‌کند. در همین ارتباط، برخی از حقوقدانان حق حیات را از شکل‌گیری جنین در وجود مادر به رسمیت می‌شناسند و بر همین دیدگاه مخالفت خود را با سقط جنین بدون دلایل کافی (از بین بردن کودک در بطن مادر) ابراز می‌دارند.
عده‌ی قابل ملاحظه‌ای از حقوقدانان بر این باور هستند که دولت‌ها ضامن حقوق انسان‌ها هستند و چون رابطه‌ی انسان‌ها با دول خود بر اساس قانون و مسئولیت است، به‌همین دلیل دولت‌ها را بر حفاظت از حقوق خویش متعهد می‌دانند. در بسیاری از مجامع بین‌المللی، اعدام را به‌عنوان مجازات شدید حق حیات دانسته و از کشورهایی که اعدام را اعمال می‌کنند، شدیداً انتقاد صورت می‌گیرد. در قوانین کشورهای اتحادیه‌ی اروپایی، اعدام، به صورت کل، حذف شده و حبس ابد را اشد مجازات می‌دانند.
در جهان امروز، بیش‌ترین اعدام‌ها، به‌ویژه اعدام‌های سیاسی، در کشورهای چین، ایران، عربستان سعودی و ازبکستان صورت می‌گیرد. در کشورهای امریکایی، به‌ویژه در کشور ایالات متحده‌ی امریکا، اعدام به نوعی از مجازات پذیرفته شده، مبدل شده است. شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، به پشتیبانی تعداد کثیری از کشورهای مخالف با اعدام، با صراحت تمام، از کشورهای مجری اعدام خواست تا در مورد این مجازات به مثابه سلب حق حیات، بازنگری کنند.

حمید حمیدی
منبع: رادیو زمانه

به کدامین گناه؟؛ به بهانه سالروز کشته شدن زهرا کاظمی

بیستم تیر برابر با یازدهم جولای، مصادف با سال‌روز مرگ «زهرا کاظمی» خبرنگار کانادایی  ایرانی تبار است. که در سال ۲۰۰۳ در مسافرتی حرفه‌ای به قصد تهیه گزارش در «ایران»، هنگام ناآرامی‌ها و اعتراضات دانشجویی، به جرم عکس‌برداری حین تجمع برخی از خانواده‌های زندانیان در مقابل زندان اوین، بازداشت و بعد از هجده روز در زندان کشته شد.
«زهرا» یا «زیبا کاظمی» در سال ۱۹۴۸ میلادی در شیراز زاده شد. در دو سالگی پدرش را از دست داد و در مدرسه عالی «سینما و تلویزیون» در تهران تحصیل کرد وی در ۱۹۷۴ برای تحصیل در رشته «ادبیات و سینما» به دانشگاه «پاریس» رفت و دکترای خود را در رشته «هنر و ادبیات» از دانشگاه پاریس دریافت کرد.
او بعد از گرفتن دکترا، هم‌راه با پسرش،  «استفان هاشمی»، به «کانادا» مهاجرت کرد وی با نشریات کانادا و نیز موسسه عکس انگلیسی هم‌کاری داشت.
کاظمی در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۸۲ هم‌راه با گذرنامه ایرانی و معرفی‌نامه‌ای از سوی موسسه عکس انگلیسی «کمرا پرس» به اداره کل مطبوعات و رسانه‌های خارجی مراجعه می‌کند و درخواست تهیه عکس از زندگی روزانه مردم عادی در شهر تهران دانش‌جویان و چند دانش‌گاه تهران و نیز کوی دانش‌گاه می‌کند.
که نهایت در تاریخ ۱۳۸۲/۰۴/۰۲ از سوی اداره کل مطبوعات و رسانه‌های خارجی به زهرا کاظمی اجازه عکس‌برداری داده می‌شود.
در جریان ناآرامی‌ها و اعتراضات دانش‌جویی در خرداد ماه ۱۳۸۲ که منجر به دست‌گیری بسیاری از دانش‌جویان و ناراضی‌ان دیگر در تهران شد، خانواده‌های آنان در دوم تیر همان سال، تجمع اعتراض‌آمیزی را در مقابل زندان اوین تشکیل دادند.
زهرا کاظمی در این روز که تازه به او مجوز عکاسی داده شده بود، برای تهیه گزارش و تصویر، در این تجمع حاضر شده و اقدام به عکس‌برداری از تجمع در اطراف زندان کرد که در همان زمان و در مقابل زندان اوین بازداشت شد.
و  اما زهرا کاظمی در حالی که مدت هجده روز در بازداشت به سر می‌برد، در بیست تیر به دلایلی که مورد دعاوی زیادی بوده‌ است، می‌میرد. گرچه مقامات حکومتی ایران بر تصادفی بودن مرگ وی بر اثر ضربه و خون‌ریزی مغزی ناشی از «برخورد جسم سخت به سر یا برخورد سر به جسم سخت» پافشاری کردند.
اما «شهرام اعظم»، پزشک سابق و کارمند وزارت دفاع ایران که در سال ۱۳۸۳ ایران را ترک و از کانادا درخواست پناهندگی کرده بود. پس از معاینه بدن زهرا کاظمی، اعلام کرد که علایم ضرب و شتم شدید، شکنجه و تجاوز جنسی نشان می‌دهد که او هنگام تحمل حبس به قتل رسیده‌ است. وزیر امور خارجه کانادا با تایید گزارش دکتر اعظم در کنفرانس مطبوعاتی «تورنتو» عنوان کرد که مسوولان کشور کانادا برای روشن شدن کامل جزییات پرونده قتل زهرا کاظمی تلاش خواهند کرد.
«سید محمد خاتمی» در اثر فشار دولت کانادا، چهار نفر از وزیران را مامور رسیدگی و بررسی این پرونده کرده و خواستار ارایه گزارشی از این ماجرا شد. در گزارش هیت ویژه رییس جمهوری آمده بود:
زهرا کاظمی در تاریخ ۲ تیر ۱۳۸۲ با یک عدد دوربین عکاسی در حال عکس‌برداری از تجمع خانواده‌های زندانیان ناآرامی‌های خردادماه در مقابل زندان اوین و منطقه با علامت «عکس‌برداری ممنوع» بوده که به داخل نگهبانی زندان هدایت و با حضور دو نفر از قضات از وی توضیح خواسته می‌شود.
مطابق این گزارش نام‌بردگان از زهرا کاظمی می‌خواهند معرفی‌نامه وزارت ارشاد، دوربین و فیلم‌های خود را برای بازبینی تحویل دهد و زندان را ترک کند و روز بعد برای دریافت لوازم خویش مراجعه کند. اما وی از این امر سرباز می‌زند و اظهار می‌دارد که می‌خواهد با مسوولیت خود، در کنار لوازم خویش در زندان باقی بماند. سپس کاظمی فیلم داخل دوربین را خارج می‌کند و آن را در برابر نور، سیاه می‌کند.
هم‌چنین بر اساس این گزارش، زهرا کاظمی ۲۱ ساعت اول در اختیار «دادسرا و زندان»، ۲۶ ساعت در اختیار «ناجا»، ۴ ساعت در اختیار «دادسرا» و ۲۶ ساعت در اختیار «وزارت اطلاعات» قرار داشته‌است و ضرب دیدگی جمجمه نیز در زمانی صورت گرفت که زهرا کاظمی در اختیار وزارت اطلاعات قرار داشته‌است.
بازداشت وی تحت نظارت «سعید مرتضوی» دادستان تهران که در موارد متعددی در نقض حقوق بشر نقش داشته‌ است انجام گرفت.
پرونده زهرا کاظمی پس از گذشت سال‌ها در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به سرانجامی نرسید و تنها متهم پرونده نیز که یکی از کارمندان رده پایین وزارت اطلاعات بود، تبرئه شد.


منبع: رادیو کوچه

تشدید فضای امنیتی در روستاهای اطراف کوهستان شاهو

خبرگزاری هرانا - نيروهاي سپاه مدت يك هفته است كه اقدام به قطع خطوط موبایل و تلفن روستاهاي اطراف كوهستان شاهو در جاده مابين كامياران و مريوان نموده اند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، مسئولان در حالی با اعمال این محدودیت موجبات اعتراض اهالی را فراهم کرده اند که علت مشخصی برای آن عنوان نکره اند.
سال گذشته نیز سپاه پاسداران نزديك به يك ماه به دستور سپاه پاسداران تلفن این مناطق قطع شده بود که باعث به وجود آمدن محدودیت هایی برای ساکنین آن شده بود.
هم چنین سپاه پاسداران در اين مناطق به بهانه وجود نيروهای احزاب كردي اقدام به اعزام تعداد نيروی زيادی از استان لرستان كرده اند و ایشان در محوطه ی مسکونی روستاها مسقر شده اند که باعث بروز مزاحمت برای ساکنین روستا شده است.

اين نيروها با استقرار در مساجد و بشت بام خانه روستایيان از مردم به عنوان سپر انساني استفاده مي كنند که اين امر سبب اعتراض شديد اهالی اطراف كوهستان شاهو شده است.

خطر اعدام برای یک نوجوان بلوچ

خبرگزاری هرانا - یک نوجوان بلوچ که هفت ماه قبل توسط نیروهای امنینی ربوده شد، در خطر اعدام قرار دارد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، محمد صابر ملك ريسي فرزند مولوي داد رحمان سربازی، 15 ساله و اهل شهرستان سرباز، به اتهام همکاری با یک گروه معاند نظام بازداشت شده است.

ماموران امنیتی محمد صابر ملک را تحت فشار قرار داده اند تا به ارتباط با یک گروه معاند نظام به نام جندالله اعتراف نماید، آن ها هم چنین در تماس با خانواده وی از ایشان خواسته اند در صورت عدم معرفی برادر بزرگ وی که در گروه جندالله عضویت دارد وی را اعدام خواهند کرد.

شایان ذکر است، مسئولان قضایی علی رغم گذشت هفت ماه از بازداشت اين زنداني، تاکنون هیچ حکمی ائم از قرار بازداشت موقت یا حکم دادگاه، برای وی صادر نکرده اند.