۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

کوهیارگودرزی:«احتمال آزادی‌ام خیلی کم است، تاریخ دادگاه مشخص نیست»

کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران - یکشنبه خبرگزاری ایرنا به نقل از دادسرای عمومی و انقلاب اسلامی تهران گزارش داد که پرونده کوهیارگودرزی عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر با صدور کیفرخواست به دادگاه ارائه شده است. مینا جعفری وکیل کوهیار گودرزی درخصوص عدم دسترسی خود به پرونده موکلش به کمپین بین المللی حقوق بشردرایران گفت که به دلیل این که تا کنون پرونده کوهیار گودرزی در دادسرای مستقر در زندان اوین بود، امکان دسترسی به پرونده ی موکل اش را نداشته اما در پیگیری های بعدی متوجه شده است که پرونده او برای تعیین وقت به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی شده است. مینا جعفری به کمپین گفت: «در پیگیری هایی که تا کنون داشتم ابتدا برای مطالعه پرونده به بخش رایانه دادگاه انقلاب اسلامی مراجعه کردم که گفتند باید به شعبه ۷ بازپرسی مراجعه کنم اما شعبه ۷ بازپرسی از وجود این پرونده اظهار بی اطلاعی کرد. در نهایت متوجه شدم که پرونده موکلم به دادسرای اوین ارجاع شده است و با توجه به شرایط فعلی در عمل امکان دسترسی به محتویات پرونده و مطالعه ی آن از من و موکلم سلب شده است. چنین رفتاری بنیادی ترین اصول قضایی را زیر سوال می برد و در عمل امکان دادرسی عادلانه را از بازداشت شدگان سلب می کند.»
کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر حاکی به بند ۳۵۰ زندان اوین یافته است و مسوولان زندان از دیدار وی با مادرش در روز پنج‌شنبه ۱۹ فروردین ماه جلوگیری کردند. پروین مخترع، مادر این فعال مدنی با اعلام این خبر به کمپین بین‌المللی حقوق بشردرایران گفت که روز پنج شنبه برای ملاقات به زندان اوین مراجعه کرده اما مسئولان زندان از ملاقات او با فرزندش ممانعت به عمل آورده‌اند. پیش از این گزارش‌هایی مبنی بر وضعیت نامناسب این بند به دلیل تراکم زندانیان و عدم رسیدگی پزشکی و بهداشتی مناسب منتشر شده بود.
گودرزی در آخرین تماس اظهار داشته که پس از این می‌تواند تماس تلفنی بیشتری داشته باشد. پیش از این و در طول مدت بیش از ۱۰۰ روز بازداشت، کوهیار تنها سه بار تماس تلفنی داشت که از این تعداد، به گفته مادرش، دوبار موفق به صحبت با فرزندش شده و یک بار نیز در منزل حضور نداشت.
انتقال گودرزی به بند ۳۵۰ درحالی صورت می‌پذیرد که در طول چند هفته اخیر شش بار سلول وی تغییر کرده است. پروین مخترع به کمپین گفت: « فرزند من تا به محلی عادت می‌کند سلول او را تغییر می‌دهند و این عمل، «مصداق شکنجه» است.» همچنین بنابر گفته‌های پروین مخترع، مشخص نیست جعفر پناهی، هم‌سلولی کوهیار گودرزی را به چه مکانی منتقل کرده‌اند.
به رغم آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی در روزهای منتهی به عید نوروز، گودرزی نه‌ تنها آزاد نشد بلکه بنابر گزارش‌ها فشار بر وی افزایش نیز پیدا کرد. مادر این فعال حقوق بشر در این باره گفت که مسئولان زندان از پذیرفتن لباس و کتاب برای کوهیار خودداری می‌کنند. این درحالی است که در مورد بسیاری از زندانیان دیگر،‌ وسایل موردنیاز پذیرفته می‌شود.
پروین مخترع در پاسخ به این سوال که آیا احتمال آزادی این فعال حقوق با قرار وثیقه وجود دارد گفت: «کوهیار در تماس تلفنی‌اش گفته است حتی پس از برگزاری دادگاهش نیز آزاد نخواهد شد و احتمال آزادی‌اش بسیار کم است». در ماه‌های اخیر و پس از بازداشت تعدادی از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر، اتهامات سنگینی همچون محاربه و ارتباط با سازمان‌های خارجی از سوی بازجویان پرونده در مورد این افراد مطرح شد. پروین مخترع این اتهامات را واهی و بی‌اساس خوانده است.
مادر این فعال حقوق بشر در مورد آخرین ملاقات با فرزندش و برخورد صورت‌گرفته با مسئول زندان اوین می‌گوید: «از مامور مربوطه برگه ملاقات خواستم و گفتم که آن‌ها را جمع می‌کنم. به من گفت خاطرات بد را که جمع نمی‌کنند. من گفتم چرا ما خاطرات بد را نیز جمع می‌کنیم. او در پاسخ گفت مگر فکر می‌کنید فرزندتان افتخار ملی است که در زندان است و شما هم این برگه‌ها را جمع می کنید؟ گفتم: بله دقیقاً فکر می‌کنم فرزند من افتخار ملی است».
مادر کوهیار گودرزی در پایان نسبت به بلاتکلیفی فرزندش ابراز نگرانی کرد و گفت درحال حاضر یک ماه است که کوهیار بازجویی ندارد و همچنان بدون مشخص بودن تاریخ دادگاه در بازداشت به سر می‌برد.
زمینه خبر:
شب یک شنبه ۲۹ آذر ماه، اتوبوس حامل جمعی از فعالان اجتماعی و خانواده های زندانیان سیاسی که برای شرکت در مراسم خاکسپاری مرحوم آیت الله منتظری عازم قم بود در میدان انقلاب توسط نیروهای امنیتی متوقف شد. ماموران پس از ۴۵ دقیقه تفتیش، گرفتن کارت شناسایی و تلفن همراه مسافران، کوهیار گودرزی، شیوا نظرآهاری، سعید حائری و محبوبه عباسقلی‌زاده را بازداشت کردند.
گودرزی در آبان‌ماه با فشار نیروهای امنیتی از دانشگاه صنعتی شریف اخراج شد. او در رشته مهندسی هوافضا در این دانشگاه مشغول به تحصیل بود. این روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر پیش از این عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، دبیر سابق کمیته گزارشگران حقوق بشر، برنامه‌ساز رادیو زمانه، عضو کمیته حقوق بشر سازمان ادوار تحکیم وحدت و عضو دفتر تحکیم وحدت طیف علامه اشاره بوده است.

آرتین غضنفری مجددا بازداشت شد

رهانا - بازداشت مجدد آرتین غضنفری در حالی صورت می‌گیرد که وی تنها یک هفته را بیرون از بازداشتگاه سپری کرد.
به گزارش خبرنگار رهانا، این شهروند بهایی برای بار دوم در روز ۲۲ فروردین ماه بازداشت شد. وی پس از تحمل ۳ ماه حبس و تحمل فشارهای شدید در ۱۴ فروردین ماه به قید وثیقه آزاد شده بود ولی تنها یک هفته بعد، برای بار دیگر دستگیر شد.
نامبرده پیش از این در ۱۳ دی ماه ۸۸ به همراه ۱۲ شهروند بهایی دیگر بازداشت شده و پس از آزادیِ ۳ نفر از این مجموعه، او و ۹ نفر دیگر مدتی را در زندان اوین و رجایی شهر سپری کردند. آرتین غضنفری تمام تعطیلات نوروزی را در بند ۳۵۰ اوین سپری کرده بود.

دفتر تشکل اصلاح‌طلب دانشگاه بین‌المللی قزوین پلمپ شد


کمیته گزارشگران حقوق بشر - دفتر تشکل اصلاح‌طلب دانشگاه بین‌المللی قزوین پلمپ شد.
بنابر گزارش‌های دریافتی، روز سه‌شنبه ۱۷ فروردین‌ماه، «ماموران حراست» دانشگاه بین‌المللی قزوین با حضور در دفتر تشکل اصلاح‌طلب این دانشگاه، کارت دانشجویان حاضر را توقیف و دفتر را پلمپ کردند.
این اقدام در حالی صورت گرفت که ساعاتی پیش از آن، روبروی دانشگاه از ورود دبیرکل تشکل جلوگیری و کارت دانشجویی وی ضبط شد.
پیگیری دانشجویان و مراجعه آنان به دفتر رئیس دانشگاه تا این لحظه بی‌نتیجه بوده و ریاست دانشگاه این عمل را «اقدامی خودسرانه» خوانده است.
به گفته اعضای این تشکل اصلاح‌طلب، ریاست دانشگاه بارها در صحبت‌های خود بر «وجود فضای باز» در دانشگاه تاکید کرده اما دانشجویان «تحت فشار احکام سنگین معوق خود از هرگونه فعالیتی محروم بوده‌اند.»
دانشجویان این دانشگاه در ماه‌های اخیر با مواردی همچون «حذف ترم اجباری با درج سنوات»، «حذف دروس پاس شده به دلایل واهی»، «تهدید در مورد عدم تحویل مدرک فارغ‌التحصیلی» و «تحت فشار قرار گرفتن با تهدید به ندادن نمره» قرار دارند.
در ماه‌های اخیر تعدادی از دانشجویان این دانشگاه از جمله ارسلان ابدی و دانیال کرانیان بازداشت شدند.

دو تن از اساتید دانشگاه علم و صنعت هم اخراج شدند

خبرگزاری هرانا - دو تن از اساتید دانشکده مهندسی برق دانشگاه علم و صنعت هفته پیش با حکم کتبی از دانشگاه اخراج شدند .

بر اساس این گزارش، این اساتید از امضاء کنندگان نامه اعتراضی و در حمایت از دانشجویان پس از صدور احکام سنگین و بی سابقۀ انضباطی بودند. آنها به ورود لباس شخصی ها و ضرب و شتم دانشجویان در 8 دی در دانشگاه علم و صنعت به شدّت اعتراض کردند.
به گزارش کلمه، یکی از این اساتید سیّد علی اصغر بهشتی شیرازی (پسر عموی علیرضا بهشتی) از اساتید باسابقه و مجرّب مخابرات دانشگاه علم و صنعت و دیگری محمّد شهری از اساتید سابق دانشکده برق که در پژوهشکده برق مشغول به فعّالیّت بود، هستند.
همچنین پرفسور تورج محمّدی رئیس دانشکده مهندسی شیمی نیز در اواخر سال گذشته پس از فشارهای وارده از سوی دانشگاه و در اعتراض به سیاست های دانشگاه در قبال دانشجویان از سمت خود استعفا داد.
فعلاً تمامی این اساتید سکوت اختیار نموده و با دانشجویان در مورد این مسائل صحبت نمی کنند. به نظر می رسد پروژۀ اخراج اساتید در دانشگاه علم و صنعت شروع شده است.

هرانا؛ یورش مجدد نیروهای امنیتی به منزل حسام الدین بهمن آبادی، فعال حقوق بشر

خبرگزاری هرانا – در پی سناریو سازی دستگاه های امنیتی بر علیه فعالان حقوق بشر، شب گذشته تعدادی از نیروهای لباس شخصی برای دومین بار به منزل حسام الدین بهمن آبادی، خبرنگار و فعال حقوق بشر یورش بردند.
بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، 4 تن از نیروهای لباس شخصی راس ساعت 9:30 دوشنبه شب با در دست داشتن حکم قضایی به منظور بازداشت حسام الدین بهمن آبادی به منزل پدری وی مراجعه کردند اما به دلیل عدم حضور نامبرده موفق به بازداشتش نشدند.
گفتنی است پیش تر و در پی یورش های هماهنگ و سازمان یافته ی 11 اسفند نیز ماموران امنیتی به منزل این عضو سابق مجموعه فعالان حقوق بشر مراجعه کرده بودند و ضمن تفتیش وسایل شخصی اقدام به ضبط کامپیوتر، سی دی ها و بعضا وسایل شخصی وی نمودند و چند روز بعد نیز به صورت تلفنی به تهدید خانواده در راستای معرفی فرزندشان پرداختند.
گفتنی است، اداره ی اطلاعات سپاه اتهام آقای بهمن آبادی را جرایم اینترنتی و اقدام علیه امنیت ملی عنوان کرده است.
شایان ذکر است که اکنون بسیاری از فعالان حقوق بشر در وضعیتی نامعلوم در زندان و خاصه بند 2 الف سپاه پاسداران زندان اوین در وضعیت نگران کننده ای بسر می برند.

جرم من آن بود که بی کس بودم

خبرگزاری هرانا: احمد کریمی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام که روز گذشته محکومیتش در دادگاه تجدید نظر به ۱۵ سال حبس تقلیل یافت، طی رنجنامه ای از سناریو دستگاه امنیتی برای وی و دوستانش پرده برداشت.
لازم به ذکر است این نامه پیش از دریافت خبر تقلیل حکم اعدام به حبس تعزیری نگاشته شده است.

متن نامه احمد کریمی بدین شرح است:

در تاریخ ۱۴/۲/٨٨با مداد من، مادرم و خواهرانم در خواب بودیم ومن برای رفتن به محل کار استراحت می کردم که ناگهان احساس کردم منزل ما در حال خراب شدن است و مادرم و خواهرانم در حال فریاد زدن هستند و به شدت وحشت کرده بودند.عده ای در پشت درب خانه بودند درب خانه راشکستن و وارد خانه شدند با اسلحه به طرزی که گویی می خواهند بنلادن را دستگیر کنند به من دستبند زدند و به یکدیگر می گفتن که برو و بقیه را آزاد کن چون قبل از من هر چی مرد در ساختمان بود را دستبند زده بودند بعد از بهم ریختن خانه و زیر و رو کردن تمام وسایل و بردن چند جلدکتاب کیس کامپیوتر،CD های فیلم و برنامه ،موسیقی وفیلمهای هندی کم خانوادگی.
مرا سوارماشین کردن که ۴ماشین وکلی نیرو برای دستگیری آدمی که تمام عمر خود را کارگری کرده بودآورده بودن و برای دستگیری من فقط تانک نیاورده بودند.مرا به اوین آوردند و در بازداشگاه ۲۰۹در یک سلول انفرادی مدت۴۰روز را گذراندم از فردای روز بازداشت بازجویی که بیشتر به ضرب وشتم وتهدید وتوهین بود شروع شد که بعد از گذشت چند روز تازه درخواست آنها رافهمیدیم.
چون من حامد و علی زمانی با هم به عراق رفته بودیم آنها جزئیات ماجرا را می خواستند و وقتی من شروع کردم به تعریف کردن، گفتن ما اینها را می دانیم اما اینها را نمی خواهیم ما چیز هایی را که خودمان می گوییم را تو می نویسی واگر ننویسی خواهر و مادرت را می آوریم من ناچار همکاری کردم . تمام چیزهایی را که می خواستند را نوشتم و بعد از آن برخوردشان با من بهتر شد و هر دفعه با چای وسیگار پذیرایی می کردند ومی گفتن نگران نباش ما با شما همکاری میکنیم شما به علت نا آگاهی دچار مشکل شدید و بعد از مدتی آزاد خواهید شد.
هر چی گفتند را نوشتم و هر چه خواستن و هر کاری که نکرده بودم وحتی روحم خبر نداشت را گفتند و من بر گردن گرفتم و نوشتم مدت ۴۰ روز را درانفرادی بودم و بعد از انتخابات به سلول ۴ نفری رفتیم تا اینکه حوادث بعد از انتخابات شکل گرفت ودادگاه علنی اول شروع شد من به امید آزادی هر روز را سپری می کردم،چون که بازجوها میگفتن که کار ما را انجام داده اند تا ما برویم .
جمعه ای بود سر بازجو مرا صدا زد وبیرون برد (بعد از مدتی که هیچ کس از ما خبری نمی گرفت )رفتیم در گوشه ای از راهرو و اتاقهای ۲۰۹وگفت که فردا به دادگاه خواهی رفت و آنجا در کیفر خواست عمومی اسم تو را هم خوانده خواهد شد.علی زمانی اسم تو و حامد را خواهد برد و حتی چیزهایی را خواهد گفت که شما تا به حال نشنیده اید وخبر ندارید اصلا نگران نباشیدوناراحت نشوید،چون ما میدانیم شما بی گناه هستید و ما شما را کمک خواهیم کرد وکرده ایم وادامه داد اگر میزان کمک ما از ۱تا۱۰۰باشد ما به شما ۱۰۰درصدکمک کرده ایم شما به ما اعتماد کنید ومن گفتم که ما مجبوریم به شما اعتماد کنیم و چاره ای نداریم .
در دادگاه علنی دوم حضور پیدا کردیم وهر کس هر جوری که وزارت می خواست حرف می زد و کارهایی که نکرده بود را گردن گرفته بود و علی زمانی هم یکسری چیزهایی را بیان می کرد (از جمله ملاقات با آمریکایی ها وموساد وگرفتن پول که من در ان زمان تعجب کردم که آیا واقعا چنین کاری کرده بود وایا آرش رحمانی که ادعای بمب گذاری که حتی تهیه مواد وامتحان آنها) تا اینکه پیمان عارفی یا امیر رضا پسر عمه آرش در۲۰۹هم اتاقی من شد وچند روزی را با هم بودیم که فهمیدم هیچ یک از آنها که آرش گفته بود صحت نداشت و این حرفها هم در وزارت اطلاعات است.
در تاریخ ٣۰/۰۶/٨٨ من را از ۲۰۹ به اندرزگاه ۷ اوین انتقال دادند در آنجا فهمیدم که از سادگی ما سوئ استفاده شده برای یک سناریوی زیبا با دیدن بچه هایی که در دادگاه حضور داشتن و هر یک جداگانه در یک سناریوبازی کرده اند. یک روز قبل از رفتن به دادگاه تمرین کرده بودند در حضور قاضی ودوربین ها.وچون بعد از انتخابات نتوانسته بودند سران ومسئولان این شلوغی ها را کنترل کنند این بازی را کردندتا افرادی مثل من وحامد وخیلی از جوانهای ساده بودند ودور از تمام هیاهوی سیاسی را در دام بیندازند تقصیر را برگردن ما انداختند.در حال حاضر ۱۱ماه است که در زندان اوین هستم و در بند ٣۵۰روزگار را باتمام هم بندی های می گذرانم.
مدتی پیش یعنی در ماه بهمن روز پنجشنبه علی زمانی وآرش رحمانی را اعدام کردند و بعد از آن گفتن این دو نفر را مسلح در خیابان های شهر در روز عاشورا دستگیر کردیم وآقای لاریجانی در یک نشست خبری با خانم کریستین امانپور گفتن که این دونفر در بمب گذاری حسینه شیراز شرکت داشته اند ولی هیچ کدام از این حرفها صحت ندارد چرا که آرش را در اسفند ماه٨۷وزمانی رافروردین٨٨دستگیر کرده بودند وبمب گزاران شیراز نیز یک سال قبل اعدام شدند.من و حامد نیز حکم اعدام گرفتیم ولی برای حامد شکست وبه۱۰سال زندان وتبعید به زنجان تبدیل شد.
من هم که در تاریخ ۱۹/٨/٨٨دادگاهی شدم بعد از دوماه حکم اعدام دادند و تابه حال هیچ خبر دیگری از آن ندارم به هر حال سهم من وامسال من دراین زندگی کار وزجر کشیدن و دست وپنجه نرم کردن با فقر است وخواسته های مان داشتن یک زندگی بدون محتاج شدن به دیگری و شرمنده نبودن پیش خانواده.
اما در زندان بودن ودیدن مشکلات مختلف کشور و بهم ریختگی اقتصاد و ضعف در قانون اساسی حاکی از این است که ما فرزندان ایران هیچ گاه وبه هیچ وجه در هیچ زمانی از این حکومت واین نابسامانی به هیچیک از خواسته هایمان نخواهیم رسید.کشوری که سالها قدمت تاریخی دارد وبا شکوه سالهای امپراطوری خود وبا داشتن منابع بزرگ انرژی وطبیعی قادر به رفع مشکلات خود نیستیم وبا دروغ ورعب ووحشت در جامعه می خواهند خود را نگهدارند.
به روی برگه های بازجویی نوشته شده است ((النجاه و فی صدق))اما این واژه در اصل هیچ معنی ومفهومی ندارد یعنی شخصی دروغ بگوید یا راست بگوید اینها هر جور که بخواهند از شخص استفاده می کنند همانگونه که به ما وعده آزادی دادند وگفتن که ما بی گناه هستیم وما فهمیدیم نگران نباشید ولی زندان اوین به خیلی از بچه ها که هر کدام حکمهای مختلف دارند نیز با چنین حرفهایی راضی شده اند و در بازجویی هر چه که دلشان خواسته گفته اند واینها امضائ کرده اند و چه حکمهایی گرفته انه وچه خانواده هایی را در دادگاه عمر خود راسپری می کنند.
من کسی بودم که دراین مدت در حال کار نجاری بودم و سعی می کردم که بتوانم دراین بازار گران وتورم که مادرم قادر به سپری کردن روزگار خود با حقوق بازنشستگی مرحوم پدرم نیست بتوانم کمک ناچیزی بکنم ولی آن را نیز از مادر و از خودم باز داشتن تا در زندان خرج مرا نیز مادرم بپردازد من نمی دانم تا کی در اینجا باقی خواهم ماند و با وعده های پوشالی که آقایون می دهند مانند عف و آزادی همه را به خستگی وروزمرگی میگذرانند.در صورتی که خیلی ها آمدند که دردولت های گذشته برای خود جایگاه داشته اند و بعد از مدتی رفتن.
جرم من تنها کارگری کردن در این تبعیض بین کارگران ونداشتن پارتی در یکی از ارگانهای دولتی بوده است و نا اگاهی خودم و خانواده ام از اوضاع نا بسامان کشور بوده است پس بنابر این زندگی برای من وامسال من خارج از زندگی در شرایط سخت نخواهد بود ولی خانواده ام وتمام خانواده ها کانون گرم وداغ و دوست داشتنی درونشان جوش میزند و این جوش مهرومحبت در خانواده من نیز بیشتر از تمام زمانهای قبل جوش خورده و اتحادی رابوجود آورده که هیچ دیوار و سیم خارداری مانع آن نخواهد شد به امید روزی که همه ما در آغوش گرم وپر مهر خانواده ها قرار بگیریم.
اما در این آشفته بازار آخر عاقبت ما چه خواهد شد چون به عدالت خدا هم شک دارم چرا که اینها می گویند خدا با ماست.

احمد کریمی

۱٨/۱/٨۹
زندان اوین – بند ٣۵۰

بهروز جاوید تهرانی از انفرادی خارج شد

همزمان با انتقال به بند عمومی، بهروز جاوید تهرانی اعتصاب غذای خود را شکست
اخبار روز - گزارش دریافتی: بهروز جاوید تهرانی بعد از چندین روز اعتصاب غذا، زندانبانان را مجبور به پذیرش خواسته ی خود نمود و از انفرادی خارج و به بند یک زندان گوهردشت منتقل شد و همزمان با این به اعتصاب غذای خود پایان داد.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، جاوید طهرانی یک ماه در سلول های انفرادی بند یک و سیزده روز را در اعتصاب غذا به سر برد اما با مقاومت وپایداری از حقوق خود دفاع کرد و زندانبانان را وادار به تن دادن به خواسته های خود کرد.
بهروز جاوید طهرانی در طی این مدت تحت شکنجه های روحی و جسمی قرار داشت. حسن آخریان رئیس بند ۱ یکی از سلول ها را به شکنجه گاه تبدیل کرده است. زندانیان بی دفاع را پس از دست بند، پابند و چشم بند زدن به آنجا منتقل می کنند و برای مدتهای طولانی مورد شکنجه قرار می دهند. این شکنجه گاه از زمان انتصاب آخریان به عنوان رئیس این بند درست شده است. آقای طهرانی به دلیل شرایط طاقت فرسا و غیرانسانی بسیار لاغر شده بود ولی از روحیه‍ی بالایی برخوردار بود. هنگام بازگشت به بند مورد استقبال سایر زندانیان قرار گرفت. او از محبوبیت و احترام خاصی در بین زندانیان برخوردار است.
در حال حاضر تعدادی از زندانیان در سلولهای انفرادی نزدیک به ۲ هفته است که در اعتصاب غذا بسر می برند. اسحاق سورانی، حسین کریمی، رضا جلالی، عباس یوسفی و محمد نصاری از جمله ی آن ها می باشند. اسحاق سورانی از جمله کسانی است که در باندهای مافیایی که توسط آخریان برای سرکوب زندانیان بکار برده می شد شرکت داشت. آخریان به او دستور می داد که چه کسی از زندانیان باید مورد تهاجم قرار گیرد و مورد ضرب و شتم قرار گرفته و یا با چاقو باید زخمی شود. آقای سورانی هنگامی که دستور آخریان را اطاعت نکرد و از کاری که تا به حال کرده ابراز تاسف و شرمندگی نمود به سلولهای انفرادی منتقل گردیده و مورد شکنجه قرار گرفت. او این موضوع را به قاضی ناظر بر زندان اطلاع داد ولی توجهی به گفته های او نشد.
حسین کریمی یکی از کسانی است که در آزاد سازی بند ۱ در روز ۲۱ بهمن شرکت داشت و حسن آخریان را به خاطر توهین خانوادگی گوشمالی داده بود و وی را بطور عریان از بند بیرون انداخته بود. او محکوم به اعدام است و برای انتقام گرفتن از این زندانی قصد اجرای حکم او را دارند.
وضعیت جسمی این زندانیان رو به وخامت گذاشته و به خاطر شرایط طاقت فرسا و شکنجه های قرون وسطائی خطر جدی جان آنها را تهدید می کند.